عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم فساد با اسم تمدن و اصلاحات من قبلاً بايد از شما بانوان محترمه كه در اين آفتاب گرم، زير آفتاب سوزان، نشستهايد عذر بخواهم و تشكر كنم. من در خارج كه بودم، و همين طور داخل، آن فعاليتهاى ارزندۀ بانوان مشهد را مىشنيدم. و بايد فخر كنم به همچو خانمها؛ به همچو بانوان. من در عين حال كه مىبينم شما در زحمت گرما هستيد، مختصراً دو ـ سه كلمه با شما عرض مىكنم. ما از كارهايى كه دولتها يا صاحبان قدرت انجام مىدهند آن چيزهايى كه نقطۀ ابهام ممكن است داشته باشد كشف مىكنيم. رضا شاه آمد، كودتا كرد، دولت ايران را ساقط كرد، و خودش جانشين شد. بعد هم محمدرضا. آنها كارهايى كردند كه بعضى از آن كارها ابتدائاً شايد به نظر اشخاصِ غافل يك كار مثبت مفيد بود. و كارهاى ديگرى كردند كه با اسم اصلاح، با اسم تمدن، انجام دادند. كارهايى را كه فسادش كشف شد. مثلاً «اصلاحات ارضى». اصلاحات ارضى! ابتدائاً خيلى سر و صدا كردند كه ما مىخواهيم براى دهقانان چه، ديگر رعيت و اربابى از بين رفت! دهقان 1
شدند همه چه ! از اين حرفهايى كه در روزنامهها نوشتند، در راديوها گفتند، در نطقها پخش كردند، كه مردم را گول بزنند. لكن حالا ما فهميديم ـ قبلاً هم مىدانستيم ـ حالا هم ملت فهميد كه قضيۀ اصلاحات نبود؛ نمىخواستند دهقان را آزاد كنند؛ نمىخواستند دهقان و طبقۀ مستمند را به نوايى برسانند؛ بلكه مقصد اين بود كه ايران را بازارى كنند براى امريكا؛ و كشاورزى ايران را تباه كنند تا ايران محتاج بشود به امريكا در همه چيز،كه الآن باز اين احتياج به خارج هست. صحبت از «اصلاحات ارضى» بود، لكن فهميديم كه به فساد كشيدند مملكت را. اسارت به نام آزادى يا مثلاً آزادى براى قشرها، براى زنها، براى مردها. «آزادزنان، آزادمردان»! ما و شما همه ديديد كه در زمان اين پدر و پسر آن اختناقى بود كه شايد در طول تاريخ ايران سابقه نداشت. نه مرد آزاد بود، و نه زن. همه در اختناق بودند؛ همه در رنج بودند. يك روز جشنها بر پا مىشد كه ما كاپيتولاسيون را لغو كرديم! ـ زمان رضا خان ـ يك روز حرفها زده مىشد و در روزنامهها، در نطقها، براى اينكه مملكت پيش رفته است؛ يكوقتى همان معنا را باز برقرار مىكردند و مصونيت مىدادند به امريكايىها! 2
اين تابع اين بود كه قدرتمند چه بكند. هر چه آن قشر قدرتمند يك كارى مىكرد، ديگران دنبال او هياهو مىكردند؛ در مجلسِ دست نشانده هياهو مىشد و مداحى مىشد. از جمله چيزهايى كه در زمان رضا خان به تبع آتاترك 3
انجام گرفت، يكى اتحاد شكل بود؛ و يكى كشف حجاب. آن وقت اين اتحاد شكل و اين كشف حجاب را در بوق و سرنا، بلندگوهاى آنها چه تعريفهايى كردند، چه مداحيهايى كردند؛ از آخوند، كه مخالف با اين مسائل بود، چه تكذيبهايى كردند؛ چه شعرهايى گفتند. شايد شعرهايش را بعضىاش را شنيده باشيد. چه شعرهاى هجوى مىگفتند، كه گفتنى نيست. بعد ديديم كه قضيۀ كشف حجاب، قضيهاى نبود كه اينها بخواهند براى خانمها خدمت بكنند، اينها مىخواستند كه اين طبقه [را] هم با زور و با فشار نابود كنند. آن مآثرى كه اينها دارند، آن خدمتهايى كه اين قشر مىتوانند به ملت بكنند، آن خدمتهاى ارزندهاى كه بانوان ما عهدهدار آن هستند، از دستشان گرفته بشود؛ و نگذارند اينها آن خدمت اصيلى كه بايد بكنند و آن تربيت بچهها، كه بعدها مقدرات مملكت به دست آنهاست، اينها نگذارند كه اين خدمت انجام بگيرد؛ مبادا بچهها در دامن اينها تقوا پيدا بكنند؛ در دامن اينها تربيت اسلامى بشوند؛ تربيت ملى بشوند؛ و بعد در