Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحيم تأكيد قرآن بر امر وحدت از بركات اين انقلاب يكى هم اين است كه ما با آقايان روحانيون همۀ كشور تماس نزديك داريم الآن. به گمان من اتفاق نيفتاده است كه اينطور مجلسى از علماى آن طرفها اتفاق بيفتد كه با هم بنشينيم صحبت بكنيم، حالا الحمدللّه‌ اين بركت هست. در جاهاى ديگر هم همين طور آقايان علما و ائمۀ جمعه تشريف مى‌آورند اينجا با هم صحبت مى‌كنيم، درددل مى‌كنيم و اين يكى از بركات بزرگ است. شما يك قسمت از صحبتتان راجع به اين بود كه حضرت امير ـ سلام‌اللّه‌ عليه ـ راجع به اسلام و راجع به جهاد تذكر فرمودند. اينكه مى‌خواهم عرض كنم اسلام همه چيز آورده است. اين قضيۀ وحدت در قرآن پافشارى روى آن شده است و با تعبيرهاى مختلف اين مسئله گوشزد شده است 1

و آن چيزى كه مهم است اين است كه مسلمين به اسلام و به قرآن عمل كنند، اين ديگر تكليف ماست. اسلام مسائل را، همۀ مسائلى كه مربوط به زندگى بشر در اينجا و در آنجاست و مربوط به رشد انسان، تربيت انسان، ارزش انسان هست، همۀ اينها در اسلام هست و در هيچ مكتبى از مكتبهايى كه الآن رايج است؛ مكتبهاى انحرافى، اينطور عنايتى كه اسلام به مسائل دارد [آنها ندارند]. كه قبل از اينكه نكاح واقع بشود بين مرد و زن، راجع به آداب نكاح، راجع به آداب زمان حمل، راجع به آداب بچه‌دارى، راجع به آداب تربيت بچه، همۀ اينها در اسلام به طور وافى هست. از اسلام هيچ نبايد ما بگوييم يك چيزى هست كه در اسلام نيست و ما حالا پيدايش كرديم. ما بايد اگر يكوقت ديديم كه نمى‌توانيم پيدا كنيم بايد بگرديم كه كجا هست و اين بلااشكال هست، اشكال سرِ مسلمين است. اسلام همه چيز گفته، ولى مسلمين بايد دنبالش كنند. همين قضيۀ وحدت كه تذكر داديد و الآن بحمداللّه‌ هفتۀ وحدت است و ولادت اين مولود سعيد ـ صلى‌اللّه‌ عليه و آله و سلم ـ و فرزند بزرگوارش حضرت صادق، سلام‌اللّه‌ عليه. دامن زدن دشمن به ايجاد اختلاف بشر مى‌تواند به آمال خودش برسد، آمال اين دنيا و آن دنيا. اين وحدت چيزى است كه در قرآن به آن سفارش شده است، دعوت شده است. ائمۀ مسلمين دعوت كرده‌اند به اين مسئله. دعوت به اسلام، اصلش دعوت به وحدت است؛ يعنى، همه در كلمۀ اسلام با هم مجتمع باشند و در آسايش. لكن همان طور كه مى‌دانيد نگذاشتند كه اين وحدت تحقق پيدا بكند، خصوصاً در اين عصرهاى آخر زيادتر دامن زدند به اين اختلافات و عمده هم نظرشان به اين بود كه كارشناسهاى آنها فهميده بودند كه اگر اين اجتماع بزرگ اسلام يك وقتى به هم نزديك بشوند و پيوند كنند، ديگر هيچ قدرتى نمى‌تواند با اينها مقابله كند و هيچ قدرتى نمى‌تواند سلطه‌جويى پيدا كند نسبت به اينها. و آن راهى كه آنها پيدا كردند براى مقاصد شوم خودشان، همان بود كه بين همۀ گروهها تفرقه بيندازند. شما در هر جا مى‌رويد مى‌بينيد، حتى در يك شهر تفرقه هست. حالا كمتر است، ولى باز هم هست. در هر شهرى، در هر محله‌اى، دستجات مختلفى با هم اختلاف داشتند. در قضيه عاشورا كه بايد مركز وحدت باشد همۀ شهرها، ما مى‌ديديم حتى در شهرهاى مقدس بين دستجات سينه‌زن، دستجات عزادار با هم اختلاف مى‌افتاد و اين كاشف از اين بود كه اولاً، ما خودمان رشد نداشتيم و نداريم و ثانياً، دستهايى كه در كار بوده است اينطور همه جا نفوذ كرده است كه حتى در دستجات سينه‌زنى نفوذ كرده است كه دستجات سينه‌زنى كه بايد همه زير بيرق امام حسين ـ سلام‌اللّه‌ عليه ـ مجتمع باشند، جنگ و نزاع بكنند. يك دسته چه، آن دسته چه، و اختلافاتى بود كه تا آخر هم محلات با هم مختلف بودند. از آنجا كه مى‌گذشتى، در سطح شهر، شهرهاى بزرگ، اختلاف ايجاد كرده بودند. هم بين خود روحانيون با هم و هم بين مردم با هم. حزب درست مى‌كردند منشأ اختلاف بوده؛ هر مسئله‌اى كه اينها ايجاد مى‌كردند، براى همين مسئله بود كه نگذارند اين مجتمع با هم اتحاد پيدا كنند و مع‌الأسف، تأثير كرده بود حتى در بالاترين قشر روحانى و بالاترين قشر روشنفكر و حتى آنها هم تحت تأثير واقع شده بودند و آن اختلافاتى كه بايد اينجا جلويش را بگيرند خودشان هم داخل شده بودند. و من گمان مى‌كنم كه امروز روزى است كه همۀ ما مسائل را فهميده‌ايم، مردم هم فهميده‌اند؛ يعنى، به بركت اين انقلاب اسلامى ديد سياسى رعيتها هم بالا رفته است؛ الآن ديد سياسى در آنها ، آنهايى كه اصلاً داخل در اين مسائل نبودند، آنها الآن داخل مسائل هستند و همۀ قشرهاى ملت مسائل را مى‌فهمند امروز، و رو به رشد هستند. زنها كه بكلى خارج بودند از همه چيز جامعه، هرگز حتى نمى‌توانستند راه پيدا بكنند، بحمداللّه‌ در اين سالهاى اخير، آنها هم وارد شدند و به طور شايسته با حفظ موازين شرعى وارد شدند و خودشان كلاسهايى دارند و ـ عرض كنم ـ تبليغات دارند، همه چيز حالا دارند. اصلاح جامعه با اصلاح روحانيون و اين روحانيون هستند كه بايد قدر اين مسائل را بدانند. روحانى اگر درست شد همه چيز درست مى‌شود و اگر ـ خداى نخواسته ـ فاسد شد، فَسَدَ الْعالَمُ. 2

اين مسئله، واقعيتى است. من در جوانى در بعضى از بلاد گاهى در ايام تابستان مى‌رفتم و بعضى جاها را مى‌ديدم كه مردم همه خوبند. [شهر] محلات را ـ محلاتى كه نزديك خمين است ـ مى‌ديدم كه مردم چقدر متدين و خوبند. بعد وقتى كه انسان متوجه مى‌شد مى‌ديد كه عالم آنجا مرد خوبى است. يكى ـ دو تا عالِم خوب بودند، مردم به تبع آنها خوب مى‌شدند. هر جا عالِم خوب باشد اصلاح مى‌كند مسائل را، البته عالم عاقل متدين. و اگر ـ خداى نخواسته ـ انحرافى در اين قشر پيدا بشود، انحراف سرايت مى‌كند، مردم نظرشان به اين جمعيت است، مى‌بينند چه مى‌كند. از اين جهت، الآن يك مسئوليت بزرگى به دوش همۀ ماها هست؛ همۀ ائمۀ جمعه، همۀ ائمۀ جماعت و همۀ علماى بلاد؛ يعنى، خدا ديگر عذر را برداشته است. اگر ما در چند سال پيش از اين عذر داشتيم كه خوب با سرنيزه كه ما نمى‌توانيم مقابله كنيم، يك كلمه بگوييم حبس است، اينها خوب، يك عذر بود. امروز ديگر تمام عذرها منقطع شده است؛ يعنى، خدا حجت را بر ماها تمام كرده است. نمى‌توانيم بگوييم كه ما نكرديم چون نمى‌توانستيم. الآن همۀ شما توانايى داريد كه هر كدام در محيط خودتان، آن محيط را اصلاح كنيد. به اصلاح خودتان، و با تفاهم با مردم و تفاهم با مسئولين امور مى‌توانيد اصلاح كنيد مسائل را. از اين جهت ما همه‌مان موظف به اين معنا هستيم كه عملاً وحدت را [حفظ كنيم] بين اين محلهايى كه هستيم؛ حالا هر كدام، شهريها در شهرها و دهاتيها در دهات و روستاييها در روستاها. اگر اينها همه با هم تفاهم كنند و تبليغ بشود به اينكه ما همه بايد با هم باشيم، ما همه بايد با هم كار بكنيم ـ مثلاً ـ مسائلى كه هست حل مى‌شود و بحمداللّه‌ مردم هم حاضرند. شما ملاحظه مى‌كنيد كه اگر پيشترها مى‌خواست يك كارى انجام بگيرد مردم مزاحم مى‌شدند خودشان، از باب اينكه مى‌ديدند حكومت، حكومتِ فاسد است. اگر آن هم مى‌خواست يك راهى درست بكند براى صلاح ـ فرض كنيد ـ به خيال خودش، مردم هر مطلبى را كه آنها طرح مى‌كردند به او بدبين بودند. اگر اينها مى‌گفتند بگوييد لااله الااللّه‌، باز بدشان مى‌آمد؛ براى اينكه مى‌ديدند كه لااله الااللّه‌ از حلقوم كسى درمى‌آيد كه خودش معتقد نيست. امروز آنطور است كه ملاحظه مى‌فرماييد، در همه سرتاسر كشور ما كه همۀ مردم دنبال اين هستند كه اين نهضت را پيش ببرند. اگر يك چند نفر يا يك عده‌اى پيدا بشود، خود اين مردمند كه دنبال هستند كه اين اختلاف را از بين ببرند. مسئوليت مشكل و خطير ائمۀ جمعه و آن چيزى كه از همه مهمتر است روحانيون است. اگر چنانچه روحانيون در هر محلى كه هستند به وظايف روحانيت خودشان، معنويت خودشان، تبليغات معنوى خودشان، عمل بكنند، مردم اصلاح مى‌شوند و مردم حاضرند الآن براى پذيرفتن، همۀ مردم. بنابراين، هم اسلام همۀ مسائل را آورده است و هم شما مى‌توانيد همۀ مسائل را پياده كنيد، اسلام همه‌اش را آورده است. اما يك وقت بود كه نمى‌توانستيد، قدرت بر اين مطلب نداشتيد. امروز قدرت داريد كه مردم را اصلاح كنيد و قدرت داريد كه ـ خداى نخواسته ـ برخلافش باشيد و هيچ عذرى هم نداريد. نه من عذر دارم نه شما نه سايرين، هيچ كدام عذر نداريم كه بگوييم نشد، نمى‌شد، نمى‌توانستيم. هر كسى توانايى تبليغ را دارد در هر جا و توانايى اينكه اگر در بين ـ مثلاً فرض كنيد ـ يك گروهى با گروه ديگرى اختلاف پيدا بشود اين توانايى براى آقايان هست كه آنها را آشتى بدهيد، به حسب نوع اينطور است كه ائمۀ جماعت و ائمۀ جمعه خصوصاً در بين مردم، حالا اين است كه مردم دوست مى‌دارند و تبعيت مى‌كنند. و لهذا، ائمۀ جمعه الآن تكليفشان