عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم مبتلا بودن همه به امتحانات الهى بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند، و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسئولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مىكنيم، هر كس در هرمقامىكه هست و هر مسئوليتى كه دارد همان مقام و همان مسئوليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورش است كه آيا در اين مقامىكه هست چه مىكند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مىكند و مىگذرد اينها چيست و همين طور تمام مسئولين، مجلسيها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشستهاند افكارشان چى هست و اقوالشان چى هست و آرائشان چى هست، و آيا اين كرسى، كرسى اسلامىاست و براى اسلام است يا اينكه اين طور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايشاش در همان وزارتخانهاى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست. و ارتشيها در مقام قدرت ارتشيشان امتحان مىشوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دستشان آزمايش است، تفنگ در دستشان آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همينها هستند كه در آن عالم منعكس مىكنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مىكند اعمال تفنگدار را، و همان مجلس منعكس مىكند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مىدهيد و موجب تشكر است، و اميدوارم كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مىشود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مىشود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الآن ايران از همه جا به نظر مىرسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايشاند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه مىدانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دستهاى گره كرده مشتهاى گره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آن وقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد، و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. مسئوليت همگانى در خدمت به كشور و اصلاح امور همه چيز دست خود شماست و مسئول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مىگفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سؤال مىشد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست، آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مىدهد يا كارهاى ديگر انجام مىدهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مىكنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مىكند، و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مىكند، و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست، و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند، و آن دهقانها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند، و آنهايى كه در كارخانهها مشغول فعاليت هستند، و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سؤال مىكنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمىتوانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايش اش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مىدهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مىدهد؟ با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مىكنند چه رفتار مىكند؟ آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مسئله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايشاند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مىشود و گمان نكند كه من اين كار را كه مىكنم كسى نمىبيند. اين كارى كه مىكنيد خود اين كار منعكس مىشود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مىشود. ملائكة اللّه موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم كه چه بايد بكنيم كه از زير بار مسئوليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكتمان به دست خودمان افتاده است همهمان مسئوليم، كسى نيست كه مسئول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسئوليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد خداى نخواسته، همۀ افراد كشور خلاف مىكنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هركسى فكر خودش باشد. هر كسى خودش مسئول كارهاى خودش است، هيچ كسى مسئول كار ديگرى نيست. او كار را مىگويد و مواظبت هم مىكند، اما هيچ كس نمىتواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مىكنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكهاى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موجهايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مىشود، همينها فردا پيش شما شهادت مىدهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسئوليت بزرگ است. مثلاً كسانى كه در جبهه هستند و در جبهه خدمت مىكنند، اينها گروههاى مختلف هستند. ارتشى هست. ژاندارمرى هست. پاسدار هست. بسيجى هست. عشايرى هست. شهربانى هست. از همۀ قشرها در آنجا خدمت مىكنند. مردم عادى هم مىروند خدمت مىكنند. اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مىكنند و مىخواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيااينها باهم هماهنگ هستند، يا هر كه مىخواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مىكنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عملشان شيطانى است، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مىكنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مىشود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را. و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را و هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد. مقصد عمده است. انبيا اين طور بودند. اولياى خدا اين طور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است. اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اين طور افكارشان باشد پيروزند يعنى، هم در جبههها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين، هر جا برويد همين است مسئله. مشاركت در انتخابات با انگيزۀ الهى آن كسى كه مىخواهد در انتخابات شركت كند و كانديدا مىشود، آن كسى كه كانديدا مىكند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مىكند، آن كسى كه تبليغ مىكند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش اش همانجاست. تويى كه خودت را كانديدا انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى، و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مىدانى؟ تويى كه ديگرى را كانديدا مىكنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمىدانى؟ اين را لايقتر و احسن مىدانى؟ تويى كه فعاليت مىكنى و تبليغ مىكنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مىكنى يا تبليغ براى اسلام مىكنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، دلت مىخواهد مجلس بروى و مىگويى مجلس يك مقامىاست، شما تبليغ براى خودت مىكنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مىكنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مىتوانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اين طور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقتها به خود آدم اشتباه مىشود. بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مىكند. يعنى، انسان چون حب نفس دارد خودش را مىخواهد و همهچيز را هم براى خودش مىخواهد، مگر اينكه به رياضات اين طور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مىشود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مىآيد. و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مىآيد. اين براى همين است كه، حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمىتواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مىخواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت، آيا او را كانديدا مىكردم؟ اگر او را هم كانديدا مىكرد معلوم مىشود كه اين براى خدا دارد كار مىكند، كار به خودش ندارد. و اگر اين طور نشد بداند كه مسئله، مسئله شيطانى است نه مسئله خدايى. و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مىماند. و دوستان و برادران كه همه مسئول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مىكنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مىخواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مىروم براى چى مىروم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مىكنم براى چى مىكنم؟ تلاش براى استقلال كشور با انگيزۀ الهى اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد، يك كشورى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوفها و ترسهايى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه، خودش را مىبيند. چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مىكند نمىترسد، براى اينكه، مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مىتوانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمىتوانيد بخوابيد، يا روز نمىتوانيد آرام بگيريد، اگر يك پشه در شب بيايد نمىگذارد شما آرام بگيريد. شما آنكس هستيد كه اگر يك عنكبوت بيايد، حمله به شما بكند مىترسيد. شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است، هر چى هست از اوست، از خداست. اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى مىتوانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مىتوانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرتهاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند، اگر عنايت خدا نبود، شما با كدام قدرت مىتوانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مىتوانستيد ـ دست ـ امريكايى كه دنيا را دارد مىبلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مىتوانستيد يك قدرتى را كه امروز آن طور وضعيت را دارد و آن طور جهازات را دارد و در همۀ دنيا ريشه كرده است چطور مىتوانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات خداست، غافل از اين نباشيد. اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الآن در دنيا هستيد كه مىگوييد نه شرقى، نه غربى و واقعاًهم اين طورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مىدانند نيست اين طور. اگر عنايت خدا نبود كى مىتوانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد. لزوم اتكا به خود و قطع اميد از بيگانگان امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابداً حل نمىكنند، بلكه برخلافش مىكنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمىتواند يك قدرتى الآن به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو، اين را حفظش كنيد. اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرقاند يا تحت سلطه غرباند. شما اين طور نيست برايتان الآن. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود. يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اين جور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند ومجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مىتوانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الآن مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيدهاى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال ايناند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمىتوانند هم. يك همچو جنگى، الآن شما جنگ با دنيا داريد. همۀ تبليغات بر ضد شما هست، همۀ سلاحها را به او مىدهند، همۀ پولها را به او مىدهند و او را تجهيز مىكنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است، و شماييد كه الآن مسئوليتتان زياد است. تحمل زحمات در حفظ انقلاب و ارزشهاى انسانى اينكه مىگويم ايران از همه جا بيشتر مسئوليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم، نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد. وقتى شما هستيد و مىدانيد كه انقلابها كمبود دارد، انقلابها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمىشود كه انسان تو خانهاش بنشيند و ارزشهاى انسانىاش محفوظ باشد. هركس تو خانه مىنشيند و اعتزال 1
مىكند توسرى هم مىخورد، لكن نمىفهمد كه ديگر آدم نيست. شمايى كه مىخواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مىخواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد؛ بيخود نمىشود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد. اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبودى دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است. همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مىكرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مىكردند زحمت دارد، كهتوانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مىشود. الآن انسان مىبيند كه جوانهايى هستند، من زياد به اينها بر مىخورم، جوانهايى هستند كه مىآيند گريه مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جبهه نمىگذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مىخواهم بروم. گفتم جوان، تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است، شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو [معنويتى]، اين جز به عنايت خدا نمىشود. يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمىتواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهايى كه نشستهاند كنار و مىخوابند و مىخورند و زندگى حيوانى دارند و نق مىزنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهايى كه هى نق مىزنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمىفهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مىخواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكتمان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمىدانم چى. و نمىدانند ما در چه حالى هستيم الآن. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصرۀ اقتصادى هستيم. ما در حالى هستيم كه امريكا علناً دارد مخالفت مىكند و جنگ افروزى دارد مىكند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميم كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به اين زودى درست نمىشود. لكن مىشود، صبر مىخواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الآن ايران دارد. اين حالى كه در جوانهاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الاّ اولياى خدا. و ما امروز ابتلا به اين قدرتها داريم. و اين جنگ را ما بايد با پيروزى بزودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوانهاى ما بروند دنبال جنگ. جوانهاى ما اين طور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است. الآن امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مىآيد، آن ميدان صحيحى نيست. آن براى انتخاباتى كه حالا مىخواهد بشود، از اين حرفها زياد مىزند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مىكند. و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوانهاى ما بروند به جبههها، ننشينند كه، اين طور نباشد كه بنشينند كه ديگران برايشان كار كنند. همهمان مسئول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همۀ شما توفيق بدهد و همۀ شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند. و همۀ ما را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت. والسلام عليكم و رحمة اللّه
عنوان :
گستردگى آزمایش و امتحان الهى
مرجع :
صحیفه امام (۱۸) صفحه ۳۲۷
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۲-۱۱-۱۱
حضار :
اعضاى شوراهاى محلىاسلامىتوزیع کالا درتهران، کارکنان مرکز تحقیقات مخابرات