دبستانها كه آمدند و بعد در دبيرستانها كه رفتند، نتوانند آنها با تبليغاتى كه آنجا مىكنند و استادهايى كه از خودشان آنجا مىگذارند و مبلغينى كه در آنجا دارند نتوانند اينها را برگردانند. جلوگيرى از رشد مملكت با فساد و انحرافات از اين جهت، نقشه اين بود كه اين بانوان را از آن مقام اصيل بزرگى كه دارند كنار بزنند، و به خيال خودشان نيمى از اين جمعيت ايران را آزاد كنند! ديديد كه چه جور «آزاد» كردند. من ديدم كه ـ شماها شايد اكثراً يادتان نباشد ـ من ديدم كه چه كردند با اين بانوان محترم ايران؛ چه فشارها آوردند؛ با سرنيزهها اين كار بيجا را انجام دادند. و بعد هم خواستند نتيجه بگيرند كه كار اصيل را از دست اينها بگيرند [تا] تربيت اولاد را اينها نتوانند بكنند. اينها اگر وارد بشوند در شغلهاى مثلاً ديگر، شغلهاى غير اساسى، نمىتوانند به طور اصالت رفتار كنند. البته شغل براى زن، شغل صحيح براى زن، هيچ مانعى ندارد؛ لكن نه آنطورى كه آنها مىخواستند. آنها نظرشان به اين نبود كه زن يك اشتغالى پيدا بكند. نظرشان به اين بود كه زن را مثل مردها هم، زنها را و مردها را، از آن مقامى كه دارند منحط كنند، نگذارند يك رشد طبيعى از براى قشر زن پيدا بشود؛ يا يك رشد طبيعى از براى قشر مرد. نگذارند بچههاى ما تربيت صحيح بشوند. و لهذا از آن اول جلويش را گرفتند. دامن بانوان كه مركز تربيت اطفال است بسيارىاش از اين [موهبت] محروم شد. بعد در دبستانها بچهها رفتند، آنجا هم با تبليغات سوئى، با كتابهاى منحرفى، آنها را منحرف كردند. بعد در دانشگاه كه رفتند، عمال خود آنها نگذاشتند رشد صحيح بكنند. نگذاشتند دانشمندان صحيح تربيت بشود. اشخاص ملى صحيح، اشخاص اسلامى صحيح، تربيت بشود. ما از آن كارهايى كه اينها كردند، كه ديديم بر ضد مليت ما، بر ضد مصالح كشور ما بود، مثل قضيۀ كاپيتولاسيون، مثل قضيۀ ـ عرض مىكنم كه ـ كشاورزى، مثل ساير قضايا، مىفهميم كه اصل اساس بر اين بود كه انحراف درست كنند. اساس بر اصلاحات نبود. اساس اين بود كه نگذارند يك مملكتى رشد بكند. و لهذا از آن مىفهميم كه آن كشف حجابى كه رضا خان به تبع تركيه و به تبع غرب و به [واسطۀ] مأموريتى كه داشت، [انجام داد] برخلاف مصلحت مملكت ما بود. صاحبان اصلى انقلاب و ما ديديم كه عضو فعالى كه كار از او مىآيد، آنكه در اين نهضت خدمت كرد، شماها بوديد. شما بوديد كه با همين وضعى كه الآن اينجا حضور داريد با همين وضع در خيابانها ريختيد و به نهضت ما كمك كرديد. آنهايى كه تربيت شدۀ آنها بودند اگر هم دخالت كردند، باز يك قشرىشان بود كه نزديك بودند به آنطورى كه شماها هستيد. آنهايى كه تربيتشان آنطور بود، آنها كارى به اين مسائل نداشتند. همان طورى كه بعض از مردها در اين نهضت هيچ دخالت نداشتند. حالا آمدهاند مىخواهند كه استفاده كنند. حالا كه اين طبقۀ مستضعف، اين طبقهاى كه ديگران ضعيف مىشمردند و بحمداللّه قوى بودند. اين طبقهاى كه اينها مىگويند طبقۀ سوم ـ و اينها طبقۀ اول هستند و آنها طبقۀ جهنمى سوّم بلكه هفتم ـ اينها بودند كه براى كشور كار كردند؛ اينها اين سد بزرگ را شكستند. اين طبقه بودند كه راه را باز كردند. حالا آقايان از امريكا و اروپا سرازير شدند به اينجا و مىخواهند استفاده كنند. بعضى بانوان هم كه هيچ دخالت در اين مسائل نداشتند حالا سر اين خوان يغما خيال خودشان اين است كه استفاده كنند. الآن هم شما طبقهاى كه خداوند حفظتان كند، خداوند سعادت به شما بدهد، شما هيچ توقعى نداريد. شما همان خدمتگزار براى اسلام بوديد، حالا هم هستيد. هيچ كدام