بسم اللّه الرحمن الرحيم انقلابِ بزرگ اين انقلاب بزرگ ملت ما، اين نهضت عظيم تاريخى اسلامى ايران، تا به اينجا رسيده است؛ تا سرنگونى رژيم فاسد، تا قطع ايادى اجانب، تا به دست آوردن آزادى تا نايل شدن به استقلال آمدهايم. اينها كه بين ملت ما پخش مىكنند كه نهضت اسلامى چه كرد، تا اينجا كه نيمۀ راه است، بايد بدانند كه كارى كرد كه در تاريخ سابقه نداشت. اين نهضت به آخر نرسيده است؛ در اين نيمۀ راه، يك كار عظيمى كرد كه تمام حسابهاى حسابگران را باطل كرد. انقلاب اسلامى، خط بطلان معادلات و محاسبات مادى حسابگران ماديگرا در حسابشان نمىآمد كه يك ملتى با دست خالى بر قدرتهاى شيطانى، با همۀ جهازهاى مدرن، با همۀ سلاحهاى روز، كه هيچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت، پيروزى حاصل بشود. محال مىنمود و محال مىدانستند كه اين قدرت شيطانى و سد عظيم ابليسى شكسته شود. حالا كه ديدند با قدرت الهى ـ كه برخلاف همۀ موازين ماديت است و خط بطلان بر مكتبهاى مادى كشيده، حالا كه ديدند ملتى كه هيچ نداشت بر قدرتهايى كه همه چيز داشت غلبه كرده است، و اين بطلانِ ماديت هست، به دست و پا افتادهاند، مىگويند چه شد؟! چه بيشتر از اين بايد بشود. امروز شما همه اينجا هستيد، با كمال آزادى هر چه مىخواهيد مىگوييد. اين چه نعمتى است كه به شما ارزانى شده است، اين را كى داد غير از اسلام؟ آنها كه مىگويند اسلام چه كرد مىدانند كه اسلام چه كرده است؛ مىخواهند جلو نرود! آنها نه اينكه نمىدانند كه چه شده است! مىدانند كه تمام حيلههاى آنها نقش بر آب شده است؛ مىدانند كه قدرتهاى بزرگ در هم شكست؛ مىدانند كه اين سد عظيم شيطانى تا ابد شكسته شد لكن مىخواهند كه جلوتر نرود اين نهضت؛ و لهذا مىگويند چه شد. چه مىخواهيد بشود؟! ما فرض مىكنيم كه ديگر چيزى نخواهد شد، ما چه مىخواهيم بشود؟! ما دست شياطين را كوتاه كرديم؛ ملت ما دست چپاولگران را از ملت خودش و از كشور خودش قطع كرد. چه بالاتر از اين؟ زنجير اسارت را گسيخت، امريكايى را بيرون ريخت، ساير اقشار را هم، چه مىخواهيد بشود؟ چه شد يعنى چه؟! گروهكها سد راه پيشرفت ايران و اسلام ما مىخواهيم به خواست خدا پيش برويم . ما مىخواهيم اين نهضت را به جلو برانيم تا براى اين مملكتْ رفاه، زندگى سعادتمند دنيايى و آخرتى تحقق پيدا بكند. اين شياطين نمىخواهند اين مسائل تحقق پيدا بكند. اين شياطين از اسلام ترسيدهاند؛ قدرت اسلام را فهميدند...؛ قدرت ايمان مردم را فهميدند؛ قدرت اتحاد كلمه را فهميدند. حالا درصدد برآمدهاند كه جمهورى اسلامى را در نظر مردم سبك كنند. مىگويند چه شد؟ چه مىخواهيد بشود؟! شما نمىگذاريد كه ما قدمهاى بعد را برداريم. شما بين مردم ـ بين كشاورزان ـ مىرويد و اِفساد مىكنيد كه كشاورزى تحقق پيدا نكند. دولت ما مىخواهد كشاورزى را به راه بيندازد، ملت ما هم، لكن شما نمىگذاريد. شما خائنين نمىگذاريد. دولت ما مىخواهد كارخانجات را راه بيندازد تا رفاه حاصل بشود، تا چرخ مملكت به راه بيفتد، شما شياطين نمىگذاريد. ما مىخواهيم اين وحدت كلمه تا آخر محفوظ بماند. ما مىخواهيم اين نهضت به ثمر برسد آنطور كه دلخواه اسلام است ؛ آنطور كه خداى متعال مىخواهد. شما شياطين فتنهانگيزى مىكنيد؛ با هر روزش يك بهانهاى، در هر روز يك بهانهاى به دست مىآوريد و مردم را به هم مىريزيد و وادار به راهپيمايى مىكنيد. شما هستيد كه نمىگذاريد آنچه كه بايد تحقق پيدا بكند. «چه شد» يعنى چه؟ بگذاريد، ببينيد چه خواهد شد . قطع ريشۀ ظلم و استعمار با اتحاد و پايدارى برادران من! برادران تبريزى! برادران فارس! برادران اصفهانى! برادران ديگر كه از جاهاى مختلف به اين مكان تشريف آوردهايد! ضمن تشكر از همۀ شما بايد عرض كنم بيدار باشيد، توجه داشته باشيد! نقشههاى محيلانۀ اينها را نقش بر آب كنيد. نگذاريد اين فتنهگرها در بين مردم بيفتند و صفوف ما را متفرق كنند. صف واحد باشيد: صَفاً كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَرصُوصٌ. 1
