بسماللّه الرحمن الرحيم عملكردهاى ناروا از اصفهان شكايات زياد هست. حتى همين ديروز يا پريشب يك كاغذى از آقاى خادمى 1
آمده بود. تعبير ايشان در آن كاغذ اين بود كه در اطراف اصفهان مشغول غارت كردن مردماند. اين تعبير ايشان است. آقايان هم يك دستهاى آمدند اينجا. يك جمعيت زيادى آمدند اينجا. و بعد هم نمايندههايشان آمدند اينجا. من گفتم كه من از وضع آنجاهايى كه مشغولند براى خدمت اطلاعى ندارم كه دقيقاً بتوانم بگويم كه در كجا مطلب چه جور واقع مىشود. من گرفتاريم زياد است، و نمىتوانم هم به همۀ مسائل مطلع بشوم. لكن من وظيفهام هست كه آقايان را متوجه كنم به يك مطلب. و آن مطلب اين است كه امروز كه جمهورى اسلامى است، و همه جناحها در زير پرچم اسلام مشغول انجام وظيفه هستند. اگر خداى نخواسته يك مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقع بشود، اين نه اينكه ضرر به همان كسى كه اين كار را انجام مىدهد مىخورد، اين ضرر به مثلاً اگر در پاسبانها اين طور، پاسدارها اين طور باشد ضرر به اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مىخورد. از آنجا هم يك قدم بالاتر مىرود. و به جمهورى اسلامى لطمه وارد مىشود. از آنجا هم آنهايى كه با اسلام مخالفاند، مىگويند كه اين رژيم هم همان رژيم است. به مردم مىگويند ديديد، خوب از دست يك ظلمى شما رها شديد به دست يك ظلم ديگرى، يك ظالم ديگرى مبتلا شديد. اين در آن زمان اگر هر چه برايمان واقع مىشد، بر ما واقع مىشد، بر اسلام واقع نمىشد. اسلام از آن نتيجه هم مىبرد. لكن امروز كه جمهورى اسلامى است، و به اسم اسلام هر كسى الآن مشغول يك كارى هست، امروز چنانچه يك خطايى واقع بشود، يك اشتباهاتى واقع بشود، يا خداى نخواسته يك عمدى واقع بشود، امروز پاى اسلام حساب مىشود. آنها هم كه بخواهند فضولى كنند، و قلمهاى مسمومى كه در داخل و خارج الآن مشغول توطئه هستند و مىبينند كه منافع خودشان و اربابانشان از دست رفته، و بايد يك فكرى بكنند كه اوضاع را منقلب كنند، آنها مشغول اين هستند كه يك چيزى ببينند، اين را اضافه كنند و آن قدر كه مىتوانند باد بزنند به آن تا اين نهضت را لكهدار كنند. خطر فساد درونى از اين جهت وظيفۀ هر كسى كه در هر جا مشغول خدمتى است، در رأس همۀ خدمتها اين است كه موازين اسلامى را حفظ بكنند. اگر بنا شد كه مثلاً پاسدار اسلامى موازين اسلام را حفظ نكند، مثل اين است كه روحانى اسلامى موازين اسلام را حفظ نكند. همانطورى كه اگر روحانى اسلام موازين اسلامى را حفظ نكند، به اسلام صدمه وارد مىشود. اين هم وقتى الآن شده است، جزء دستگاه اسلام، جزء بنگاه اسلام، اگر بنا باشد كه يك وقت خداى نخواسته صداى مردم درآيد از اينها، بگويند كه اينها مثل سابق بودند، آنها هم كه غرض دارند، همين مسائل را در مطبوعات خارجى و در بوقهاشان بلند كنند كه اينها دارند چه مىكنند، و چه مىكنند و حاصل مسائل، مسائل كمونيستى است، نه مسائل اسلامى. آن وقت آنها هم بگويند كه اسلام هم همين است، فرقى ندارد. يك دسته هم كه خودشان را به اسم اسلامشناس جا زدند، اينها هم همين مسائل را به اسم اسلام درست بكنند. اين يك پوسيدگى است كه، از باطن براى نهضت پيدا مىشود كه شما هر چه ظاهرش را خيلى پر سر و صدا درست بكنيد، تزيين كنيد، يك وقت مطلع مىشويد كه، از باطنش پوسيد و از بين رفت. همانطور كه گفتم مثل يك خربزه مىماند كه، خيلى هم به آن خدمت بكنيد، خيلى هم كارهايش را درست بكنيد، لكن در باطنش يك كرمى است كه، كرم دارد خرابش مىكند. بعد هم خربزه را باز مىكنيد، مىبينيد خربزه كرمزده است. كارى نبايد بكنند[اسلام لكهدار شود] همه قشرهايى كه الآن مشغول خدمتاند؛ قشر روحانى كه مشغول خدمت است، و مثلاً دادگاهها و اينها، قشر پاسدارها، قشر نظاميها، ارتشيها، اينهايى كه همه الآن