Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم لزوم رعايت نظم در همۀ كارها دستجات مختلفى كه امروز اينجا تشريف دارند و در بين آنها بعض معلولين هم مشاهده مى‌شوند، اينها چون جمعيتها [و] دستجات زيادى هستند، من نمى‌توانم به اسم هر يك صحبت كنم. من چون مزاج كم [توان] دارم، از اين جهت، چند كلمه‌اى به‌طور كلى با شما آقايان در ميان مى‌گذارم. يك مطلب مهمى كه بايد كارگران كارخانه‌ها، كارگران معادن، و همۀ كارگران در هرجا كه هستند، و كارمندان در هر جاى كشور هستند، توجه به آن بكنند اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات كنند. اگر در يك كارخانه‌اى، در يك معدنى، در يك اداره‌اى بنا باشد كه با بى‌نظمى بخواهند انجام عمل كنند، اين بى‌نظمى موجب اين مى‌شود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامى خودشان، به وظايف ملى خودشان عمل كنند، پس لازم است كه همۀ كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصى و با گوش كردن به آنهايى كه در رأس هستند عمل كنند، كه به نتيجۀ مطلوب ـ ان‌شاءاللّه‌ ـ برسند. شما مى‌دانيد كه ما در ظرف قريب به پنجاه سال، تمام اين كارخانجاتى كه ما داشتيم و تمام اين معادنى كه ما داشتيم در خدمت ملت نبوده است. بلكه زحمت را ملت ما كشيدند و عَمَلگى را آنها كردند، و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن با آن سختيها و با آن زحمتها كار كرديد و كارگران معدن نفت با آن رنجها و زحمتها كار كردند، نتيجۀ كارهاى همه را دشمنهاى همين ملت بردند. امروز كه كشور شما مالِ خود شماست و منافع كشور شما براى خود شما و ملت شماست نبايد با آن روز مقايسه كنيد. امروز وظيفه است براى همۀ ما كه براى اين كشور خدمت كنيم، و اقتصاد اين كشور را به پيش ببريم تا محتاج به ديگران نباشيم. اين اختصاص به كارگرها يا كارخانه‌هاى خاصى ندارد. در سراسر كشور، آنهايى كه مشغول يك كار توليدى هستند، اينها امروز هر كارى بكنند براى كشور خودشان و براى ملت خودشان است؛ و بايد با كمال فداكارى كارها را انجام بدهند، و حفظ نظم در همه جا بكنند. و اگر خداى نخواسته اشغالگران و كسانى كه مى‌خواهند در اين كارخانه‌ها يك جنجالى بپاكنند، آنها را نپذيرند و از تبليغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز دعوت به بى‌كارى و كم كارى و دعوت به اعتصاب؛ خيانت به اين كشور است و خيانت به جمهورى اسلامى. امروز مثل ديروز نيست كه دعوت مى‌شديد شما به اعتصاب. آن اعتصاب، سرنوشت ساز بود و آن كم كارى، سرنوشت ساز بود. شما را مى‌گفتند كه اعتصاب كنيد تا چپاولگران را از كشور خودتان دور كنيد، و بحمد اللّه‌ عمل كرديد و به نتيجه رسيديد. امروز عكس آن روز است. دعوت به اعتصاب، دعوت به كم كارى ، دعوت به جنجال، دعوت به كارهاى مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر كشور شما هست. پس شما بايد بيدارباشيد وهمۀ كاركنان و كارمندان در هر جاى از كشور هستند بايد بيدار باشند كه دعوتهاى به اعتصاب را، دعوتهاى به كم كارى و بى‌كارى را ، دعوتهاى به جنجال و امور خلاف نظم را نپذير ند. كنار بزنند آن اشخاصى را كه مى‌خواهند شما براى ملتتان كار نكنيد. اين يك امر كلى است براى همۀ شما. تفاوت احزاب ايران و احزاب خارجى و اما مطلب ديگرى كه مهم است، و من كراراً تذكر داده‌ام و امروز هم تذكر مى‌دهم، اين است كه ما امروز در حال جنگ هستيم؛ در حال جنگ با اَبَرقدرتها هستيم. چنانچه ما كه در حال جنگ هستيم و دشمنهاى ما مى‌خواهند ملت ما را به اسارت بكشند و تمام سران را از بين ببرند، بايد اين ملت با هم اجتماع كنند و همان وحدتى كه در اول انقلاب بود، و نتيجۀ بزرگ آن را ديديد، باز هم حفظ كنند. اين طور نباشد كه گروههاى مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در يك موقعى كه ما همه احتياج به وحدت كلمه داريم، اختلاف ايجاد كنند؛ تشنج ايجاد كنند. البته آنهايى كه مى‌خواهند اين نهضت و اين انقلاب را از بين ببرند و كشور ما را مى‌خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن كنار نشستند، و اشخاص را كه در داخل هستند وادار به عملهايى و نوشته‌هايى و گفتارى مى‌كنند كه در اين انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طايفه‌هاى