
عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...

مروری بر بازتابها و اثرات شهادت آيتالله سید مصطفي خميني در تسریع روند انقلاب اسلامی
برداشت اول؛ خبری پر سر و صدا
آبان ۱۳۵۶ فصل جدید فعالیتهای مبارزان، علیه رژیم شاه آغاز شد. گروههای سیاسی، بازاریان، دانشجویان، مبارزان همراه امام، انجمن اسلامی دانشگاههای خارج از کشور، ناهماهنگ و غیر منسجم و ... مشغول مبارزه اند. خبری پرسروصدا جامعه ایران و جهان را فراگرفته و به سرعت در همه محافل مذهبی، سیاسی و رسانه های داخلی و خارجی فراگیر شد. کاری از دست رژیم بر نمی آید تلاش برای ممانعت از انتشار خبر شهادت "حاج آقا مصطفی" بی اثر می ماند. ناگهان ستون جراید و نشریات از آگهی های سوگ و ماتم به مناسبت این شهادت پر رمز و راز پُر می شود؛ علما، روحانیون و گروههای سیاسی در اطلاعیه هایِ تسلیت، خبر از برگزاری مراسم متعدد در تهران، قم و شهرهای دیگر می دادند. رژیم به دست و پا می افتد تا جلوی این موج ناخواسته بایستد! چون بخوبی آگاه بود که برگزاری مجالس و محافل در هر سطحی می توانست رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد. مراسم مذهبی و ازدیاد روز افزون آن هم می توانست اقشار و جمعیت های مبارز و ضد استبداد را متشکل تر و هم جهت تر کند. تشکیل مجالس ترحیم، یعنی تشویق مبارزان به افشاگری.
مراسم های دامنه دار
زوال رژیم با این خبر کلید می خورد. مراسم های دامنه دار! فریاد پشت فریاد! اطلاعیه و برگزاری مراسم عنان مبارزه را از دست رژیم خارج می کند. ذکر نام "خمینی" نقل و نبات هر مجلس مذهبی و مراسم ختم می شود؛ در زمانه ای که اشاره به نام "خمینی" در هر محفل و مجمعی حداقل با شش ماه زندان همراه بود!(فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۴، ص۲۷) در دوران خفقان که پهلوی انواع شيوههاي سياسي، امنيتي و فرهنگي را به خدمت گرفت تا نام ايشان در اذهان فراموش شود. در فصل جدید مبارزه در آبان ۵۶ همه تلاشهای رژیم به يكباره نقش بر آب شد. ساواك طي گزارشي از مجالس بزرگداشت حاج آقا مصطفي و ذكر نام حضرت امام در اين مجالس مينويسد: در تعدادي از اين مجالس شعارهايي به طرفداري از روحالله خميني داده شده است. (ساواك و روحانيت، ص ۲۰۲) "یکپارچگی برای مبارزه" اولین اثر شهادت فرزند "خمینی" می شود. تلگراف های تسلیتی که از ایران و سراسر جهان به سوی نجف سرازیر می شود. یک پاسخ به همه آنها توسط امام خمینی داده می شود: این مصیبت در مقابل مصیبتی که توسط شاه و پدرش بر فرزندان مسلمان ایران رفته ناچیز است.(از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، تهران، چاپ دوم ۱۳۶۸، ص ۵۰۸).
گوش ها بدهکار ارعاب نیستند!
تهدید و ارعاب ساواک و شهربانی که همگان را از برگزاری مراسم بزرگداشت منع می کرد، ادامه دارد. گوش شنوایی وجود ندارد. تا چهلم شهادت مراسم های پیوسته در تهران و شهرستان ها برپا می شود. قم، تهران، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خرم آباد، خمین، زاهدان، بهشهر، بهبهان، اهواز، آبادان، خرمشهر و...زنجیر وار مراسم برگزار می شود. تنها در شهر قم روزانه چندین مجلس برپا می شود. در تهران هم پنج آبان ۱۳۵۶ در مسجد جامع بازار، مسجد وفا در میدان شوش، مسجد همّت در تجریش و ... گویندگان مذهبی و روحانیان مبارز از فرصت بدست آمده به تشریح راه و اندیشه امام و روشنگری ماهیت ضد دینی رژیم شاه و برانگیختن مردم علیه هیأت حاکمه می پردازند. شور و شوق تازه ای در دل ها زنده می شود. (مجله ۱۵ خرداد، ش ۱۵ و ۱۶)
اثر معکوس!
بگیر و ببند های رژیم هم کارساز نمی شود. مراسم چهلم از سوی حوزه علمیه قم با سخنرانی ربانی املشی، صادق خلخالی، و محمّد جواد حجتی کرمانی برگزار می شود. رژیم پنج تن از روحانیونی که در اربعین سید مصطفی خمینی در تهران و قم سخنرانی کردند را تبعید می کند اما تلاش رژیم اثر معکوس پیدا می کند. مسیر حرکت انقلاب پیدا و هموار شد. پراکندگی جغرافیایی و استمرار مراسم بزرگداشت رژیم را فلج کرده بود. تحلیل ساواک این است: اکثر شرکت کنندگان در این مراسم و مجالس شعارهایی برله خمینی و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یک بار دیگر خمینی به ایران مراجعت کند. از طرفی در بعضی از محافل بازار و بین مردم عادی چنین شایع شده که مصطفی خمینی را مانند علی شریعتی در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیده اند، روی هم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بین قاطبه مردم مؤثر بود. استقبال مردم در تجلیل از آیت اللّه حاج آقا مصطفی چنان رژیم را به خشم آورد که شاه را ناگزیر کرد دست به حرکتی احمقانه بزند و دستور داد مقاله ای وهن انگیز نسبت به امام خمینی تهیه و در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات منتشر نمایند. مردم که در چهل روز علیه رژیم پهلوی به مانورهای سیاسی دست زده بودند و خشم و نفرت خویش را از دستگاه استبداد نشان داده بودند این بار نیز با خشمی افزون تر بپا خاستند. ابتدا حوزه علمیه قم در۱۹ دی ماه دست به تظاهراتی با شکوه زد که منجر به خاک و خون کشیدن مردم گردید و قیامی باشکوه را بوجود آورد، اربعین های پی در پی از همین حرکت نشأت گرفت و در سراسر ایران استمرار یافت و سرانجام رژیم شاهنشاهی را به ستوه آورد. (هفت هزار روز تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۶۲)
تجمع خودی ها
اعلامیه سراسریِ مراسمِ مسجدِ ارک تهران که با امضاء شخصیت هایی چون مطهری، بهشتی، مفتح، باهنر، موسوی زنجانی، بازرگان، شریعتی مزینانی، کاظم سامی، حجازی، حاج سید جوادی، طالقانی و ... همراه بود بمانند بمب صدا کرد. امضاء کنندگان اعلامیه غالباً روحانی، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، دانشجو و بازاریانی بودند که بارها به زندان افتاده یا تبعید شده و مورد تعقیب و تحت نظر ساواک بودند. در این مجلس هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم شرکت کردند و حسن روحانی به تفصیل سخن گفت و از امام خمینی و نقش مؤثر او در بیداری جوامع اسلامی و مبارزاتش با استبداد و استعمار سخن گفت و شخصیت علمی حاج آقا مصطفی را مورد تجلیل و تکریم قرار داد، در مجلس عملاً با امام خمینی به عنوان رهبری اصلی قیام تجدید پیمان شد.(نهضت روحانیون ایران، ج ۵ و ۶، ص ۵۲۱). داريوش همايون وزير اطلاعات كابينه جمشيد آموزگار هم در اينباره ميگويد: «پس از مرگ پسر [آيتالله] خميني آن مجلس یادبودي كه برايش در مسجد ارك برگزار كردند، نقطه تجمعي شد براي همه قشرهاي پيشرو و ليبرال و آزاديخواه و جبهه ملي و چپ، هرچه كه بود، غير از نظام حكومتي، چهرههاي برجستهاش آنجا ظاهر شدند، پيدا بود كه رهبري مذهبي توانسته است كه همه اينها را جمع بكند و بسيج بكند.( تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۶۱)
رابطه حکومت- مردم بیمار است!
