عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم جنايات دودمان پهلوى من از عواطف شما ملت ايران تشكر مىكنم. من شما ملت رنجديده را فراموش نمىكنم. من از عهدۀ تشكر شما برنمىآيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت ملت ايران را خواستارم. ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد، تجديد حيات كرد براى اسلام و مسلمين؛ كوششهاى قريب سيصد سالۀ استعمار و اجانب را خنثى كرد. قريب سيصد سال اجانبْ تبليغات كردند: تبليغات بر ضد اسلام، تبليغات بر ضد همۀ اديان، تبليغات بر ضد روحانيت. در زمان اين پدر و پسر اين تبليغات اوج گرفت. اين عمال اجنبى در اين پنجاه و چند سال تمام حيثيات ملت ما را پايمال كردند. اين پدر و پسر خيانتها كردهاند كه روى تاريخ را سياه كرده است. اين پدر و پسر جنايتهايى در ايران كردهاند كه ما نمىتوانيم عُشر او، صد يك او را بيان كنيم. اينها ملت ما را به اسارت كشاندند؛ اينها خزاين ما را به يغما بردهاند؛ اينها نيروى انسانى ما را از بين بردند. از همه مهمتر نيروى انسانى است. كوشش كردند كه جوانهاى ما را عقب نگه دارند، دانشگاههاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علميۀ ما را نگذارند مشغول به كار خودشان باشند. بيمه شدن اسلام با شهادتها من از شما ملت ايران و از شما قميها بايد تشكر كنم كه در اين قيام يكى دو سالۀ اخير تمام نقشههاى آنها را [نقش] بر آب كرديد و عمال استعمار را از مملكت خودتان رانديد، و بقيهاى كه ماندهاند اينها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را كوتاه كرديد؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بينالمللى را، دستشان را قطع كرديد. خون داديد، جوان داديد لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براى اسلام بود. اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود. اسلام شهيدان زياد داشته است. اميرالمؤمنين ـ سلاماللّه عليه ـ شهيد اسلام است و براى اسلام شهادت پيدا كرد. حسين بن على در راه اسلام شهيد شد. ما باكى از شهادت نداريم، ما باكى از كشته دادن نداريم. شما ملت ايران كه با خون خود، با جوانهاى خود اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد، شما بر همۀ ما منت داريد. من از همۀ شما منت مىكشم؛ من خادم همۀ شما هستم. من نمىتوانم شكر اين نعمتى كه به ما داده است و آن، غيرتمندان ايران ـ سرتاسر ايران ـ است، نمىتوانم از عهدۀ شكر آنها برآيم. خرابى كشور و آبادانى گورستانها شما اين راه را تا اينجا رسانديد. اينها رفتند از ايران و يك مملكت خرابى و يك قبرستانهاى آبادى براى ما گذاشتند. قبرستانهاى ما را با قبرهاى جوانهاى ما آباد كردند و مملكت ما را خراب كردند. آشفتگى مملكت ما و از هم ريختگى مملكت ما طورى نيست كه بتوان با يكى دو سال و با مدت قليل جبران كرد. اين محتاج به اين است كه همۀ ملت ايران دست به هم بدهند و با هم اين خرابه را آباد كنند. ننشينند كه دولت آباد كند؛ دولت نمىتواند آباد كند. ننشينند كه روحانيت آباد كند؛ روحانيت تنها نمىتواند آباد كند. همه با هم، همه با هم، از كشاورز و كارگر تا صانع و ملاّ، تا روحانى و دانشگاهى، تا ادارى و ارتش، همه با هم، همه با هم بايد كمك كنند. اين نهضت كه تا اينجا رسيده است