Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحيم لزوم تصفيۀ اشرار از كردستان من اميدوارم كه به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران، كردستان بزودى تصفيه و درست شود. من از فداكاريهاى شما براى كشور خود و براى اسلام تشكر مى‌كنم. حال كه اشرار را از آنجا رانديد، بايد توجه به اين معنا داشته باشيد، كه آنان شما را رها نخواهند كرد. من به شما ارتشيان دلير و سپاه پاسداران و شوراى انقلاب و فرمانده كل قوا 1

هشدار مى‌دهم، كه اشرار بايد از كردستان تصفيه شوند. آنان كردستان را به فساد كشيدند و مردم كردستان را به طرز وحشتناكى اذيت و آزار كردند. آنان مردم را غارت كردند و همه را كشتند. ديگر نبايد به اينها مهلت داد. بايد منطقه درست پاكسازى شود تا دست آنها كوتاه و اميدشان قطع شود. حفظ انسجام و نظم در نيروهاى مسلح البته مسئلۀ مهم اين است كه ارتش و پاسداران و ژاندارمرى ما با يكديگر همزبان و هم پيمان باشند. و مهمتر اينكه در عمل با هم هماهنگى داشته باشند. زيرا در هماهنگى است كه پيروزى ميسر مى‌شود، بايد سران با هم تفاهم داشته باشند، كه بحمداللّه‌ دارند. بايد سلسله مراتب محفوظ باشد. بايد اطاعت بى‌چون و چرا انجام گيرد ولى درست مثل صدر اسلام. اطاعت بدون هيچ اغماضى بايد باشد، و محبت و دوستى و برادرى هم بايد باشد. حضرت امير ـ عليه‌السلام ـ رئيس كل قوا بودند، ولى نسبت به ساير افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند. هرگز در سپاه اسلام تحميل نيست. يعنى درست يك عده برادر هستند كه در كنار هم براى خدا مى‌جنگند، كه يكى فرمانده و ديگرى فرمانبردار است، و تخلف از دستور فرمانده جايز نيست. بايد نظم كاملاً رعايت شود. بايد فرماندهان به سربازان بفهمانند كه همه با هم برادريم، و همه با هم مى‌خواهيم كارى را انجام دهيم. ولى ارتش هم بايد از فرمانده كل قوايش، كه آقاى بنى‌صدر است اطاعت كند. خلاصه امروز كه ما از طرف قدرتها در خطر هستيم، البته به نظر من بعيد به نظر مى‌رسد، بايد منسجم باشيم. زيرا اگر انسجام به وجود آيد، هيچ قدرتى نمى‌تواند به شما زور بگويد، و پيروزى از آن شماست. امروز ارتش پشتيبان بسيار قوى دارد و آن ملت است. ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزيز همراه است. اميد است كه دولت و ملت و ارتش و گروههاى متعهد با هم منسجم و يكدست شوند، تا نيرويى به دست آيد كه هيچ‌كس نتواند در مقابل آن بايستد. من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ساير نيروهايى كه براى اسلام زحمت كشيده‌اند، خصوصاً در كردستان فعاليت كردند تا كفار را شكست دهند، تشكر مى‌كنم. و به خانواده‌هاى شهداى بزرگ خود تسليت مى‌گويم. و از خداوند مى‌خواهم كه به شما و سايرين قدرت عنايت كند. شما الآن سرباز اسلام هستيد. درست مثل سربازهاى زمان حضرت رسول با شما عمل مى‌كنند و مقامتان عالى است و پيش خداى تبارك و تعالى، ارجمند هستيد. اين مملكت مال شماست و خودتان هم بايد نگهش داريد. مهم رضايت خداست، كه عمل شما موجب رضايت خداست. ان‌شاءاللّه‌ خداوند همۀ شماها را در پيشرفت و پيروزى تأييد كند. سرّ پيروزيهاى صدر اسلام خداوند ان‌شاءاللّه‌ همۀ شما را تأييد كند. و سرّ پيشرفتى كه در صدر اسلام است اين است كه، سربازان اسلام با تعداد كمى كه داشتند در مقابل تعداد زيادى از سربازان دشمن، كه يكى ايران و يكى روم بود و بسيار هم مجهز بودند، ايستادند و پيروز شدند، زيرا سلاح معنوى داشتند. يعنى اعتقادشان بر اين بود كه اگر ما برويم و كشته شويم، باز هم سعادتمند هستيم، و اگر بكشيم هم ما سعادتمنديم. آن وقت دشمن فقط براى دنيا بود كه آن هم با فشارى كه بر آنها مى‌آوردند مى‌جنگيدند. ببينيد در جنگ ذات سلاسل، دشمن، سربازان خود را به زنجير بسته بود كه فرار نكنند. آيا با اين اعتقاد مى‌شود جنگيد؟ سرّ اينكه لشكر اسلام پيروز شد و آنها شكست خوردند همين بود، كه آنها روحيه‌شان را به واسطۀ اينكه ايمان به خدا نداشتند، بكلى از دست داده بودند. آخر آنها براى چه كسى كار بكنند و براى چه منظورى خود را بكشند؟ آيا خودشان را بكشند كه يك نفر، فرض كنيد شاه و يا پسر شاه، آنهمه بساط داشته باشد؟ براى چه اين سربازها آنطور فداكارى كنند؟ اما اينجا اينطور نيست، اينجا فداكارى براى اسلام است. فداكارى براى خداست. خدا هم بر ما حق دارد. هر چه ما داريم از خداست و هر چه داريم بايد در راه او بدهيم. بنابراين، سرّ پيروزى صدر اسلام همين دو كلمه بود: ايمان به خدا و ايمان نداشتن به خدا. آنهايى كه ايمان نداشتند، ضعيف بودند و اينهايى كه ايمان داشتند، قوى. ما بايد با يك همچو قدرت و روحيه‌اى كه شما مى‌گوييد كه آنها مى‌گفتند ما مى‌خواهيم شهيد بشويم به پيش برويم. من از آن وقتى كه اين نهضت شروع شد مكرر هر چند روز يك مرتبه، زنان و مردان مى‌آمدند پيش من و اصرار مى‌كردند كه شما دعا كنيد تا ما شهيد بشويم. من دعا مى‌كنم كه شما موفق بشويد و ثواب شهادت را داشته باشيد. براى اسلام خدمت كنيد. اين روحيه موجب پيشرفت است. جديت كنيد كه اين روحيه محفوظ باشد. جوانهايى كه در ارتش و سپاه پاسداران هستند، تقويت روحى بشوند. الحمدللّه‌ از نظر روحى قوى هستند. ايمان آنها را تقويت كنيد. يك سرباز مؤمن مى‌تواند يك گروه را در هم بشكند. ان‌شاءاللّه‌ من اميدوارم كه اين شهيدانى كه براى خدا به شهادت رسيده‌اند، نزد خداى تبارك و تعالى، مقاماتى را داشته باشند كه لشكر اسلام در جنگ احد و در ساير جنگها داشتند. خداوند ان‌شاءاللّه‌ خانواده‌هاى آنان را سلامت بدارد، و من هم به آنان تسليت مى‌گويم. اينها از خود ما هستند. مثل اينكه فرزندان خود من باشند. متأثر هستم و مفتخر به اينكه همچو روحيه‌اى در تمام سربازها پيدا شده. اميدوارم كه با همين روحيه بر مشكلات غلبه كنيد، و مملكتتان يك مملكت مستقلى براى خودتان باشد. ديگر نه ابرقدرتها بر شما غلبه كنند و نه هر چه داريد در طبق بگذاريد و به آنها بدهيد. خدا ان‌شاءاللّه‌ همۀ شما را تأييد كند. ان‌شاءاللّه‌ [در اينجا سرهنگ صدرى خطاب به امام بيان داشت: به عنوان استدعا در خاتمه عرايضى داشتم. سربازان لشكر 28 انتظار دارند يك پيامى از امام عزيزشان بشنوند، اگر استدعاى حقير مورد تصويب قرار گيرد.] [امام فرمودند:] اگر اين حرفهايى كه من زدم ممكن است منعكس بكنند. من واقعاً شايد هميشه در فكر اين كردستان بوده‌ام. در فكر اينكه يك دسته فاسد آمدند و يك ناحيه از مملكت را آنطور كردند. به اسم اينكه ما مى‌خواهيم براى مردم كار بكنيم. و حال اينكه ديديم و شما ديديد كه اينها فاسد بودند و مى‌خواستند كردستان را خراب كنند. مردم را به بدبختى بكشند. و الحمدللّه‌ با روحيه‌اى كه شما داشتيد غلبه كرديد بر آنها. من به همۀ سربازانى كه در كردستان براى اسلام سربازى كرده‌اند، و همۀ پاسدارانى كه براى اسلام پاسدارى و فداكارى كرده‌اند، دعا مى‌كنم و از همۀ شما و از همۀ آنها متشكرم. من خود را منفعل مى‌دانم كه چرا نمى‌توانم بروم به همراه آنان جنگ كنم، براى اينكه من ضعيف هستم. اميدوارم كه آنها موفق و مؤيد باشند و پيش خدا روسفيد، چنانچه هستند. و در پيشگاه اسلام از سربازهاى اسلام و پاسداران محسوب شوند. با سلامت و سعادت و عزت و عظمت، مملكت خود را اداره كنيد و به پيش برويد، ان‌شاءاللّه‌ مؤيد باشيد.

  1. ـ در آن زمان، فرماندهى كل قوا ـ به نيابت از سوى امام خمينى ـ بر عهدۀ ابوالحسن بنى‌صدر رئيس جمهور بود.

عنوان :

سر پیروزى سربازان صدر اسلام ضرورت پاکسازى کردستان از ضدانقلاب

مرجع :

صحیفه امام (۱۲) صفحه ۳۱۴

مکان :

تهران، شمیران، دربند

تاریخ :

۱۳۵۹-۰۲-۲۶

مخاطبین :

صدرى (فرمانده لشکر 28 کردستان)