عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم نقش زنان در عصر قبل از پهلوى من از اين خانم كوچكها اوّل بايد تشكر كنم؛ و از چيزى كه خواند تقدير كنم. و از همۀ خواهران كه از اطراف آمدند، از خراسان آمدند، از آمل آمدند، از آبادان آمدند، تشكر مىكنم؛ و دعاگوى همه انشاءاللّه هستم. ما بايد حساب اين مطلب را بكنيم كه آزادى كه اينها ـ شاه سابق ـ و اشخاصى كه الآن هم در مسير او هستند مىخواهند چه است؛ و زنها در غير زمان اين آدم چه نقشى داشتند؛ و بعد از او چه نقشى؛ و در زمان او چه. كسى كه تاريخ اين صد ساله را مطالعه كرده است مىداند كه در جنبشهايى كه در ايران بوده است جنبشهاى اصيلى كه در ايران بوده است قبل از اين دورۀ رژيم پهلوى، جنبش تنباكو، جنبش مشروطيت، زنها همدوش با مردها فعاليت مىكردند. زنها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سياسى و امور اجتماعى و گرفتاريهاى مملكت خودشان فعاليت مىكردند. همان طورى كه مردها آن وقت قيام مىكردند و قيام كردند براى اينكه قضيۀ تنباكو را ـ كه همه چيز ما را به باد داده بود ـ جلوگيرى از آن قرارداد بكنند. زنها هم در آن وقت شريك بودند، و در جنبش مشروطيت هم همان طور كه مردها فعاليت مىكردند، زنها هم فعاليت مىكردند، اين مال قبل از رژيم. نقش زنان در عصر انقلاب بعد از سقوط اين و در حال سقوط و در نهضتى كه مسلمين كردند، ملت ما كردند، همهتان ملاحظه كرديد كه زنها پيشقدم بودند. بلكه فعاليت زنها در اين باب ارزشش بيشتر از فعاليت مردها بود؛ براى اينكه همين خواهرها كه ريختند در خيابانها و در مقابل توپ و تانك تظاهر كردند و مشت گره كردند، اينها مردها را، قدرتشان را دوچندان كرد. وقتى مردها ببينند كه خانمها آمدند در مقابل توپ و تانك، آنها بيشتر اقدام مىكنند. و ما ديديم كه اين خواهرها در اين نهضت يك سهم بسيار بزرگ داشتند. و در طول اين نهضت تا حالا، كه در غياب رژيم سابق است، مىبينيم كه خانمها در همه مسائل شركت دارند. در قضيۀ پاكسازى، قضيۀ جهاد سازندگى، در همۀ اين امور، فعالانه شركت مىكنند و آزادانه. اين مال آن زمان، و اين زمان كه تفصيلش را شما مىدانيد و محتاج به بيان نيست. وضعيّت زنان در دورۀ پهلوى خوب، در زمان اين رژيم كه فرياد مىكردند كه «آزادزنان و آزادمردان» چه فعاليتى زنها داشتند؟ فعاليتى كه ما از زنها مىديديم اين بود كه چندتايشان جمع بشوند، با آن وضع فضيح، بروند سر قبر رضاخان، آنجا تشكر كنند از اينكه ما را آزاد كرديد! چه جور آزاد كرد؟ چه كرد؟ فكر اين نيستند كه چه آزادى اينها به آنها اعطا كردند، و تا چه اندازه اينها مىخواستند زنها يا مردها آزاد باشند. بله، آنها يك آزادى را مىخواستند ـ حالا هم اين اشخاصى كه قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانيت چيز مىنويسند همين آزادى را مىخواهند ـ و آن آزادى است كه ديكته شده است از غرب براى به فساد كشيدن جوانهاى ما. زن و مردشان را اينها مىخواهند كه آزاد باشند! زنها براى اينكه در مجالس آن طورى كه تشكيل مىدادند و داشتند بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشمهاى ناپاك مردها آن وضع را درست كنند. اين نحو آزادى مىخواهند كه هم خواهرهاى ما را به فساد و تباهى بكشند؛ و هم جوانهاى ما، مردهاى ما را به تباهى بكشند. اينها مىخواهند كه همۀ فحشا آزاد باشد. آزادى زمان ايشان، كه آزاد زن و آزاد [مرد، كى] توانست راجع به مسائل روز يك كلمه بگويد؟ و كدام مرد توانست كه راجع به گرفتاريهايى كه ملت ما از دست اجانب و از دست داخليها داشتند يك كلمه بنويسد؟ كدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ كجا راديو ـ تلويزيون آزاد بود؟ و مردم، جوانها، دانشگاهيها، و طُلاّب علوم دينى، كجا آزاد بودند؟ در اين پنجاه سال، كه من شاهد قضايا بودم، آزادى واقعىِ مفيد براى جامعه مسلوب بود. هيچ نداشتيم؛ يعنى زنها آزاد نبودند كه راجع به مسائل جامعه فعاليت بكنند، يا حرف بزنند راجع به گرفتاريهاى ملت. راجع به گرفتاريهاى ملت به دست شرق و غرب هيچ آزادى نبود. راجع به گرفتارى اين ملت از دست دولتهاى دستنشانده يك كلمه آزاد نبودند كه صحبت كنند. پس ما سه قطعه از زمان را، كه خيلى از آن را، بعضى از آن را شما [مىدانيد] و همهاش را در تاريخ ثبت شده و مىشود. اين صد سال اخير سه قطعه دارد. از اول، صد سال تا زمان مشروطه. و بعد از مشروطه تا زمان محمدرضاخان يك قطعه حساب بكنيد؛ و وضع آن وقت و آزادى زنها در آن وقت و آزادى مردم در آن وقت. با اينكه آن وقت هم حكومتش فاسد بود، آن را حساب كنيد. يك قطعه هم از بعد از رفتن اين رژيم، يا در حال شكست اين رژيم كه ديگر نمىتوانست كارى بكند، تا حالا هم يك قطعه حساب بكنيد. يك قطعه هم در زمان رژيم؛ از زمانى كه رضاخان كودتا كرد، تا زمانى كه رژيم از بين رفت؛ قدرتش از بين رفت. اين سه حال را ما ملاحظه مىكنيم؛ و عَرضه مىكنيم به اينهايى كه حالا هم براى اين رژيم يا نظير آن رژيم اشك مىريزند و با اسم «آزادى» و با اسم «دمكراسى» معارضه با اسلام و مسلمين مىكنند. ما عَرضه مىكنيم اين سه قطعه از زمان را. با اينكه قطعۀ سابقش هم، كه در زمان قاجاريه بود و آنها، آن وقت هم مَرضىّ اسلام نبود؛ لكن آن وقت قدرت مسلمين زيادتر بود؛ و حكومتْ آن قدرت و غلبه را بر روحانيين و اسلام نداشت؛ ضعيف بود قدرتش در مقابل روحانيون و در مقابل ملت. با آن زمانى كه رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پيدا كرد و سركوب كرد هم روحانيون و هم ساير ملت را؛ تا وقتى كه اين آدم رو به ضعف رفت. زمان قدرت اين را با قدرت او، تا آن وقتى كه اين رفت رو به ضعف و رو به شكست. اين هم يك قطعهاى از زمان. قطعۀ سومش از بعد از شكست اين و رو به شكست رفتن اين تا حالا. ما حساب بكنيم كه آن آزادى كه زنها و مردها در آن دو قطعۀ جلو و عقب داشتند آن آزادى بود؛ يا اين قطعهاى كه از زمان كودتاى رضاخان تا زمان رو به شكست رفتن پسرش بود، اين آزادى بود. توصيف آزادىهاى بعد از انقلاب آزادى كه در سابق بر او و حالا دارند يك آزادى است كه نافع براى كشور خودشان، براى اسلام، براى مسلمين، براى ملت خودشان، است. يعنى اينها آزادند كه در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و مىبينيد، آزادند كه خدمت كنند به مملكت، خدمت كردند و مىكنند، و داريد مىبينيد. آزادند كه در مصالح مملكت حرف بزنند؛ اشكال بكنند به دولت؛ اشكال بكنند به مقامات دولتى و غير دولتى. چنانچه ديديد الآن اشكال كردند. آزادند در اين مسائل اجتماعى، در مسائل اساسى كه مربوط به مصلحت كشور خودتان و ملت خودتان است، هيچ قيد و بندى در كار نيست. مىبينيد. شما يك جا بياوريد كه بخواهيد يك صحبتى بكنيد كه راجع به مصلحت مملكت است ـ نه توطئه باشد كه بعضى مىكردند ـ يك عملى بكنيد كه مربوط به مصالح خودتان و مصالح كشور است، و آمدند دستتان را گرفتند كنار زدند و سرنيزه آمده حكومت كرده، همچو چيزى پيدا نمىكنيد. سابق هم فعاليتى كه زنها داشتند، فعاليتى كه در هر گرفتارى ـ كه حالا من دوتايش را اسم بردم كه قضيۀ «تنباكو» و «مشروطيت» كه بيشتر از چيزهاى ديگر بود ـ لكن در همۀ گرفتاريها زنها جلو مىافتادند و همراه با مردها و مسائلى را كه مربوط به مملكت خودشان بود مىگفتند و فرياد مىزدند، و انجام مىدادند مسائلشان را. شما هم ديديد كه در اين قطعۀ سوم، كه شما حاضر قضيه بوديد و فاعل بوديد، فعّال بوديد، هيچ گرفتارى و جلوگيرى در كار نبود كه شما را جلوگيرى كنند از اينكه اجتماع نكنيد. جلوگيرى كنند كه، عرض مىكنم كه بيرون نرويد؛ در بين مردم نرويد؛ فرياد نزنيد؛ مظالم را نگوييد. با همين فعاليت شما و آزادى شما بود كه اين پيروزى براى ملت ما نصيب شد. سلب آزادى واقعى در دورۀ پهلوى اما آن آزادى كه آنها مىخواستند و زمان رضاخان و پسرش مىخواستند، و خصوصاً زمان دومى، آن آزادى نبود، آن تباه كردن ملت بود. آنجا هم شما آزادى را دو قسم كنيد؛ يك آزادى مطبوعات و راديو و تلويزيون و عرض مىكنم كه، قلمها و گفتارها و خطابهها، و اينها كه در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت كشور انجام مىگرفت، تمام آنها سانسور بود، هيچ آزادى نبود. براى اينكه گرفتارى ما از ناحيۀ خود دولت بود و اربابهايش و اگر شما مىخواستيد يك صحبتى بكنيد، اول بايد بگوييد كه رضاخان چه كرد و مسائلى كه او و خيانتهايى كه او كرده بود و جنايتهايى كه او كرده بود و خيانتهايى كه پسرش كرد، بايد اين را بگوييد. يك كلمه آزاد نبوديد كه از اين مسائل بگوييد. به پليس هم شما نمىتوانستيد كه يك كلمه انتقاد كنيد. يك كلمه انتقاد از دولت بكنيد، يك كلمه مطبوعات ما انتقاد از ـ فرض كنيد كه ـ ارتش بكند، هيچ همچو چيزى نبود. آزادى كه نافع براى مصلحت مملكت ما و كشور ما بود بكلى مسلوب بود، قلمها را شكسته بودند، زبانها را قطع كرده بودند. و كسى حق اينكه يك كلمه صحبت بكند نداشت. و بايد هرچه بگويند، هرچه در مطبوعات باشد، هرچه در راديو ـ تلويزيون باشد، هرچه قلمها به كار بيفتد، در مدّاحى يك نفر آدمى كه همه چيز ما را به باد داد. هيچ آزادى در زمان ايشان، آزادى سالم نبود. ولى يك قسم از آزاديها بود؛ در سينماها را باز كرده بودند، با آن وضعى كه سينماها داشت كه اگر جوانهاى ما چند روز مىرفتند در آنجا، تباه مىشدند و از فكر اينكه يك كارى براى كشور خودشان بكنند بكُلّى مىافتادند. و درِ اينها باز بود، درِ قمارخانهها هم باز بود به [روى] همۀ جوانها. در فحشا هم باز بود به همه جوانها. و از تهران تا شميران و اواخر شميران مىگويند آن قدر مراكز فساد بود كه قابل حصر مثلاً نبود! اينها را آزاد قرار دادند. بلكه دامن زدند به آن بلكه قلمها، بيانها، دامن زد به اينكه اين نحو آزاديهايى كه مضرّ به حال كشور است، مضرّ به حال ملت است [لكن] اينها را آزاد گذاشتند. از بعد از زمان ايشان تا حالا، باز برگشت به دوره سابق و بهتر. براى اينكه دورۀ سابق هم دورۀ قَجَر بود و آنها هم فاسد بودند، اما نه به فساد اينها. اين قدر كه اينها ـ اين پدر و پسر ـ اينها ركورد فساد را شكستند! اين آزادى كه الآن براى ملت ما هست، براى زن، براى مرد، براى نويسندهها، اين آزادى آزادى است در كليۀ امورى كه اين