نيمۀ راه است؛ فقط دزدها را بيرون كرديد، خرابكارها را بيرون كرديد؛ لكن خرابه مانده است. مهم براى [ما] خرابه است؛ مهم اين است كه اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند با همت والاى شما، با همت عظيم ملت بزرگ ايران، اين خرابه از سر آباد شود. ضرورت بيدارى و هوشيارى ملت بيدار باشيد! هوشيار باشيد! مفسدهجوها در كمينند، اجانب در كمينند. آنها نخوابيدهاند، شما [هم] نبايد بخوابيد؛ شما بايد هوشيار باشيد. آنها مشغول نقشه هستند از طريقهاى مختلف، با فرمهاى مختلف. آنها مىخواهند حالا كه رژيم منحط سلطنتى از بين رفت، با فرمهاى ديگر به ميدان بيايند و باز همان منافع را تجديد كنند و باز همان چپاولگريها را بكنند و باز همان اختناق را از سر بگيرند. ملت عزيز بيدار باشيد! ما به هر چه دست مىگذاريم خراب است. فرهنگ ما خراب است، بايد تجديد بشود. فرهنگْ فرهنگِ استعمارى است، بايد زيرورو بشود. معلمان استعمارى بايد بروند. آنهايى كه تاكنون در خدمت استعمار و رژيم سلطنتى بودند بايد بروند [و] به جاى آنها پاكدامنها بيايند، دانشمندان پاكدامن بيايند. ما بسيار بسيار آشفتگيها داريم. ما بايد همه با هم به اين آشفتگيها خاتمه دهيم، به اين خيانتها خاتمه دهيم. با هوشيارى و بيدارى نهضت خود را از دست ندهيد. اگر خداى نخواسته اين نهضت رو به سردى برود، آمادگىِ برگشتِ همان مصايب را داشته باشيد. اگر بخواهيد ايران را نجات بدهيد، اسلام را نجات بدهيد، قرآن كريم را نجات بدهيد، بايد اين نهضت را نگه داريد. در مواقع مقتضى تظاهر كنيد، اجتماعات كنيد. ديگر امروز تظاهرات تظاهراتِ غيرآرام نيست. بايد اين نهضت محفوظ بماند، بايد اين ملت زنده بماند. اسلام در خدمت مستضعفان گذشت آن زمانى كه يك پاسبان بر ما حكومت مىكرد؛ گذشت آن زمانى كه يك استاندار بر ما حكومت مىكرد؛ گذشت آن زمانى كه يك ستارهدار 1
بر ما حكومت مىكرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. اين نعمت را قدر بدانيد، سستى و سردى به خودتان راه ندهيد؛ نگوييد كه او رفت و تمام شد. خير، استعمار مطالعه كرده است؛ سيصد سال يا بيشتر مطالعه كرده: مطالعۀ روحيات شما را كرده است، مطالعۀ طوايف مختلف ايران را كرده است؛ به اين نتيجه رسيده است كه بايد اختلاف بيندازد بين طوايف مسلمين؛ اختلاف بيندازد در هر شهر؛ اختلاف ايجاد كند. با نغمههاى مختلف شما را از هم جدا كند: روحانيت را از مسلمين جدا كند، دانشگاه را از روحانيين جدا كند، كارگر را از مردم و از روحانيين جدا كند. روحانيت در خدمت كارگر است؛ اسلام در خدمت مستضعفين است. اينها كه دعوى مىكنند كه كارى نشده است، اينها براى تفرقهاندازى است. كار بسيار بزرگ شده است؛ لكن [كار] بزرگتر هم مانده است. اگر كسانى درصدد تفرقهاندازى شدند، آنها را از خودتان طرد كنيد، اجازه ندهيد كه حرفهايى بزنند كه تفرقه بياورد. كارگران بيدار باشند! اينها مىخواهند عصر سابق را برگردانند. كشاورزان بيدار باشند! اينها مىخواهند شما را باز به شكست كشاورزى بكشانند. شما كشاورزان، كه بزرگترين پشتيبان ملت هستيد، بايد به كار كشاورزى خودتان ادامه بدهيد. الآن وقت كشت است، كشت بهاره بكنيد. شما كاسبها و كسبه و تجار محترم، در ارزاق عمومى با مردم مراعات كنيد؛ گرانفروشى را كنار بگذاريد، حس تعاون