مختلف بشوند؛ يك طايفه به اسم يك گروه تظاهر كنند، و يك طايفه به اسم يك گروه ديگر. اين از امورى است كه القا شده است به اشخاص يا گروهها. و شايد خودشان هم مطّلع نيستند. شياطينى كه در خارج نشستند و نقشه كشيدند براى نابودى همۀ ما خود ما را وادار مى‌كنند كه تيشه به ريشۀ خودمان بزنيم. توجه به اين معنا داشته باشند كه در صدر مشروطيت كه احزاب مختلف پيدا شد دنبال آن پيروزى كه ملت پيدا كرده بود، اين احزاب مختلف به جان هم افتادند و اين كشور را تباه كردند. شما گمان نكنيد كه احزابى كه در ممالك ديگرى هست، در صدر مشروطيت در انگلستان بود، آن احزاب با همان كارى كه آنها مى‌كردند و حزب بازى مى‌كردند ماها را به اختلاف مى‌كشيدند، و خود آنها با هم دشمنى نداشتند. هيچ حزبى برضد مصالح كشور خودش عمل نمى‌كرد. اگر هم با هم اختلاف سليقه يا اختلاف رَويّه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. اين طور نبود كه يك دسته دسته ديگر را آنچنان تضعيف كنند كه كشورشان آسيب ببيند. مع الأسف همان احزابى كه در آنجا بودند به ما نمايش مى‌دادند كه كشور بايد احزاب داشته باشد و احزاب هم بايد مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروى يكديگر قرار مى‌دادند و به ضرر هم صحبت مى‌كردند و به ضرر هم قلمفرسايى مى‌كردند؛ و نتيجه اين شد كه به ضرر كشور بود. طرز احزاب در ساير كشورهاى بزرگ، از قبيل شوروى ـ اگر باشد احزابى در آن ـ و از قبيل انگلستان، فرانسه، امريكا، با وضع احزاب در مملكت امثال ما مختلف است. هيچ وقت نخواهيد ديد كه دو حزب در امريكا باشد كه يكيشان يا هر دويشان برخلاف مصلحت امريكا عمل كنند. شما ديديد كه در همين چند وقت، اين مخالفتى كه بين دو حزب در امريكا بود و مى‌خواستند يك دسته‌اى، يك نفر را براى خودشان رئيس جمهور كنند آن دسته هم يكى ديگر را، بعد از آنكه آن يكى برد قضيه را و رئيس جمهور شد، آن حزب ديگر نيفتادند به جان او و كارشكنى كنند! تبريك گفتند، و بلااشكال مشغول خدمت هستند براى كشور خودشان و با وحدت كلمه كشور خودشان را پيش مى‌برند. اما در ممالكى كه توجه به مسائل ندارند و ديدهاى سياسى ندارند، اينها چنانچه گروههايى درست كنند يا احزابى درست كنند، اين طور نيست كه بعد از آنكه كانديداى يك حزبى در يك امرى پيش برد، ديگران بيايند تبريك بگويند و كمك كنند او را؛ ديگران مخالفت مى‌كنند و كارشكنى مى‌كنند. بايد اين ملت بيدار بشود. بايد اين سران و دولتمردان شمِّ سياسى پيدا كنند. اينها شمِّ سياسى ندارند. توجه به مسائل و مسائلى كه براى حفظ اين كشور است ندارند. اينها را اشخاصى كه تعهد به اسلام ندارند تحريك مى‌كنند ـ چه از خارج و چه از داخل ـ و به جان هم مى‌اندازند [تا] برخلاف مصالح كشور خودشان عمل كنند. من نمى‌خواهم يك مَثَلى كه معروف است بگويم، لكن مَثَل ما نظير همان مَثَل معروف است كه ما را، كشور ما را، ملت ما را به اسارت مى‌خواهند ببرند، و خود ما كمك مى‌كنيم به اين اسارت! خود ما به روى هم پنجه مى‌اندازيم. خود ما جدّيت مى‌كنيم كه مملكت خودمان را ضعيف كنيم. خود ما در جبهه بنديهايمان تضعيف روحيه‌هاى ارتش و روحيه‌هاى كاركنان و روحيه‌هاى كارمندان مى‌كنيم. و اين بزرگترين خطايى است كه ما داريم. ما اگر اختلاف سليقه داريم، اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم با هم در يك محيط آرام صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و حل كنيم. با تفاهم مسائل را حل كنيم؛ نه اينكه جبهه‌گيرى كنيم. يكى يك طرف بايستد با دار و دستۀ خودش؛ و يكى يك طرف بايستد با دار و دستۀ خودش؛ و كوشش كنند در تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى. اينها براى اين است كه تعهد اسلامى نيست، و ديد سياسى هم نيست. شماها اگر مُسْلم هستيد، به احكام اسلام عمل كنيد. و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد. اين كارها كه انجام مى‌گيرد و اين قلمها و اين قدمها و اين گفتارها از سياست به دور است؛ با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى است. من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مى‌دهم كه چنانچه از اين اختلاف اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن امريكا مى‌افتد. وظيفۀ شرعى ملت در اِعراض از گروههاى تفرقه‌جو اگر ملت اشخاصى را ديد، گروههايى را ديد كه بر خلاف مصالح كشور دارند جبهه‌گيرى مى‌كنند و اين طايفه آن طايفه را مى‌كوبند و آن طايفه آن طايفه را، تكليف شرعى ملت اين است كه از آنها اِعراض كنند و آنها را پذيرا نباشند. شماها توجه بايد داشته باشيد كه آن ناطق يا آن قلمزن كه دارد صحبت مى‌كند چه مى‌گويد، كى را تضعيف مى‌كند، جز ملت خودش را؟ و جز اُرگانهاى ديگر را؟ شما روزنامه‌هايى را مى‌بينيد كه ميدان جنگ شده است با قلمهاى غير اسلامى! معلولين ما الآن در اينجا نشسته‌اند، هزاران معلول ديگرى ما در اطراف كشور داريم و هزاران شهيد از ما داده شده است، فداكارى كردند، و ما نشسته‌ايم در منازل خودمان و با نيش قلم و نيش زبان به هم طنز مى‌گوييم، با هم جنگ مى‌كنيم. بزرگان يك كشور ـ اگر بزرگى باشد ـ بايد تعليم بگيرند از اين پيرزنهاى اطراف كشور و از اين جوانها و بچه‌هاى اطراف كشور. بدانيد كه آنها متعهد به اسلام‌اند، و آنها پشتيبانى اين ملت را مى‌كنند. شما در تلويزيون ملاحظه كنيد كه اين قشرهايى كه خدمت مى‌كنند الآن براى جنگ و براى جنگزدگان از كدام قشر كشور هستند، جز اينكه از همان مستمندان؟ از همان درجه‌هايى كه شماها آنها را ضعيف مى‌دانيد و در نظر شما مستضعف هستند؟ اينها هستند كه از اول پيروزى را به دست آوردند، و شما را به مَسْنَد حكمفرمايى نشاندند. اينها هستند كه امروز دنبال اين هستند كه كشور شما را پيروز كنند؛ و شماها دانسته يا ندانسته دنبال اين هستيد كه كشور خودتان را تباه كنيد. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه در امروز مشغول به كار هستند و يك خدمتى هستند كمك كردن به دشمنهاى اسلام است. ملت بايد خودش توجه كند و به تحريكات گوش ندهد و به چيزهايى كه اشخاص بر خلاف هم مى‌گويند گوش ندهد؛ و محكوم كند اشخاص يا گروههايى را كه بر خلاف مصلحت اسلام يكديگر را تضعيف مى‌كنند، و بر خلاف مصلحت كشور به هم پنجه مى‌زنند. بزرگها ـ اگر بزرگ باشند ـ توجه كنند و تعليم بگيرند از اين تودۀ جمعيت، از اين قشرهاى بزرگ جمعيت كه آنها الهى هستند و براى خدا كار مى‌كنند. تعليم بگيريد از اين جوانهايى كه گريه مى‌كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند. تعليم بگيريد از اين سربازانى كه در مرزها فداكارى مى‌كنند و خون خودشان را فداى اسلام و كشور اسلامى مى‌كنند. فردا همۀ شما در پيشگاه خدا و در پيشگاه ملتها مسئول هستيد: مسئول كشته‌هاى ما؛ مسئول خونهاى به ناحق ريختۀ ما. ما از صدام توقع نداريم، [بايد] در كنفرانس طائف آن لا طايلها را بگويد؛ ما از بعض سران كشورهاى به دست آنها افتاده و آن سرانى كه در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنايات شاه شريك بودند، و امروز در جنايات صدام شريك هستند، از آنها توقعى نداريم؛ آنها روى فطرتِ غير انسانى خودشان عمل مى‌كنند. آنها به جاى اينكه دور هم كه نشسته‌اند براى اسلام فكر كنند و براى كشورهاى اسلامى فكر كنند و براى فلسطين فكر كنند و براى نهضت اسلامى ما فكر كنند، دنبال اين‌اند كه در يك كشور اسلامى كه مى‌خواهد تمام مسائلش اسلامى باشد و مى‌خواهد احكام اسلام را جارى كند در اين مملكت، نقشه بكشند و طوايف مختلف را به جان هم بريزند. نقشه بكشند و برادران سُنّى و شيعه را به روى هم وادار كنند، ما از آنها توقع نداريم، فطرتِ شيطانى آنها اين عمل را اقتضا دارد؛ اما از دوستان خودمان، از اولادهاى اين ملت، از اشخاصى كه گوشت و پوستشان در اين كشور پرورش يافته، از آنهايى كه مصالح اين كشور مصلحت خودشان است و مفاسد اين كشور مَفْسده خودشان هست، ما از آنها رنج مى‌بريم، ما از آنها توقع داريم. ما توقعمان اين است كه شما به فكر اين خونهاى بناحق ريخته باشيد، به‌فكراين معلولين عزيز ماباشيد، به‌فكر اين‌آوارگان جنگ باشيد، و به فكر پيشرفت اسلام، نه به فكر اينكه من بايد و تو نبايد، من هستم و تو نيستى! رسالت مطبوعات شما بايد توجه داشته باشيد كه هر قشرى از اين كشور تضعيف بشود، هر شخصى كه دراين كشور مسئول كارى است تضعيف بشود، هر ارگانى كه در اين كشور مشغول خدمت هست تضعيف بشود. اين تضعيف، تضعيف همه هست، و اين اِنتحار 1

