
عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...

نفی بلد و مهاجر نمونه
در تاریخ ملت ما، «تبعید» آغاز «بازگشت» است؛ بازگشتی که نه به وطن خاکی، بلکه به وطن اندیشه و عزت منتهی میشود. بیستوسوم مهرماه ۱۳۴۴، در ظاهر روزی بود که رژیم پهلوی با محاسبهای دقیق و گمانِ پایانِ نفوذِ رهبر نهضت اسلامی، امام خمینی را از ترکیه به نجف اشرف تبعید کرد؛ اما در واقع، آن روز سرآغاز دورانی تازه در تاریخ تفکر سیاسی تشیع شد. روزی که قرار بود خاموشی باشد، اما به نقطهی زایش نوری بدل شد که تا سالهای بعد، نه تنها ایران بلکه خاورمیانه را در پرتو خود گرفت.
________________________________________
زمینه تاریخی: ایران پیش از تبعید دوم
در نیمه نخست دهه ۱۳۴۰ شمسی، ایران در ظاهر دوران ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی را میگذراند. برنامه موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت، با شعار «مدرنیزاسیون سریع»، تصویری از یک ایران در حال توسعه ارائه میداد. اما پشت این نقاب، شکافی عمیق میان ارزشهای دینیِ مردم و سیاستهای غربگرایانهی حکومت وجود داشت. اصلاحات ارضی با شکست در اجرا، نابودی اقتصاد روستایی و مهاجرت گسترده به شهرها را در پی داشت. سپاه دانش و نوسازی اجتماعی، در عین ظاهر مدرن، حامل مفاهیم سکولار و ضد ارزشی بود. نهاد روحانیت، یکی از معدود مراکز مستقل در برابر قدرت مطلقه شاه، به هدف اصلی دستگاه سرکوب بدل شد.
در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، امام خمینی در قم، آشکارا به شاه هشدار داد که «آقای شاه! من به شما نصیحت میکنم…». فردای آن خطابه، خیابانهای تهران و قم صحنهی خون و آتش شد. روزهایی که با انفجار گلوله و فریاد تکبیر به پایان رسید، اما نهضت اسلامی آغاز شده بود.
دستگیری امام و قیام مردم، نقطهی رویارویی مستقیم مرجعیت شیعه و سلطنت مطلقه بود. پس از آزادی موقت امام در ۱۳۴۳، سخنرانی تاریخی او علیه کاپیتولاسیون، صبر حکومت را به پایان رساند. ۱۳ آبان ۱۳۴۳ نیمهشب، او را از قم ربودند و مخفیانه به ترکیه بردند. این، نخستین تبعید بود؛ تبعیدی با هدف «سکوت».
اما تبعید به ترکیه نتیجهی معکوس داد. امام خمینی نه تنها در آنجا منزوی نشد، بلکه در مدت کوتاهی نسخه بازسازیشده درس فقهی خود، «تحریر الوسیله» را تکمیل کرد. رژیم دریافت که جدایی او از ایران، پایان تأثیرش نیست. در تیر ۱۳۴۴ تصمیم گرفتند او را از ترکیه به جایی ببرند که هم از فضای ایران و هم از دنیای غربی دور باشد، اما در ظاهر رنگی مذهبی و مشروع داشته باشد. مکانی که شاید بتواند او را در محاصره سنت، تعصب و محدودیت نگاه دارد؛ و آنجا، نجف اشرف بود.
________________________________________
چرا نجف؟
انتخاب نجف تصمیمی تصادفی نبود. نهادهای امنیتی شاه با استناد به تحلیلهایی از ساواک و وزارت خارجه، بر این باور بودند که ویژگیهای اجتماعی و سیاسی عراق آن زمان بهترین شرایط برای محدود کردن امام فراهم میسازد.
محورهای این تحلیل، در قالب چند عامل خلاصه میشد:
۱. گسست ارتباط مردم با امام – در دهه ۱۳۴۰، سفر مردم ایران به عراق محدود و سخت بود. لذا بسیاری نمیتوانستند با امام دیدار کنند یا پیام مستقیم بگیرند.
۲. ویژگی خاص جامعه عراق – در عراق، روحانیت عرب جایگاه مرجعیت را در دست داشت و مردم عموماً از مجتهدان عرب تقلید میکردند. شاه تصور میکرد امام غیرعرب، در این محیط بیتأثیر خواهد ماند.
۳. فضای سرد و خاموش سیاسی – حکومتهای پیاپی عراق، از سلطنت تا جمهوریت و سپس حزب بعث، هر حرکتی را که بوی دین و انقلاب دهد، سرکوب میکردند.