پيدا كنيد؛ حس انسانيت پيدا كنيد. ضعفا را مراعات كنيد؛ تخفيف بدهيد. از گرانى، از گرانقيمت كردن اجناس، از گرانفروشى اجناس اجتناب كنيد. همه با هم باشيد. برادريد شما. همۀ اقشار برادرند؛ همه با هم باشند. مراعات هم را بكنيد. از آن چيزهايى كه در اين پنجاه سال در بين شما زياد شد از قبيل دروغ گفتن، از قبيل خدعه كردن، از قبيل گرانفروشى، از اينها احتراز كنيد. امروز سايۀ اسلام روى سر شماست؛ امام زمان به شما نظر دارد، پيغمبر اكرم به شما نظر دارد، خداى تبارك و تعالى پشتيبان شماست. داراييهاى دودمان پهلوى ما بسيار كارها در پيش داريم كه بايد من بعضى از آنها را براى شما عرض كنم. من در اين آخر كه از تهران مىخواستم بيرون بيايم، دستور دادم كه تمام املاك و دارايى سلسلۀ منحوس پهلوى و تمام دارايى آن اشخاصى كه وابستۀ به او بودند و اين ملت را چاپيدند مصادره بشود. براى طبقۀ ضعيف مسكن ساخته بشود. [در] سرتاسر ايران براى ضعفا مسكن مىسازيم. همين دارايى شاه سابق و خواهر و برادرش براى يك مملكت، براى آباد كردن يك مملكت كافى است. ما عمل مىكنيم، حرف نمىزنيم. تمام كميتههايى كه در تمام اطراف ايران هست موظفند كه آنچه به دست آمد از مخازن ايران، هر چه كه اينها بردند و مخفى كردند و اتباع آنها بردند و مخفى كردند، آنها را كه به دست آمده است به بانكى كه شمارهاش را بعد تعيين مىكنند تحويل بدهند كه براى كارگرها، براى مستضعفين، براى بينوايان، هم خانه بسازند هم زندگى آنها را مرفه كنند. آبادى دنيا و آخرت به وسيله اسلام ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مىخواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مىخواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط مىسازيم، آب و برق را مجانى مىكنيم براى طبقۀ مستمند، اتوبوس را مجانى مىكنيم براى طبقۀ مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد. معنويات شما را، روحيات شما را عظمت مىدهيم؛ شما را به مقام انسانيت مىرسانيم. اينها شما را منحط كردند؛ اينقدر دنيا را پيش شما جلوه دادند كه خيال كرديد همه چيز اين است. ما، هم دنيا را آباد مىكنيم و هم آخرت را. يكى از امورى كه بايد بشود همين معناست كه خواهد شد. اين دارايى از غنايم اسلام است و مال ملت است و مستضعفين. و من امر كردهام به مستضعفين بدهند، و خواهند داد. و پس از اين هم تخفيفهاى ديگر در امور خواهد حاصل شد؛ لكن يك قدرى بايد تحمل كنيد. به اين نغمههاى باطل گوش نكنيد؛ آنها حرف مىزنند ما عمل مىكنيم. آنها شما را مىخواهند دلسرد كنند از اسلام؛ اسلام پشتيبان شماست. حاكميت فرم و قانون الهى ما پس از اين، راجع به بانكها هم طرحهايى داريم كه از اين وضع رقّتبار برگردد، از اين وضع استعمارى برگردد. بايد تمام اين كاخهاى وزارتخانه را، وزارتخانهها را كه ميليونها، ميلياردها مال ملت در آن صرف شده است، بايد اينها تبديل بشود به يك چيز معتدل اسلامى. اين فرمْ فرم خارجى است، فرم اجنبى است، فرم طاغوت است. در دادگسترى «كاخ» درست شده است لكن دادگسترى نيست، دادخواهى نيست، فقط كاخ است. كاخها بايد برود، دادخواهى به جاى آن بنشيند. بانكها بتدريج بايد تعديل بشود، و «ربا» بكلى قطع بشود. من بايد به مَصادر امور بگويم كه، اخطار كنم كه، اينقدر ضعف نفس به خرج