عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم 1 شهر رجب 1395 خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ايران ـ ايدهماللّه تعالى اخبار واصله از ايران، دنبال شكست مفتضحانۀ شاه در حزب 1
بازى جديد، با آنكه موجب كمال تأسف و تأثر است مايۀ اميد و طليعۀ درخشان آزادى است. تأسف از آنكه در عصرى كه ملتها يكى پس از ديگرى از زير يوغ استعمار خارج مىشوند و استقلال و آزادى خود را به دست مىآورند، ملت بزرگ مُسْلِم ايران با گماشته شدن يكى از مرتجعترين افراد و يكى از عمال بىچون و چراى استعمار و سايه افكندن وحشتناكترين استبداد وحشيانه بر سرتاسر كشور، از تمام شئون آزادى محروم و با جميع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گريبان هستند. سازمان امنيت ايران به دستور شاه به صورت ادارۀ تفتيش عقايد قرون وسطايى درآمده و با مخالفان حزب تحميلى شاه، كه اكثريت قاطع ملت متدين است، با انواع تهديدها و اهانتها و ضربها و شكنجههاى وحشيانه رفتار مىكنند. ملت ايران، از علماى دين تا دانشگاهى و از بازارى تا زارع و از كارگر تا ادارى و كارمند جزء، بايد معتقد به عقيدۀ شاه باشند؛ گر چه برخلاف اسلام و مصالح مسلمين و ملت باشد، گر چه استقلال ملت و آزادى همه را برباد دهد! و در صورت تخلف، سرنوشت آنها ضربها و حبسها و شكنجهها و محروميتها از حقوق انسانى است و متخلفين «مرتجع سياه» و «بىوطن سرخ»اند و بايد سركوب شوند. تأسف از سركوب كردن ملت مظلوم، و هجوم به دانشگاههاى سراسر كشور. تأسف از واقعۀ جانسوز هفده خرداد (54) مدرسۀ فيضيه و دارالشفاء ـ كه واقعۀ قتلعام 15 خرداد 42 را زنده كرد ـ و يورش بىرحمانه و مسلحانۀ عمال استعمار بر مدارس دينى كه جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن كريم و احكام سازندۀ اسلام سر و كارى ندارند، و شكستن سر و دستها و در و پنجرهها و كوبيدن تا سرحد مرگ و پرتاب كردن جوانان بىپناه را از پشتبامها (به جرم اظهار عقيده برخلاف حزب شاهى و به جرم سوگوارى براى مقتولين 15 خرداد) كه به حَسَب نقل بعض مطبوعات خارجى، عدد مقتولين به 45 نفر و عدد مجروحين بسيار است كه در بيمارستانها پذيرفته نشدهاند؛ و بيش از سيصد نفر در زندانها به سر مىبرند كه سرنوشت آنها معلوم نيست. اين است وضع كشور مترقى! اين است معيار دموكراسى شاه! اين است حال مملكت آزادمردان و آزادزنان! تأسف از وضع مطبوعات ايران كه مستقيماً زير نظر سازمان 2
اداره مىشوند، و هر چه ديكته كنند مىنويسند و هر تهمتى خواستند به هر مقامى مىزنند. ولى با همۀ مصيبتها، بيدارى ملت مايۀ اميد است. مخالفت دانشگاههاى سرتاسر ايران ـ به حَسَب اعتراف شاه ـ و مخالفت علماى اعلام و طبقۀ محصلين و طبقات مختلف ملت با همۀ فشارها و قلدريها، طليعۀ به دست آوردن آزادى و رهايى از قيد استعمار است. شركت نكردن ملت غيور در حزب فرمايشى و انتخابات خائنانه، نمونۀ بيدارى و پيروزى است. اينجانب به ملت بزرگ عزيز ايران پس از تسليت در اين مصيبتهاى دلخراش و تسليت در اهانت به قرآن كريم و حريم اهل بيت طهارت ـ عليهم السلام ـ و تسليت در واقعۀ 15 خرداد 42 و هفده خرداد 54، تبريك مىگويم بر اين روشنفكرى و آزادمنشى! تبريك مىگويم بر طلوع صبح آزادى و قطع ريشۀ استعمار و عمال خبيث آن! سلام من بر مقتولين و مصدومين 15 خرداد! سلام من بر مصدومين و مظلومين هفده خرداد! سلام من بر طبقات اهل علم و خطباى محترم! سلام من بر جوانان غيرتمند دانشگاههاى ايران! سلام من بر مؤمنين و مسلمين سراسر كشور كه با عدم شركت در حزب تحميلى و انتخابات غيرقانونى مشت محكم بر دهان ياوهسرايان زدند و وفادارى خود را به اسلام و مسلمين ثابت كردند! سلام من بر زندانيانى كه در راه هدف مقدس اسلام در زير شكنجه به سر مىبرند! سلام من بر جوانان و دانشجويان غيرتمند ايرانى خارج كشور كه با كوشش ارزندۀ خود، به اسلام و برادران مُسْلِم خود خدمت مىكنند و فجايع استعمار و عمال آن را برملا مىكنند. من در اين لحظههاى آخر عمر، نگرانيهاى فراوان دارم. خوف از آن دارم كه اين شخص 3
، كه با هر حيلهاى متشبث شد مواجه با مخالفت ملت و طبقۀ جوان شد، بيش از اين مبتلاى به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بيش از اين به خاك و خون كشد و با تهمت «مرتجع سياه» و «بىوطن سرخ»، علماى اسلام و دانشمندان و روشنفكران را قتلعام كند. به خداوند متعال از شرّ عناصر خبيثه پناه مىبرم و قطع ايادى اجانب را مسألت مىنمايم. والسلام عليكم و رحمةاللّه. روحاللّه الموسوى الخمينى
عنوان :
تاسف از سرکوب مردم و امیدوارى بهواسطه بیدارى ملت
مرجع :
صحیفه امام (۳) صفحه ۱۲۰
مکان :
نجف
تاریخ :
۱۳۵۴-۰۴-۲۰
مخاطبین :
(ملت ایران)