Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم تأثير تقويت روانى در اعادۀ سلامتى من اميدوارم كه شماآقايان كه دريك وزارتخانه‌اى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مى‌كنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مسئلۀ بهدارى يكى از امور بسيار مهم است. هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه. و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهايى كه تماس با مريض‌ها و بيمارها و مجروح‌ها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مى‌كند به خوب شدن مريض‌ها و اعادۀ صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مى‌شود از اين مرض، اين كمك مى‌كند به اعادۀ صحت، و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمى‌شود، اين او را رو به هلاكت زودتر مى‌برد. و اين به عهدۀ پزشكان است و پرستارهاست. چه پرستارها از خانم‌ها و براى خانم‌ها باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعدۀ سلامت به اذن اللّه‌ براى آنها، كمك مى‌كند به صحت آنها. كمك شماست براى كارهايى كه انجام مى‌دهيد، هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اَجْر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتماً از اين مرض نجات پيدا نمى‌كند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مأيوس نباشيد. و ثانياً اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مى‌خواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمى‌شوى. همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مى‌كند و با دل افسرده از اين دنيا مى‌رود. لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريض‌ها كه افسرده‌اند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مى‌رود و اين براى شما ارزشمند است خيلى. توجه پزشكان خارج از كشور به نياز مردم پزشك‌ها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سروكارتان با جان مردم است واهميت بسيار دارد، و بايد همۀ دقت‌هايى‌كه داريد بكنيد و مع الأسف بسيارى از پزشك‌هاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفته‌اند، يا بوده‌اند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان، و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشك‌هايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كرده‌اند، با بودجۀ اين كشور تحصيل كرده‌اند، خارج رفته‌اند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الآن در اينجا با آن همه رنج‌هايى كه به آنها مى‌دهند و با آن همه مصيبت‌هايى كه ابرقدرت‌ها براى اينها پيش مى‌آورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد، ما فرض مى‌كنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد؟ در خدمت مريض‌هاى كشور خودتان باشيد؟ در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال‌هاى طولانى، و امروز كه مى‌خواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بى تفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريض‌هاى اينجا و آنهايى‌كه در جبهه‌ها معلول شدند، در جبهه‌ها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمداللّه‌، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه‌ها از قرارى كه گفته مى‌شود بسيار خدمت كرده‌اند و مورد تقدير هستند. مسئوليت زياد در عين ارزنده بودن خدمت و همين‌طور اميدوارم كه وضع بيمارستان‌ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستان‌ها بشود. اينطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مى‌آيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مى‌آيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته، گفته بشود كه اينجا نمى‌شود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمى‌شود، و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهدۀ آن اشخاصى است كه اين كارها را مى‌كنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد. در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسئوليت هم زياد داريد. بايد شما اين مسئوليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد. و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصاً اينهايى كه از جبهه‌ها مى‌آيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست داده‌اند، و مى‌بينيد كه اين ابرقدرت‌ها با مسلمين دارند چه مى‌كنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مى‌توانيم. در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست، و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كارها را به نحو شايسته پيش ببريد. و خصوصاً باز عرض مى‌كنم كه با مَرضى بسيار با عطوفت، يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مَرْضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود، و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد. پيشگيرى مهمتر از درمان و از امور لازم قضيۀ جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آن طورى كه پزشكان دستور مى‌دهند كارى بشود كه مرض نيايد. نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض، و اين يكى از امور مهمه‌اى است كه بايد به آن توجه كامل بشود. و اميدوارم كه در اين امر هم متصدّيان امور موفق باشند. و در همۀ امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را ـ از دست ـ از بين برديد. با اينكه قدرت شما در مقابل قدرت‌هاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد، و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد. آتش افروزى به اسم صلح و اين قدرت‌هاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملت‌ها باشد. شما الآن ملاحظه مى‌كنيد كه در لبنان چه مى‌گذرد بر اهالى لبنان از دست همين‌هايى كه براى صلح آمده‌اند. امريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمده‌اند و جنگ راه‌انداخته‌اند. جنگ راه‌انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مى‌كند، تا اينها باشند. اگر امريكا نبود و فشار به مردم نمى‌آورد، آن بيچاره‌هايى كه تحت آن همه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مى‌دهند. منتظر نباشند كه شما همۀ فشارها را بر ملت‌ها تحميل كنيد و آنها همين طور بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال آن هم آن بمباران‌هايى كه ديديد كردند در لبنان. و امريكا آن قدر در آنجا فساد كرد و عمال امريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مى‌خواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر فساد وارد كرده‌اند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب پنج سال است كه الآن دارد در افغانستان آتش بپا مى‌كند. از آن طرف هم امريكا در هر نقطه‌اى كه دستش برسد مى‌گويد ما براى صلح مى‌خواهيم برويم و لكن فساد ايجاد مى‌كند. نمى‌دانم اين مَثَل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريه‌المنظر 1

