عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم تجلى قدرت حق تعالى در خانه حضرت زهرا (س) من هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همۀ مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقيةاللّه ـ ارواحنافداه ـ تسليت عرض مىكنم. اين خانۀ كوچك فاطمه ـ سلاماللّه عليها ـ و اين افرادى كه در آن خانه تربيت شدند كه به حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همۀ بشر را به اعجاب درآورده است. خطبۀ فاطمه زهرا ـ سلاماللّه عليها ـ در مقابل حكومت و قيام اميرالمؤمنين و صبر اميرالمؤمنين در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمك كارى به حكومت موجود و بعد هم فداكارى در راه اسلام و فداكارى دو فرزند عزيزش، امام مجتبى كه يك خدمت بسيار بزرگ و دولت جابر اموى را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سيدالشهدا، چيزهايى بود كه همه مىدانيد و مىدانيم. و با اينكه عده كم و اسباب و ابزار جنگ پيش آنها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان آنها را آنطور كرد كه بر همۀ ستمكاران عصر خودشان غلبه پيدا كردند و اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند كه ما از كمى عده و كمى عُده و كمى ابزار جنگ در مقابل تمام قدرتهايى كه امروز با ما به جنگ برخاستهاند، مقاومت كنيم، و همان طورى كه اولياى ما ـ عليهم السلام ـ نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد به جاى خودشان نشاند، ما هم الگوى آنها را، تبعيت از آنها را مىپذيريم. و شما جوانها نشان داديد كه در اين ميدانهاى نبرد بين حق و باطل با اينكه آنها از ابزار جنگى فراوان و از افراد هم همين طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقيماً به آنها كمك مىشد و از ساير كشورها هم كمك مالى و كمك اسلحه و همۀ اينها مىشد، معذلك، يك جمعيت كمى به حسب عدد، و قوى و شوكتمندى به حسب روح، در مقابل همه ايستادند و شكست دادند آنها را. عدم امكان سازش با جنايتكاران برادرها، اين ايمان را حفظ كنيد؛ اين قدرت الهى را حفظ كنيد و اين تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ كنيد و به پيش برويد. صدام به حسب آن مثلى كه گفته شده است كه يك ديوانه سنگ را در چاه مىاندازد و پنجاه عاقل يا بيشتر نمىتوانند بيرون بياورند، اين يك ديوانهاى بود كه يك اقدامى كرد و يك سنگى را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و ساير ملتها گرديد، كه حالا دست به دامن دولتها شده است تا آنها بيايند و وساطت كنند و ميانجيگرى كنند، او را نجات بدهند. او ديگر قابل نجات نيست و ما هم يك قدم عقب نخواهيم نشست. مصالحه با جنايتكار و سازش با جنايتكاران، اين يك جنايتى است بر مردم متعهد و يك جنايتى است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنايتكار را كه در كشورمان هست، مىگوييم بايد برود. مسلمانها هم موظفاند به حسب شرع مطهر به اينكه بيايند و اينها را بيرون كنند. شارع مطهر فرمودهاند در قرآن كريم كه «اگر يك طايفهاى بر طايفۀ ديگر از مسلمين بخواهند طغيان كنند و تجاوز، بر همۀ مسلمين واجب است كه اين جنايتكار و طاغى و ياغى را با او جنگ بكنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشينند با او صحبت بكنند». 1
