2. فردى به حق كسى تجاوز كرده و پولى را كه فرضاً بنا بوده ده سال پيش بدهد، نداده و پس از طى مراحل گوناگون آخرالامر فرضاً در دادگاه محكوم به پرداخت همان پول به انضمام هزينههاى دادرسى شده است، ولى اين پول، پول ده سال پيش نيست و تقريباً ده صدم آن است؛ به عبارت ديگر واقعاً مديون يك دهم پول را مىدهد، نه اصل را، و فرض آن است كه توانايى پرداخت تمام بدهيش را نيز دارد و امثالهم. اينگونه تنزل ارزش پول در صدر اسلام و قرنهاى بعد از آن هم سابقه و نظير نداشته و اين پديدهاى است بسيار جديد و نو. اگر آن پيشواى مسلمين جهان مصلحت مىدانند در اين مهم تعمقى بسزا فرمايند.
حاكم بدان حكم كرده، طلبكار همان را استحقاق دارد و قدرت خريد ميزان نيست، ولى اگر فصل خصومت در محاكم صالحه نشده طلبكار حق دارد اصل طلب خود را مطالبه نمايد.
۱. بسمه تعالى، اگر فصل خصومت در محاكم صالحه انجام گرفته، آنچه را كه