عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
مصاحبهكننده: خبرنگاران شبكه راديو ـ تلويزيون آلمان غربى سؤال: [امام! شما كه كوشش مىكنيد جامعهاى برقرار كنيد كه نمونۀ ارزشهايى باشد كه در صدر اسلام ديدهايم. در زمان پيغمبر اسلام در مدينه و جامعۀ كوفه در زمان حضرت امير ديده شده است. شما تصور مىكنيد كه اين ارزشها كه در آن جامعه بوده، قابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست يا خير؟ و چگونه؟] جواب: بسم اللّه الرحمن الرحيم. ارزشها در عالم دو قسم است. يك قسم ارزشهاى معنوى، از قبيل ارزش توحيد و جهاد مربوط به الوهيت و از قبيل عدالت اجتماعى، حكومت عدل و رفتار عادلانۀ حكومتها با ملتها و بسط عدالت اجتماعى در بين ملتها و امثال اينها كه در صدر اسلام يا قبل از اسلام از آن وقتى كه انبيا مبعوث شدند، وجود داشته و قابل تغيير نيست. عدالت معنايى نيست كه تغيير بكند؛ يك وقت صحيح و زمانى غير صحيح باشد. ارزشهاى معنوى ارزشهاى هميشگى هستند كه قبل از صنعتى شدن كشورها، ضمن و بعداً در آن نيز وجود داشته و دارد. عدالت ارتباطى به اين امور ندارد. قسم ديگر امورى است مادى كه به مقتضاى زمان فرق مىكند، در زمان سابق يك طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله كنونى رسيده است. و بعد از اين هم بالاتر خواهد رفت. آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است؛ ارزشهاى معنوى است. در صدر اسلام در دو زمان، دو بار حكومت اصيل اسلام مُحقَّق شد. يك زمان رسولاللّه و ديگر وقتى كه در كوفه على بن ابيطالب ـ سلاماللّه عليه ـ حكومت مىكرد. در اين دو مورد بود كه ارزشهاى معنوى حكومت مىكرد؛ يعنى يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذرّهاى از قانون تخلّف نمىكرد. حكومت در اين دو زمان، حكومت قانون بوده است. و شايد ديگر هيچ وقت حاكميت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشد. حكومت كه ولىِامرش ـ كه حالا به سلطان يا رئيس جمهور تعبيرش مىكنند ـ در مقابل قانون با پايينترين فردى كه در آنجا زندگى مىكنند علىالسواء باشد. در حكومت صدر اسلام اين معنى بوده است، حتى قضيهاى از حضرت امير در تاريخ است؛ در وقتى كه حضرت امير ـ سلاماللّه عليه ـ حاكم وقت و حكومتش از حجاز تا مصر و تا ايران و جاهاى بسيارى ديگر بسط داشت. قضات هم از طرف خودش تعيين مىشد. در يك قضيهاى كه ادّعايى بود بين حضرت امير و يك نفر يمنى كه آن هم از اتباع همان مملكت بود. قاضى حضرت امير را خواست. در صورتى كه قاضى دستنشاندۀ خود او بود. و حضرت امير بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد. امام فرمود كه در قضا به يك فرد احترام نكنيد، بايد من و او علىالسواء باشيم. و بعد هم كه قاضى بر ضد حضرت امير حكم كرد، با روى گشاده قبول كرد. 1
اين حكومتى است كه در مقابل قانون، همگى علىالسواء حاضرند، براى اينكه قانون اسلام، قانون الهى است. و همه در مقابل خداى تبارك و تعالى حاضرند ـ چه حاكم، و چه محكوم، چه پيغمبر و چه امام و چه ساير مردم. ما حالا آرزوى اين را داريم كه حكومت ما شباهتى به حكومت صدر اسلام پيدا كند. و اين طور نيست كه همچو قدرتى داشته باشيم كه بتوانيم همۀ محتواى حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم. خصوصاً كه ما در زمانى زندگى مىكنيم