Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم ويژگيهاى رژيم غير الهى دستگاههاى رژيم سلطنتى و آن چيزهايى كه از قبيل رژيم سلطنتى [است]، كه روى هم رفته بايد بگوييم رژيم [غيرالهى]، رژيمهاى غيرالهى براى اينكه وضعش به حسب نوع اين است كه به ملت خيانت مى‌كنند و براى خودشان دستگاه درست مى‌كنند و به منافع خودشان ملت را به كار مى‌كشند و از ملت جدا هستند، برنامه‌هاى آنها اين است كه با كوششْ ملت را به تباهى بكشند و نسل جوان را فاسد كنند. اگر نسل جوان فاسد نباشد آنها از آن خوف دارند و مى‌ترسند كه يك وقت نسل جوان يك عصيانى بكند و آنها را به تباهى بكشد. از اين جهت، به وسائل مختلفه كوشش مى‌كنند كه نسل جوان را به تباهى بكشند كه از مسائل روز و از مسائل زندگى كنار باشند. وسائل متعدد، از قبيل مطبوعات كه در خدمت آنها بود، راديو و تلويزيون، سينما، تئاتر، تمام اينها كه در خدمت آن رژيمهاى غيرتوحيدى هست. تمام اينها براى اين است كه ملت را عقب برانند و از توجه به مقدّرات خودشان غافل كنند، و احياناً بكشانند به طرف خودشان؛ و آنها سرگرم به كارهاى غير مقدّرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان را ببرند و مطمئن باشند كه كسى مخالفشان نيست. و لهذا جميع وسائلِ فساد جوانها را اينها فراهم مى‌كردند؛ از قبيل مراكز فحشا كه اطلاع لابُد داريد كه در تهران خصوصاً چقدر مراكز فحشا بوده است؛ به طرق مختلفه‌اى كه بعضى از آنها گفتنى نيست اصلاً؛ و همين طور اطراف دريا. در وقتى كه، موقعى كه مردم به دريا رومى‌آورند، يكى از امورى كه آنها دامن به آن مى‌زدند همين اختلاطى بود كه بين جوانها و زن و مرد بود. و اين نه از باب اين بود كه اينها مى‌خواستند به جوانهاى ما مثلاً خوش بگذرد، بلكه از باب اين بود كه اينها را به تباهى بكشند. مراكزى كه در آن مخدّرات از قبيل مشروبات و دستگاههاى تخديرى ديگرى بود الى ماشاءاللّه‌. در سينما جوانهاى ما وارد مى‌شدند، اگر چنانچه چند روز وارد مى‌شدند عادت مى‌كردند و سينما با آن صورتهايى كه همه‌اش انحرافى بود، راديوها همه انحرافى؛ مطبوعات از قبيل روزنامه‌ها؛ از قبيل مجلاّت؛ همه چيزهايى بودند كه جوانهاى ما را منحرف كنند. موسيقى، منشأ تخدير افكار و از جمله چيزهايى كه باز مغزهاى جوانها را مخدّر است و تخدير مى‌كند موسيقى است. موسيقى اسباب اين مى‌شود كه مغز انسان وقتى چند وقت به موسيقى گوش كرد، تبديل مى‌شود به يك مغزى غير آن [مغز] كسى كه جدّى باشد. از جدّيت، انسان را بيرون مى‌كند، و متوجه مى‌كند به جهاتى ديگر. تمام اين وسائلى كه حالا اين بعضيش بود، و الى ماشاءاللّه‌ وسائل درست كرده بودند، همه براى خاطر اين بود كه ملت را از مقدّرات خودش غافل كند، و متوجه به جهات ديگر بكند، منحرف كند او را از مسائل روز كه مبادا مزاحمش بشود. اين يك برنامۀ بسيار مفصّلى بوده است كه طرح شده؛ نه اين است كه مِنْ باب اتفاق مثلاً اين مسائل واقع شده. نخير، اين يك طرحهايى است كه آنهايى كه طرّاح هستند طرح كردند، كه اين جوانها را به تباهى بكشند. تباه شدن نيروى انسانى در رژيم شاه و علاوه بر اين آن فشارهايى كه بر مردم مى‌آوردند و آن فشارهايى كه به روحانيت مى‌آوردند فشارهايى كه به دانشگاهها مى‌آوردند، و به ساير اقشار، روى هم رفته مى‌خواستند كه مملكت ما را از «انسان» خالى بكنند، و نيروى انسانى را به تباهى