ندهيد! دنبال اين نباشيد كه فرم غربى پيدا كنيد. بيچارگى ما اين است كه دنبال اين هستيم كه فرم غربى پيدا كنيم، دادگسترى ما دادگسترى غربى باشد، قوانين ما قوانين غربى باشد. اينقدر ضعيفالنفس نباشيد! ما قانون غنى داريم؛ ما قانون الهى داريم. آنهايى كه فرم غربى را بر فرم الهى ترجيح مىدهند، اينها از اسلام اطلاع ندارند. آنهايى كه مىگويند نمىشود اسلام را در اين زمان پياده كرد، براى اين [است] كه اسلام را نشناختهاند؛ نمىفهمند چه مىگويند. مبارزه با فساد و محو آثار طاغوت ما مبارزۀ با فساد را با دايرۀ امر به معروف و نهى از منكر كه يك وزارتخانۀ مستقل بدون پيوستگى به دولت، با يك همچو وزارتخانهاى كه تأسيس خواهد شد انشاءاللّه مبارزۀ با فساد مىكنيم؛ فحشا را قطع مىكنيم؛ مطبوعات را اصلاح مىكنيم؛ راديو را اصلاح مىكنيم؛ تلويزيون را اصلاح مىكنيم؛ سينماها را اصلاح مىكنيم. تمام اينها به فرم اسلام بايد باشد. تبليغاتْ تبليغات اسلامى، وزارتخانهها وزارتخانههاى اسلامى، احكامْ احكام اسلام. حدود اسلام را جارى مىكنيم؛ خوف از اينكه غرب نمىپسندد نمىكنيم. غربْ ما را خوار كرد؛ غرب روحيات ما را از بين برد. ما را غربزده كردند؛ ما اين غربزدگى را مىزداييم. ما با ملت ايران، با همراهى ملت ايران، با پشتيبانى ملت ايران، تمام آثار غرب را ـ تمام آثار فاسده، نه آثارى كه تمدن است ـ تمام اخلاق فاسدۀ غربى را، تمام نَغَمات باطلۀ غربى را خواهيم زداييد. ما يك «مملكتِ محمدى» ايجاد مىكنيم. بيرق ايران نبايد بيرق شاهنشاهى باشد، آرمهاى ايران نبايد آرمهاى شاهنشاهى باشد؛ بايد آرمهاى اسلامى باشد. از همۀ وزارتخانهها، از همۀ ادارات، بايد اين «شير و خورشيد» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام بايد باشد. آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است؛ اين تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام بايد باشد. تضعيف اسلام در تضعيف دولت و ارتش است آقا بيدار باشيد! دولت بيدار باش! ملت بيدار باش! كم كم شما را دوباره نكشانند به آنجا. از الآن بايد اين مسائل حل بشود. البته تدريج هم مىخواهد؛ تدريج دارد اما شروع مىكنيم، ما شروع مىكنيم! البته مهلت هم مىدهيم به دولت؛ بايد مهلت بدهيم. به اين حرفهايى كه زده مىشود در اطراف كه «چه شد، چه كرديد، چه خواهد شد»، به اينها گوش ندهيد؛ اينها مىخواهند تضعيف كنند دولت ما را. تضعيف دولت ما تضعيف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعيف ارتش ما تضعيف اسلام است. تضعيف نكنيد. البته تصفيه مىشود؛ تمام ادارات تصفيه مىشود، تمام وزارتخانهها تصفيه مىشود. دزدها بيرون مىروند، خيانتكارها بيرون مىروند. لكن همه خيانتكار نيستند؛ اُمَنا باقى مىمانند، عزيزند. شما ملت ايران پنجاه و چند سال ـ آنقدرى كه جوانهاى ما، يك قدرى مُسِنهاى ما يادشان است يا بيست سال ـ آنكه همۀ شما تقريباً يادتان است ـ صبر بر همۀ مصايب كرديد تا صبرتان تمام شد. يك مقدار هم مهلت بدهيد كه دولت كار خودش را بكند. البته بعضِ انتصابات، اشتباه بوده است ـ عمداً نبوده است؛ دولت عمداً خلاف نمىكند. بعضِ انتصابات اشتباه بوده است. و همين طور ستاد ارتش ـ رئيس ستاد ـ خيانت عمدى نمىكند؛ نصب خائن را عمداً، نمىكند. اشتباه ممكن است. هر جا اشتباه شد