عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم اسلام، دين قيام و دين هدايت عيد سعيد فطر بر همۀ مسلمين مبارك باد، و عيدهاى سعيد مبارك باد. سابق عيد فطر ما عيد خون بود و مبارك، و امسال هم براى برادران كُرد ما عيد خون است و مبارك. اسلام با خون رشد پيدا كرد. دينهاى بزرگ پيامبران سابق و دين بسيار بزرگ اسلام در عين حالى كه يك دستشان به كتابهاى آسمانى و براى هدايت مردم، دست ديگر به اسلحهها بود. ابراهيم خليل ـ سلام اللّه عليه ـ با يك دست صحف را داشت و با دست ديگر تبر براى سركوبى بتها. موسى كليم، ـ سلام اللّه عليه ـ با يك دست تورات را داشت و با دست ديگر عصا، عصايى كه فرعونيان را به خاك مذلت نشاند، عصايى كه اژدها بود، عصايى كه خيانتكاران را مىبلعيد. پيغمبر بزرگ اسلام با يك دست قرآن را داشت و با دست ديگر شمشير، شمشير براى سركوبى خيانتكاران و قرآن براى هدايت. آنها كه قابل هدايت بودند، قرآن راهنماى آنها بود، آنهايى كه هدايت نمىشدند و توطئهگر بودند، شمشير بر سر آنها. ما در عيد فطر سابق كه عيد خون بود و در اين عيد هم كه باز عيد خون است هراسى از خون نداريم. اسلام دين خون است براى فجّار؛ و دين هدايت است براى مردم ديگر. اولياى ما بىهراس خون دادند و بىهراس در جنگهاى خونين وارد بودند. اميرالمؤمنين ـ سلاماللّه عليه ـ آن موجود يگانه، در عين حالى كه نهجالبلاغه براى هدايت داشت، شمشير براى آنهايى كه توطئهگر بودند. ما خونها داديم و شهدا داديم. اسلام خون داد و شهدا داد. ما فرقهاى شكافته داديم، مثل علىبن ابى طالب، علىبنالحسين و سرهاى بر نيزه رفته داديم، مثل سيدالشهدا و اصحاب و اعوان او. اسلام در تمام اعصار، با خون و با شمشير و با اسلحه پيش برد و نمايش پيدا كرد. عدم هراس جوانان از مرگ ما از شهيد دادن باكى نداريم. در عيد فطر سال قبل و در آن ايام شهدا داديم و در اين فطر و در اين ماه صيام هم شهدا داديم، از شهادت باكى نيست. اولياى ما هم شهيد شدند يا مسموم شدند يا مقتول. اولياى ما هم بعض از آنها در حبس و بعض از آنها در تبعيد به سر بردند. براى اسلام هر چه بدهيم كم داديم . و جانهاى ما لايق نيست. بدخواهان ما گمان نكنند كه جوانهاى ما از مُردن، از شهادت، باكى دارند. شهادت ارثى است كه از اولياى ما به ما مىرسد. آنها بايد از مردن بترسند كه بعد از موت را فنا مىدانند. ما كه بعد از موت را حيات بالاتر از اين حيات مىدانيم چه باكى داريم. خائنها بايد بترسند، خادمهاى به اسلام خوفى ندارند. ارتش ما، ژاندارمرى ما، شهربانى ما، پاسداران ما، خوفى ندارند. پاسداران ما را كه در پاوه و امثال آن سر بريدند به حيات جاودان رسيدند. گروهكهاى فاسد در خدمت بيگانگان ما هر چه خواستيم هدايت كنيم اين قشرهاى فاسد را، هر چه مهلت داديم كه هدايت بشوند، هر چه مهلت داديم كه به خود بيايند، هر چه مهلت داديم كه به مصالح كشور نظر كنند، هر چه آزادى داديم كه آزادى را براى ملت وسيلۀ رشد ملت قرار بدهند، آزادى قلم داديم، آزادى بيان داديم، آزادى اجتماعات داديم، آزادى احزاب داديم، كه اينها اگر درست مىگويند كه براى ملت كار مىكنند و دمكرات هستند، حكومت مردم بر مردم مىخواهند، اگر اينها حكومت مردم بر مردم مىخواهند، چرا نمىگذارند مردم سرنوشت خودشان را تعيين كنند؟ چرا با خرابكاريها نمىخواهند مردم حكومت خودشان را تعيين كنند؟ چرا با غائله آفرينيها نمىگذارند كه ملت، قانون اساسى خودش را به دست خبرگان خودش تعيين كند؟ اينها دمكرات نيستند؛ اينها جنايتكارانى هستند كه با اسم حزب دمكرات مىخواهند براى اربابان خودشان كار كنند. ملت عزيز كردستان ما بيدار باشند! از اعمال اينها بفهمند كه اينها مردم خائنى هستند، و منافق هستند. اينها اظهار مىكنند كه ما براى ملت، براى مصالح ملت، مىخواهيم عمل كنيم؛ اينها كه مىگويند براى مصالح ملت مىخواهيم عمل كنيم، چرا مصالح ملت را به باد مىدهند؟ چرا جوانهاى اين ملت را مىكشند؟ چرا بيمارستان را خراب مىكنند؟ چرا نمىگذارند اين ملت سرنوشت خودش را تعيين كند؟ اگر شما دمكرات هستيد؛ بگذاريد حكومت مردم بر مردم تحقق پيدا كند. شما دمكرات نيستيد، شما منافق هستيد، شما ديكتاتورهايى هستيد كه به صورت دمكرات بيرون آمديد. ادعا مىكنيد. برادران كردستانى من، عزيزان من! كسانى كه گول خورديد از اين سران خودفروخته، برگرديد به اسلام، اسلام عفو دارد، اسلام براى همه است، اسلام باب رحمت است، برگرديد به دامن اسلام. دست برداريد از اين حزبها؛ از اين گروههاى فاسد. اسلام با شما با عطوفت رفتار مىفرمايد؛ و با خائنان با خشونت. خائنان را سركوب مىكند با شمشير، با اسلحه؛ و به شما رحمت مىكند و با شما مدارا مىكند. باب رحمت باز است، باب عفو باز است. بياييد به باب رحمت حق، گول نخوريد از اين خائنان، از اين منافقان. فساد و فحشا، ثمرۀ آزادى غربى معالاسف در مراكز هم يك آراء فاسد هست. اينها كه آزادى مىخواهند، اينها كه مىخواهند جوانهاى ما آزاد باشند، قلمفرسايى مىكنند براى آزادى جوانهاى ما، چه آزادى را مىخواهند؟ مىخواهند جوانان ما آزاد بشوند؛ قمارخانهها باز باشد به طور آزاد، مشروبخانهها باز باشد به طور آزاد، عشرتخانهها باز باشد به طور آزاد، هروئينكشها آزاد باشند، ترياك كشها آزاد باشند؛ درياها آزاد باشند. و درها باز براى جوانها. جوانهاى ما آزاد باشند و هر مفسدهاى را بخواهند عمل كنند؛ به هر فحشا كه مىخواهند كشيده شوند. اين چيزى است كه از غرب ديكته شده است. اين چيزى است كه مىخواهند جوانان ما ـ كه مىشود در مقابل آنها بايستند ـ را بىخاصيت كنند. ما مىخواهيم جوانانمان را از ميكدهها به ميدان جنگ ببريم 1
. ما مىخواهيم جوانانمان را از عشرتكدهها به ميدان جنگ ببريم 2
ما مىخواهيم جوانانمان را از اين سينماهايى كه بود و جوانهاى ما را به فساد مىكشيد دستشان را بگيريم و به جاهايى ببريم كه براى ملت فايده داشته باشد. اين آزادى كه آقايان مىخواهند آزاديى است كه قدرتمندها ديكته كردهاند؛ و نويسندگان ما يا غافلند و يا خائن. اين دمكرات مآبها كه مىگويند بايد آزاد باشد، به هيچ وجه نبايد جلوى هيچ چيز را گرفت، اينها الهام مىگيرند از اَبَرقدرتها، و آنها مىخواهند ما را غارت كنند ، و جوانهاى ما بىتفاوت باشند. جوانهايى كه در عشرتگاهها هستند بىتفاوتند. جوانهايى كه مبتلا به مخدِّرات هستند در امور كشورى بىتفاوتاند. جوانهايى كه در مراكز فحشا بزرگ مىشوند نسبت به مصالح مملكت كار ندارند. اين جوانها به مصالح مملكت كار دارند كه از اين مسائل دورند؛ در تحت تربيت اسلامى هستند. رئيس پاسدارها به من گفت جوانهاى ما شب، نماز شب مىخوانند و در قنوت فلان دعا، دعاى مُفصَّل را مىخوانند. اينها مىتوانند مملكت نگه دارند. ما مىخواهيم مملكت حفظ كنيم. حفظ مملكت به آزادى كه شما مىگوييد نيست. اين آزادى مملكت را، بر باد مىدهد. اين آزادى كه شما مىخواهيد آزادى ديكته شده است؛ براى اينكه مملكت را ببلعند و جوانى ما نداشته باشيم جواب بدهد. چنانچه ديديم كه عمل كردند و چه شد، چه مصيبتهايى به مملكت ما وارد شد؛ براى اينكه جوانهاى ما را به فساد كشيده بودند. ما مىخواهيم جوانانمان را از چوب وافور رها كنيم، مسلسل دست آنها بدهيم. ما مىخواهيم جوانانمان را از وافور رها كنيم، و به ميدان جنگ ببريم. شما مىخواهيد كه ما آزاد بگذاريم تا جوانان ما فاسد بشوند، و اربابان شما بهره بردارند. تخطئه روشنفكران غربزده بله، ما مرتجع هستيم، شما روشنفكر هستيد. شما روشنفكرها مىخواهيد كه ما به هزار و چهارصد سال قبل برنگرديم. شما مىترسيد كه اگر ما جوانان را مثل هزار و چهارصد سال قبل تربيت كنيم كه با جمعيت كم، دو امپراتورى بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستيم؛ شمايى كه مىخواهيد جوانان ما را به تعليمات غربى بكشيد، نه آن تعليماتى كه خودشان دارند، آن تعليماتى كه براى ممالك استعمارى دارند، شما روشنفكر هستيد! شما كه آزادى مىخواهيد، آزادى همه چيز، آزادى فحشا، همۀ آزاديها را مىخواهيد، شما روشنفكر هستيد! آزادى كه جوانهاى ما را فاسد كند، آزادى كه راه را براى مستكبرين باز كند، آزادى كه ملت ما را تا آخر به بند بكشد. شما اين آزادى را مىخواهيد، و اين ديكتهاى است كه از خارج به شما شده است. شما حدود آزادى را، براى آن چيزى قائل نيستيد. شما بىبند و بارى را «آزادى» مىدانيد. شما فساد اخلاق را آزادى مىدانيد. شما فحشا را آزادى مىدانيد. ما شما را آزاد گذاشتيم، و خودتان را به فحشا كشيديد؛ به بدتر از فحشا كشيديد، آبروى خودتان را برديد پيش ملت. ما شما را آزاد گذاشتيم، و قلمهاى مسموم شما توطئهگران مملكت ما را مىخواست به باد بدهد؛ با اسم دمكراتى، با اسم آزاديخواهى، با اسم روشنفكرى؛ با اسمهاى مختلف. خائنان در اين مملكت با دست باز شروع كردند به فعاليت و توطئهچينى. همين خائنها غائلههاى كردستان را به وجود آوردند. و همين خائنها هستند كه براى توطئهگرها عزا مىگيرند. آنهايى كه جوانهاى ما را سر بُريدند حرفى نيست؛ آنهايى كه جنايتكاران را قصاص مىكنند برايشان [نوحه] مىگيرند؟! ما كه مىخواهيم مملكت خودمان را از دست جنايتكاران، از دست خيانتكاران، از دست چپاولگران، نجات بدهيم، ما سلب آزادى كرديم! البته آزادى كه منتهى بشود به فساد، آزاديى كه منتهى بشود به تباهى ملت، به تباهى كشور، آن آزادى را نمىتوانيم بدهيم. آن آزاديى است كه شماها مىخواهيد آن آزادى است كه مىخواهيد جوانهاى ما را بىتفاوت بار بياوريد، هر چه هر جا بشود و هر كه هر كارى بكند؛ دولتهاى بزرگ، تمام منافع ما را ببرند و آنها مشغول عشرت باشند. عشرتخانهها درست كردهاند، بارها درست كردند، سينماها درست كردند، دامن زدند به آن، مخلوط كردند جوانهاى زن و مرد را با هم و به فساد كشيدند هر دو را با اسم «آزادى». مملكت ما را بردند، و اينها كه آزاد بودند و به آزادى عمل كردند بىتفاوت بودند. همين روشنفكرها هم بىتفاوت بودند، همين دمكراتها هم بىتفاوت بودند، همين احزاب هم بىتفاوت بودند. آزادى وارداتى مردود است آنها كه مملكت ما را نجات دادند همين تودۀ جمعيت است؛ همين دانشگاهيهاى عزيزند؛ همين طلاب علوم دينيۀ عزيزند؛ همين علماى بلادند؛ همين تجار و كسبۀ بلاد هستند؛ اين جوانها، همين كارگر است، همين كشاورز است، اينها مملكت ما را نجات دادند. و اكنون شما با اسم آزادى و آزاديخواهى و دمكراسى و كذا مىخواهيد اين مردم را دوباره برگردانيد به حال اول و آنها را تحقيركنيد. آزاد بگذاريد تا اينها هر كارى مىخواهند بكنند، بعد از يك نسل ديگر يك انسان متعهد پيدا نشود در مملكت. اين آزادى را شما مىخواهيد. و اين همان آزادى است كه به شما الهام كردهاند و شما از خارج الهام گرفتيد؛ و ما آزادى وارداتى را قبول نمىكنيم. ما بايد اين ملت را حفظ كنيم. ما بايد اين جوانان را حفظ كنيم. ما بايد دست اين جوانها را از تباهيها بكشيم؛ و قدرتمند كنيم. ما انسان رزمنده مىخواهيم. ما جوانهاى حماسهجو مىخواهيم. ما روشنفكر نمىخواهيم، اين روشنفكر. البته در بين روشنفكرها، در بين طبقات تحصيلكرده، بسيار اشخاص صحيح هستند؛ لكن اينهايى كه با قلم دارند بر ضد ملت قلمفرسايى مىكنند و با قَدَم دارند بر ضد ملت اِقدام مىكنند و اسلحه را به روى ملت كُرد عزيز ما كشيدهاند، اينها سركوب خواهند شد. خداى تبارك و تعالى در باب مؤمنين مىفرمايد: اَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُم 3
نسبت به توطئهگرها، نسبت به كفار، كه توطئهگرها هم از آن صف هستند، و سران اين احزاب هم از آن سنخ هستند، نسبت به آنها اشداء، با شدت، با مشت گِره كرده، به دستور اسلام با شدت عمل مىكنيم؛ و با ملت رُحَما؛ رحيم هستند، دوست هم هستند. ما خادم همه هستيم، ما چون خادم شما هستيم اين خيانتكارها را سركوب مىكنيم؛ براى اينكه اينها به شما خيانت مىكنند. همكارى مردم در دستگيرى خيانتكاران ما خادم برادران كردستانى هستيم و خادم برادران بلوچستانى و سيستانى و همۀ طبقات. ما مىخواهيم شما را نجات بدهيم از دست اين خائنها؛ شما هم كمك كنيد اين خائنها را از خود دور كنيد؛ سران اينها را بگيريد تحويل بدهيد، اينها به اسلام عقيده ندارند. اينها با قرآن مخالفاند. اگر به قرآن اعتقاد دارند، قرآن فرموده است: أَطِيعُوا اللّه و أَطِيعُوا الرَسُولَ وَ أُولى الاَمرِ مِنكُم 4
چرا از اُولى الأمر اطاعت نمىكنند؟ چرا قيام بر ضد حكومت كردند؟ چرا قيام بر ضد اولى الأمر كردند؟ اى علماى كردستان! جوانهاى خودتان را بيدار كنيد. اى علماى كردستان! از اسلام پشتيبانى كنيد. اى علماى كردستان! اين خيانتكاران را برانيد، و دستور دهيد اينها را بگيرند و تحويل دادگاه اسلامى بدهند، نگذاريد اينها از مرزها فرار كنند. ارتش مرزها را نگه دارد، تمام مرزها را مكلَّف است كه با قدرت نگاه دارد. قواى انتظامى، وحدت كلمه پيدا كنند؛ هماهنگ باشند. پاسداران ما با قواى انتظامى ديگر هماهنگ باشند. اگر هماهنگ نباشيد، خائنيد. امروز مخالفت خيانت است. امروز دستهدسته بودن خيانت است. اگر شما هماهنگ باشيد، كشته نمىدهيد؛ زود پيش مىبريد. و انشاءاللّه به همين زودى اين ريشههاى فاسد كنده مىشود و اين خيانتكاران به سزاى خودشان مىرسند. خداوند همۀ شما را و همۀ ما را هدايت كند. خداوند خائنان را از صفحۀ روزگار بردارد. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
مخالفت اسلام با آزادى به شیوه غربى
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۳۶۸
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۶-۰۲
حضار :
اقشار مختلف مردم