است! بدون اينكه گوينده و نويسنده توجه داشته باشد، اين روزنامه‌هايى كه هر كدام به جان هم افتاده‌اند و يك راهى را دارند باز مى‌كنند براى انتقاد از كشور، براى انتقاد از جمهورى اسلامى، براى انتقاد از گروه يا اشخاص، اينها شياطينى هستند و قلمها در دست شياطين است، خودشان توجه ندارند. روزنامه‌ها و مطبوعات بايد در خدمت اين ملت و در خدمت اسلام باشند. بايد همه با هم با برادرى رفتار كنند. اگر انتقاد دارند، انتقاد برادرانه داشته باشند؛ مصلحت گويى باشد. اگر روزنامه‌ها، تبليغات، همۀ اينها در اين معنا با هم متحد بشوند كه قلمهايشان و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد؛ شما بدانيد كه زبان انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده‌تر شد، در آن عالم به صورت يك عقرب گزنده بيرون مى‌آيد. و آنهايى كه ديگران را تضعيف مى‌كنند و غيبت ديگران را مى‌كنند زبانهايشان در روز قيامت به قدرى بلند مى‌شود كه مردم از روى آن زبانها مى‌گذرند. امروز هم مطلب اين است كه مثل مار و عقرب هم را مى‌گزند. و خودشان نمى‌فهمند، يا مى‌فهمند و مى‌خواهند بگزند. خدا نكند كه بفهمند! خدا نكند كه دانسته اينها تضعيف كنند اين كشور را. خدا نكند كه روزى پيش بيايد كه من احساس وظيفه بكنم. من به آنها نصيحت مى‌كنم كه آرام باشيد! به آنها نصيحت مى‌كنم كه يكديگر را نگزيد. پنجه به روى هم نزنيد. همه با هم اين كشور را به پيش ببريد. اختلاف سليقه‌ها را در يك محيط خوب، برادرانه حل كنيد. نگذاريد كه احساس وظيفه بشود. اگر احساس وظيفه بشود، من به هر كس هر چه دادم پس مى‌گيرم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همۀ برادران و خواهران اين كشور را، همۀ خدمتگزاران به اين كشور را مى‌خواهم. و از خداوند تعالى مى‌خواهم كه با عنايت خودش و با رحمت خودش به همۀ ما توجه كند، و اين اختلافات را خود او حل كند. والسلام عليكم ورحمة اللّه‌ وبركاته

  1. - خودكشى.

عنوان :

لزوم رعایت نظم در همه کارها تفاوت احزاب ایران با احزاب خارجى

مرجع :

صحیفه امام (۱۴) صفحه ۶۵

مکان :

تهران، جماران

تاریخ :

۱۳۵۹-۱۱-۱۵

حضار :

کارگران معادن ذوب‌آهن، سرپرست ذوب آهن کرمان (مهندس سالور)، نمایندگان کرمان و زرند در مجلس شوراى اسلامى، مسئولان بنیاد مستضعفان، کارمندان سازمان بنادر، پزشکان جبهه‌هاى جنگ در جنوب کشور، اعضاى کانون پرورش فکرى شیراز و اعضاى انجمن‌اسلامى نخست وزیرى