عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم نخستين كلاس كودكان شما خانمها شرف مادرى داريد، كه در اين شرف از مردها جلو هستيد؛ و مسئوليت تربيت بچه در دامن خودتان داريد. اول مدرسهاى كه بچه دارد، دامن مادر است. مادرِ خوب، بچۀ خوب تربيت مىكند؛ و خداى نخواسته، اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان توى دامن مادر، منحرف بيرون مىآيد. و چون بچهها آن علاقهاى كه به مادر دارند به هيچ كس ندارند، و در دامن مادر كه هستند تمام ... آرزوهايى كه دارند خلاصه مىشود در مادر و همه چيز را در مادر مىبينند، حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر، در بچهها اثر دارد. لامحاله يك بچه در دامن مادر ـ كه اول كلاس است ـ اين دامن اگر يك دامن طاهر پاكيزۀ مهذب باشد، بچه از همين اول كه دارد رشد مىكند، با آن اخلاق صحيح و با آن تهذيب نفس و با آن عمل خوب رشد مىكند. بچه وقتى در دامن مادرش هست، مىبيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، اين بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر ـ كه از همۀ تقليدها بالاتر است ـ و به تزريق مادر ـ كه از همۀ تزريقها مؤثرتر است ـ تربيت مىشود. مسئوليت سنگين مادرى شما اين مسئوليت بزرگ را داريد كه بايد بچههاى خودتان را كه نوزاد هستند، و نفوسشان ... تربيت را زود قبول مىكند، خوب و بد را زود قبول مىكند، شما از اول كه اين بچهها در دامان شما بزرگ مىشوند، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستيد. همان طورى كه اگر يك بچۀ خوب تربيت كنيد ممكن است كه سعادت يك ملت را همان يك بچه تأمين كند، اگر يك بچۀ بد هم ـ خداى نخواسته ـ در دامن شما بزرگ بشود، ممكن است كه يك فساد در جامعه پيدا بشود. گمان نكنيد كه يك بچه است؛ يك بچه گاهى وقتها در جامعه، وقتى كه وارد شد، در رأس جامعه واقع مىشود، و محتمل است كه بچۀ يك فقير، يكوقت در رأس جامعه واقع بشود. اگر اين بچهاى كه شما تربيت كرديد يك تربيت صحيح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، يك ملت را سعادتمند مىكند؛ و آن شرفش مال شماست؛ يعنى شما اين سعادت را براى يك ملت بيمه كرديد. و اگر خداى نخواسته به عكس باشد: يك بچهاى در [دامن] مادر تربيتش تربيت اسلامى نباشد، تربيت انسانى نباشد، انحراف داشته باشد، اين ممكن است كه بعدها يك جامعه را به فساد بكشد. خيال نكنيد يك آدم است. گاهى يك آدم، يك ده را خراب مىكند؛ گاهى يك آدم يك شهرستان را خراب مىكند؛ گاهى يك مملكت را خراب مىكند. قحطالرجال در ايران شما از اين اشخاصى كه در دنيا و در طول تاريخ هستند و بودند عبرت بگيريد، يك فرد وقتى كه مىآيد در رأس جامعه واقع مىشود، مثل محمدرضا پهلوى، يك جامعه را به فساد مىكشد؛ نه اينكه فسادش فقط اين است كه ذخاير ما را برده است؛ نه اين است فقط كه مملكت ايران را دو دستى تقديم ديگران كرده و هر چه ما داشتيم به ديگران داده است؛ بلكه بالاتر از اين، اينكه قشرهايى از اين مملكت را همچو فاسد كرده است، همچو دزد بار آورده، كه حالا وقتى ما مىخواهيم يك نفر آدم سالم پيدا بكنيم، دنبالش بايد بگرديم! يعنى چراغ برداريم بگرديم دنبال اينكه يك آدمى پيدا بكنيم كه سالم باشد! يك آدم پيدا كنيم دزد نباشد! يك آدمى پيدا بكنيم امين باشد، خيانت به مملكت نكند! كماند حالا. چرا؟ براى اينكه پنجاه و چند سال، اينها در رأس اين مملكت بودند و خرابكارى كردند، و خودشان چون خراب بودند، آنهايى كه نزديك به اينها بودند خراب شدند. دستۀ بعد كه نزديك به اين خرابها بودند، آنها هم خراب شدند. همين طور از بالا خرابى شروع شد، تا قشرهاى پايين؛ همه جا را فاسد كردند اينها. كه الآن قحط الرجال است در مملكتمان. نمىتوانيم يك افراد صحيح مهذب را پيدا كنيم، الاّ چند. كم هستند اينها، و اين براى اين است كه در اين پنجاه و چند سال، اينها آنقدر كه به ذخاير انسانى ما صدمه زدند، به ذخاير ملى و مملكتى ما ـ آنقدر ـ صدمه نزدند. بلكه همه را هم دزديدند، لكن مهم اينها بود. جامعۀ سالم در گرو حاكمان سالم اگر يك انسان، يك شاه، يك رئيس مملكت، مهذب و صحيح باشد، آنهايى كه اطرافش هستند همه صحيح خواهند شد؛ و آنها هم سرايت مىكند صحت عملشان، به پايينترها. يكوقت مىبينيد كه اگر بيست سال يك حاكم عادل در بين مردم باشد، يك مملكت عادل پيدا مىشود. اينكه ما فرياد مىزنيم كه جمهورى اسلامى، براى اين است كه اسلام فرد مهذب درست مىكند، قرآن كتاب آدمسازى است. پيغمبرها آمدند آدمها را درست كنند؛ كارى ديگر جز اين ندارند در طول زندگىشان، پيغمبرهاى بزرگ و ائمۀ اطهار ـ عليهم السلام ـ دنبال اين بودند كه تربيت كنند مردم را. خداى تبارك و تعالى انبيا را فرستاده براى تهذيب مردم؛ براى اصلاح مردم. اگر چنانچه اصلاح بشود يك فردى كه در رأس جامعه است، يك ملاّيى كه در يك جامعهاى هست، اگر اين ملاّ يك ملاّى صحيح باشد، جامعه صحيح مىشود؛ از باب اينكه همه توجه به او دارند. اگر يك حكومت صحيح در يك جايى باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحيح مىشوند. رسالت مادرى و معلمى اين [تربيت] هم از دامن شما خانمها بايد شروع بشود. از دامن شما بايد اين مطلب شروع بشود كه بچهها را تربيت كنيد، يك تربيت صحيح اسلامى. به اينكه خودتان [وقتى] بچه در دامنتان هست، همراهتان هست، همۀ چشم و گوشش به فعل و قول شماست، از شما دروغ نشنود بعد دروغگو درآيد از كار. اگر اين ديد مادر دروغ مىگويد، بعد هم ديد پدر دروغ مىگويد، اين دروغگو مىشود. اگر ديد مادر آدم صحيحى است، پدر آدم صحيحى است، اين صحيح بار مىآيد. اين صحيح كه بار آمد، شما تحويل مدرسه مىدهيد. اگر معلم يك معلم صحيحى باشد، از مدرسه اين افراد صحيح بيرون مىآيند؛ و يك جامعه صحيح مىشود. شما بعدها معلم مىشويد انشاءاللّه؛ حالا بعدها هر كدام مادر نيستيد مادر مىشويد انشاءاللّه، معلم مىشويد. در مادرىتان بايد بچهها را تهذيب كنيد؛ در معلمىتان هم بايد تهذيب كنيد؛ يك افراد صحيح تحويل جامعه بدهيد، يك جامعه را صحيح كنيد. و اگر خداى نخواسته عكس اين معنا باشد، وِزر آنها هم به عهدۀ شما مىآيد. همان طورى كه هر كار خوبى كه اينها بكنند ـ چون شما مبدأ اين كار خوب بوديد ـ براى شما هم خوبى دارد، اجر و ثواب دارد، اگر خداى نخواسته يك قشر فاسدى شما تحويل جامعه بدهيد، آنها بروند فسادكارى بكنند، اين دودش به چشم شما هم مىرود. من از خداى تبارك و تعالى توفيق همۀ شما خانمها را، و همۀ آقايان را مىخواهم؛ و سلامت و سعادت همهتان را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
عنوان :
مسئولیت سنگین مادرى و معلمى
مرجع :
صحیفه امام (۷) صفحه ۳۱۱
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۲-۲۴
حضار :
بانوان تهران، شاهزاده ابراهیم قم و شهسوار