
عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...

اندیشه سیاسی مدرن، در بسیاری از مکاتب غالب خود، با ایجاد گسست میان حوزه «اخلاق» و عرصه «سیاست»، قدرت را به امری خودبنیاد و فارغ از الزامات فضیلتی تعریف کرده است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، در ذات خود شورشی علیه این پارادایم بود. این یادداشت با تحلیل محتوای آثار مرتبط، استدلال میکند که در منظومه فکری امام (ره)، اخلاق نه یک امر زینتی یا ابزاری، بلکه شالوده، جوهر و غایت سیاست و حکمرانی است. این تقدم ریشه در مبانی عمیق توحیدی و عرفانی ایشان دارد که هدف غایی خلقت را «ساختن انسان کامل» میداند و سیاست را ابزاری در خدمت این هدف متعالی تعریف میکند. از این منظر، «تهذیب نفس» و «جهاد اکبر» حاکمان و کارگزاران، پیششرط ضروری و مطلق برای هرگونه اصلاح اجتماعی و سیاسی است؛ چرا که یک نفس غیرمهذب، بهترین قوانین و ساختارها را به ابزاری برای ظلم و فساد بدل خواهد کرد. این نوشتار ضمن تبیین این مبانی، به تشریح دلایل اهمیت محوری اخلاق در حکمرانی، آموزش و حقوق شهروندی از دیدگاه امام (ره) میپردازد و نشان میدهد که هرگونه فاصله گرفتن از این بنیان اخلاقی، به منزله انحراف از روح انقلاب و مسیر اصیل امام (ره) خواهد بود. کلیدواژگان: امام خمینی (ره)، اخلاق سیاسی، تهذیب نفس، سیره علوی، حکمرانی اخلاقی، کرامت انسان، انسان کامل، جهاد اکبر.
مقدمه
در سپهر اندیشه سیاسی معاصر، یکی از جدالهای فکری دیرپا، بر سر رابطه اخلاق و سیاست استوار بوده است. از ماکیاولی تا نظریهپردازان رئالیست، جریانی قدرتمند همواره کوشیده است تا سیاست را به مثابه عرصهای مستقل از الزامات اخلاقی تعریف کند؛ عرصهای که منطق آن نه فضیلت، که کسب و حفظ قدرت به هر وسیله ممکن است. همانگونه که در اسناد تحلیلی این پژوهش آمده است، نتیجه این گسست، جهانی است که در آن «سیاست، روابط بین کشورها و روابط بینالمللی عاری از اخلاق شده است» و این معادله تلخ حاکم گردیده که حق با کسی است که «سلاح و قدرت بیشتری داشته باشد».
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) یک پاسخ قاطع و یک الگوی جایگزین برای این بحران بود. امام (ره) صرفاً یک نظام سیاسی را تغییر نداد، بلکه پارادایم حاکم بر سیاست را به چالش کشید و کوشید تا پیوند گسسته میان دین، اخلاق و سیاست را مجدداً برقرار سازد. اما پرسش اساسی که این یادداشت در پی پاسخ به آن است، عمیقتر از یک مشاهده تاریخی است: چرا اخلاق برای امام (ره) اینچنین اهمیتی حیاتی و بنیادین داشت؟ چرا ایشان رعایت اصول اخلاقی را نه یک توصیه فرعی، که «اصل مهم حکومتداری» میدانست؟ و چرا در نگاه ایشان، اخلاق و تهذیب نفس بر هر امر دیگری، از اجرای احکام گرفته تا تدریس در دانشگاه و مدیریت کشور، مقدم بود؟ پاسخ به این پرسشها، کلید فهم روح حاکم بر اندیشه امام (ره) و مسیر صحیح تداوم انقلاب اسلامی است.
مبانی و سرچشمههای اندیشه اخلاقی امام خمینی (ره)
برای درک عمق نگاه اخلاقی امام (ره)، نمیتوان آن را به مجموعهای از توصیههای پراکنده تقلیل داد. این نگاه از سه سرچشمه عمیق و در هم تنیده نشأت میگیرد:
الف) سیره علوی؛ الگوی تام حکمرانی اخلاقی
نقطه عزیمت و الگوی اعلای امام (ره) در سیاست، حکومت کوتاه اما پرعمق امیرالمؤمنین علی (ع) بود. ایشان، چنانکه در منابع آمده، «وارث اخلاق و ارزشهای اخلاقی و سیره امیرالمومنین بود» و کوشید تا «یک نظام اسلامی بر پایه اخلاق علوی را پایهگذاری نماید». در این الگو، حکومت وسیلهای است که ارزش ذاتی ندارد و شرافت آن تنها به کارکرد آن در مسیر تحقق اهداف الهی است. این کلام جاودان امام علی (ع) که ارزش حکومت را از کفش پارهای کمتر میدانند «مگر آنکه این حکومت وسیلة احقاق حق و نفی باطل گردد»، عصاره نگاه امام خمینی (ره) به قدرت بود. سیاست علوی، سیاست صداقت، عدالت بیملاحظه و پایبندی به اصول است، حتی اگر به قیمت از دست دادن قدرت تمام شود.