ما حزب بعث را جنايتكارانى مىدانيم كه در حال صلح و جنگ در جنايتاند. در طول حكومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لكن جنايت آنها بر اسلام، بر مسلمين، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علماى اسلام هر روز واقع مىشد و بعد هم آن ديوانگى را كه در فطرت آنها بود و طغيانگرى را كه خميرۀ ذاتى صدام است، آن ديوانگى را عمل كرد و عقلاى اسلام و عقلاى جهان دست به هم دادند كه اين سنگ را از چاه بيرون بياورند، لكن كار اين ديوانه آنطور است كه نمىشود اين سنگ را بيرون آورد مگر با اسلحه و قوت ايمان. شما ثابت كرديد كه مىتوانيد در مقابل قدرتها بايستيد و شما ميدانهاى نبردتان در تاريخ ضبط خواهد شد. اعجاز رزمندگان در جبهههاى نبرد اگر امروز همۀ قدرتمندان و همۀ ياوه سرايان تبليغاتى به ضد شما و به ضد جمهورى اسلامى قلمفرسايى مىكنند يا سخنرانى يا توطئه، لكن نمىتوانند روى حق پرده پوشى كنند. شما بحقيد، همانطورى كه امام سيد الشهدا بحق بود و با عدۀ قليلى مقابله كرد و در عين حالى كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام را زنده كرد و يزيد و بنىاميه را رسوا كرد. شما هم شيعيان همان حضرت هستيد. شما هم در اين نبردهاى بزرگى مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستان كارى كرديد كه اعجاز بود؛ اعجاز بود از باب اينكه يك جمعيت كم با عده و عُدۀ كم و با ايمان بزرگ اين اعجاز را آفريدند و صدام كه اين كار غلط را به تخيلاتى كه كرده بود انجام داد،پشيمان شده است و به همۀ دولتها براى كمك دست دراز كرده است و از همۀ كشورها كمك خواسته است و همه هم، تقريباً اكثر قريب به اتفاق هم به او كمك مىكنند و همۀ كمكهايى را كه آنها كردهاند نتوانستهاند يك ايمانى براى او بفرستند، براى اينكه در خودشان هم نبود. اشتباهشان در همين است كه خيال مىكنند زيادى جمعيت و زيادى اسلحه كار انجام مىدهد و نمىدانند كه آن چيزى كه كار را انجام مىدهد بازوى قوى افراد است. افراد كم با بازوان قوى و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداى تبارك و تعالى و عشق به شهادت و عشق به لقاءاللّه، اينهاست كه پيروزى مىآورد. پيروزى را شمشير نمىآورد، پيروزى را خون مىآورد. پيروزى را افراد و جمعيتهاى زياد نمىآورد، پيروزى را قدرت ايمان مىآورد. ما اَكْثَرَ الضَّجيجِ وَ اَقَلَّ الحَجيجْ؛ 2
حاجى خيلى مىرود به مكه، لكن آن كه حج الهى را بجا مىآورد، آن كم است. و سپاه پاسداران و بسيج و همۀ اينها، ارتشى و اينها، آن اقليتى هستند در جنگ و آن اقليتى هستند در نبرد كه كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئةً كَثيرةً بِاِذْنِ اللّهِ. 3
تفاوتهاى ميان رزمندگان اسلام و دشمنانشان فرق است ما بين ايدۀ شماها و دشمنهاى شما؛ آنها براى قدرتمندى، براى نمايش قدرت، براى شيطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما براى خدا و براى رضاى او و براى قوت دادن به اسلام و پياده كردن احكام اسلام به دفاع برخاستيد. شما مدافع از انسانهاى مظلوم در طول تاريخ هستيد. مدافعات شما از اسلام و پيروزى شما انحصار به پيروزى در ميدان ندارد. شما در تمام ابعاد پيروز هستيد و شما در تمام جهات معنوى و مادى پيروز هستيد و شما در طول تاريخ پيروز هستيد و پيروزى شما پشتوانۀ پيروزى مستضعفين جهان است در طول تاريخ. شمايى كه با آغوش باز و با روى گشاده به طرف اللّه و به طرف لقاءاللّه و به طرف شهادت مىرويد پيروز هستيد؛ چه در ميدان جنگ پيروز بشويد و مىشويد، و چه ـ خداى نخواسته ـ شكست بخوريد و نخواهيد خورد. شما آن چيزى را كه همراه داريد دشمنان شما ضد او را همراه دارند؛ شما رضاى خدا را همراه داريد و آنها سخط 4
خدا را، شما ايمان را همراه داريد و آنها طرفدارى از كفر را، شما آرامش قلبى داريد و در اين جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با اين ايده كه اگر شهيد بشوم پيروزم و اگر پيروز بشوم هم پيروزم، شما اين را داريد و آنها از مرگ فرار مىكنند. بين اين دو طايفه بسيار فرق است؛ آن كه مرگ را در آغوش مىگيرد براى اينكه شهادت است، براى اينكه از اسلام است، براى اينكه دفاع از حق است و آن كه از مرگ فرار مىكند براى اينكه براى طعمه، جنگ مىكند. فرق است مابين ملتى كه داوطلب براى شهادت هست و براى پيروزى هست ـ و من اميدوارم كه داوطلبها بيشتر بروند و اسم بنويسند و خواهند رفت ـ و آنهايى كه با سرنيزه به