در خدمت اسلام و براى اسلام مشغولاند، اينها كارى نكنند كه ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوريم. اسلام را در نظر خارج و داخل جورى جلوه بدهيم كه برخلاف آنى است كه هست. عدالت نباشد تو كار، موازين در كار نباشد. يك برنامۀ اسلامى در كار نباشد. هرج و مرج و هر كه هر كارى دلش مىخواهد بكند. خطر التقاط و بيراههپويى آنكه من به حسب كلى بايد بگويم به همه، و تنبه بدهم اين است كه نبايد در هر امرى قدرتنمايى بشود. بايد همه قشرهايى كه مشغول براى خدمتند و خودشان هم مىگويند براى اسلام است، بايد گوششان به اين باشد كه اسلام چى مىگويد، ما هم تبع آن باشيم. اما من چه مىفهمم و از اسلام خودم اين را مىخواهم بفهمم، اين ميزان نيست. هر مسئلهاى، هر مطلبى، كارشناس لازم دارد. اگر يك مريضى بگويد كه من چه كار دارم به نسخه، من خودم مىخواهم خودم را معالجه كنم، اين مىميرد. مريضى كه بخواهد خودسر، خودش خودش را علاج كند، اين منتهى به مردنش گاهى مىشود. اگر بنا باشد كه به كارشناسهاى اسلام ما كارى نداشته باشيم، آنهايى كه مىدانند به قواعد اسلام چه جور بايد عمل كرد، و چه جور بايد، آنها را ما كار نداشته باشيم، خودمان هر چه به نظرمان رسيد، يا فرض كنيد آنهايى كه از خارج الهام مىگيرند، و از كمونيستها و از ماركسيستها الهام مىگيرند، آنها هم نفوذ كنند در بين ما، و هر طورى كه آنها مىخواهند عمل كنند، ما يك وقت بفهميم كه اسلام را مىخواهند با ماركسيستى منطبق كنند، خوب، اين است كه خطر براى اسلام دارد. اين خطر را بايد همهتان توجه كنيد به آن. و با جديت اين خطر را رفعش كنيد. شكست از دشمن اهميتى ندارد پيش من. خطرى عظيمتر از خطر امريكا اگر امريكا بريزد و ما را از بين ببرد، به نظرم خيلى چيزى نيست. البته عظيم است، اما از آن عظيمتر شكست در مكتب است. ما مكتبى كه داريم، يك جورى عمل به آن بكنيم، يك جورى نمايشش بدهيم كه در خارج قلمها و قدمها هم به آن باد بزنند. و هياهو درست بكنند و مكتب ما را شكست بدهند كه ما نتوانستيم، يا مكتب اسلام هم همين است كه آنها مىگويند. خوب، الآن يك دستهاى هستند كه اين طور تأويل و تفسير مىكنند، و اسلام را مىخواهند بدنام كنند. اينها نمىدانند آن چيزى [را] كه نمىدانند اينها دارند مىگويند آن، اين است كه در اروپا شكست خورده، آن مسئله، و تفالهاى كه در اروپا كنارش ريختند، در خارج كنارش ريختند، اينها آمدند حالا در ايران و در ممالك اسلامى مىخواهند يك سر و صورتى به آن بدهند. حال آن كه، نمىدانند اين را. اينها چون مطلع از اسلام و از برنامههاى اسلام و از وضع اسلام نيستند، خودسر هر كدام هر كار دلشان مىخواهد بكند. از هر كدام بپرسى كه چى است، مىگويد، خوب ما انقلاب كرديم. خيال مىكنند انقلاب كرديم يعنى مىخواهيم هرج و مرج باشد. انقلاب كه هرج و مرج نيست. البته لازمۀ هر انقلابى يك مفاسدى هست. اما آنهايى كه متعهد هستند و علاقهمند هستند به اين انقلاب و اعتقادشان اين است كه ما منقلب كرديم يك رژيم ظالم را به يك رژيم عادل، بايد همه قشرها روى موازين عدل اسلامى رفتار كنند. و هر كسى خودش سرخود نباشد كه هر چه دلش بخواهد بكند. حالا من به عدهاى كه حالا آمده بودند و از رؤساى پاسدارها بودند، اينجا بودند، به آنها گفتم كه بروند در تهران و با آن آقايانى كه آنجا هستند يك جلسهاى قرار بدهند، و مشورتى بكنند، و يك راهى درست كنند كه همه جا روى يك موازين عقلايى و موازين اسلامى عمل بشود. و چنانچه اين طور عمل بشود، من اميدوارم كه انشاءاللّه پيروز بشويم و ... همۀ كارهامان اصلاح بشود.
عنوان :
خطرهاى تهدیدکننده انقلاب
مرجع :
صحیفه امام (۱۱) صفحه ۸۹
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۸-۲۶
حضار :
استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم