بسم اللّه الرحمن الرحيم تبديل كردن مسلسلها به قلمها از آقايان تشكر مىكنم كه در اين هوا و محل ضيق 1
مجتمع شدند تا بعض صحبتها را بكنند و بكنيم. آقايان كه حالا آمدند پيش من، از اينكه در اين سال آن طورى كه بايد مردم اقبال كنند و وسايل فراهم باشد براى نهضت سوادآموزى نشده است، ولى اميدوارم كه بعد بشود. البته هر كارى كه انسان شروع مىكند ابتداى شروع يك امورى پيش مىآيد كه پيشبينى نشده است، و يك احتياجاتى است كه در وقتى كه مشغول به خدمت هستند احساس مىشود. و من اميدوارم كه از اين به بعد هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند كه اين امر حياتى انجام بگيرد. در اين تابلويى كه آقايان آوردند نوشتهاند كه اگر چه بشود قلمهايمان را به مسلسل تبديل مىكنيم. ما اميدواريم كه بشر به رشدى برسد كه مسلسلها را به قلم تبديل كند. آن قدرى كه قلم و بيان به خدمت بشر بوده است مسلسلها نبودهاند. مسلسلها غالباً در خدمت ابرقدرتها بودهاند و براى تباهى بشر بودهاند. واسلام هم كه امر فرموده است به اينكه جهاد بكنند و دفاع بكنند والبته محتاج به همه ابزار جنگى است. 2
اساس بر اين است كه دفاع از حق بكنند و حق را و علم را جانشين مسلسل بكنند. قلم و علم و بيان است كه مىتواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه ساير قواى تخريب كننده. مسلسلها هم و همۀ آلات حربى هم در سايۀ علم تحقق پيدا كردند. منتها گاهى مسلسلها و ساير ابزار باصطلاح تمدن را اشخاصى ايجاد كردهاند كه موجب تخريب بلاد و عباد شده است. و گاهى اشخاصى ايجاد كردهاند كه موجب تأييد انسان و ساختن انسان و آرامش در بين انسانها بوده است و در اين خدمت بوده است. شما كوشش كنيد كه با بيان و قلم مسلسلها را كنار بگذاريد و ميدان را به قلمها و به علمها و به دانشها واگذار كنيد. بشر تا در سايۀ مسلسل و توپ و تانك مىخواهد ادامۀ حيات بدهد، نمىتواند انسان باشد، نمىتواند به مقاصد انسانى برسد. آن وقتى مردم به مقاصد اسلامى و انسانى مىرسند و به كمال دانش و علم مىرسند كه قلمها بر مسلسلها غلبه كند، و دانشها در بين بشر به آنجا برسد كه مسلسلها را كنار بگذارد، و ميدان، ميدان قلم باشد، ميدان علم باشد. ملاك ارزش افعال و غايات آنها در قرآن كريم وقتى كه ظاهراً اوّل آيهاى كه بر پيغمبر اكرم وارد شده است، هم قرائت را توصيه كرده است، هم آن جهتى را كه بايد قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد بيان فرموده است؛ فرموده است: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ 3
قرائت مطلقاً، علم مطلقاً، دانش مطلقاً مطلوب نيست. چه بسا دانشى كه بر ضد انسانيت انسان و بر ضد كرامت انسان است، لكن دانشى كه جهت داشته باشد، براى خدمت بشر باشد، به اسم ربّ باشد، توجه به ربوبيّت الهى داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همهشان در خدمت انساناند. عمده آن جهت و غاياتى است كه در افعال انسان و در آلاتى كه انسان درست مىكند، و در علم و دانش و ساير چيزهايى كه افعال انسان است، آن چيزى را كه جهت مىدهد آن غايات است. آن چيزهايى است كه براى آن چيزها قلمها وجود پيدا كرده است، مسلسلها وجود پيدا كرده است، علم و دانش وجود پيدا كرده است. اگر غايات و مقاصد و آن چيزهايى كه براى او اينها وجود پيدا كرده است، الهى باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملى ارزش پيدا مىكنند؛ ارزش الهى. ارزش قلم به غايتى است كه براى او قلم زده مىشود. ارزش مسلسل هم به غايتى است كه براى او مسلسل كشيده مىشود. اگر اين ارزش غايى نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانى و الهى نباشد، نه مسلسل آلتى است كه به درد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بيشتر از مسلسل است. و خطر بيان بيشتر از توپ و تانك است. و خطر علم بيشتر از همۀ اينهاست. لكن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خداى تبارك و تعالى باشد، تمام اينها ارزش پيدا مىكند. مسلسل هم همچون قلم