بسمه تعالى اعضاى دفتر امام خمينى، مدّ ظله العالى، با اهداى درود خاطر مبارك را مستحضر مىدارد: جاننثار ساكن تهران هستم. جريان از اين قرار است كه چند سال پيش با آقايى ازدواج كردهام. از وى داراى سه اولاد هستم. حال شوهرم اظهار مىدارد كه اولاد سوم از من نيست و آبرويم را با اين ياوه گويىها مىخواهد بريزد. به آزمون خون مراجعه كردهام و خون بچه با پدرش درست درآمده، ولى اين را هم قبول ندارد. در صورتى كه بچه نه ماه در شكمم بود و مرا به زايشگاه برد و بچه را به دنيا آوردم و او حق مخارج زايشگاه را پرداخت و حال كه چهارده ماه عمر كرده حال اظهار مىدارد: بچه، بچه من نيست. حال سه ماه است دو بچه را از من گرفته و با يك بچه 14 ماهه ما را بيرون كرده كه در منزل پدرم زندگى مىكنم. حال نه مرا به خانهاش مىبرد و نه طلاق مىدهد و خلاصم مىكند. در دادگاه پرونده موجود است و اظهار مىدارند: «مربوط به حاكم شرع و مرجع تقليد در قم مىباشد». حال سرگردانم و آبرويم در خطر مىباشد. پناهنده به محضر مبارك شده و استدعاى عاجزانه جهت رسيدگى سريع به اين جريان را دارم.
۱. بسمه تعالى، اگر شوهر با زوجۀ دائمۀ خود نزديكى نمود، به نحوى كه امكان دارد در اثر آن نزديكى حمل از نطفۀ او منعقد شده و فرزند از او باشد، يا آنكه در اثناى حمل يا بعد از ولادت فرزند رفتار او قولاً و يا عملاً طورى باشد كه حكايت كند از اقرار او به اينكه فرزند از اوست، ديگر نمىتواند فرزند را از خود نفى نمايد؛ در غير اين دو صورت اگر مدعى شود كه فرزند از او نيست، دعواى او ثابت نمىشود مگر با اجراى صيغۀ لعان با مراعات ضوابط شرعيۀ آنكه در رسالۀ عمليه مسطور است.