بكشند. دستگاههايى كه براى آموزش است، براى پرورش است، تبديلش كرده بودند به دستگاههايى كه ضد او باشد. آموزشهايى كه براى انسان مفيد است، براى يك جامعه و كشورى مفيد است، آنها حذف مى‌شد و به جاى او، آموزشهايى كه مخالف مسير ملت بود، روى شهوات خود فرد بود، لكن با مسير ملت مخالفت داشت، با مصالح كشور مخالفت داشت؛ آنها را مى‌آوردند. روزنامه‌هاى رژيم سابق در مسير منحرف ساختن جوانان مقالاتى كه مربوط به سرنوشت ملت بود امكان نداشت در روزنامه‌ها نوشته بشود يا راديوها خوانده بشود. مقالاتى كه مخالف مسير ملت بود، مخالف مصالح جامعه بود، اينها رايج بود ـ و مجلاتى كه بايد تربيت كند نسل جوان را، مبدّل شده بود به آن تربيتى كه همه ملاحظه كرديد كه مجلات ما چه وضع افتضاح‌آميزى داشت. همه براى اين بود كه جوانها را از مسيرى كه دارند و مسير انسانى كه بايد اينها بروند منحرف كنند به يك مسير ديگرى، و استفاده كنند. استفاده همچو بكنند كه تمام مصالح يك كشور را از بين ببرند، همه چيز را به تباهى بكشند، همۀ مخازن ما را به اجنبى بدهند؛ و كسى نباشد كه «چرا» بگويد؛ براى اينكه توجه مردم را از آن چيزى كه مربوط به زندگيشان است منحرف كردند. وقتى جوانها ـ كه اساس يك مملكت هستند، پايۀ يك مملكت هستند ـ همۀ جوانها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدّره، متوجه بشوند به اين مجلات و به اين اوضاع و به آن وضع راديو و تلويزيون و به آن مسائلى كه بود، ديگر از براى جوان نه وقتى مى‌ماند كه فكر كند در اين امور؛ و نه مغزش كار مى‌كند. موسيقى از امورى است كه البته هر كسى از موسيقى به حسب طبع خوشش مى‌آيد؛ لكن از امورى است كه انسان را از جدّ بيرون مى‌برد به يك مطلب هزل. ديگر اين جوانى كه عادت كرد كه روزى چند ساعتش را با موسيقى سر و كار داشته باشد ـ كه اينها شايد اكثر راديوشان و تلويزيون‌شان از همين قسمها بود ـ يك جوانى كه اكثر اوقاتش را صرف بكند در اينكه پاى موسيقى بنشيند و اينها، اين از مسائل زندگى و از مسائل جدّى بكلى غافل مى‌شود، عادت مى‌كند، مثل همان كه به مواد مخدّره عادت مى‌كند. كسانى كه به مواد مخدره عادت مى‌كنند، ديگر نمى‌توانند يك انسان جدّى باشند كه بتوانند در مسائل سياسى فكر بكنند. فكر انسان را موسيقى جورى مى‌كند كه ديگر نتواند در غير همان محيط موسيقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسيقى نتواند اصلاً فكر بكند. از اين جهت اينكه پافشارى داشتند به اينكه راديو آن طور باشد و تلويزيون آن طور باشد و مجلات آن طور باشند و روزنامه‌ها آن طور باشند و سينماها آن طور باشند؛ و همه روى هم رفته دست به دست هم بدهند و اين ملت را سرگرم كنند به اين امور، و همۀ مخازن ما را ببرند؛ كه الآن كه رفتند و گم شدند براى مملكت ما يك چيزِ سالم نمانده؛ هر جايش دست بگذارند ناسالم است. وابسته نمودن كشور با ادّعاى «تمدن بزرگ» هياهو كردند، فرياد كردند كه ما مى‌خواهيم شما را به دروازۀ «تمدن بزرگ» برسانيم و واقع مطلب دور كردن ملت بود از اصل تمدن، تا چه رسد به «تمدن بزرگ»! همه را دور كردند از تمدن؛ از آنى كه استقلال انسان را درست مى‌كند؛ استقلال فكرى انسان. تا انسان استقلال فكرى نداشته باشد، نمى‌تواند يك فرد مفيدى باشد، و اينها مى‌خواستند فرد مفيد پيدا نشود، اصلاً از انسان مى‌ترسيدند. اينها ديدند كه يك مُدرّس، 1