ب) جهانبینی توحیدی؛ اخلاق به مثابه تجلی عبودیت
در هستیشناسی امام (ره)، که یک هستیشناسی توحیدی است، هیچ قدرتی جز قدرت خداوند اصالت ندارد و هیچ هدفی جز تقرب به او مشروع نیست. از این منظر، سیاستی که در خدمت غیر خدا (نفسانیات، قدرتطلبی، منافع گروهی) باشد، نوعی «شرک» است. اخلاق، در این نگاه، چیزی جز ترجمه عملی «عبودیت» در عرصه اجتماع نیست. حاکم اخلاقی، حاکمی است که خود را بنده و امانتدار خدا و خلق میداند و لحظهای از این حضور و پاسخگویی غافل نیست. این همان خاستگاه الهی است که به ایشان آن شجاعت بینظیر را میبخشید؛ آنگاه که در پاسخ به ترساندن او میفرمود: «من خدا را دارم و کسی که خداوند را دارد، هراسی ندارد. شماها باید بترسید».
ج) عرفان عملی؛ سیاست ابزار ساختن «انسان کامل»:
شاید عمیقترین لایه در فهم تقدم اخلاق در اندیشه امام (ره)، نگاه عرفانی ایشان به هدف غایی خلقت است. «هدف غایی اخلاق و سیاست، ساختن انسان کامل است». در این دیدگاه، دنیا مزرعه آخرت و تمام کنشهای فردی و اجتماعی، از جمله سیاست و حکومت، باید در راستای شکوفاسازی استعدادهای الهی انسان و حرکت او به سوی کمال مطلق باشد. بنابراین، حکومتی که خود غیراخلاقی باشد، چگونه میتواند بسترساز رشد اخلاقی شهروندانش شود؟ دولتی که کارگزارانش اسیر رذایل نفسانیاند، چگونه میتواند جامعه را به سوی فضیلت رهنمون گردد؟ از این منظر، سیاست، خود یک سیر و سلوک جمعی است و حکومت، ابزاری برای تهذیب جامعه.
چرا اخلاق و تهذیب بر هر امری مقدم است؟
پاسخ امام (ره) به این پرسش، در یک مفهوم کلیدی خلاصه میشود: اصالت «انسان» به عنوان عامل تغییر. ایشان به درستی دریافته بود که بهترین و عادلانهترین قوانین و ساختارها، اگر به دست انسانهای غیرمهذب و فاسد بیفتد، به ابزاری برای ستم و انحراف تبدیل خواهد شد. مشکل اصلی جهان، نه کمبود قانون، که کمبود «انسان مهذب» است. این اصل تقدم، در تمام حوزهها خود را نشان میدهد:
در حکومت: چرا رعایت اخلاق، اصل مهم حکومتداری است؟ زیرا حاکمی که بر نفس خود مسلط نباشد (جهاد اکبر نکرده باشد)، قدرت او را فاسد خواهد کرد. شهوت قدرت، ثروت و شهرت، او را از مسیر عدالت و خدمت به خلق منحرف خواهد ساخت. امام (ره) با تأکید مکرر بر «مبارزه با نفس “جهاد اکبر”»، این پیام را به همه مسئولان میداد که اگر در این جهاد بزرگ پیروز نشوید، در عرصه سیاست و مدیریت قطعاً شکست خواهید خورد و هم خود و هم جامعه را به تباهی خواهید کشاند. حکومتی که کارگزارانش متخلق به اخلاق الهی نباشند، حتی اگر ظواهر اسلامی را حفظ کند، در باطن یک حکومت طاغوتی است.