۴. وجود احزاب رقیب و ضد دینی – از حزب بعث تا کمونیستها و ناصریها، همه میدان را برای جریانهای اسلامی تنگ کرده بودند.
۵. حضور متحجران و مقدسنماها در حوزه نجف، که دین را در عبادت خلاصه کرده و سیاست را آلودگی میدانستند.
۶. تسلط فکری مدرسه جدایی دین از سیاست – میراث استعمار انگلیس و روشنفکری غربگرا، حوزه را از امور اجتماعی جدا ساخته بود.
۷. تفوق علمی نجف بر قم – ساواک گمان داشت امام در رقابت با فقهای برجسته نجف رنگ میبازد و فرو میریزد.
۸. امکان کنترل امنیتی آسان – حضور عوامل ساواک در عراق و همکاری دولت بغداد، نظارت بر رفتوآمدها را ممکن میساخت.
بهنظر میرسید رژیم شاه محیطی ساخته که امام در آن «میمیرد بیآنکه کشته شود». اما آنان از قدرت اندیشه و ایمان امام خمینی غافل بودند؛ مردی که هر تبعیدگاه را به دانشگاهی برای آزادی بدل میکرد.
________________________________________
ورود به نجف؛ از اتاقی ساده تا تحولی بزرگ
امام در ۲۳ مهرماه ۱۳۴۴، پس از توقف کوتاه در بغداد، وارد نجف اشرف شد. هوا گرم، مساجد خاموش، و حوزهها آکنده از انفعال بودند.
او با همان آرامش همیشگی در خانهای محقر ساکن شد، خانهای با دیوارهای خشتی، اتاقی کوچک و پنجرههایی که به کوچهای باریک باز میشد.
از نخستین روز، به همه فهماند که در پی «آسایش» نیست، بلکه در پی «رسالت» است.
در نگاه نخست، حضور امام در نجف برای علما و طلاب غیرعادی به نظر نمیرسید. روحانیای تبعیدی، که از ایران آمده و احتمالاً پس از مدتی خاموشی به تدریس مشغول خواهد شد. اما برخلاف انتظار، او نه تنها خاموش نماند، بلکه نظام فکری تازهای را بنیان گذاشت که از درون همان حوزه سنتی برخاست و تا بیرون از مرزهای جغرافیایی رفت.
________________________________________
حوزه نجف؛ ایستاده میان سنت و سیاست
نجف، که از قرن پنجم هجری بهدست شیخ الطائفة (محمد بن حسن طوسی) بنیانگذاری شده بود، قرنها مرکز بزرگ علمی و فقهی شیعه بهشمار میرفت. در قرن چهاردهم هجری (دهه ۱۳۴۰ شمسی)، حوزه نجف همچنان کانون تربیت مجتهدان بود. اما این حوزه گرفتار رکودی فکری و سیاسی بود.
فشارهای سیاسی حکومتهای عراق، مداخلات استعمار، نفوذ جریانهای غربزده، و نگاه سنتگرایانه بخشی از علما، سبب شده بود روحانیت شیعه در آنجا بیش از آنکه مدافع جامعه باشد، به حیات علمی محدود شود.
به تعبیر حجتالاسلام محتشمیپور، «نجف به ظاهر آزاد، اما از درون طلسمشده بود». علما دروس فقه را با دقت دنبال میکردند، اما کمتر کسی از آنان درباره وضع مسلمانان، فقر، اشغال فلسطین، و استبداد شاه سخن میگفت. همین وضعیت، شاه را مطمئن کرده بود که امام در این جوّ به حاشیه رانده خواهد شد.
________________________________________
نخستین گامها؛ احیای معنای «فقاهت»
امام خمینی در نجف از همان ابتدا درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد، اما محتوای درسهای او کاملاً متفاوت بود.
فقاهت در نگاه او، صرفاً مهارت در استنباط احکام نبود؛ بلکه پیوند میان حکم شرع و مسئولیت اجتماعی بود. شاگردان جوانی که در درس او شرکت میکردند، در مییافتند که فقه یعنی «اداره زندگی مردم با معیار عدالت الهی».
او در کنار مباحث اصولی، بارها به مفاهیم سیاسی ـ اجتماعی پرداخت: وظیفه عالم دین در مقابل ظلم، اهمیت امر به معروف در سطح حکومت، و نقش فقیه در عصر غیبت.
از همین بستر، اندیشهای جوانه زد که چند سال بعد در قالب درسهای معروف «ولایت فقیه» متجلی شد. امام این درسها را در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۴۹ ایراد کرد؛ آن هم در همان مسجد شیخ انصاری که معمولاً برای فقه عبادات استفاده میشد، نه سیاسیات.