نقش گروههای سیاسی مختلف در جریان مبارزه را نمی توان نادیده گرفت. در این بین آنچه مهم بود ايجاد وحدت و يكپارچگي ميان آنها به دليل گرايشهاي سياسي و مذهبي مختلف بود اما به اذعان بسياري از آگاهان سياسي در قبل و بعد از پيروزي انقلاب، شهادت حاج آقا مصطفي تأثير تعيينكنندهاي در اين زمينه به دنبال داشت. اما دلیل عمومی تری هم بر اوضاع ایران حاکم است و آن رابطه حکومت- مردم است. اساسا یک نظام حکومتی بر بستر باورها و زمینه های ذهنی حکومت شوندگان شکل می گیرد. شکل گیری یک حکومت، تعاملی دوطرفه است که طرفین آن را حکومت کنندگان و حکومت شوندگان تشکیل می دهند. در هر نظام سیاسی، حکومت نیاز به اعمال قدرت و اراده برای رسیدن به اهداف خود دارد. فرامین حکومتی زمانی از طرف حکومت شوندگان پذیرفته می شود که آنها به حقانیت یک نظام حکومتی باور داشته و اطاعت از آن را برخود لازم ببینند. به بیانی ساده تر اعتقاد حکومت شوندگان به حقانیت حکومت کنندگان است.
ایوان های شلوغ
نگاهی گذرا به سخنان مهندس مهدي بازرگان در تحليلي از مجلس ختم سيد مصطفي خميني در كتاب "انقلاب ايران در ميان دو حركت" گویای واقعیت است. او ميگويد: مجلس ختمي در مسجد ارك برقرار شد. تا آن زمان نه مسجد ارك چنين هجوم جمعيتي را در شبستانها، حياط، ايوانها و پشتبامها و خيابانهاي خارج به خود ديده و پليس را تسليم ساخته بود و نه چنان اعلاميه دعوتي با امضاهاي مختلط از طريق مليون، روشنفكران، روحانيون و بازاريها به صورت يكجا منتشر شده بود. توفيق در اين امر كار آساني نبود... دعوتنامه جامع كه با اسامي بدون القاب و عناوين و به ترتيب الفبا صادر گرديد، بسيار پرمعني بود و آن مجلس باشكوه، با چنان صاحب مجلسها مظهري از تجمع كليه قشرها در نارضايتي و مخالفت با دستگاه و تمايل به وحدت در عمل به رهبري آيتالله خميني، مرد مبارز روحاني شد. با دقت در اظهارات آقاي بازرگان و تامل در فضاي سياسي آن روز ايران بيش از پيش به حساسيت موضوع ميتوان پي برد و اگر فرصت به دست آمده پس از شهادت حاج آقا مصطفي نبود چه بسا چنين اتحاد و اتفاقي نيز در آن مقطع زماني به راحتي حاصل نميشد. به ويژه آنكه طبق اظهارات مهندس بازرگان، مجلس يادبود اعلام تبعيت و پذيرش رهبري نهضت نيز به شمار ميآمد. (سیری در زندگی مهدی بازرگان، تهران، قلم چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۲۵)
محمد شانهچي از عناصر مركزي جبهه ملي طي تحليلي از شهادت حاج آقا مصطفي و نتايج آن ميگويد: «يك جريان سياسي بود، نه اينكه درگذشت پسر آقاي خميني اينقدر جنجال به ظاهر به پا كند؛ چون مردم به دنبال يك مستمسكي، يك علتي ميگشتند تا يك تظاهراتي كنند، يك جرياني راه بيندازند فوت پسر آقاي خميني يك موضوعي بود كه بسيار عالي بود براي جنجال به پا كردن و كار راه انداختن، حركت ايجاد كردن.( تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۶۲) شانه چی با اشاره به چگونگي برپايي جلسات بزرگداشت ميافزايد: «ذات فوت پسر آقاي خميني، اين محرك نبود. خود مردم دنبال يك دليل و مستمسكي ميگشتند يك كاري بكنند، اين فوت پسر آقاي خميني از همه بهتر بود، خيلي خوب بود، خوب اينها ازش استفاده كردند و بهرهبرداري كردند.(همان)
شعارهاي مضره!
در همين زمينه دو سند ساواك جلب نظر ميكند. در يكي از اين اسناد آمده است: «در فاصله برگزاري مجالس مذكور (مجالس ختم حاج آقا مصطفي) و مجالسي كه به مناسبت چهلمين روز درگذشت مصطفي خميني برگزار گرديد، فعاليتهاي وسيعتري نيز از طرف عناصر متعصب مذهبي طرفدار روحانيون افراطي و وابسته به گروههاي برانداز انجام گرفت و عدهاي در شهرهاي تهران، شيراز و مشهد در دستجات ۳۰ تا ۵۰ نفري به تظاهرات خياباني، حمل شعارهاي پارچهاي مضره و شكستن شيشههاي چند شعبه بانك، سينما، مشروبفروشي و همچنين شركت هواپيمايي ملي ايران در شهر شيراز مبادرت نمودند. (ساواك و روحانيت، ص ۱۹۹)
اظهارات داریوش همایون اعتراف به این نکتۀ مهم است که همۀ نیروها اعم از گروههای مذهبی و غیر مذهبی در پی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی(ره)، مجلس یاد بود او را بهترین مکان برای تجمع یافته و این تجمع از یک طرف حاکی از میزان سعۀ صدر نیروهای فعال کشور و از سوی دیگر بیانگر جایگاه رهبری مذهبی نهضت بود.(همان،ص ۲۰۷) در گزارش دیگری از ساواك آمده است: بعد از مراسم چهلمين روز درگذشت مصطفي خميني، افراطيون مذهبي در دنبال فعاليتهاي اخلالگرانه خود در ماه محرم، بار ديگر فرصتي پيدا كردند كه تلاشهاي مضره را در مقياس وسيعتر تعقيب نمايند و در چند مورد گروههاي ۱۵ الي ۲۰ نفري در شهرهاي مشهد و اهواز تظاهرات خياباني و شكستن چند جام از شيشههاي دو شعبه بانك صادرات مبادرت نمودهاند. (همان، ص ۲۰۲)
شاه و نمرود در یک قاب!