جنگ مىآيند، اگر اقدام نكنند از پشت كشته خواهند شد، آنهايى كه با اسم داوطلب، با فشار و زور و با هزار جور اذيت وادار به جنگ مىشوند، آنهايى كه ملتهايشان به آنها پشت كرده است. بين شما كه ملت پشتيبان شماست و نگهبان از شماست و به همين جهت خداى تبارك و تعالى نگهبان شماست و پشتيبان شماست، با آن كه براى شيطان مىخواهد جنگ بكند، براى شيطان نفس مىخواهد جنگ بكند فرق است ما بين اينها. فرق است مابين انقلاب اسلامى ايران با انقلابهاى دنيا؛ انقلابهاى دنيا بىاستثنا براى ايمان نيست، براى خدا نيست، انقلاب ايران براى خداست و از اول هم فرياد خدا بوده است، «اللّهاكبر» بوده است و تا آخر هم همين است. توهّم سردار قادسيه شدن اين بدبختهايى كه از ايران فرار كردهاند يا در خارج بودهاند و به تبع طمعهاى پوچ شيطانى نشستهاند و صحبت مىكنند و دروغپردازى مىكنند ـ و يكى از دروغهاى بزرگشان كه در راديوها هر شب شايد باشد ـ و همين ديشب دو مرتبه يا سه مرتبه بود، اينكه ايران از اسرائيل ابزار جنگ مىآورد و مىخرد. ايرانى كه بيست سال است با اسرائيل در جنگ است، اسرائيل را مىكوبد و به حسب حكم شرعش با اسرائيل نمىتواند هيچ تناسبى داشته باشد و نخواهد داشت. چند مرتبه، همين ديشب بود كه از كى گفته است كه اينها از اسرائيل چيز مىخرند ـ آنها هم در خارج نشستهاند و فكر اين را مىكنند كه بيايند ايران بعد از اينكه شما جوانها جانبازى خودتان را كرديد، ايران را تسليم يك دسته اشخاص منحرف كنند، اينها هم افكارشان مثل افكار همان صدام است. صدام هم پيش خودش فكر كرد و اين فكر را هم تقويت كردند شيطانهاى بزرگ در او كه تو به ايرانى كه الآن به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشى ندارد و چيزى ندارد حمله كن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص كن 5
و خودت را بگو فاتح قادسيه. غافل از اينكه اينجا بچههاى نارسشان هم، بچههاى كوچكشان هم در مقابل او ايستادهاند و تا هستند نمىتوانند اينها يك همچو كارهايى را انجام بدهند. مباهات به وجود جوانان رزمنده شما برادرها با قدرت ايمانى و با قدرت اسلامى اين پيروزيها را به دست آورديد، خصوصاً، با اين پيروزى اخير تنگه چزابه به آنها فهمانديد كه افكارتان غلط بوده است و آرزوهايتان برباد است. و من همانطورى كه گفتيد دعا كنم، من هميشه به شما دعا مىكنم، من دعاگوى شما هستم و من شما را دوست مىدارم شما برادران من هستيد، فرزندان من هستيد و من در محضر خداى تبارك و تعالى به اين پيروزيهاى شما كه پيروزيهايى است كه با تعهد اسلامى، براى اسلام است من افتخار مىكنم. مباهات مىكنم به درگاه خدا كه در يك همچو مقطع از زمان واقع شدم كه جوانان ما اينطور هستند؛ در يك مقطع از زمان واقع شديم كه [كوتاه شد] دست آنهايى كه به واسطۀ تبعيت از امريكا جوانهاى ما را به فساد مىكشاندند و با همۀ قدرت، همۀ تبليغات و با درست كردن مراكز فحشا، مراكز قمار، مراكز خمارى و جلسههاى فاسد، جوانهاى ما را مىخواستند به فساد بكشند و خداى تبارك و تعالى به داد ما رسيد، به داد كشور ما رسيد، به داد ملت ما رسيد و شما جوانها را بسيج كرد، بسيج الهى شما را كرد كه حفظ كنيد اين كشور را و دست رد به سينۀ تمام شياطين و قدرتمندان بزنيد و شما پيروز هستيد. خداوند انشاءاللّه، شما را همانطور كه در اينجا پيروز كرده است بعدها هم پيروز كند. خداوند شما را پيروز كند بر شيطان باطنى و شما را بر نفس خودتان پيروز كند تا انشاءاللّه، وقتى كه به محضر خدا رفتيد با نشانههاى افتخارآميز در خدمت او برويد. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
تفاوت ایده رزمندگان اسلام با دشمنان عدم سازش با جنایتکاران
مرجع :
صحیفه امام (۱۶) صفحه ۱۰۷
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۰-۱۲-۱۸
حضار :
رزمندگان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى