عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم آرمان قرآنى خداوند را سپاس مىكنم كه اراده فرمود منت بر مستضعفين بگذارد عليه مستكبرين و زمين را از لَوْث مستكبرين پاك كند و مستضعفين را به حكومت زمين برساند. 1
اسلام براى همين مقصد آمده است و تعليمات اسلام براى همين معناست كه مستكبرى در زمين نباشد و نتوانند مستكبرين مستضعفين را استعمار و استثمار كنند. ما به تَبَع تعاليم عاليۀ قرآن و آنچه از اسلام و سيرۀ رسول اكرم و ائمۀ مسلمين به دست آورديم و از سيرۀ انبيا ـ چنانچه در قرآن نقل مىفرمايد ـ به دست آورديم، آن است كه مستضعفين با هم مجتمع شوند و بر مستكبرين ثَوْره 2
كنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. ما با اين تعاليم پيشرفت كرديم و ملت ما شهادت را استقبال كرد براى اين مقصد. و چون شهادت مورد هدف او بود، با مشت و خون بر تمام قواى جهنمى، بر دبّابات، 3
بر مسلسلها، 4
بر ابرقدرتها، كه در پشت شاه سابق صف كشيده بودند، غلبه كرد. ما مىخواهيم كه اين رمز در بين تمام حكومتها و ملتها باشد. حكومتها بايد خدمتگزار ملتها باشند؛ چنانچه در اسلام اين سيره بود كه حكومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود. حكومتها از مردم انشا مىشدند 5
و ارتش نيز از آنها. و اگر حكومتها و ملتها به سيرۀ رسول اكرم و ائمۀ مسلمين عمل مىكردند، آرامش در همۀ جاى ارض بود؛ اين اختلافات و خونريزيها نبود. انقلاب ايران، الگو براى مستضعفان جهان ما از خداوند مىخواهيم كه اين نهضت اسلامى و نهضت انسانى سرمشق باشد از براى تمام مستضعفين، و هشدار باشد بر مستكبرين. مستكبرين گمان نكنند كه بايد حكومت كنند بر مستضعفين و آنها را استعمار و استثمار كنند. مستضعفين حكومت را به عنوان حكومت نشناسند بلكه به عنوان خدمتگزار بشناسند. برادر باشند، برادرى كه بر برادر ديگر خدمت مىكند؛ هر دو پشتيبان هم باشند. اگر قوانين اسلام در ملتها، در حكومتها جريان پيدا بكند و آداب حكومتها و ملتها اسلامى باشد، نه حكومتها خيال تعدى بر ملتها دارند و نه ملتها با حكومتها مخالف خواهند بود. من از شما كه از طرف مُعمّر 6
آمديد و براى ما سلام او را آورديد تشكر مىكنم و سلام من را نيز به ايشان و به ملت ليبى ابلاغ نماييد. من از خداوند تعالى مىخواهم كه تمام ملتها و دولتها بيدار شوند و همۀ ملتها و دولتهاى اسلامى به هم پيوند كنند تا ابرقدرتها نتوانند بر اينها غلبه كنند و مخازن آنها را ببرند. مسلمين قريب يك ميليارد جمعيت دارند و معالأسف به واسطۀ تفرقهاى كه بين آنها واقع است و به واسطۀ عدم رشدى كه در حكومتهاست نتوانستند آن قدرتى را كه اسلام براى آنها پيشبينى مىكند به دست بياورند. من از خداوند تعالى خواستارم كه مستضعفين در هر جاى ارض كه هستند بر مستكبرين غلبه كنند، و مستكبرين به جاى خود بنشينند، و دولتها و ملتها با هم برادر باشند. والسلام عليكم [در اين هنگام نخست وزير ليبى به نمايندگى از هيأت ليبيايى سخنانى ايراد كرد، 7
امام چنين پاسخ دادند:] چيزى كه، قضيهاى كه براى ما و علماى ايران و ساير اقشار به طور معما درآمده است اين فاجعۀ آقاى صدر 8
است. من و علماى ايران براى اين فاجعه بسيار متأثر هستيم، و اين براى ما يك معمايى است كه اين معما حل نمىشود الاّ به دست دولت ليبى. ما اين معما را مىخواهيم كه برادر ما «معمر» و دولت حل كنند و ناراحتيهاى ما را به اتمام برسانند. من كراراً به وسايطى اين معنا را تذكر دادم لكن الآن نيز اكيداً تذكر مىدهم كه اين معنا در شَعْب 9
ما و در بين علماى ما انعكاس سوئى دارد؛ و من ميل ندارم كه بين ملت ما و دولت شما يك سوء تفاهمى باشد. من از شما مىخواهم كه اين معما را حل كنيد و موجب راحتى ما را فراهم كنيد. [پس از بيانات امام، نمايندۀ هيأت توضيحاتى داد و امام پاسخ دادند:] بگوييد 10
مقصود من اين نبود كه به شما يا به دولت شما تهمت بزنم. مقصود من اين بود كه شما قدرت داريد كه در اين ممالكى كه نزديك شماست و ايشان رفتهاند در آنجا ـ به قول شما 11
ـ در آنجا فعاليت بكنيد و اين معما را براى ما حل كنيد. ما هيچگاه به برادران خودمان تهمت نمىزنيم و خلاف اسلام نمىكنيم لكن از شما مىخواهيم حلاين قضيه را، به [دليل] اينكه شما قدرت اين را داريد كه اين مسئله را حل كنيد و از دولتهايى كه ايشان رفتهاند آنجا يك طور تحقيقاتى بكنيد و ما مطلع بشويم. [امام خمينى پس از شنيدن سخنان نمايندۀ هيأت ليبياى 12
، فرمودند:] بله، من هم اين معنى را مىدانم لكن مهم اين است كه يك سوء تفاهمى بين ملتها و دولتهاى اسلامى نباشد، و وحدت اسلامى هميشه محفوظ باشد و همۀ مسلمين با هم برادر باشند. و اينكه در اين معنا 13
طرح كردم، 14
براى اين بود كه همين سوءتفاهم به واسطۀ فعاليتى كه شما براى تحقيق اين مطلب بكنيد، رفع بشود و بين دولتين و ملتين تفاهم صحيح حاصل بشود؛ و اين تهمتها را ـ اجانب كه مىخواهند بين دولتها و بين ملتها تفرقه بيندازند ـ آنها را خنثى كنيد، تبليغات آنها را. من هميشه سعىام بر اين بوده است كه مسلمين يد واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است؛ و جماعت واحده باشند، چنانچه اسلام مىخواهد. لكن [خواست] مهم ما اين بود كه رفع بشود اين سوءتفاهم، و برادرى ايران و ليبى محفوظ باشد، و دست اجانب كه مىخواهند تفرقه بيندازند بين دو برادر ـ دو دولت، دو ملت ـ كوتاه بشود.
عنوان :
نجات مستضعفان طبق تعالیم قرآن جریان آقاى صدر و لیبى
مرجع :
صحیفه امام (۷) صفحه ۱۴۵
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۲-۰۴
حضار :
اعضاى هیات اعزامى از لیبى، به سرپرستى آقاى عبدالسلام جلود