يكي از شيوههاي اعتراضي مردم در مراسم و بزرگداشتهاي مرتبط با شهادت سيدمصطفي خميني الهام از تاريخ و شبيهسازيهاي تاريخي با هدف اثبات محكوميت شاه و بدون پایگاه مردمی بودن حكومت تحت سلطه او بود. تشبيه شاه به نمرود و يزيد و تشبيه امام خميني به ابراهيم و امام حسين(ع) كه در مجالس مختلف و گفتوگوهاي مردم صورت ميگرفت با همين هدف دنبال ميشد.( يادنامه آيتالله حاج سيدمصطفي خميني، نشر ذره، ۱۳۷۶، ص ۲۲۰، ۲۴۹) همچنين در موردي ديگر جشن تولد امام رضا(ع) كه همه ساله از سوي اعضاي جبهه ملي در تهران برگزار ميشد با تصميم بانيان مجلس تغيير كرد و به مجلس قرائت قرآن، سوگواري و سخنراني سياسي تبديل شد. از نظر اين عده با درگذشت حاجآقا مصطفي مجلس جشن تولد امام رضا(ع) بايد به عزا تبديل ميشد.(همان،ص۲۳۰)
در سندی دیگر از اسناد ساواک می خوانیم: روز سه شنبه دهم آبان مجلس ختمی به مناسبت فوت مصطفی خمینی با شرکت حدود ۱۸۰۰ نفر در مسجد امام حسین واقع در میدان فوزیه برگزار گردید که از این عدّه حدود ۱۵۰ نفر روحانی از جمله (حجت الاسلام) فلسفی در مجلس شرکت داشتند، سید عبدالرضا حجازی به منبر رفت و حدود یک ساعت سخنرانیش تمام تعریف و تمجید از آیت اللّه خمینی بود و به محض آوردن نام خمینی جمعیت صلوات می فرستادند و در خاتمه منبرش گفت: حضرت آیت اللّه خمینی به زودی به ایران مراجعت خواهند نمود.(زبان گویای اسلام،حجت الاسلام فلسفی، تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۶۱۶)
مشهد- اهواز- شیراز
شهرهای دیگر مانند اهواز و شیراز نیز خروشیدند و در آن شهرها مراسم ختم و مجلس ترحیم حاج آقا مصطفی با شکوه خاصی برگزار شد. مجلس بزرگداشت آن شهید از سوی روحانیون اهواز در مسجد جامع این شهر منعقد شد که طی آن حجت الاسلام دوانی سخنرانی کرد، در آبادان نیز مجلس برپا شد که حجت الاسلام جمی سخنران آن بود و پس از پایان مراسم، مردم به تظاهرات پرداختند و با پلیس درگیر شدند.(هفت هزار روز تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۴۶) در سندی دیگر از برگزاری مراسم در شیراز می خوانیم: در شیراز در دوم آبان ۱۳۵۶ در مسجد مولا واقع در خیابان کریم خان زند حوالی بازار وکیل از طرف روحانیت شیراز مجلس ترحیمی به عنوان مرحوم حاج آقا مصطفی و یکی از فرزندان آیت اللّه بروجردی برگزار شد. سخنران مجلس سید مهدی دستغیب که از خطبای معروف منطقه بود. (خاطرات سید علی اصغر دستغیب، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۳۵) در این نوشتار از برگزاری مراسم متعدد در شهرهای بزرگ به مطلب ذیل بسنده می شود که چنانچه در کتاب "مشهد از مقاومت تا پیروزی" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است، ابتدا آیتالله سیدعلی خامنهای خبر شهادت آقا مصطفی خمینی را دریافت کرد و با استفاده از تلفن بهاغلب مبارزان شهر انتقال داد. نخستین واکنش به شهادت آقا مصطفی در مشهد، تعطیلی حوزه علمیه بود، بر این اساس، حوزه علمیه مشهد به مدت دو روز تعطیل شد و بهدنبال آن مجالس ترحیم نیز بهراه افتاد. یکی از این مراسمها در مسجد حاج ملاهاشم برگزار شد، روز سوم آبان، آیتالله خامنهای، حجتالاسلام هاشمینژاد و تنی چند از روحانیون مبارز مشهد، در منزل آیتالله واعظ طبسی برای تصمیمگیری درباره برپایی مراسم تجلیل از آقا مصطفی گرد هم آمدند و چند روز بعد مجلس ترحیمی در مشهد برپا شد.روز ششم آبانماه، بعد از نماز مغرب بهمناسبت هفتمین شب شهادت ایشان مجلس ترحیمی از سوی روحانیت مبارز خراسان با شرکت حدود ۸۰۰ نفر در مسجد ملاهاشم واقع در خیابان نادری مشهد برپا شد، علاوه بر این، مجالس دیگری نیز در مشهد برپاشد که نشان از عمق ارادت مردم مشهد نسبت به امام خمینی(ره) داشت.
گزارشنويس ساواك در سندی دیگر می نویسد: از عصر روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۴۳ كه اطلاعيه چند سطري سازمان امنيت خبر تبعيد آيتالله خميني را منتشر كرد، تا ۱۳ سال بعد كه اطلاعيه مجالس ترحيم فرزندش سيد مصطفي در مطبوعات ايران منتشر شد، ذكر نام آيتالله خميني رسماً ممنوع بود.(تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۵۳)
مرجع مسلم
اوضاع بر وفق مراد انقلابیون رقم می خورد. گذشت زمانی که همراه داشتن رساله علميه حضرت امام جرم محسوب ميشد و رژيم درصدد تبليغ برخي ديگر از مراجع بود؛ حالا دیگر کسی از ذکر نام خمینی، آیت الله خمینی و حضرت امام واهمه ای نداشت. شاه بیت همه این بزرگداشت ها در حقيقت تجليل از مجاهدت، صداقت، تعهد و مظلوميت او و نهايتا اذعان به مقبوليت بالاي امام خمینی بود كه به شايستهترين شيوه يعني حضور در مراسم بزرگداشت فرزندش ظهور و بروز يافت. تا آن زمان به واسطه فشار رژيم امكان حضور مردم در مجامع عمومي نبود و شايد اين مراسم خود بهانهاي براي حضور متشكل مردم در صحنه بود. به واقع شركت در مراسم ختم سيدمصطفي خميني يك رفتار سياسي مهم عليه رژيم شاه بود. ساواك طي گزارشي در همين زمينه مينويسد: درمجالس ختم سید مصطفی خمینی، سخنرانان مذهبي از روحالله خميني به عنوان مرجع مسلم عالم تشيع نام ميبردهاند.( ساواك و روحانيت، ص ۲۰۱)
برداشت دوم؛
بر فراز امواج رادیویی!