در تدریس و دانشگاه (دانشگاه اخلاقی): امام (ره) معتقد بود که «علم» به تنهایی سعادتآور نیست. عالمی که تهذیب نفس نکرده باشد، علمش حجاب اکبر او میشود و میتواند خطرناکترین فرد برای جامعه باشد. دانشگاه مطلوب امام (ره)، کارخانه تولید مدرک و انباشت اطلاعات نیست؛ بلکه محیطی برای «انسانسازی» است. دانشگاه اخلاقی، دانشگاهی است که در کنار تخصص، «تعهد» و «فضیلت» را در دانشجویان پرورش میدهد. استادی که خود متخلق به اخلاق نیست، نمیتواند الگوی مناسبی برای نسل جوان باشد و خروجی چنین نظامی، تکنوکراتهایی خواهند بود که ممکن است برای هر قدرتی و در هر مسیری، چه حق و چه باطل، کار کنند.
در اجرای احکام الهی: حتی در اجرای حدود و قوانین الهی، اخلاق مقدم است. قاضیای که عادل و مهذب نباشد، نمیتواند حکم خدا را به درستی اجرا کند. فقیهی که اسیر هوای نفس باشد، ممکن است دین را مطابق با منافع خود تفسیر کند. به همین دلیل بود که امام (ره) بر عدالت و تقوای مجریان قانون، بیش از هر چیز دیگری تأکید داشت. ایشان به دنبال اجرای خشک و بیروح احکام نبود، بلکه به دنبال تحقق «روح» دین که همان عدالت و اخلاق است، بود.
چرا امام (ره) بر حقوق اخلاقی شهروندی تأکید داشت؟
تأکید امام (ره) بر حقوق شهروندی، ریشه در یک اصل بنیادین اخلاقی-عرفانی داشت: «کرامت ذاتی انسان». در جهانبینی ایشان، انسان خلیفه خدا بر روی زمین است و از یک شرافت و کرامت ذاتی برخوردار است که حکومت موظف به پاسداری از آن است. همانگونه که در منابع آمده، سیره امام (ره) «پاسداری از کرامت انسان» و «حرمت گذاری به حقوق مردم» بود.
این نگاه، در تقابل کامل با دیدگاههایی است که برای شهروندان، به ویژه مخالفان، هیچ حرمتی قائل نیستند. امام (ره) با الهام از سیره جد بزرگوارش علی (ع) که در فرمان به مالک اشتر، مردم را «یا برادر دینی و یا در خلقت با تو برابر» میداند، یک منشور جهانی برای حقوق شهروندی ارائه داد. بر اساس این اصل کرامت ذاتی:
تأکید بر این حقوق، صرفاً یک تاکتیک سیاسی برای جلب رضایت مردم نبود، بلکه یک وظیفه شرعی و اخلاقی بر دوش حکومت بود. حکومتی که کرامت شهروندانش را لگدمال کند، از منظر امام (ره) فاقد مشروعیت اخلاقی و الهی است.
در جمعبندی این بحث، میتوان گفت که در منظومه فکری امام خمینی (ره)، اخلاق یک بخش از دین یا سیاست نیست، بلکه «روح حاکم» بر تمام اجزای آن است. ایشان به ما آموخت که انقلاب واقعی، انقلاب درونی و اخلاقی است و تا زمانی که این انقلاب در جان زمامداران و آحاد ملت رخ ندهد، هیچ انقلاب بیرونی به سر منزل مقصود نخواهد رسید.
پاسخ به این پرسش که چرا اخلاق برای امام (ره) اولویت مطلق داشت، در یک جمله خلاصه میشود: زیرا هدف غایی، نه کسب قدرت و ساختن یک امپراطوری، بلکه ساختن انسان و جامعهای الهی بود و این هدف مقدس، جز با ابزار مقدس که همان «اخلاق» است، محقق نمیشود. سیاست برای امام (ره) ادامه عرفان و اخلاق در عرصه اجتماع بود.
امروز، وظیفه ما به عنوان میراثداران آن بزرگمرد، بازگشتی صادقانه به همین اصل اساسی است. هر جا که با مشکل و بحرانی روبرو میشویم، چه در عرصه سیاست داخلی، چه در اقتصاد و چه در فرهنگ، باید ریشه آن را در فاصله گرفتن از همین شالوده اخلاقی جستجو کنیم. راه پیشرفت و تعالی جامعه و تحقق کامل آرمانهای انقلاب اسلامی، در گرو احیای «جهاد اکبر» و حاکمیت بخشیدن به اخلاق در تمام شئون زندگیمان است؛ این، اصلیترین و جاودانهترین پیام امام (ره) برای امروز و فردای ماست.
عنوان :
پیشگامی اخلاق بر سیاست در منظومه فکری امام خمینی
تاریخ :
۰۸:۴۲ __ ۱۴۰۴/۰۸/۲۰