بسمه تعالى 28 / 9 / 1361 حضور مسئولين محترم دفتر امام، ضمن سلام و آرزوى توفيق براى اسلام و مسلمين، اميدوارم كه حالتان خوب، و در كارهايتان موفق بوده باشيد.

اميدوارم كه سلام گرم و جوشان مرا كه از جبهۀ خونين كربلاى ايران زمين فرستاده مى‌شود بپذيريد، سلامى از سنگرهاى به ظاهر محقّر، ولى در حقيقت آن‌چنان عظيم، كه بزرگ‌ترين قدرت‌هاى دنيا را به لرزه و تپش درآورده، سلامى از خاك پر از عظمت و جلال و شوكت، كه گويى هر اتم از آن دوايى است براى متقين، و بلايى است براى فاسقين، سلامى از خطۀ غرب، آن رزمگاه رزم‌آوران، كه هوايش مملو از بوى عطر دلنشين شهادت است، و بادش پيام‌آور آزادى آزادگان است، و ابرهايش بارآور انعام بى‌شمار مدائن فاضله، كه گويى مى‌رود تا گلستانى بروياند، كه لاله‌اش از جوان آغشته به خون باشد.

اين‌جانب دانش‌آموز سال چهارم دبيرستان، چون مرزهاى جمهورى اسلامى ايران مورد تهاجم نيروهاى صدام گرديده بود، و بر هر مسلمانى جهاد در راه خدا، يكى از تكاليف مهم دينى است، بر خود وظيفۀ شرعى دانسته و طبق فرمان رهبر عزيزمان، براى بيرون راندن مزدوران صدامى به جبهه‌هاى نبرد حق عليه باطل عازم شده‌ام.

مدت مأموريتم سه ماه است و تقريباً يك ماه از پايان مأموريتم مانده است. از دفتر امام تقاضا دارم لطف كنند برايم بنويسند كه پس از اتمام مأموريت، باز هم در جبهه بمانم، يا بروم ادامۀ تحصيل بدهم؟ والسلام عليكم ورحمة الله‌ وبركاته