امور به نفع خود شما هست. شما آزاديد بياييد بيرون مطالبتان را بگوييد؛ انتقاد از دولت بكنيد؛ انتقاد از هركس كه پايش را كج گذاشت بكنيد. هيچ كس نيست كه به شما بگويد چرا. برويد در جهاد سازندگى؛ با ملت خودتان برويد و همراهى كنيد آزاديد، مىرويد مىكنيد. تمام چيزهايى كه در رشد انسان، در رشد خواهرها و برادرها، و اين كودكهاى عزيز، دخالت دارد، اينها همه آزاد هستند. توصيف دو قسم آزادى آنى كه اسلام جلويش را گرفته و آزاد نيست؛ قماربازى است كه تباه مىكند ملت را؛ شرابخوارى است كه تباه مىكند ملت را؛ انواع فحشايى كه در زمان اين مرد جنايتكار بود و فراهم كرده بودند اسبابش را. اينهاست كه در اسلام ممنوع است پس ما دو قسم آزادى داريم كه يك قسم مفيدش در غير زمان اين دو جنايتكار بود، و در زمان اينها اين قسم از آزادى بكلى ممنوع بود. و آن آزادى آنها مىخواستند كه زنها آزاد باشند كه هر جورى بَزَك بكنند و بيايند توى خيابانها و با جوانها خداى نخواسته چه بكنند! آن را آزادى قرار داده بودند. و حالا هم الآن آنهايى كه مىخواهند اسلام نباشد، دلشان براى اين آزادى مىسوزد. اين آزادى مطرح نيست پيششان اصلاً. اينهايى كه اين همه حرف مىزدند از اينكه مملكت ما چه طور، ملت ما چه طور، كذا و اينها، اگر شما در تمام اينجاهايى كه رفتيد، كسانى كه رفتند براى كمك كردن به برادرها و خواهرهاى خودشان در جهاد سازندگى، اگر شما از اينها كسى پيدا كرديد آنجا! ادّعاهاى دروغين طرفداران خلق اينهايى كه داد مىزنند خلق خلق و خلق، آنهايى هستند كه خرمنها را مىروند آتش مىزنند؛ نه اينهايند كه مىروند خرمن جمع مىكنند. شما مىرويد زحمت مىكشيد و با برادرهاى خودتان، خواهرهاى خودتان، كمك مىكنيد خرمن درست مىكنيد، براى آنها وجين مىكنيد، درو مىكنيد؛ آنهايى كه داد از خلق مىزنند و داد از اينكه ما طرفدار تودهها و خلق هستيم مىآيند آتش مىزنند! همين كه شما زحمت كشيديد، دستشان برسد مىآيند آتش مىزنند. و همينها هستند كه لولههاى نفت را با تفنگ منفجر مىكنند. همينهايى كه براى خلق، به قول خودشان دارند، چه مىكنند. همين دمكراتها و دُمِ دمكراتها كه در كردستان بودند، و الآن هم هستند. همينها بودند كه نفت را مىخواستند به تباهى بكشند، و دهقانها را به تباهى بكشند، و صنعت ما را، زراعت ما را، همه را به تباهى بكشد كه مبادا يك جمهورى اسلامى پيدا بشود و دُمِ اينها را بگيرند بيرون كنند. اينهايى كه برخلاف مسير ملت هستند، اينها از اين مىترسيدند. پس، فرياد آزادى آنها آزادى نبود؛ تباه كردن ملت بود. حالا آزادى است؛ مىبينيد كه چه طور است، اگر بگذارند. اين تتمۀ رژيم سابق و نوكرهاى آنها [اگر] بگذارند و نوكرهاى اجانب. خداوند انشاءاللّه همۀ شما را، خواهرها، برادرها، و اين اطفال، نوباوگان، همۀ شما را انشاءاللّه حفظ كند. و همه موفق باشيد، خدمت بكنيد به اين مملكت و تربيت بكنيد اين كودكها را. شماها، معلّمها، تربيت بكنيد اينها را به تربيتهاى اسلامى ـ انسانى كه هم براى مملكت و كشورتان مفيد است؛ و هم براى روحيۀ خود آنها مفيد است؛ و هم خير دنيا و آخرت در آن هست. سلام بر همۀ شما خانمها، برادرها.
عنوان :
نقش زنان در تاریخ صد ساله اخیر ایران تبیین آزادى واقعى
مرجع :
صحیفه امام (۱۰) صفحه ۲۰۷
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۷-۰۸
حضار :
بانوان معلم و دانشآموزان مشهد، آمل و آبادان