او میگفت:
«فقیه همانطور که در احکام فردی باید فتوا دهد، در امور اجتماعی نیز باید ولایت داشته باشد تا احکام الهی در جامعه جاری شود.»
این اندیشه در آن زمان در فضای نجف بیسابقه بود. بسیاری از علما با احتیاط برخورد کردند، اما موجی فکری پدید آمد که شاگردان جوان را متحول ساخت: محمدباقر صدر، سید محمود هاشمی شاهرودی، سید محمدباقر حکیم، سید کاظم حائری و دهها چهره دیگر که بعدتر نقشهای برجستهای در تحولات عراق، ایران و لبنان ایفا کردند.
________________________________________
ایران؛ در چنبرهی مدرنیزاسیون وابسته
در همان سالهایی که امام در نجف مشغول تدریس بود، ایران در ظاهر دوران طلایی «قدرت شاهنشاهی» را تجربه میکرد. درآمد نفت افزایش یافته، ساختمانهای بلند در تهران قد میکشید، زنان بدون روسری به ادارات راه یافته بودند، و جشنهای تاجگذاری و دو هزار و پانصد سالهی شاهنشاهی در راه بود. اما پشت این شکوه تبلیغاتی، نوعی استبداد ساختاری و وابستگی کامل سیاسی و اقتصادی به غرب شکل گرفته بود.
ساواک با شبکهای از خبرچینها کوچکترین تحرک مذهبی را سرکوب میکرد. زندان قزلقلعه و کمیته مشترک، محل شکنجهی مبارزان مسلمان بود. آثار مذهبی سانسور میشدند. حتی وعاظی که از عدالت اسلامی سخن میگفتند، احضار و بازداشت میشدند.
در این فضای خفقان، تنها حلقه ارتباط زنده، پیامهایی بود که از نجف میرسید. طلاب و زائرانی که از ایران به زیارت عتبات میرفتند، پیام امام را با خود بازمیگرداندند. امام از همان خانه کوچک، نه با رسانه و نه با حزب، بلکه با ایمان مردم و شبکهی انسانی روحانیت سخن میگفت.
نامههای او خطاب به روحانیون، دانشجویان، و اصناف، همگی حامل یک پیام مرکزی بود:
«اسلام دین اقامه عدالت است، نه سکوت در برابر طغیان.»
________________________________________
واکنشها در نجف و بغداد
دولت عراق که تحت نفوذ بعثیها بود، ابتدا تصور میکرد حضور امام در خاک آن کشور تلاطمی نخواهد داشت. اما به مرور و با گسترش نفوذ او بین طلاب، نگران شد. مأموران امنیتی عراق رفتوآمد شاگردان و زائران ایرانی را کنترل میکردند؛ گاهی منزل او را محاصره میکردند تا تماسها را محدود کنند.
در عین حال، ساواک نیز از طریق کنسولگری ایران در کربلا و بغداد، گزارشهای روزانه از تحرکات امام به تهران میفرستاد.
با این وجود، محبوبیت امام روزبهروز افزایش یافت. زائران ایرانی در سفر زیارت، نخست به دیدار او میرفتند و سپس به حرم امیرالمؤمنین. این خشم حکومت ایران را برمیانگیخت؛ زیرا «نجف» دیگر نه محل انزوا، بلکه محل تداوم شکل گیری انقلاب شده بود.
________________________________________
تأثیر بر حوزه نجف؛ بیداری در میان غبار سنت
یکی از مهمترین آثار حضور امام در نجف، تغییر تدریجی فرهنگ حوزه بود. تا پیش از آن، مباحث سیاسی یا اجتماعی در حوزه علنی نبود، اما اکنون طلاب جوانی با شور و آگاهی سیاسی پرورش مییافتند. مفهوم «مسئولیت اجتماعی روحانیت» به بحث روز تبدیل شد.
حتی آنان که در آغاز با دیدی محتاط یا انتقادی به امام مینگریستند، بعدها به اثرگذاری اندیشه او اذعان کردند. مرحوم شهید محمدباقر صدر در نامهای معروف مینویسد:
«او فقیه عصر ماست که بار رسالت تاریخی شیعه را بر دوش گرفت.»
بسیاری از شاگردان امام بعدها در تحول فکری حوزه نجف، جنبشهای اسلامی عراق و شکلگیری مقاومت شیعی در لبنان نقشآفرین شدند. در حقیقت، امام در نجف نسلی ساخت که سیاست را از زاویهی عبادت دید، نه از منظر قدرتطلبی.