مىشود، قلم هم همچون مسلسل. لزوم الهى بودن غايات افعال بايد بشر به فكر اين باشد كه آن چيزهايى كه مقصد است و براى تربيت انسان است، براى آموزش انسان است، براى تعليم انسان است، جهت به آن بدهد. چنانچه دانشگاهها جهت به آن داده نشود، همان دانشگاههايى مىشود كه در بين بشر هست، و از همان دانشگاهها قواى مخرّبه بيرون مىآيد. و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاهها كارى مىكنند كه مسلسلها نمىتواند بكند. خدمتى مىتوانند به بشر بكنند كه هيچ كس ديگر نمىتواند اين قدر خدمت بكند. عمده آن جهتى كه طرف آن جهت رفته مىشود. و قرآن اين را فرموده است: اِقْرَءْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذى خَلَقَ قرائت كن نه قرائت مطلق. بياموز، نه آموزش مطلق. علم تحصيل كن، نه علم مطلق و تحصيل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش جهتدار. جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، براى خدا و براى خلق خدا. قلمها اگر در دنيا براى خدا و براى خلق خدا به كار بيفتند مسلسلها كنار مىرود. و اگر براى خدا و براى خلق خدا نباشد، مسلسل ساز مىشود. ابزار كوبندۀ انسان با دست قلمدارها و دست علمايى كه در همۀ دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پيدا كرده است. و همۀ ترقيات بشر هم با دست علما و بيان و قلم علما وجود پيدا كرده است. كوشش كنيد كه در اين آموزشى كه به مردم مىدهيد جهتدار باشد. در كلاسهايى كه جوانها يا سالخوردگان براى آموزش مىآيند، همان طورى كه سواد را به آنها ياد مىدهيد، و همان طورى كه نوشتن و خواندن را بر آنها ياد مىدهيد، جهت هم به آن بدهيد كه براى خدا بخوانند و براى خدا بنويسند. براى خدمت به خلق و براى خدمت به خدا و براى خدمت به اسلام. ضرورت توأم بودن آموزش با پرورش بايد آموزش و پرورش مردم توأم باشد. پرورش، پرورش انسانى، پرورشى كه به درد انسان برسد، آموزشى كه براى انسان باشد، جهتدار باشد، اسم ربّ در آن باشد، توجه به خدا باشد. بايد تمام كلاسهايى كه در سرتاسر كشور ـ انشاءاللّه ـ وجود پيدا مىكند، و شما آقايان و كسان ديگرى كه در خدمت يك همچو امر بزرگى هستيد و متكفّل يك همچو عبادت بزرگى هستيد، توجه داشته باشيد كه آموزگاران را جهت به آنها بدهيد، توجه به خدا بدهيد، علمشان براى خدا باشد، براى اطاعت خدا. خداى تبارك و تعالى علم را يكى از عبادات بزرگ قرار داده است چنانچه جهت داشته باشد. جهت هم همان است كه اِقْرَءْ بِاسْمِ رَبِّكَ. در هيچ ملتى مثل ملت اسلام از علم توصيف نكرده است. قرآن كريم در جاهاى زياد از علم و از عالِم و توجه به علم توصيف فرموده است. و در كم جايى از آهن صحبت كرده است. آنجا هم كه از آهن صحبت مىكند منافع ناس در نظر گرفته شده است: وَ اَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ 4
بأس شديد دارد و منافع براى ناس. اگر منافع براى ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرتهايى كه مىبينيد [بوده ]باشد، آهن هيچ ارزش ندارد. و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد، منافع مردم باشد، ارزشش بسيار زياد است. همان طورى كه قلم ارزش دارد، آهن هم ارزش دارد و همه چيز ارزش دارد. ارزش همه چيز به آن چيزى است كه براى او، انسان [عمل ]مىكند. نماز هم كه انسان مىخواند ارزشش به آن نيتى است كه به آن نيت وارد نماز مىشود. اى چه بسا نمازگزارانى كه نمازشان در جهنم وارد مىشود؛ و آن وقتى است كه ارائه بخواهند بدهند به مردم. و چه بسا ارتشيهايى كه براى خدا عمل مىكنند، سربازهايى كه براى خدا عمل مىكنند، پاسدارانى كه براى خدا خدمت مىكنند، ارزش آنها از نماز هم بيشتر است. ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آن وقت بيشتر خواهد شد. توجه كنيد كه آموزش بدهيد و در ضمن آموزش تربيت كنيد. بِاسْمِ رَبِّكَ اختصاص اين اسم كه ربّ است براى اينكه توجه به تربيت را بدهد به مردم كه بايد قرائت كنيد. و با اسم ربّ براى تربيت بشر قرائت كنيد. قلم به دست بگيرند براى تربيت بشر. آن قدرى كه بشر از قلمهاى صحيح نفع برده است از چيزى ديگر نبرده است. و آن قدر كه ضرر كشيده است، از چيزهاى ديگر ضرر نبرده است. قلمها و بيانها با مغزهاى مردم رابطه دارند. اگر قلمها و بيانها و علمها و تعليمها و آموزشها براى خدا باشد، مغزها را الهى تربيت مىكنند. و اگر بر خلاف اين باشد، مغزها، مغزهاى غرورمند، مغزهاى طاغوتى از آن پيدا مىشود. لزوم سوادآموزى اقشار بىسواد من از همۀ ملت ايران مىخواهم كه در اين امر بزرگ و اين امر حياتى كمك كنند. در روستاها كه آقايان مىروند اقبال كنند كسانى كه سواد ندارند، وارد بشوند براى سوادآموزى. طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ 5
خداى تبارك و تعالى به وسيله نبى اكرم فرموده است بنابراين حديث، كه طلب علم فريضه است. و در بعض از روايات فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ 6
براى همه زنها و مردها فريضه است. با علم است كه انسان مىتواند تأمين سعادت دنيا و آخرت را بكند. با آموزش است كه انسان مىتواند تربيت كند جوانها را به طورى كه مصالح دنيا و آخرت خودشان را خودشان حفظ كنند. اگر كشور ما علم را بياموزد، ادب بياموزد، جهتيابى علم و عمل را بياموزد، هيچ قدرتى نمىتواند بر او حكومت كند. جهالت مردم؛ گرفتارى بزرگ ما در طول تاريخ تمام گرفتاريهايى كه ما در اين طول مدت تاريخ داشتيم بهرهبردارى از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهيز كردند. اگر علم داشتند؛ علم جهتدار داشتند، ممكن نبود كه مخرّبين بتوانند آنها را به يك جهتى كه بر خلاف آن مسيرى است كه مسير خود ملت است تجهيز كنند. علم و سواد است با آن جهتى كه بايد به او توجه كرد، كه مىتواند ملت را از همۀ گرفتاريها نجات بدهد. و نمىتوانند كسانى كه مىخواهند اين نهضت را، اين نهضت اسلامى را به خلل برسانند، و نمىتوانند ببينند كه اسلام در اين مملكت پياده دارد مىشود. اين علم است كه مىتواند جلوى اين فسادها را بگيرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهتدار را ياد بگيرند، تربيت بشوند، در مقابل علم، در پهلوىِ علم هم تربيت باشد؛ تربيت دينى، تربيت الهى، تربيت انسانى و هم علم، اگر اين دو حربه در دست شما باشد، كسى نمىتواند به شما تعدّى كند، كسى نمىتواند استبداد را برگرداند. و اگر اين علم نباشد مردم را توجيه مىكنند به جايى كه باز هم آن مسائل سابق برگردد، و آن استبداد سابق و آن وابستگيهاى سابق. شما سوادآموزان در تمام كشور بدانيد كه يك خدمتى داريد به اين انسان مىكنيد كه بالاترين خدمتهاست. و روستاييان و ساير قشرهاى بيسواد بدانند كه اين خدمت، خدمتى است كه بايد آنها به جان ودل قبول كنند. و اين طور كه گمان كنند ما نمىتوانيم، اين طور نيست. هر انسانى مىتواند سوادآموزى كند و مىتواند انسان بشود. علم از مَهْد تا لَحَد است. 7
از بچگى تا نزديك مردن. دنيا بايد با علم و با علم جهتدار اداره بشود. پيرمرد و پيرزن هم مىتوانند آموزش ببينند، مىتوانند تحصيل كنند، مأيوس از خودشان نباشند. جوانها، پيرها، بچهها، روستاييها، شهريها همه بايد كمك كنند و اين امر مهمى [است] كه تمدن شما، اسلام شما، انسانيت شما و همه چيز شما تابع اوست و بسته به اوست، تربيت كنيد اينها را. و همه چيز بسته به اوست. همه بايد كمك كنند، و همه با هم ـ ان شاءاللّه ـ سال ديگر اگر من باشم ببينم كه سوادآموزى به طور چشمگيرى پيش رفته است. و اگر نباشم، خود شما ببينيد. خداوند ـ ان شاءاللّه ـ به همۀ شما توفيق بدهد و به همۀ ملت ما توفيق بدهد كه هم علم را ياد بگيرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را براى آرامش دنيا به دست بگيرند و هم تربيت نظامى را. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
اهمیت علم و دانش در اسلام و لزوم همراهى آموزش با تربیت
مرجع :
صحیفه امام (۱۳) صفحه ۴۶۷
مکان :
تهران، جماران
تاریخ :
۱۳۵۹-۱۰-۰۶
حضار :
مسئولان نهضت سوادآموزى سراسر کشور و شرکت کنندگان در سمینار نهضت سوادآموزى