اساسی ترین موضوعِ فلسفه سیاسی جایگاه مشروعیت و مقبولیت یک نظام سیاسی است. رابطه حکومت – ملت در رژیم پهلوی با مردم هیچگاه برقرار نبود. بخصوص آنکه سیاست دینی حکومت پهلوی که در اواخر دوران حکومتش دادِ همه مذهبیون را درآورد. بخاطر داریم که محمد رضا پس از به قدرت رسیدن در ابتدا از روش پدرش فاصله گرفت و به دیدار مراجع دین رفت و رابطه خوبی با آنان برقرار کرد و موفق شد تندروهای مذهبی را از دخالت در سیاست منع کند و رابطه دولت - مذهب را حسنه کند؛ اما دیری نپائید که این حربه و فریب رژیم نیز برملا شد و مقبولیت تحکمی خود را بیش از پیش در جامعه مذهبی ایران از دست داد. این نارضایتی عمومی از رژیم به مرور جنبه های بین المللی نیز پیدا کرده بود. تبعید امام خمینی(س) و فرزندش به ترکیه اوج ناپایداری رابطه دولت – مذهب در جامعه ایران به شمار می رود ( جنبه بین المللی نیز پیدا کرد) که خط بطلان بر مشروعیت و مقبولیت خودساخته رژیم کشید. در این میان شهادت فرزند امام انعکاس پردامنه ترین خبر در زمان خود بود که بخصوص در رسانه های مختلف خارجی به آن پرداخته شده و انزوای سیاسی رژیم را بیش از پیش رقم زد. از پیام های تسلیت علمای بلاد و رهبران برخی کشورها و برگزاری تظاهرات و مراسم در کشور های عراق، عربستان، پاکستان، افغانستان، کویت گرفته تا بحرین، قطر، انگلستان، اروپا، آمریکا، کانادا هند، سوئد، سوریه، لبنان، و.... که از نظر بین المللی رژیم را زمین گیر کرد. (گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۸۳ – ۷۸۴). در این باره گزارشنويس ساواك در سندی می نویسد: مفسر راديو بيبيسي درباره گسترش نام امام، در پي شهادت حاج آقا مصطفي ميگويد: آيتالله خميني كه از تبعيدگاهش در نجف نه تنها اكثر تشكيلات مذهبي بلكه نبض سياسي كشور را در دست داشت ناگهان... نام ممنوعالذكرش بار ديگر پس از سالها و در پي فوت ناگهاني فرزند ارشدش مصطفي بر سر زبانها افتاد. (تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۳۰). خبرگزاري فرانسه در گزارشي به نقل از بيانيه يك گروه ايراني مخالف رژيم شاه نوشت: آيتالله مصطفي خميني فرزند ارشد بزرگترين مرجع شيعيان روز ۲۳ اكتبر به طور اسرارآميزي در كربلا درگذشته است.( فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۱۶ـ۱۵، ص ۱۲۴)
روزنامه المجاهد چاپ الجزاير نيز از آيتالله مصطفي خميني به عنوان فرزند امام روحالله خميني، مقام مذهبي مسلمانان شيعه در ايران ياد ميكند.(همان ص ۱۲۵) و روزنامه ارشاد چاپ پاكستان نيز از حضرت امام با تعابيري نظير مجاهد اعظم، مرجع ديني، اعلم دوران، آيتالله العظمي، آقاي روحالله موسوي خميني ـ مدظلهالعالي ـ نام ميبرد.(همان)
نكته حائز اهميت در اين بخش آن است كه تسليتهاي متعدد علما و مراجع مقيم نجف و قم و حضور آنان در بيت امام جهت تسليتگويي نه تنها بیش از پیش به انعکاس بین المللی موضوع کمک می کند بلکه به ترويج نام امام ميانجاميد كه بيانگر محبوبيت بالاي امام در لايحههاي مختلف اجتماعي و مقبوليت و مشروعيت بالاي ايشان بود. اين وضعيت به اندازهاي فراگير شده بود كه سيد محمد روحاني از روحانيون سرشناس و مخالف امام در نجف جزو اولين كساني بود كه با هدف تسليت به امام در بيت ايشان حضور يافت. مفسر راديو بی بی سی نيز با اشاره به آگهي تسليت مراسم مسجد ارگ تهران ميگويد: آگهي تسليتي كه به اين مناسبت در مطبوعات تهران چاپ شد به امضاي بسياري از روشنفكران، روحانيان، بازاريان و دانشگاهيان رسيده بود.(همان)
راديو بی بی سی در تحلیلی در باره مراسم بزرگداشت سید مصطفی خمینی ميگويد: مجالس ترحيم براي سيد مصطفي خميني تبديل به مجالس تجليل از آيتالله خميني شد. (همان).