________________________________________
نهادینهشدن گفتمان مقاومت
پس از جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل (۱۹۶۷)، امام از نجف موضعی آشکار اتخاذ کرد. در حالی که اغلب رهبران عرب شکست را به گردن «نقص تجهیزات» یا «توطئههای غرب» میانداختند، او علت اصلی را در «انحراف امت اسلامی از اسلام حقیقی» دانست و نوشت:
«تا اسلام در میدان نباشد، پیروزی مسلمان ممکن نیست.»
این سخنان، در زمانهای که مفاهیم چپگرایانه و ناسیونالیستی بر گفتمان جهان عرب تسلط داشت، طنین تازهای داشت. در واقع، نجف با رهبری امام به مرکز بازتولید اندیشه مقاومت اسلامی بدل شد.
امام نه تنها مرجع تقلید، بلکه راهبر فکری جریان نوینی بود که بعدها در قالب انقلاب اسلامی ایران، حزبالله لبنان و بیداری اسلامی تبلور یافت.
________________________________________
نجف؛ از تبعیدگاه تا سنگر انقلاب
سالهای اقامت امام در نجف طولانی و پرچالش بود. از یکسو با فشار رژیم بعث و ساواک، و از سوی دیگر با دیوارهای سنت حوزه مواجه بود. اما در همان دیوارهای ساده، نسلی از اندیشه شکل گرفت که میخواست دین را از حاشیه به متن بیاورد.
او بارها گفته بود:
«اگر علما در مقابل ظلم سکوت کنند، اسلام از بین میرود.»
همین باور سبب شد که با گذشت سالها، سخن امام در نجف بیش از هر زمان دیگری در ایران شنیده شود.
در اواسط دهه پنجاه، پیامهای او به بازار تهران، دانشگاهها، و حتی در میان زنان خانهدار بازتاب داشت. نوارهای سخنرانیاش دستبهدست میچرخید. امام در نجف، در واقع هسته فکری انقلاب اسلامی را ساخت.
________________________________________
شرایط ایران در سالهای واپسِ تبعید
در دهه ۵۰ شمسی، شکاف اجتماعی و سیاسی در ایران به اوج رسید. تورم، بیکاری، سرکوب، و فساد خاندان سلطنتی، جامعه را لبریز کرده بود. جشنهای پرهزینه شاهنشاهی در تختجمشید و جشن هنر شیراز، تجسم فاصلهی طبقاتی بود.
در مقابل، اندیشهی امام، که از نجف به ایران میرسید، برای طبقات مختلف جامعه معنایی تازه داشت: برای روحانیت، مبارزه با استبداد مشروعیت یافت؛ برای دانشجویان، مبارزه با وابستگی به غرب؛ برای بازاریان، احیای عدالت اقتصادی.
بدینسان، نجفِ دور، به قلب تپندهی مبارزه در ایران تبدیل شد.
________________________________________
از هجرت تا پیروزی
در مهر ۱۳۵۷، با فشار رژیم بعث و همدستی حکومت ایران، امام ناگزیر شد پس از سیزده سال اقامت، نجف را ترک کند. اما این خروج، پایان نبود؛ انتقال انقلاب از مرحله «فکر» به «فرجام» بود. از کویت جلوگیری شد، اما پاریس مقصد تازه شد؛ جایی که همان پیام نجف، اکنون جهانی شنیده میشد.
با گذشت زمان، روشن شد که انتخاب نجف از سوی شاه، بزرگترین اشتباه استراتژیک او بود. چرا که امام از همان خاک تبعید، سلاح فرهنگی و سیاسی ساخت که کاخ سلطنت را در هم فرو ریخت. نجف از مکان تبعید، به عنوان دانشگاه انقلاب در تاریخ ماندگار شد.
________________________________________
رویکرد اخلاقی امام در نجف
در کنار همه این تحولات سیاسی و علمی، وجه اخلاقی و سادهزیستی امام در نجف زبانزد بود. خانهاش کوچک، غذایش ساده، و معاشرتش بیتکلف بود. هیچ نشانی از ریاست یا تظاهر در رفتار او نبود.
طلاب جوان وقتی او را میدیدند که بر فرش سادهای نشسته و کتاب میخواند، درمییافتند که زهد و رهبری در وجود او متحد است.
سادهزیستیاش برخلاف ریا نبود؛ بلکه ابزار تربیت بود. بدینگونه، او نه با شعار که با زندگی خود، مکتب «انسان مؤمنِ مقاوم» را مجسم کرد.
________________________________________
تأثیرات فراملی؛ از نجف تا بیروت و کراچی
در دوران اقامت امام، نجف نه تنها بر ایران که بر سراسر جهان اسلام اثر گذاشت.