تذكر بدهيد؛ تضعيف نكنيد. آنهايى كه مىگويند شما بايد اينها را تضعيف كنيد يا تبليغاتى مىكنند كه موجب تضعيف است، آنها خائنند؛ آنها مىخواهند كه دولت را تضعيف كنند، ارتش را تضعيف كنند تا از نو يك سازمان ديگرى درست كنند كه ملت و همه چيز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بيدار باشيد! آرمان ملت، «جمهورى اسلامى» ما تا آخرْ نفس ايستادهايم. من اين يك سال، دو سال آخر عمر را وقف شما كردهام. از شما مىخواهم، از ملت مىخواهم كه اين نهضت را نگه دارند تا تأسيس حكومت عدل اسلامى. از آن وقت تا حالا مىگفتيد تا مرگ اين كذا 2
نهضت ادامه دارد، حالا بايد بگوييد تا اقامۀ حكومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنكه ملت ما مىخواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمكراتيك، نه جمهورى دمكراتيك اسلامى؛ «جمهورى اسلامى». آنچه كه من از شما ملت ايران مىخواهم، اين است كه بيدار باشيد؛ خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد. كلمۀ «دمكراتيك» را از آن نترسيد؛ يا حذفش را نترسيد. اين فرمِ غربى است؛ ما فرمهاى غربى را نمىپذيريم. ما تمدن غرب را قبول داريم لكن مفاسدش را نمىپذيريم. آنكه خون داده همين توده بوده است؛ آنكه جوان داده است، همين توده بوده است. يك دستهاى بيرون بودهاند، اشراف و اعيان هم بالاها نشسته بودند، و شما خون داديد؛ شما جوان داديد؛ خانههاى شما را سوزاندند. آنكه شما مىخواهيد آن بايد بشود نه آنكه آنهايى كه از اروپا و خارج آمدهاند مىخواهند؛ نه آنكه اعيان و اشراف مىخواهند؛ نه آنكه حقوقدانها مىخواهند. آنكه شما مىخواهيد ميزان است. آنكه خون داده بايد حرفش را شنيد؛ رأى او مُتَّبَع است. هشدار به روزنامهها روزنامهها خودشان را اصلاح كنند؛ خيانت نكنند به اسلام و مسلمين، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبليغات سوء را منعكس نكنند؛ توطئهها را جلوگيرى كنند لكن همۀ مردم در آرا آزاد[ند]. وقتى رفراندم اعلام شد، رأى من حكومت جمهورى است، «جمهورى اسلامى» است. هر كس، هر كس كه تبعيت از اسلام دارد، جمهورى اسلامى بايد بخواهد. لكن، تمام مردم آزادند كه آراى خودشان را بنويسند و بگويند، بگويند كه ما رژيم سلطنتى مىخواهيم، بگويند كه ما برگشت محمدرضا پهلوى مىخواهيم؛ آزادند! بگويند كه ما رژيم غربى مىخواهيم؛ «جمهورى باشد لكن اسلام نباشد»! آزادى آرا در اسلام [از] اين آدمى كه مىگويد جمهورى باشد اسلام نباشد، بايد پرسيد كه از اسلام چه مىدانى و چه ديدى؟ چه بدى از اسلام ديدى؟ بايد به آن گفت كه اين اسلام است كه طاغوت را قطع كرد نه مردم؛ ايمان، طاغوت را قطع كرد نه من و تو! از اسلام چه بدى ديدى؟ آنكه مىگويد ما جمهورى دمكراتيك مىخواهيم يعنى جمهورى به فرم غرب، از اسلام چه بدى ديديد؟ چه مىدانيد از اسلام؟ اسلام تأمين آزادى، استقلال، عدل [است]. اسلام شخص اول مملكتش با يكى از رعايا فرق نداشت بلكه پايينتر از او بود در استفاده از ماديات. آزادى آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمۀ ما ـ عليهمالسلام ـ بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود. حرفهايشان را مىزدند. ما حجت داريم. كسى كه حجت دارد از آزادى بيان نمىترسد لكن توطئه را اجازه نمىدهيم. اينها حرف ندارند، توطئه مىكنند. ما آنها را دعوت كرديم، كسانى را وادار كرديم كه دعوت كنند كه اگر حرفى داريد بياييد در تلويزيون بگوييد؛ مباحثه مىكنيم با هم. تا حالا حاضر نشدند. نمونه بودن قم من از عواطف ملت ايران و از عواطف هموطنيهاى خودم، قميها [تشكر مىكنم] من قبلاً گفته بودم كه از قم «عِلم» منتشر مىشود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم كه در قم هستم. من پانزده سال ـ يا قدرى بيشتر ـ از شما دور بودم لكن دلم اينجا بود؛ با شما بودم. شما غيرتمندان، شما پاك جوانان، سرمشق همه شديد. و الحمدللّه تمام ملت ايران، سرتاسر ملت ايران، با هم هم صدا شدند. و اين قدرت الهى بود كه طاغوت را شكست؛ اين قدرت الهى بود كه ابرقدرتها را از بين برد، و خواهد برد. ما ديگر اجازه نمىدهيم ابرقدرتها دخالت در مملكت ما بكنند. روحانيون احياگران اسلام از اختلافات دست برداريد. رمز پيروزى ما اتحاد بود، همبستگى بود. از حوزههاى علميه تجليل كنيد ... به حرفهايى كه مىزنند و مىخواهند شما را از حوزهها جدا كنند، از مراجع جدا كنند، گوش ندهيد. اينها غرض دارند. اين حوزههاى علميه است كه اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانيون نبودند از اسلام خبر نبود. آنكه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سياه، در اين زمانهاى سياه، همين روحانيين بودند. پشتيبانى كنيد از اينها. حوزههاى علميه در هر جا هست ـ در هر جا ـ حوزههاى علميه هم بيدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزى نيست كه حوزههاى علميه مثل سابق عمل كنند. سابقْ وضع ديگر داشت، حالا وضع ديگر. حوزههاى علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عين خود قرار بدهيد. فضلا، طلاب علوم دينيه! تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهدۀ با نفس. يك مجاهد با نفس مىتواند بر يك امت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد ... حوزههاى خودتان را. همه بايد تهذيب كنند خودشان را؛ همۀ ملت موظفند كه تهذيب كنند. اسلام، مكتب انسانسازى مكتبِ اسلام مكتبِ تهذيب است؛ قرآن كتاب آدمسازى است؛ اتكال به قرآن بكنيد. تعليم از تعاليم عاليۀ اسلام بگيريد؛ اسلام انسان درست مىكند، همانكه اجانب، ابرقدرتها از او مىترسند؛ از انسان مىترسند و اسلام را مىكوبند چون مكتب انسانسازى است. از آدم مىترسند و مدارس و دانشگاهها را مىكوبند. ... اينجاها مركزى باشد كه آدم درست كنند؟! يك آدم يك ملت را درست مىكند. رسول اكرم يك آدم بود، يك انسان كامل بود و يك عالَم را تهذيب كرد. و يك فاسد يك ملت را فاسد مىكند. يك محمدرضا پهلوى يك ملت را رو به فساد مىكشاند. خداوند تعالى به همۀ شما نصرت عنايت كند. خداوند تعالى اسلام را تقويت كند. خداوند تعالى اين روح نهضت را زنده نگه دارد. خداوند تعالى اين قدرت اسلامى را حفظ كند. خداوند تعالى به مراجع و علماى ما عزت و عظمت عنايت كند. خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنايت كند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
تبیین نتایج مبارزات ملت ایران برنامههاى رفاهى مادى و معنوى تاکید بر «جمهورى اسلامى» و خودسازى
مرجع :
صحیفه امام (۶) صفحه ۲۹۷
مکان :
قم، مدرسه فیضیه
تاریخ :
۱۳۵۷-۱۲-۱۰
حضار :
اهالى قم و دیگر شهرستانها