تعطيلي حوزه علميه نجف، در كنار مجالس بزرگداشت با حضور مراجع و علماي سرشناس بلاد موضوع را جدی تر کرد بطوریکه همین رادیو در تحليلي دیگر عنوان می کند که: آنچنان كه در جو پر از بدگماني ايران معمول بود بسياري، سازمان امنيت را در مرگ سيد مصطفي خميني دخيل ميديدند.( تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۶۱)
روزنامه المجاهد چاپ الجزاير نيز نوشت: «مصطفي خميني فرزند روحالله خميني مقام مذهبي مسلمانان شيعه در ايران به دست ساواك به قتل رسيده است.( فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۱۶ـ۱۵، ص ۱۲۵)
خبرگزاري فرانسه هم گزارش داد: اين خبر موجب تاثر شديد ايرانيان شده و مردم اين فرضيه را كه ممكن است رژيم ايران مسئول مرگ مصطفي خميني باشد بعيد نميدانند.(همان، ص ۱۲۴) همين خبرگزاري در گزارش ديگري به نقل از خبرگزاري فلسطيني وفا گزارش كرد: سيد مصطفي خميني پسر امام روحالله خميني مقام مذهبي مسلمانان شيعه ايران چهل روز پيش در نتيجه بدرفتاريهاي ساواك (پليس مخفي ايران) جان خود را از دست داده است.(همان)
روزنامه ارشاد چاپ پاکستان نیز در مقاله ای که در ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ منتشر شد به مرموز بودن شهادت آقا مصطفی(ره) اشاره می کند.(همان، ص ۱۲۵)
روزنامه السفير چاپ لبنان نيز طي گزارشي به انتشار بيانيه رهبران مذهبي ايران كه در آن ساواك را مسؤول شهادت حاج آقا مصطفي دانستهاند مبادرت ورزيد.(همان،ص ۱۲۹)
در این زمان امام به رغم دوري چندين ساله از ايران به واسطه شناخت دقيق و ارتباط عميق عاطفي با مردم پي در پي اعلاميههاي پرمحتوا و روحيهبخش خود را خطاب به مبارزين و اقشار مردم در داخل و خارج از كشور صادر كرد. مؤلف كتاب سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخ كمبريج مينويسند: در طول اين دوران اعلاميههاي آيتالله خميني كه ايستادگي درمقابل اين رژيم سفاك را توصيه ميكرد، بيش از پيش به ايران ميرسيد.( سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي، ص ۳۱۸.)مفسر بيبيسي نيز طي تحليلي در همين زمينه مدعيست: استقبال مردم بر تندي لحن آيتالله خميني افزود و در اينجا بود كه آيتالله خواستار سرنگوني دودمان پهلوي شد.(تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۶۳)
امام خميني (س) مدتي بعد در مصاحبه با روزنامه لوموند ضمن اشاره به عملكرد حكومت پهلوي كه موجب محروميت ملت ايران از آزادي، استقلال و ترقي شده تأکید كرد: آخرين قيامها مقدمه انفجار عظيمي است كه نتايجش غير قابل محاسبه است. و در ادامه همين گفتگو در پاسخ به سوالي پيرامون اعتراضات ناشي از شهادت حاجآقا مصطفي ميگويد: مسلماً مردم خدمتگزاران خود را دوست ميدارند و مرا و نيز پسرم را خدمتگزار خود ميدانند. دنبال اين جريان هر كشتاري كه رژيم ترتيب داد، تظاهرات تازهاي را به مناسبت چهلم كشتهشدگان موجب گرديد. اما مطلب اصلي و اساسي پسر من نيست. مسئله اساسي، عصيان و قيام همه مردم بر ضد ستمگراني است كه بدانها ستم ميكنند. (صحيفه امام خميني، ج۳، ص۳۷۳.)
خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی که در ۲۴ اکتبر همان سال مخابره کرد، به نقل از بیانیۀ یک گروه ایرانی مخالف رژیم شاه می نویسد: «آیت الله مصطفی خمینی(ره) فرزند ارشد بزرگترین مرجع شیعیان روز ۲۳ اکتبر به طور اسرارآمیزی در کربلا در گذشته است.( فصلنامۀ ۱۵ خرداد، شمارۀ ۱۶ ـ ۱۵ ص ۱۲۴)
خبرگزاری فلسطین وفا در تاریخ ۶ دسامبر ۱۹۷۷ گزارش می کند: «سید مصطفی خمینی پسر امام روح الله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعۀ ایران چهل روز پیش در نتیجۀ بدرفتاریهای ساواک (پلیس مخفی ایران) جان خود را از دست داده است.(همان)
روزنامۀ السفیر چاپ لبنان نیز طی گزارشی به انتشار بیانیۀ رهبران مذهبی ایران که در آن ساواک را مسئول شهادت حاج آقا مصطفی دانسته اند مبادرت می ورزد.( همان، ص ۱۲۹)
مفسر بی بی سی نیز طی تحلیلی در همین زمینه مدعی است: استقبال مردم بر تندی لحن آیت الله خمینی افزود و در اینجا بود که آیت الله خواستار سرنگونی دودمان پهلوی شد.(داستان انقلاب، ص ۲۶۲)
مواضع حضرت امام(س) در همین جا به پایان نمی رسید، بلکه آن حضرت به واسطۀ اهمیتی که برای نهضت جهانی اسلام قائل بود از همین فراز تاریخی برای پرداختن به مسایل و مشکلات جهان اسلام نیز بهره برد. خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری وفا در ۶ دسامبر ۱۹۷۷ پیرامون پاسخ حضرت امام(س) به تلگرام تسلیت عرفات گزارش داد: امام اذعان می دارد که بین رژیم شاه، صهیونیسم و امپریالیسم امریکا رابطه ای وجود دارد.(فصلنامۀ ۱۵ خرداد، ش ۱۶ ـ ۱۵، ص ۱۲۴).
خبرگزاری فرانسه ادامه می دهد: روح الله خمینی هم چنین در پیام خود بار دیگر پشتیبانی خود را از مبارزه و جنبش مقاومت فلسطین برای آزادی میهنش اعلام داشته است.(همان)