برخی از شاگردان او چون سید محمدباقر صدر و سید محمدباقر حکیم در عراق، اندیشه انقلاب اسلامی را بومی کردند و زمینه مقاومت علیه بعث را فراهم آوردند.
در لبنان، شاگردانی چون سید محمدحسین فضلالله، افکار امام را با واقعیت شیعیان جنوب لبنان پیوند زدند. در پاکستان و افغانستان نیز روحانیون متأثر از اندیشهی او، الگوی جدیدی از روحانیت اجتماعی را بنا نهادند.
نجف، در حضور او، به پل اتصال شرق اسلامی و غرب سیاسی بدل شد؛ پلی میان قم و بیروت، میان اندیشه و کنش.
________________________________________
تحلیل راهبردی تبعید به نجف
از منظر تاریخی، تبعید امام به نجف دو پیامد راهبردی داشت:
۱. اسلامیسازی سیاست – امام در محیطی که سیاست را آلوده میدانستند، دوباره پیوند دین و سیاست را احیا کرد و بدینسان گفتمان اسلامی معاصر را بازتعریف نمود.
۲. جهانیسازی انقلاب اسلامی – حضور او در خاکی غیربومی، اندیشه انقلاب را از محدوده ایران فراتر برد و آمادهی پژواک در جهان عرب و جهان سوم ساخت.
در واقع، تبعید به نجف، حلقهای ضروری در فرایند شکلگیری انقلاب اسلامی بود: اگر قم نقطه آغاز، و پاریس نقطه اوج بود، نجف مرحله بلوغ فکری و جهانیشدن پیام بود.
________________________________________
نجف در آینه امروز
امروز که دههها از آن تبعید میگذرد، هر زائر کوچههای قدیمی نجف اگر پای در آن خانه کوچک بگذارد، حس میکند که تاریخ در آنجا ایستاده است.
در آن دیوارهای ساده، تصمیمهایی گرفته شد که سرنوشت ملتها را تغییر داد. امام با هیچ ابزار قدرت ظاهری، بلکه با کلام و ایمان خود فضایی را شکست که قرنها با عادت و ترس پوشیده شده بود.
برای نسل امروز، فهم نجف یعنی فهم ماهیت انقلاب اسلامی: انقلابی که نه از نفرت و عصیان، بلکه از ایمان و آگاهی زاده شد؛ نه با شعارهای مادی، بلکه با بازگشت به کرامت انسان.
________________________________________
از تبعید تا رسالت
۲۳ مهر یادآور روزی است که امام خمینی وارد نجف شد، اما معنايش فراتر از یک رویداد تاریخی است؛ نمادِ نقطهای است که اندیشه دینی ایرانی به درک مأموریت جهانی خود رسید.
او در تبعید، مفهوم «حکومت دینی» را احیا کرد، روحانیت را به رسالت اجتماعی خود بازگرداند، و اسلام را دوباره به صحنه تاریخ آورد.
اگر استعمار و سلطنت میخواستند با تبعید، صدا را خاموش کنند، امام نشان داد که صدا را میتوان از دل دیوارها، از فرسنگها دورتر، به گوش ملتی رساند.
نجف، گواه آن است که در منطق ایمان، تبعید همان هجرت است؛ هجرتی از محدودیت به رسالت.
________________________________________
نجف برای امام خمینی فقط محل اقامت نبود، مکانی بود که در آن «فکر انقلاب» پرورده شد. در ایران استبداد حاکم بود، ولی در نجف ایمان میجوشید. در ایران سانسور بود، ولی در نجف اندیشه زاده میشد.
۱۳ سال تبعید در نجف، در حافظه تاریخ اسلام معاصر، به اندازه سیزده قرن تأثیر گذاشت. از دل آن، مفهومی متولد شد که سیاست را از سلطه و دیانت را از انزوا رهانید.
پس هر سال، بیستوسوم مهر، نه تنها یادآور ورود امام به نجف است، بلکه روز تجدید میثاق با حقیقتی است که او فریاد زد:
«اسلام، دین مسئولیت است، نه دین سکوت.»
و از همین مسئولیت، خونی در رگ ملت جاری شد که سرانجام در بهمن ۱۳۵۷، ظلم را فرو ریخت و حقیقت را بر تخت نشاند.
این است معنای تبعید در قاموس امام خمینی؛ تبعیدی که از دلش بیداری برخاست.
عنوان :
نفی بلد و مهاجر نمونه
تاریخ :
۰۸:۰۸ __ ۱۴۰۴/۰۷/۲۶