اين سد عظيمى كه آن سد عظيم را شكست حفظ كنيد. اين قطرههايى كه به صورت سيل بنيانكن درآمد، اين واحدهايى كه همچون سيل عظيمى تمام موانع را از سر راه برداشت حفظ كنيد. با اين سيل عظيم به پيش برويد و همۀ بنيانهاى ظلم و ستم را منهدم كنيد. اين دستهاى خائن را قطع كنيد . در كارخانههاى خودتان راه ندهيد اين خائنين را. اينها به حال شما و به حال ملت دلسوزى ندارند. اينها از اسلام مىترسند. اينها قدرت اسلام را لمس كردند؛ فهميدند كه اسلام چيست؛ فهميدند در مقابل اسلامْ ابرقدرتها نمىتوانند بايستند نمىخواهند اين نهضت به آخر برسد. ولى بايد شياطين بدانند، تفرقهاندازها بدانند كه غلط فكر كردهاند! بايد اين ابليسها و اين شياطين بدانند كه همچو قدرتى براى آنها نيست. آن قدرتى كه آن سدبزرگ را شكست اين قطرههاى ضعيف را خواهد شكست . ما آزادى مطلق خواهيم داد، و مىدهيم و دادهايم لكن نه براى توطئه، نه براى فساد و خرابكارى. توطئه بايد درهم شكسته شود. خرابكاران بايد دفع شوند. باقيماندۀ رژيم منحوس، ريشههاى كثيف آن، طرفداران كثيفتر از آن بايد قطع شوند. ما آنها را دفن مىكنيم . مقام والاى معلم و مسئوليت عظيم وى من از تمام اقشار ملت و شما فرزندان اسلام كه در اين محوطه جمع شديد تشكر مىكنم و براى همۀ شما دعا مىكنم. و بايد تذكر دهم كه مقام معلمْ مقام والايى است؛ مقامى است كه بالاتر از مقام معلم نيست؛ مقامى است كه خداى تبارك و تعالى از آن تعظيم فرموده است لكن مسئوليت بزرگ دارد، مسئوليت عظيم دارد. هر چه مقام بالاتر است مسئوليت بالاتر است. مسئوليت تربيت جوانان مسئوليت كمى نيست. تمام ملت بايد معلم باشند، معلم فرزندان خود. اسلام تمام افرادش معلم بايد باشند، و تمام افرادش متعلم. بانوان هم بايد معلم باشند براى فرزندان خود، در دامن خود مثل استادان، مثل معلمان تربيت كنند. پدران بايد معلم باشند از براى فرزندان خود. خانوادۀ شما بايد مدرسه باشد، تعليم احكام اسلام، تهذيب اخلاق نونهالان. شما بايد نونهالانِ مهذب تحويل معلمان بدهيد و معلمان بايد آنها را بيشتر تهذيب كنند. معلم! بيدار شو! معلمان خيلى مقام بزرگ دارند و خيلى مسئوليت بزرگ. اگر معلمان ما كوتاهى كنند در تعليم، مسئول هستند. معلمين هستند كه مىتوانند مملكت را حفظ كنند ـ استقلال مملكت را. جوانهاى ما، آنهايى كه مقدرات مملكت به دست آنها خواهد بود، زير دست معلمين بايد تربيت بشوند؛ اگر تربيت صالح شدند مملكت صالح به دست ما مىافتد و اگر ـ خداى نخواسته ـ تربيتهاى غيرالهى شد مملكت از دست مىرود. معلم! بيدار شو! من از خداى تبارك و تعالى توفيق و سلامت و سعادت همۀ شما و همۀ قشرهاى ملت و همۀ مسلمين را در همۀ بلاد خواستارم. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
انقلاب اسلامى و محاسبات جهانى مقام معلم و رسالت آن
مرجع :
صحیفه امام (۷) صفحه ۱۸۷
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۲-۰۷
حضار :
معلمین منطقه تجریش پاسداران انقلاب اسلامى شهر سراب، و جمعى از اهالى شهرهاى تبریز، شیراز، اصفهان