سفارت ایران در لبنان ترجمۀ متن گزارش روزنامۀ امل ارگان «حرکت المحرومین» دربارۀ مراسم بزرگداشت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی(ره) را که از طرف امام موسی صدر و گروهی از روحانیون و شیعیان لبنان برگزار شده بود به این شرح برای وزارت امور خارجه ایران فرستاد: «در این یاد بود دردناک که رنج فقدان علامه سید مصطفی(ره) فرزند امام مجاهد آیت الله خمینی غم و اندوه می آفریند هدفهایمان به هم می پیوندند و حالتی به وجود می آورد که سرشار از رایحۀ شهادت است و منعکس کننده ارادۀ عملی در زندگی است که در پرتو ایمان به کنه وجود، چشم حقیقت به تغییر و تحول دوخته تا از اصالت خود عنصر مبارزه اش را بسازد و از ایمانش عنصر پایداری و از آگاهیش نسبت به ارزشهایش عنصر جهاد و فداکاری ... بدین ترتیب دامنه جنبش وسعت می یابد و تبدیل به یک هجرت دایمی می گردد که مرزهای جغرافیایی را پشت سر می گذارد تا چهرۀ جاویدان اسلام را رسم نماید. ای برادر شهید! روز یادبود تو در لبنان با رحلتی حسینی در جنوب به هم می آمیزد، هجرتی در راه خدا و دو هجرت به هم می پیوندند تا جنبش، نور انقلاب خود را از آن الهام گیرد و معادلۀ مبارزه را به زبان خون تجسّم نماید؛ خونی که همانا با نوای آسمانی لااله الاالله والله اکبر و ایمانی صادقانه ریخته شد و در روز یادبودت دوباره جان می گیرد تا جهشی به جنبشی بخشد و به سوی پدر مجاهد مؤمنت آیت الله خمینی(س) سوق دهد و با خداوند خویش تجدید پیمان کند که راه همۀ ما را آماده سازد تا مرگ را به صورت شهادت پذیرا باشیم.(فصلنامۀ ۱۵ خرداد، ش ۱۶ ـ ۱۵، ص ۱۲۸)
شهادت فرزند برومند امام چراغ هدایتی برای بیداری ملّت مسلمان ایران شد. این جمله امام در باره این جنایت پهلوی که فرمود: بکشید ما را، ملّت ما بیدار می شود؛ شاه بیت عکس العمل امام به مسئله حاج آقا مصطفی بود که انعکاس بین المللی پیدا کرد. به هر روی برگزاري جلسات فاتحه در كشورهاي ديگر تسليت چهرههاي سياسي و مبارز ساير كشورها مانند یاسر عرفات، افزايش تحركات دانشجويان ایرانی شاغل در دانشگاههای اروپا و آمریکا ، پيشبيني سقوط دولت از سوي افراد عادي جامعه، اعتراف بنگاههاي سخنپراكني خارجي به كنترل نبض سياسي كشور توسط امام(ساواك و روحانيت ص ۲۰۲)، تجمع كليه قشرها در اعلام نارضايتي و مخالفت با شاه و تمايل به وحدت در رهبري امام(فصلنامه ۱۵ خرداد شماره ۱۶ـ۱۵ ص ۱۳۲) و نهايتا قيام ۱۹ دي سال ۱۳۵۶ همگي حاكي از اشتباه محاسباتي رژيم و عيان شدن ضعف استراتژیکی بود که طومار حكومت پهلوي را در هم پيچيد.( .(تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي به كوشش عمادالدين باقي، نشر تفكر، ۱۳۷۳، ص ۲۷۲)
برداشت سوم؛بر بام خاطره ها
امام خميني(س): مصطفي اميد آينده اسلام بود... مرگ مصطفي از الطاف خفيه الهي بود... من اميد داشتم كه اين مرحوم، شخص خدمتگزار و سودمند براى اسلام و مسلمين باشد؛ ولى لا رادَّ لِقَضائِهِ و انّ الله لغنىٌّ عن العالمين. (صحيفه امام، ج۳، ص ۲۵۹)
خادم منزل: نخستین فردی که از رحلت سید مصطفی اطلاع پیدا کرد، خادم منزل وی به نام صغرا خانم بود. وی مشاهدات خود را چنین بازگو میکند: «شب آخر قرار بود برای آقا مصطفی مهمان بیاید. چون دیروقت بود، ایشان آمدند و به من گفتند: صغرا برو بخواب، من خودم در را باز میکنم. من هم اول به حرم رفتم، نماز خواندم، زیارت کردم، بعد به خانه آمدم و خوابیدم. صبح که طبق معمول، صبحانه آقا را بالا بردم، دیدم آقا روی کتاب دعایشان خم شدهاند، فکر کردم که خوابشان برده است، صدایشان کردم و گفتم: آقا... آقا خوابتان برده... که دیدم جواب نمیدهند و زیر چشمشان هم به رنگ خرما شده است. پایین رفتم و خانم ایشان را که مریض بود، صدا کردم و خودم هم به کوچه رفتم و فریاد زدم که آقا مصطفی مریض شده است که در این هنگام آقای دعایی مرا دید و با یکی دو نفر دیگر به بالا آمد و آقا را به بیمارستان بردند. (شهيدي ديگر از روحانيت، ص ۱۱۸)
معصومه حائری: همسر سید مصطفی، دومین فردی بود که از موضوع اطلاع پیدا می کند. وی می گوید: حاج آقا مصطفی مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود؛ هیچ گونه ناراحتی و بیماری نداشت، به همین دلیل برخلاف آنچه شایع کردند سکته قلبی خیلی بعید به نظر میرسید. همان شب که حاج آقا مصطفی شهید شد زودتر از معمول به خانه آمده بود، چون قرار بود که ساعت دوازده، مهمان بیاید و من سخت مریض بودم. آقای دعایی که همسایه ما بود، برای معاینه من دکتر آورد. ما نفهمیدیم که مهمانها چه وقت آمدند و کی رفتند و چه شد؟ ... پس از اطلاع از شهادت حاج آقا مصطفی خود را بالای سر او رساندم و دیدم دستهای آقا مصطفی بنفش شده است و لکههای بنفش نیز روی سینه و سرشانههایش دیدم. وی را بلافاصله با کمک آقای دعایی به بیمارستان انتقال دادیم. در آنجا به ما گفتند که حاج آقا مصطفی مسموم شده دو ساعت است که از دنیا رفته است. وقتی خواستند از جسد حاج آقا مصطفی کالبدشکافی به عملی آورند، حضرت امام(ره) اجازه این کار را ندادند و فرمودند: عدهای بی گناه دستگیر میشوند و دستگیری اینها، دیگر برای ما آقا مصطفی نمیشود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و اجازه ندادند پزشکان نظر خود را اعلام کنند و حتی آنان را نیز تهدید کردند؛ چون صددرصد عارضه ایشان مسمومیت بود. در این میان واکنش ساواک این بود که در همه گزارشها، از درگذشت حاج آقا مصطفی با عنوان «فوت» یاد کرده و آن را ناشی از عارضه قلبی اعلام میکرد. (رجبي، حسن؛ زندگينامه سياسي امام خميني از آغاز تا هجرت؛ ص ۳۹۷)
سید محمود دعایی: سومین فردی بود که از درگذشت سید مصطفی باخبر شد. وی نیز ضمن بیان مطالب ذکر شده و تأیید آن، معتقد است که فوت مشارالیه طبیعی نبوده و بر روی جسد وی علائم مسمومیت وجود داشته است. در ضمن او به موضوع دیگری هم اشاره دارد که از این قرار است: در خارج از بیمارستانی که حاج آقا مصطفی را به آنجا انتقال دادیم، یک ماشین نمره تهران بود که پس از شنیدن خبر درگذشت وی به طرف بغداد حرکت کرد. شایان ذکر است که حجتالاسلام سید رضا برقعی که از یاران نزدیک حضرت امام(ره) و آقا مصطفی بود روایت مشابهی را در خاطرات خود ذکر کرده است. (روزنامه قدس، شماره ۱۱۳، صص۴-۶) بخاطر دارم که بهرهگیری از امواج رادیویی در عراق پیشنهاد موفق ایشان بود و سرانجام در مرحله تکاملیاش تأسیس موج رادیویی صدای روحانیت مبارز ایران را به همراه داشت که تداوم پيدا كرد و اثرات خوبی را به دنبال داشت. (امید اسلام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول ص۸۳)
