عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم همراهى پرورش با آموزش آموزش تنها اثر ندارد. پرورش پهلوى آموزش بايد باشد. يعنى جوانها وقتى كه در دانشگاهها [و] دانشسراها بروند براى تحصيل، اگر همان تحصيل محض باشد، گاهى وقتها شايد مضرّ هم باشد به حال كشور. بسيارى از ضررهايى كه به كشور ما وارد شده است از همين تحصيلكردهها وارد شده است. طرحهاى منافى با كشور ما بسيارىاش به دست همين تحصيلكردهها شده است. تحصيلكردههايى كه آموزش داشتهاند، لكن پرورش نداشتهاند. تحصيلكردههايى كه فقط براى منافع شخصى خودشان كارها را انجام مىدادند. كسى كه پرورش صحيح ندارد، ولو آموزش صحيح هم فرض كنيد دارد، خيلى هم آموزشش در سطح عالى است، اين ضررش به كشور از مردم عادى بيشتر است. مردم عادى نمىتوانند آنطور ضرر به كشور بزنند. اينها تحصيلكردههايند كه مىتوانند يك طرحهايى بريزند براى استفادۀ ديگران. اشخاصى كه اطراف اين پدر و پسر 1
بودند، از همان تحصيلكردههايى بودند كه در اروپا يا امريكا تحصيل كرده بودند؛ لكن فقط آموزش بود. پرورش اسلامى، پرورش انسانى، نداشتند. و لهذا آن ضررى كه به كشور ما از ناحيۀ دانشمندان اين كشور وارد شده است، آن ضرر از ناحيۀ ديگران وارد نشده است. حتى ساواك هم مثل آنها به ما ضرر نزدند. آنها افكار را ضايع كردند. آنها جوانهاى ما را فاسد كردند. ضرورت استقلال فرهنگى از اين جهت، فرهنگ در كنار آموزش بايد پرورش داشته باشد. همان اسم نباشد كه «آموزش و پرورش». واقعيت باشد، هم تحصيل باشد به مدارج عاليه؛ و هم همراه تحصيل، تربيت باشد. جوانهاى ما تربيت بشوند به يك تربيتهاى انسانى؛ يك تربيتهاى اسلامى كه همان تربيتهاى انسانى است. اگر چنانچه تربيت انسانى بشوند جوانهاى ما، اينها ديگر خيانتكار به كشور خودشان نمىشوند؛ اينها ديگر طراح نيستند براى اينكه منافع كشور ما را به ديگران بدهند. عمده اين است كه فرهنگ يك فرهنگ متحول بشود؛ يك فرهنگى كه از آن غربزدگى بيرون بيايد. همه چيزمان بايد اينطور بشود. استقلال فكرى، استقلال باطنى، داشته باشد. علاوه بر اينكه استقلال بايد داشته باشد و كسى در فرهنگ دخالت نبايد بكند، بايد استقلال فكرى داشته باشد؛ خودش مستقل و آزاد و روى پاى خودش باشد. اينطور نباشد كه توجهش به اين باشد كه غرب چه مىكند، ما هم دنبال او؛ آنها چه مىگويند، ما هم دنبال او. غربزدگى، مصيبت بزرگ ممالك شرق اين مصيبت بزرگى كه بر ايران و ممالك شرقى، مطلقاً، وارد شده است كه گوششان به اين است كه غربيها چه مىكنند و چه مىگويند و چه عمل مىكنند، و خودشان را از دست بكلى دادهاند. استقلال فكرى خودشان را، محتواى خودشان را، از دست دادهاند. اين ضررى است كه بالاتر از ضرر نفت ـ و نمىدانم امثال اين ـ است. اين را بايد فرهنگ جبران بكند كه فرهنگ ما طورى باشد كه بعد از انشاءاللّه چند سال ديگر افرادى كه از فرهنگ بيرون مىآيند يك افرادى متكى به نفس كه خودشان را ببينند؛ نه تبع ببينند؛ نه دنباله ببينند؛ و گمان كنند كه هر چه آنها كردند، ما بايد دنبال آنها باشيم. بايد مملكت خودشان را و خودشان را مستقل ببينند، و خودشان اداره بكنند مملكتشان را. خودشان با استقلال فكرى خودشان، دنبال مملكت و مصالح مملكت باشند. من انشاءاللّه اميدوارم كه همۀ شما موفق باشيد و همۀ ما موفق باشيم به اينكه انسانها ساخته بشود در اين مملكت. انسانسازى باشد مملكت. چنانچه برنامۀ اسلام انسانسازى است. فرهنگ انشاءاللّه انسانساز باشد. خداوند همۀ شما را تأييد كند انشاءاللّه.
عنوان :
ضرورت همراهى پرورش با آموزش و استقلال فرهنگى
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۱۰۲
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۴-۲۳
حضار :
فرهنگیان شهرستان شهرضا