در زمان رضا خان يك مُدرّس بود كه در مجلس بود ـ نگذاشت رضا خان آن وقت كه جمهورى را مى‌خواست درست بكند، مُدرّس نگذاشت درست بكنند. ولو برخلاف مصالح شد، و اگر شده بود بهتر بود، لكن آن وقت اينها نظر سوء داشتند. يعنى او به سلطنت كه نرسيده بود، او مى‌خواست رئيس جمهور بشود؛ و بعدش حالا كارهاى ديگر بكند و كسى كه جلوى او را گرفت مُدرّس بود كه نگذاشت اين كار عملى بشود. كسى كه تا آخر ايستاد در مقابلش و بالاخره هم جانش را از دست داد، مُدرّس بود كه نگذاشت او كارهايى را بكند، لكن آخرش هم در يك جايى 2

شهيدش كردند. تخدير افكار نسل جوان در رژيم پهلوى اينها نمى‌خواهند يك انسان پيدا بشود، كوشش دارند كه دانشگاه اين قدر مورد توجه‌شان است و مورد هجومشان هست؛ و تا بتوانند نمى‌گذارند كه برنامه‌هاى دانشگاه يك برنامۀ صحيح باشد. اگر هم از آنجا فرض كنيد يك برنامه صحيح باشد، نمى‌گذارند اينها اشتغال داشته باشند هر روز يك غائله درست مى‌كنند؛ يك بساط درست مى‌كنند، غائله‌هايى ايجاد مى‌كنند كه جوانهاى ما سرگرم بشوند. در محيط ماها هم همين طور، غائله درست مى‌كنند، مى‌كردند، هر روز يك غائله‌اى درست مى‌كردند، يك بساطى درست مى‌كردند، كه همه را سرگرم به او بكنند و از مسائل اصلى و انسانى ما دور باشيم. جزء همين مسائل، قضيۀ درياست كه حالا شما مطرح مى‌كنيد، ـ قضيۀ دريا اين بود كه اين جوانهاى نورس و اين دخترهاى نورس در دريا بروند بريزند به جان هم و هر كارى مى‌خواهند بكنند، نسل ضايع بشود؛ انسان ضايع بشود. يك انسان جوانى كه چند ماه در اطراف دريا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، اين ديگر نمى‌تواند فكر بكند كه نفت ما را وقتى مى‌خواهند ببرند بايد چه بكنم. اصلاً فكر اين معنى در ذهن جوانى كه فقط توجه به اين دارد كه يك شعر عاشقانه بخواند، و يك عاشق و معشوقى باشد! اصلاً فكر مى‌رود سراغ يك مسئله، مسير عوض مى‌شود. اينها روى نقشه كار مى‌كنند. مِن‌باب اتفاق اين جور نشده كه دريا اين طور باشد وسائل برايشان فراهم مى‌كردند. از قرارى كه مى‌گويند، همۀ وسائل را برايشان فراهم مى‌كردند، تشويقشان مى‌كردند. به همۀ اين مسائل انحرافى تشويق مى‌شدند. اينها براى اين بود كه جوانها را با هر ترتيبى كه شده، با هر جورى كه شده از مسير زندگى خارج كنند، تا اينكه يك ملتى فقير باشد و نفهمد الآن چيست. يك مملكت فقير الآن ما داريم؛ و ملت نمى‌دانست چى هست. حالا كه اينها رفتند، چشم باز شده است مى‌بينند تمام بانكها را خالى كرده‌اند و [قرض ]كردند و بردند تمام جواهرات را اينها تمام؛ يعنى بسيارى از جواهرات ما را رضا شاه برد كه به انگليسها رسيد؛ و بسياريش هم ايشان برده، كه نمى‌دانم به كه خواهد رسيد. بانكهاى خارج پر است از اين ارزهاى اينها و پولهاى اينها. و جوانهاى ما توجه به اين مسائل نداشتند، براى اينكه توجهشان را منصرف كرده بودند به يك جاى ديگر. يك روح جوان تازه‌رسى كه الآن وقت شهواتش هست، اگر مسائل شَهَوى براى او به آن طور رايج بشود و مسائل جدّى به آن طور مَغفولٌ عنه 3