سید حسین خمینی: فرزند ارشد حاج آقا مصطفی در رابطه با شهادت پدرش میگوید: در بیمارستان، دکتر «ایاد علی البیر» برای معاینه پدرم آمد و گفت: مع الاسف، وی فوت کرده و مرگش هم عادی نیست. اگر اجازه بدهید بنده جسد را کالبد شکافی کنم و این مسئله را ثابت کنم. دکتر ایادعلی البیر جراح و فارغ التحصیل از دانشگاه سلطنتی لندن بود. پیکر مرحوم والد کالبدشکافی نشد؛ چون آن موقع کالبدشکافی از نظر عرفی، کار منکری به حساب میآمد، شرع هم جوازی برای آن قائل نبود؛ به خصوص که در مورد شخصی مثل مرحوم والد قبح این مسئله بیشتر بود و نوعی بی احترامی محسوب میشد. طبیعی بود که امام(ره) هم، چنین اجازهای ندهند. (يادواره نهضت اسلامي در چهره انقلاب اسلامي؛ ص ۷۲) نکته شایان توجه این است که پزشک مذکور پس از این اظهار نظر بیدرنگ از طرف سازمان امنیت عراق بازداشت شد و بعد از ۲۴ ساعت آزاد گردید که پس از آن از هر گونه اظهار نظری پیرامون این موضوع خودداری ورزید! (فصلنامۀ ۱۵ خرداد، ش ۴، ص ۲۵)
سید احمد خمینی: احمد آقا معتقد بود که برادرش به مرگ غیرعادی از دنیا رفته و به احتمال قوی در اثر مسمومیت به وسیله مأموران رژیم پهلوی شهید شده است. وی در این رابطه میگوید: همین قدر میتوانم بگویم که وی چند ساعت قبل از شهادت، در مجلس فاتحهای شرکت میکند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دست اندرکار دادن چای و قهوه در مجلس بودهاند. برادرم همچون يكي از شهداي قبل از پيروزي انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصيات بارز اين مرد خدا دشمني پرو پا قرص با شاه و رژيم او و جهت دار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسايل اصولي و آشتي ناپذيرياش در برابر سازشكاران بود. (مجله پاسدار اسلام ، ش ۲۳)
فاطمه طباطبايي: وجود حاج آقا مصطفي براي امام بسيار مغتنم بود. ايشان سعي ميكرد تازهترين اخبار را به امام بدهد.(همان)
سید محمد موسوی بجنوردي: نيمه شب بيدار ميشد و مسئله نماز شب و مقيد بود تا هزار"قل هوالله" را بخواند... مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند... درعبادت و مسائل عرفان و در مسائل انقطاع الي الله خيلي روي خودش كار كرده بود. خيلي در برخوردها خاكي بود. برای او فرقی نداشت که روي خاك یا روي زمين بنشيند و با افراد فقير و مستمند، و یا با يك طلبه مبتدي، يك ساعت بنشيند و بحث كند. طوري برخورد ميكرد كه هيچ كس احساس غريبي با او نميكرد. در عين حالي كه اشتغال علمي به نحو بالايي داشت و عبادات را انجام ميداد در تمام مسائل انقلاب هم كاملا حضور داشت. شجاعت بینظیری داشت. همان شجاعت امام را داشت. از هیچ چیزی نمیترسید. یک نمونه امام بود. امامِ کوچک بود. کسانی که او را مسموم کردند میدانستند که چه شخصیتی را به شهادت میرسانند. (امید اسلام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول ص۳۴)
سيدعباس خاتم يزدي: حاج آقا مصطفي يك دانشمند به تمام معنا بود. يكى از خصوصياتش اين بود كه در هر جلسه اى شركت مى كرد از مسائل علمى سخن مى گفت و مجلس را به يك مجلس علمى مبدل مى ساخت و دنبال هر مطلبى را كه مى گرفت خيلى بحث مى كرد... خارج فقه را كه امام در نجف اشرف شروع كردند و مدت پانزده سال طول كشيد (از بيع تا خلل در نماز) شهيد حاج آقا مصطفى بيشترين اشكال را مى گرفتند... (مجله پاسدار اسلام ، ش۲۳).
سید محمد سجادی: اخلاق هر کس در سفر ظاهر میشود. ایشان سالی دو سه مرتبه پیاده از نجف به سمت کربلا حرکت میکردند. مجموعهای از علما و مرحوم شهید مدنی، فضلا و شاگردان ایشان با هم راه میافتادند و چهار پنج روزی این سفر طول میکشید. متواضع ومودب بود. مباحث علمی مطرح میکرد. خیلی برای امام دعا میکرد. که خدا پیروزش کند. شناگر ماهری بود. در راههای کربلا شط بود. ایشان شنا یاد میداد. میفرمود شیرجه را باید به گونهای بری که آب هیچ تکان نخورد! (امید اسلام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول ص۹۴)
محمد رضا رحمت: اگر با ابزار علمي به ميدان می آمد، هيچكس حريفش نميشد. از جهت علمي سرآمد بود. (امید اسلام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول ص۱۰۵)
علی اصغر مروارید: گاهی به مشهد میآمدند، همدیگر را میدیدیم. خیلی با نشاط و سر حال بود و با دوستان رابطه بسیار خوبی داشت. از یاد نمیبرم آقای نظام قمشهای یعنی پسر آقای الهی قمشهای معروف که کتاب دیوان دارد و بسیار هم اهل عرفان بود، ته صدای خوبی داشت و خوب میخواند. آقا مصطفی با ایشان خیلی رفیق بود. در مشهد و در سفرهای بعد در مسجد گوهر شاد آقا نظام دعای کمیل را با صوت میخواند و آقا مصطفی هم مینشست و گوش میداد و یا ایشان را همراهی میکرد. در حالات زیارت هم آقا مصطفی حالات خوشی داشت.(همان، ص۱۲۳)
محمد طاووسی: حاج آقا مصطفی را فصل آغاز مبارزات ایران میدانم و حاج احمد آقا را پس مرگ انقلاب؛ یعنی رسالتی بود از سوی خاندان امام خمینی با سر آغازی حاج آقا مصطفی، و رهبری حضرت امام و ختم این رسالت بوسیله حاج احمد آقا. (همان)
محمد جواد حجتی کرمانی: شهادت حاج آقا مصطفی یک مرگ زندگی ساز بود به این معنا که فوت ایشان مبدأ حرکت جدید امام بود و مرگ ایشان این همه برکت داشت که بالاخره منجربه پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی شد.( همان، ص ۱۳۹)
عميد زنجاني: مرحوم حاج آقا مصطفي بسيار در صراط نهضت بود. ایشان با آن مقام علمي، علاقه عجيبي به امام داشت. به مانند علاقهاي كه اين اواخر حاج احمد آقا به امام داشت امام، مقام علمي حاج آقا مصطفي را قبول داشت. با آن مقام علمي، علاقه به امام خيلي معنا داشت (همان، ص ۱۵۵)
سيد محمدعلي ايازي: شهادت ایشان منشأ شکوفایی و تشديد انقلاب اسلامي ايران بود.(همان)
اسدالله بیات: اگرایشان را در سن نشاط علمی از امت اسلام نمیگرفتند و امت را در فقدان مؤلف خویش عزادار نمیساختند مطمئنا دنیای علم و دانش و حوزههای مبارکه علمیه به ثمرات و برکات بیشتری دست مییافت و دنیای علم و دانش بیشتر بهرهمند میشد.(همان، ص۱۹۳)
هاشمی رفسنجانی: عمق علمي حاج آقا مصطفي علاوه بر مسايل سياسي بر نظريات فقهي و عقيدتي بود. ایشان بر بحثهاي اجتماعي هم مسلط بود و براساس آنها، موضع ميگرفت و واضح و مستدل صحبت ميكرد. (خاطرات آيت الله هاشمي رفسنجاني، جلد دوم، كتاب يادها و يادمانها، ص۳۰ـ۲۹)
یوسف صانعي: دشمن از روز اول فهميد و ميدانست اين پدر و پسر در آينده سبب نابودي ستمكاران خواهند بود. چنانكه بعد هم ميبينيم آن بزرگوار در دوران نهضت، بار مسئوليتها را به دوش ميگيرد.( كتاب يادها و يادمانها، جلد دوم، ص۴۳)
سيد تقي درچهاي: دودمان و خانواده خميني همه از استعداد بالايي برخوردارند. خيلي خوش حافظه هستند. حاج آقا مصطفي هم همينگونه بود. بسيار خوش استعداد و بسيار با فهم بود. در مسائل علمي، فقهي، اصولي، فلسفي و حتي ادبيات بسيار قوي، مسلط و حاضر الذهن بود. (امید اسلام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول ص۵۲)
ابطحى كاشانى: گاهى به حجره ما مى آمد و گاهى من به منزل ايشان مى رفتم و با هم به درس مى رفتيم (درس آقاى سلطانى ، درس آقاى شيخ عبدالجواد اصفهانى ) و از آن پس نيز با هم با درس خارج مى رفتيم (درس امام ، درس آقاى بروجردى ، درس آقاى داماد) و خارج از درسها هم ، با هم مباحثه اى داشتيم (تقريرات آقاى نائينى ، رساله هاى شيخ انصارى در آخر مكاسب و...) خصوصيتى كه در شهيد حاج آقا مصطفى سراغ داشتم ، اين بود كه از همان اول حالت تعبد نسبت به مطالب علمى نداشت ؛ يعنى مثلا اگر شيخ انصارى يا هر بزرگوارى مطلبى را گفته است سربسته نمى پذيرفت ، بلكه مانند امام در مقام تجزيه و تحليل بر مى آيد و مى تواند گفت از همان اوايل روح اجتهاد داشت و همين هم باعث ترقى او شد.(مجله پاسدار اسلام ، ش ۲۳)
محمدحسن قديري: مرحوم آقا مصطفي از اركان مهم نهضت اسلامي بود و نقش ايشان در نهضت و ادامه آن بسيار موثر بوده است.(همان)
سید علی خامنه اى: در درس امام جزء بهترين شاگردان بود، اگر نگوييم بهترين شاگرد. و در عين حال خود او يك مدرس معروف بود، فلسفه و فقه درس مى داد... وی از شخصيت هاى بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزى كه ايشان شهيد شدند، در حدود سنين ۴۸ - ۴۷ سالگى بودند و در آن سن جزء ممتازين كسانى بود، كه در حوزه هاى علميه قم ، نجف ، مشهد، و... وجود داشت ، بنده ايشان را به عنوان يك چهره برجسته حوزه علميه قم از سالهاى قبل مى شناختم (روزنامه اطلاعات ، ش ۱۸۸۸۰)
محمد حسن رحيميان: ايشان مقيد به پياده روى از نجف به كربلا بود. در سال معمولا در چند مناسبت بود (۱۵ شعبان ، عرفه ، اربعين ، اول و نيمه رجب ) پياده به كربلا مى رفت. گاهى مى شد كه كف پاى ايشان تاول مى زد و كاملا مجروح مى شد ولى باز هم به راه رفتن ادامه مى داد. به مسجد سهله و مسجد كوفه مى رفت و هر هفته طبق عادت طلاب نجف شب هاى چهارشنبه به مسجد سهله، محلى كه بسيارى از افراد در آنجا به خدمت امام زمان عليه السلام رسيده اند رفته و در آن محل بيتوته مى كرد.(همان)
سید رضا بهاء الدينی: آيت الله حاج آقا مصطفى خمينى دانشهاى عقلى و نقلى ، سياست اسلامى و دينى را در جوانى ياد گرفته ، و به جايى رسيده بود، كه از نخبگان زمان ما، بلكه عصرها و زمانها بود. درست گفتار و نيك سيرت بود، با كمال زيركى و هوشيارى به نفوس ، آگاهى داشت ، در انقلاب اسلامى و حوادث آن نقش بسيار ارزنده اى داشت ... فرزند امام بود، بلكه خود، امامى بود، بلكه پدرى مثل امام داشت. .(مجله پاسدار اسلام ، ش ۲۳)
محمد هادی معرفت: تواضع و فروتنى از ويژگيهاى آن مرحوم بود و اين در حالى بود كه ايشان هم به دليل فرزندى امام (س) و هم به خاطر ويژگيهايى فردى از موقعيت اجتماعى بالايى برخوردار بود. ايشان جلوتر از پدر بزرگوارشان حرف نمى زد و اصولا نمى توان آن مرحوم را از والد جدا دانست.خيلى از افراد اعتقاد داشتند كه ايشان در تمام ابعاد همانند زمانى است كه امام (ره) در سنين جوانى بودند.(شهيدى ديگر از روحانيت، ص ۵۵)
فریده مصطفوی: ايشان نسبت به اشخاص زير دست بسيار مهربان بودند ولى هرگز نسبت به اشخاص متكبر فروتنى نداشتند با اين كه درشت اندام بودند در موقع نشستن هيچ وقت تكيه نمى داند و گاهى مى گفتند ايشان ساعتها در بيرونى بدون اين كه به جايى تكيه داده باشند نشسته اند، مى گفتيم : دادش خسته نمى شويد؟ مى گفتند: اين طور بهتر است ، انسان بايد خودش را بسازد، و همچنين هيچ وقت روى تشك نمى خوابيدند و فقط يك بالش زير سرشان مى گذاشتند... (مجله حوزه ، ش ۴۰)
خود شهيد: ... من در عمرم فقط چند سالى تقليد كردم و خيلى زود از تقليد كردن بى نياز شدم.(مجله ۱۵ خرداد، ش۴)
تهیه و تدوین: داود رضایی چراتی(در تدوین این نوشتار از مجموعه مقالات منتشر شده درکنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) به مناسبت بیستمین سالگرد استفاده شده است).
عنوان :
مروری بر بازتابها و اثرات شهادت آيتالله سید مصطفی خمينی در تسریع روند انقلاب اسلامی
تاریخ :
۰۸:۴۶ __ ۱۴۰۴/۰۷/۳۰