توقع نداريد به اينكه چه بشويد و چه بشويد. خدمت را شما كرديد و بعد هم شما مىكنيد، آن توقعدارهاى بيجا كه هيچ به اين امور كار نداشتند، يك نفر كشته ندادند، آنها حالا آمدند، يكى مىخواهد وزير بشود، يكى مىخواهد وكيل بشود، يكى مىخواهد چه بشود. اين يك خيال خامى است در سر اينها. خوب است كه در كارهاى خودشان تجديدنظر بكنند. اين يك خيال باطلى است كه ديگران زحمت بكشند و شما آرام باشيد و در محل خودتان يا در خارج، و حالا بياييد و بخواهيد منفعت زحمت ديگران را شما ببريد. انقلابىنماها و خامخياليها اول كسى كه حق به اين ملت پيدا كرد، همين جمعيتى كه الآن اينجا نشستند، و آن جمعيتى كه اينها نمايندۀ آنها هستند از بانوان محترم مشهد و ساير بانوان ايران. در مردها هم همان طبقۀ كارگر و همان طبقۀ كشاورز و همان كاسبهاى جزء و همان اشخاصى كه در دانشگاهها هستند و محروم؛ در قشرهاى ما هستند و محروم. اينها بودند كه اين نهضت را به پيش راندند. و حالا هم اينها توقعشان اينقدرها نيست كه آنها هست. آن توقعدارها آنهايى هستند كه هيچ كارى نكردند. آنها حالا آمدهاند مىخواهند مثلاً فرض كنيد رئيس جمهور بشوند؛ آنها حالا آمدهاند مىخواهند نخستوزير بشوند. آنهايى كه بلندگوى همين دستگاه بودند حالا مىخواهند كه يك كارى انجام بدهند؛ دوباره در اينجا بيايند. انقلابى شدهاند همه امروز هر كس مىآيد پيش ما مىگويد كه ما مبارز بوديم! من مىبينم، مىدانم دروغ دارد به من مىگويد؛ لكن خوب من چه بگويم به اين آدم. «ما در آن زمان مبارز بوديم، ما حبسها ديديم چه ديديم»! از اين گزاف گوييها. خيال مىكنند كه من بىاطلاعم. خوب، من اطلاع دارم كه شما آن وقت همهتان يا بسيارىتان نوكر بوديد! بسيارىتان كارهايتان براى آنها بود. حالا آمدهايد انقلابى شدهايد. خير، شما انقلابى نيستيد، و نخواهيد بود. هر روزى كه خداى نخواسته يك تقّى بلند بشود و يك شكستى خداى نخواسته پيدا بشود، شما از آن اشخاصى هستيد كه فوراً جلو مىآييد و مىگوييد زنده باد كذا! ما شماها را مىشناسيم. خودتان را اصلاح كنيد. يك قدرى توجه داشته باشيد. لزوم رسيدگى به محرومان و زاغهنشينان ما بايد براى اين طبقۀ كارگر و كارمند، كه طبقۀ ضعيف هستند، طبقهاى هستند كه شماها اينها را پايين مىدانيد و اينها از همۀ شما بالاتر و بلند مقامتر هستند، بايد دولتها براى اينها كار بكنند. شما كه آلاف و الوف داريد و در بانكها داريد و در خارج داريد و در داخل داريد و شركتها داريد و تجارتها داريد، شماها چه مىگوييد؟ اينهايى كه هيچ چيز ندارند در اين امور دخالت كردند. خدا مىداند آن روزى كه من در تلويزيون ديدم كه نمايش مىداد اين زاغهنشينان تهران را، وقتى پرسيد از يكىشان كه خوب شما اينجا چه مىكنيد. گفت ما صبحها كه مىشود با بچههامان مىرويم به تظاهر. اين زاغهنشين بيچاره تظاهر كرده است و اين پيروزى را آورده است. دولتها بايد براى اين زاغهنشين يك كارى بكنند. شماها كه كنار نشسته بوديد حالا آمديد مىخواهيد كه استفاده كنيد. استفادهچيها بروند سراغ كارشان! خداوند انشاءاللّه اين طبقه را حفظ كند، خداوند شما بانوان عزيز محترم را حفظ كند. خداوند به شما سعادت عنايت كند. شما از قِبَل من به همۀ بانوان مشهد، كه از طرف آنها نمايندگى داريد، سلام برسانيد. من خدمتگزار همۀ شما هستم.
عنوان :
مفاسد فرهنگى و اقتصادى پهلوى نقش بانوان و محرومان در انقلاب اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۷) صفحه ۳۵۸
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۲-۲۶
حضار :
بانوان مشهد