كه صورتش جورى بود كه بچه‌ها از او مى‌ترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مى‌كرد، اين مى‌گفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مى‌ترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مى‌شود. حالا اينها، قدرت‌هاى بزرگ، آمده در افغانستان مى‌گويد نترسيد ما اينجاييم! در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم! خوب، اين مردم از شما مى‌ترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مى‌گيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار درآيند. وقتى سياستمدارى بر طريقۀ اخلاق انسانى نباشد، اين چاقوكش از كار در مى‌آيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيع، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اِذا فَسَدَالعالِمُ فَسَدَالعالَم 2

مصداق بالاترش همين‌ها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الآن عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاح‌هاى كوبنده درست مى‌كنند. آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاح‌ها را به كار مى‌برند. الآن دنيا به واسطۀ خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى‌دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مى‌كنند. قدرتهاى بزرگ، منشأ همه مفاسد دنيا بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرت‌هايى كه مى‌گويند ما براى صلح آمديم و مع‌الأسف در خانۀ عرب‌ها، عرب‌ها را دارند مى‌كوبند و عرب‌ها نشسته‌اند تماشا مى‌كنند. اين ننگ را عرب‌ها كجا مى‌برند كه‌اجانب، كفار آمده‌اند در خانۀ اعراب، به اعراب تعدى مى‌كنند و اينها نشسته‌اند تماشا مى‌كنند. در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همه‌شان تسليم مى‌شوند. اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، هم اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفت شان را بگيرند، دنيا به صدا در مى‌آيد، دنيا تسليم شان مى‌شود. لكن اينها نفت شان را تقديم مى‌كنند، آبرويشان را تقديم مى‌كنند، كشورشان را تقديم مى‌كنند، ملت شان را تقديم مى‌كنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مى‌برد. هواى نفس است كه وادار مى‌كند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملت‌هاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مى‌دهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مى‌دارد مى‌آورد در افغانستان و آن كارها را انجام مى‌دهد. هواى نفس است كه امريكا را مى‌آورد در لبنان اين كار را مى‌كند، و عمالش را در ايران مأمور مى‌كند براى اينكه، اين فسادها را بكنند. همۀ فسادهاى دنيا زير سر اين قدرت‌هاى بزرگ است والاّ اين كوچك‌ها اهميتى ندارند. صدام، مردۀ بى‌ارزش صدام ديگر يك مرده‌اى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مى‌كنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازى اش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمى‌داند چه بكند. هى فرياد مى‌زند بياييد ديگر صلح كنيم، مى‌خواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند. ما اين را بهتر مى‌شناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مى‌خواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمى‌شود صلح كرد. كدام انسان است كه مى‌تواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است،اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را. قدرت‌ها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا بكند و دوباره حمله بكند به اينجا. اين را كسى نمى‌تواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود. و عمده شرّ آن ابرقدرت‌هاست و دولت‌هاى منطقه مى‌توانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولت‌ها با ملت‌هاشان دست به هم بدهند، ملت‌ها كه حاضرند، دولت‌ها هم تسليم ملت‌هاشان بشوند، نمى‌توانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمى‌تواند بيايد اينجا شرارت بكند. لكن مع‌الأسف خود اينها هستند كه راه را باز مى‌كنند براى قدرت‌هاى بزرگ. شما ملاحظه مى‌كنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرت‌ها از اينها مى‌برند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مى‌برند و مى‌خورند، مع‌ذلك اينها نشسته‌اند. آنها ريخته‌اند در خانۀ خودشان، لبنان خانۀ عرب است، درخانه عرب ريخته‌اند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مى‌كنند و ملت عرب نشسته‌اند آنجا و هيچ حرف نمى‌زنند. وقتى پاى ايران پيش مى‌آيد مى‌گويند اينها فارس‌اند، اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مى‌شود نه عرب سرتان مى‌شود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟ قدرتهاى بزرگ منشأ تشنجات جهان آن قدرت‌هاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار داده‌اند و الآن در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مى‌كنند، مع‌ذلك بايد همه شان بدانند كه مردم نمى‌نشينند گوش كنند تا اين كارها بشود. بالاخره همان معنايى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مى‌شود. بايد از حالا فكر بكنند اينها. امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مى‌كند و آنها هم نشسته‌اند. امريكا ديد كه آن محل خودشان منفجر شد. همين چيزها حالا هست باز. چه هم شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مى‌كنند. اگر يك كسى جانش به لبش نرسيده باشد كه انتحار نمى‌كند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمى‌توانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمى‌شود، شما كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند. راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الاّ اينها چاقوكش بين المللى هستند و نمى‌گذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند دست اينها را قطع مى‌كنند. و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملت‌هاى اسلامى‌را بيدار كند. ملت‌هاى مستضعف را بيدار كند. و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرت‌هاى بزرگ را قطع كنند. والسلام عليكم و رحمة اللّه‌

  1. ـ زشت رو.
  2. - «اگر عالِمى فاسد شود، جهان فاسد مى‌شود». كتاب خصال، باب الإثنين، ص 37.

عنوان :

جایگاه حرفه پزشکى و وظایف پزشکان و پرستاران

مرجع :

صحیفه امام (۱۸) صفحه ۲۵۳

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۲-۰۹-۱۶

حضار :

منافى (وزیر بهدارى) و کارکنان وزارتخانه