عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم مرحوم آقاى طالقانى رفتند و روسفيد رفتند. ايشان بايد گفت يك عمرتقريباً خدمت كردند و جهاد كردند، و رفتند؛ و ما بايد ببينيم كه چه بكنيم تا ما هم برويم. سهم بانوان در پيروزى نهضت ما همه در اين نهضت سهيم هستيم و شما خانمها سهم بزرگ داريد. يعنى آمدن شما خانمها به خيابانها و ميدانهاى مبارزه موجب اين شد كه مردها هم قوّه پيدا بكنند، تقويت بشوند؛ روحيۀ آنها هم با آمدن شما تقويت بشود. شما سهم بزرگى در اين نهضت داريد لكن در نيمۀ راه هستيم الآن؛ بيشتر راه مانده است. ما فقط رفتن محمدرضا و كوتاهى دست اجانب مقصد اعلايمان نبود، آن مقدمه بود، يعنى اينها يك خارى بودند بين راه كه بايد اين خارها از بين راه برداشته بشود تا ما بتوانيم به آن مقصدى كه مقصد اصلى است به آن برسيم. و آن مطلبى را كه مطلب اصلى ماست و اصلى اسلام است آن را تحقق بدهيم. كوشش همگانى براى تحقق اسلام ما همه رأى به جمهورى اسلامى داديم شما هم داديد رأى؛ رأى تنها كافى نيست، رأى همين قدر است كه رسماً الآن مملكت ايران رژيمش جمهورى اسلامى است. لكن وقتى به حسب واقع جمهورى اسلامى مىشود كه شما خانمها به وظيفهتان عمل كنيد. و اين آقايان هم به وظيفهشان و همۀ ما خودمان را وظيفهدار و مكلّف بدانيم. يك مملكتى كه پس از رفتن خرابكارها، يك مملكت جنگزده است، يك مملكت غربزده است، يك مملكتى است كه همه چيز ما را عقب راندهاند و همه جهت ما را شكست دادهاند و حيثيت ملى ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش، اقتصادش، همه چيزش درهم و برهم است، اين به يك كلمۀ رئيس جمهورى اسلامى درست نمىشود. با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمىشود، فعاليت مىخواهد. الآن ما مكلفيم كه براى جبران اين خساراتى كه به مملكت ما وارد شده است، چه خسارتهاى معنوى كه جوانهاى ما را اعم از زن و مرد به واسطۀ تبليغات فاسدى كه كرده بودند از آن وضعى كه بايد داشته باشند آنها را عقب زدهاند و چه خسارت مادى كه مملكت ما را به فقر كشاندهاند، به اسم «اصلاحات ارضى» بيچاره كردند كشاورزهاى ما را و مملكت را به تباهى كشيدند و چه مدارس و فرهنگ ما كه عقب نگه داشتند نگذاشتند كه يك فرهنگ صحيح باشد، مترقى باشد، اين آشفتگيها بايد به دست ما و شما، به دست ملت و دولت، تنها هيچ كدام نمىتوانند اين كارها را درست بكنند. اگر خانمها خيال كردند كه كنار بروند و مردها اين كارها را انجام بدهند و يا مردها خيال بكنند كنار بروند و خانمها اين كار را انجام بدهند، يا هر دو خيال بكنند دولت انجام بدهد، و يا هر سه خيال كنند روحانيت انجام بدهد، اين خيال، خيال صحيحى نيست براى اينكه كارها اين قدر آشفته است، گرفتاريها اين قدر زياد است كه هر شخصى در هر محلى هست، تكليفى كه دارد اين است كه آنجا را خوب بسازد. اگر شما در محلى هستيد كه در آنجا مثلاً بايد تعليم و تربيت خانم كوچولوها را بكنيد، بايد خوب تربيت كنيد. اگر در جايى هستيد كه در آنجا تبليغ بايد بكنيد، بايد تبليغاتتان، تبليغات صحيح باشد و هر قشرى در هر جا هست، بايد همان پستى را كه دارد خوب عمل بكند. اگر در وزارتخانه است، آنجا پشت هر ميزى كه نشسته تكليفى را كه نسبت به آن وضعى كه دارد خوب عمل كند. اگر در ادارات