بماند، بالأخره اين جوان آن طور بار مى‌آيد. ديگر در زمان پيريش هم كه به درد نمى‌خورد، كارى از او نمى‌آيد. آن وقتى كه نيروى جوانى است و بايد به كار بيايد، آن وقت اين نيروى جوانى منحرف است؛ كه تهى شده از آنى كه بوده و يك چيز ديگر جايش نشسته. مسائل ديگر زياد هست، از قبيل همين مسائل غربى و غربزدگى، و اينها اينها هم بساط طولانى دارد. بالاخره اينها با تمام وسائل حساب كرده ـ كه نقشه‌هايش بسيار محتمل است كه از خارج ريخته مى‌شود و آنهايى كه مى‌خواهند منافع ما را ببرند ـ آنها نقشه مى‌دهند، اينها اجرا مى‌كنند؛ يا كارشناسها مى‌آيند اينجا و نقشه مى‌دهند و اجرا مى‌كنند. اينها يك مسائل حساب شده‌اى است و روى يك مقاصد پليدى كه خارجيها داشتند و خود دستگاه داشت. الآن ان‌شاءاللّه‌ اميدواريم كه اين مسائل يك مقدارى حل بشود. دست آنها ـ بحمداللّه‌ ـ الآن كوتاه است؛ و اميدواريم كه تا آخر كوتاه باشد. رژيم رفته است، و اميدواريم كه ديگر برنگردد و نخواهد برگشت. راديو و تلويزيون بايد آموزنده باشد حالا بايد جدى بگيريد مسائل را، از آن هزل و شوخى و عرض مى‌كنم كه مسائل غيرجدّى برگرديد به آن مسائل جدّى، مملكتتان را اداره كنيد؛ خودتان بايد اداره كنيد. دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو كه آموزنده بايد باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما، جوانهاى ما را نيرومند كند، نبايد دستگاه تلويزيون جورى باشد كه ده ساعت موسيقى بخوانند. جوانى كه نيرومند هست از نيرومندى برگردانند به يك حال خُمار و به يك حال خَلْسَه، 4