كه اقلاً پنجاه و چند سال اين مملكت محتوايش تغيير كرده است و همه چيزش منحط و غير اسلامى شده است. اگر بخواهيم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاى اسلامى و صالح برگردانيم؛ مدتى طولانى وقت لازم دارد. اگر خدا بخواهد مىشود و اگر نخواهد بايد اين آرزو را به گور ببريم. ــ [امام! در كردستان فعاليتهاى نظامى يك مقدارى شديد شده. چه راهحلّى را در كردستان مىبينيد و به بحران كردستان چگونه مىنگريد؟] ــ كردستان قضيهاى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كُردها باشد. كُردها يا غير كُردها و همۀ طوايفى كه در ايران زندگى مىكنند؛ همگى در مقابل قانون علىالسواء هستند، در مقابل دولت علىالسواء هستند. هيچ فرقى بين كُرد و ترك و لُر و غيره نيست. ما حكومت اسلامى داريم مىگوييم. حكومت اسلامى همان است كه در صدر اسلام بوده است كه همه طوايف در مقابل قانون علىالسواء بودند. ما الآن مىخواهيم يك همچو معنايى را متحقَّق بكنيم كه تمام طوايف علىالسواء باشند. ما با كُرد هيچ اختلافى نداريم، كُردها هم با ما اختلافى ندارند. اينها كه قضيۀ كردستان را ايجاد كردند؛ دستهاى هستند كه از خارج ارتزاق مىشوند و الهام مىگيرند كه از اين طرف يا از آن طرف، اكثراً از امريكا ـ چنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيراً به دست آوردهاند مؤيِّد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خُرَّمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان، امريكا دست داشته است. اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند، ما گرفتار اجانب هستيم ـ همانطور كه تا حالا بوديم. مسئلهاى بين ما و كُردها نيست كه محتاج به حل باشد. مسئلۀ ما و كُردها همان مسئلهاى است كه بين ما و فارسهاست. فارسها هم از ما مىخواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند. و هيأتى را براى امور شهرشان تعيين كنند كه آباد بشود و برق و اسفالت و همه چيزشان درست بشود. اين همان چيزى است كه كُردها، لُرها و تركها هم مىخواهند. فرقى بين آنها نيست. اگر نبود كه ما براى خاطر كُردها و زن و بچههاى هموطنان خودمان فكر نمىكرديم، قضيۀ كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلّى لازم داشته باشد، راه حلّ نظامىاش درست انجام مىشد، بلكه اگر نظاميها هم دخالت نمىكردند، خود افراد مملكت ايران مىرفتند، مكرراً از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسان ديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكن ما نمىخواهيم برادركشى بشود. ما اميدواريم اين هيأتى كه رفتند كردستان، قضيه با حُسْن تفاهم حل بشود و خود جمعيت كُرد، اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود. ــ [در اروپا تحرُّكى جديد به چشم مىخورد. و آن يك تحرُّك مذهبى است كه اين تحرُّك وجود نداشته. عموماً پيروان كاتوليك؛ يعنى كسانى كه به كاتوليك اعتقاد داشتند به وجود آوردند. اين تحرك را چگونه ارزيابى مىكنيد و نظرتان در مورد پاپ چگونه است؟] ــ آن تحرُّك مذهبى از اين است كه مردم از اين پيشروى مادى سرخوردهاند و ديدند كه تمام اين پيشرفتهايى كه شده است چيزهايى نيست كه براى بشر آرامش بياورد، بلكه زندگى آنها را بيشتر تباه كرده است. بيشتر اين صنفها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چيزى