ديگر هست، هر ادارهاى كه هست، كارى كه انجام مىدهد صحيح انجام بدهد. كه وضع سابق كه همه چيز را درهم كرده بود و ادارات ما را اداراتى كرده بود كه قابل ذكر نيست، وزارتخانهها همين طور، و ساير قشرها همين طور، و جوانهاى ما را به طورى تربيت كرده بودند كه تعهد ديگر نداشتند نسبت به گرفتاريهايى كه برايشان پيش مىآمد. تغيير امور از فُرم غربى به اسلامى اينها بايد در هر محلى كه هست، محوّل به هر كسى كه هست يا بر هر گروهى كه هست، اينها بايد هر كسى در محل خودش، هر گروهى در محل خودش، هر كسى در پُست خودش، انجام وظيفۀ زمانِ جمهورى اسلامى بكند، يعنى بايد اين فرم غربى برگردد به يك فرم اسلامى. تا حالا ما همه چيزمان را تقريباً بايد بگوييم غربى بود؛ همه چيز غربى بود. حالا بايد، بعد از اينكه ما دست آنها را كوتاه كرديم، اين طور نباشد كه باز دنبال آنها باشيم، همه چيزهاى خودمان را فراموش بكنيم، و دنبالهرو غرب يا دنبالهرو شرق باشيم. بايد ما توجه داشته باشيم كه ما خودمان كى هستيم و چى هستيم، و مملكت ما احتياج به چى دارد و به كى دارد. اگر ما اين وابستگيهاى معنوى را، اين وابستگيهايى كه جوانهاى ما را و دانشگاه ما را و همه چيز ما را به صورت غربى درآورده بود، اينها را اگر برگردانديم به حال خودش، و پيدا كرديم خودمان را، مىتوانيم يك ملت مستقل باشيم و يك ملت آزاد باشيم، پيوند به غير نداشته باشيم، و خودمان سرپاى خودمان بايستيم و كارهاى خودمان را خودمان انجام بدهيم، و اما اگر چنانچه از اين معنا غفلت بشود و باز همان خيالات و همان بساط غرب در اينجا باشد، اميد اينكه بتوانيم ما مستقل باشيم و بتوانيم آزاد باشيم، آزاد فكر بكنيم، آزاد عمل بكنيم، اين اميد ديگر نيست. تلاش غرب در جلوگيرى از رشد فكرى فرهنگى ايرانيان بر همۀ ماست كه از اين غربزدگى بيرون بياييم؛ افكارمان را عوض بكنيم، اعمالمان را عوض بكنيم، وضعيت فرهنگمان عوض بشود؛ وضعيت دادگستريمان عوض بشود. همۀ اينها سوغات غرب است. آن دادگسترى ما به اين ترتيبى كه بود در زمان طاغوت اين يك سوغاتى بود از غرب آمده بود، بايد آن تغيير بكند و يك وضع ديگرى پيدا بكند. و همين طور فرهنگمان هم همان طور بود. تمام چيزهايى هم كه وسيله قرار داده بودند براى اينكه جوانهاى ما را تباه كنند، همۀ اينها سوغاتهاى غرب بود. يعنى بنابراين بود كه وسايلى تهيه بكنند كه هم زنها و هم مردها را تباه بكنند، نگذارند يك رشد انسانى پيدا بكنند. همۀ وسايل را تهيه كرده بودند براى همين مقصد. در سينما مىرفتند، وضع سينما را جورى قرار داده بودند كه تباه مىكرد. در هر جا كه مىرفتند همين مسائل بود. ما بايد خودمان را تغيير بدهيم تا اينكه بتوانيم سرپاى خودمان بايستيم و بفهميم كه ما شرقى هستيم و ما در اسلام هستيم و برنامۀ ما اسلام است. انشاءاللّه خداوند همۀ شما را حفظ كند و همه را موفق كند به اينكه به اين مملكت خدمت بكنيد؛ كه مملكت الآن مال خود شماهاست و خود شما موظفيد كه او را حفظ بكنيد. سلام بر همۀ شما باشد.
عنوان :
کوشش همگانى براى تحقق اسلام رهایى از غرب و دستیابى به استقلال همه جانبه
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۵۲۷
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۶-۲۲
حضار :
بانوان فرهنگى و مربیان قرآن کاشمر