مثل همان ترياك مى‌ماند اين هم اينقدر با او فرق ندارد، اين يك جور خلسه مى‌آورد، آن يك جور خلسه مى‌آورد. اينها بايد تبديل بشود. اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يك مملكت مستقل باشد، مسائل را از اين به بعد جدّى بگيريد. راديو و تلويزيون را تبديلش كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده، موسيقى را حذف كنيد. نترسيد از اينكه به شما بگويند كه ما موسيقى را كه حذف كرديم كهنه‌پرست شديم! باشد ما كهنه‌پرستيم! از اين نترسيد. همين كلمات نقشه است براى اينكه شماها را از كار جدى عقب بزنند. موسيقى در راديو ـ تلويزيون اينكه مى‌گويند كه اگر چنانچه موسيقى در راديو نباشد آنها مى‌روند از جاى ديگر مى‌گيرند موسيقى را، بگذار بگيرند از جاى ديگر، شما عجالتاً آلوده نباشيد؛ آنها هم كم‌كم برمى‌گردند به اينجا. اين عذر نيست كه اگر موسيقى در راديو نباشد، آنها مى‌روند از جاى ديگر موسيقى مى‌گيرند. حالا اگر از جاى ديگر موسيقى بگيرند، ما بايد به آنها موسيقى بدهيم؟! ما بايد خيانت بكنيم؟! اين خيانت است به يك مملكتى، خيانت است به جوانهاى ما. اين موسيقى را حذفش كنيد بكلى، عوض اين يك چيزى بگذاريد آموزنده باشد. كم‌كم مردم را و جوانهاى ما را عادت به آموزندگى بدهيد؛ از آن عادت خبيثى كه داشتند برگردانيد. اينكه مى‌بينيد كه جوانها اگر اين نبود مى‌روند سراغ موسيقى ديگر، براى اين كه اينها عادت كردند! اين شاهد بر اين است كه جوانهاى ما فاسد شدند. الآن ما موظّفيم كه اين نسلى كه فاسد شده برگردانيم به صلاح و نگذاريم اين كوچكهاى ما فاسد بشوند، اينها را جلويش را بگيريم، بايد جدّ باشد اين مسائل. اختلاط زن و مرد در اطراف دريا از همان نقشه‌ها بوده است، بايد مردم جديّت كنند خودشان جلو بگيرند. و دستگاههاى انتظامى و حكومتها و اينها جلوگيرى بكنند، خود مردم جلوگيرى بكنند. راديو اين معنى را تبليغ بكند كه نبايد اين طور بشود، مفاسدش را به آنان بگويد. راديو و تلويزيون در خدمت آموزش و پرورش و همين طور راديو يك دستگاهى باشد براى آموزندگى، پرورش يك ملتى. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مى‌شود پرورش داد مملكت را؛ براى اينكه راديو و تلويزيون هم مُلاّ و يك آدمى كه سواد دارد از او استفاده مى‌كند، هم آن كسى كه هيچ سواد ندارد؛ اما از دستگاههاى ديگر ـ مثل روزنامه و مجلّه ـ يك دسته مى‌توانند استفاده بكنند، به يك جاى محدودى. الآن راديو و تلويزيون جورى شده است كه در همه جا الآن شما مى‌گوييد كه [راديوى] ما را چهار ميليون جمعيت [مى‌شنود]. راديوها و تلويزيون يك جورى شده است كه حالا همه قشرها مى‌بيند و مى‌شنوند. از راه سمع و بصر شما مى‌توانيد خدمت كنيد به اين مملكت، چنانچه خيانت كردند به اين مملكت. راديو و تلويزيون از امورى است كه از همه چيز بهتر مى‌شود به آن آموزندگى داد، دستگاه را دستگاههاى مترقى كرد؛ و جوانها را با او تربيت كرد؛ براى اينكه همه گوش مى‌كنند، و همۀ جوانها گوش مى‌كنند و دهاتيها و روستاييها و آنها هم همه، هر كس توانسته يك راديو پيدا كرده، و اگر نتوانسته، رفته منزل رفيقش و گوش كرده است. در هر صورت، اين دستگاهها بايد تبديل بشود، اگر بخواهيد مملكتتان بماند به دست خودتان. و اگر همان برنامه‌ها باشد و همان بساط باشد، بدانيد كه حالا اگر نشود، بعد از چند سال ديگر دوباره برگشت به همان مسائل است، و دوباره بدبختى براى اعقاب 5

شما خواهد بود. ان‌شاءاللّه‌ خداوند همۀ را تأييد كند و همه ملت ما را بيدار كند و همۀ ملت ما به مصالح خودشان آشنا بشوند؛ و از آن نقشه‌هايى كه براى ما كشيده‌اند ان‌شاءاللّه‌ مطلع بشوند و خنثى كنند آنها را.

  1. - شهيد سيد حسن مُدرّس.
  2. - در شهر كاشمر خراسان در سال 1317 ه . ش.
  3. - غفلت شده از آن.
  4. - حالت بين خواب و بيدارى.
  5. - فرزندان.

عنوان :

ویژگیهاى رژیم غیر الهى نقش تربیتى رادیو و تلویزیون

مرجع :

صحیفه امام (۹) صفحه ۲۲۷

مکان :

قم

تاریخ :

۱۳۵۸-۰۴-۳۰

حضار :

کارکنان رادیو دریا