كه بشر، طالب است اين است كه به روحش آرامش بدهد. و آن چيزى كه آرامش مىآورد مذهب است. از اين جهت ممكن است كه جاهاى ديگر اين احساس را كرده باشند. چنانچه ممالك ما اين احساس را دارند كه تنها در سايۀ مذهب است كه بشر به آن آرامش روحى مطلوب مىرسد. چرا كه در امور مادى اين آرامش نيست. يك تحركاتى است كه منافى با آن آرامشى است كه بشر، طالب است. ــ [درخواستهاى شما نابودى كشور اسرائيل است. اگر اين منجر به نابودى اسرائيل شود و فلسطينيها پيروز گردند، يهوديان چه سرنوشتى خواهند داشت؟] ــ يهوديها حسابشان از صهيونيستها جداست. چنانچه مسلمين بر صهيونيستها غلبه پيدا بكنند، همان حالى را پيدا مىكنند كه شاه مخلوع پيدا كرد. و اما با يهوديها كارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل، زندگى آنها انجام مىگيرد و تصرفى به آنها نيست. ــ [حضرت امام، رابطه بين واشنگتن و تهران در حال حاضر خيلى بحرانى است و در حال مهيبى است ـ بخصوص بعد از اشغال سفارت امريكا توسط دانشجويان ـ به نظر شما اين روابط چگونه بايد باشد و با نظر به موقعيت شخص شما چيست؟] ــ نظر من اين است كه تمام اين بحرانها را امريكا ايجاد مىكند. مسلمين و ملت ما به حسب نظر اوليايشان، مابين ملتها هيچ فرق نمىگذارند، به اين معنا كه بخواهند با يكى عدالت و با يكى بيعدالتى بكنند، لكن امريكاست كه نمىگذارد اين آرامش پيدا بشود. امريكا، آن كسى كه پنجاه سال به اين مملكت خيانت كرد و به امر او جوانهاى ما دستجمعى در خيابانها كشته شدند و علما و روشنفكران ما به حبس رفتند، كشته شدند، آواره شدند، تبعيد شدند، يك همچو موجودى را كه تمام ملت ما با او دشمن است امريكا برد و در منزل خودش، در جايى كه براى او مَأمَن 2
درست كرده و نگاه مىدارد، و او و عائلهاش را احترام مىكند. و با جوانهاى ما كه در آنجا اعتراض مىكنند با خشونت رفتار مىكنند، واكنش اين اعمال است كه ملت بريزند و اين كار را انجام بدهند و مسئوليت آن از خود امريكاست. و سفارتى كه در ايران است يك توطئههايى بود كه حالا كشف شده است. و با وجود اين توطئهها نمىشود گفت كه ملت بنشينند و نگاه كنند و آنها هر كارى كه مىخواهند بكنند. از اين جهت خود امريكا منشأ اين امور است، منشأ كارهايى كه انجام گرفته است مىباشد، و در مقابلِ آن كارهاى ناحقّى است كه امريكا ظرف چندين سال با ما كرده است. و ما ديگر نمىتوانيم كارهايى كه آنها مىخواهند انجام بدهند تحمل كنيم. از اين جهت بايد امريكا بفهمد كه ديگر وقت آن ظلمها گذشته است. و بايد حساب كار خودش را بكند. و اگر ما ديديم كه بيشتر از اين مىخواهد جلو برود، ما هم كارهايى داريم كه به ضرر امريكا تمام خواهد شد. ــ [امام، خيلى از شما متشكر هستيم. در حال حاضر نفتى كه صادر مىشود، مقدار صدورش نسبت به سالهاى گذشته كمتر است. آيا اين وضع ثابت خواهد ماند، يا پايينتر خواهد رفت؟ يا بالاتر خواهد رفت؟] ــ اين تابع صلاحديد دولت است. دولت هر طور صلاح بداند و هرچه مصلحت مملكت باشد انجام مىدهد. اگر مصلحت مملكتشان در پايينتر صادر كردن باشد، پايينتر مىآيد و اگر بالاتر بود، بالاتر مىرود.
عنوان :
بیان اهداف، مسائل و مشکلات انقلاب جنایات و توطئههاى امریکا
مرجع :
صحیفه امام (۱۱) صفحه ۲۵
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۸-۱۷