از ائمۀ جماعت بيشتر است؛ براى اينكه آنها يك مركز حساسى را دارند و يك مطالب حساسى را ادا مى‌كنند، مردم هم حاضرند. از اين جهت، ائمۀ جمعه الآن تكليفشان از سايرين بيشتر است كه اگر ـ خداى نخواسته ـ يك وقت در گفتارشان، در كردارشان، يك خلافى واقع بشود اين خلاف سرايت مى‌كند. مردم مى‌فهمند و شايع نمى‌كنند. و اگر چنانچه ائمۀ جمعه در همۀ كشور با وحدت كلمه مردم را دعوت كنند به صلاح، دعوت كنند به اسلام، اين مردم كه همه قبول دارند ائمه جمعۀ خودشان را مردم مى‌روند دنبال اينها و كارها را انجام مى‌دهند. هر وقت دعوت كنند به اينكه بايد ـ مثلاً فرض كنيد ـ راجع به اقتصاد كمك كنيد مى‌كنند، راجع به فرهنگ كمك كنيد، مى‌كنند. اين يك صحبتى بود كه شما فرموديد. مشكل بودن كار فرهنگى در شمال كشور يك صحبت هم راجع به اوضاع خود منطقۀ شما، البته و همه‌مان مى‌دانيم كه آن منطقه، در عين حالى كه يك منطقۀ زرخيزى است براى اين كشور، لكن مى‌خواستند نگذارند اين كارها بشود. خوب، بهتر اين بود كه در منطقه‌اى كه بايد مبلغين بروند، بايد اشخاص بروند و آن منطقه را تصحيحش كنند. عنايت داشتند به اينكه بفرستند در آنجا آن اشخاص فاسد را، و عامۀ مردم هم وقتى ديدند كه يك اشخاص فاسدى آمدند، يك اشخاصى بى‌بندوبار آمدند، همه كم‌كارى كردند. منطقۀ شما مشكلترين مناطق است براى اينكه شما بتوانيد در آن فعاليت كنيد، هيچ يك از مناطق اينطور نبوده است؛ براى اينكه در زمان سابق اين منطقه، منطقه‌اى است كه به فساد كشيده بودند، مركز فساد قرار داده بودند، هم از ناحيۀ خود دستگاه رضاخان و دنبالش اين پسرش بدتر از او و هم افرادى كه به آنجا مى‌آمدند و هم افرادى كه به دريا مى‌آمدند و افرادى كه براى تفريح به آنجا مى‌آمدند و آن بساط عيش و نوشى كه در آنجاها درست كرده بودند و جوانها را به فساد مى‌كشيدند. و لهذا، مشكل براى شما زيادتر از ديگران است. قم آسان است كه جوانهايش را ـ مثلاً ـ اصلاح كنند، اما رشت مشكل است، گيلان مشكل است، مازندران مشكل است. همت مى‌خواهد. علل كمبود روحانى و قضيۀ كمبود روحانى اينطور نيست كه فقط شما كمبود داريد، سرتاسر كشور كمبود دارند. و عمده هم اين است كه در زمان اين دو تا، پدر و پسر حاصل همۀ چيزها را هم از روحانيون گرفته بودند. مانده بود يك مسجدى، آن هم يك مسجدى كه تحت نظرِ ـ فرض كنيد ـ يك نفر بازنشسته باشد و محدود بود، همه جا محدود بود. نمى‌توانستيد يك كلمه حرف بزنيد، نمى‌توانستيد يك جايى كه دلتان مى‌خواست حرف بزنيد. از همۀ روحانيون سلب همۀ جهات را كرده بودند. و لهذا، وقتى كه در يك جامعه‌اى روحانيونش نتوانند كارى بكنند و فاسدها بيايند و مشغول شوند، جايى باشد كه محل تفريح است براى افراد، فاسدها، جايى باشد كه ترغيب مى‌كنند فساد را در آنجا، آنهمه مناظر فحشا، آنهمه مساكن فحشا، آنهمه ... اينها مطلبى است كه گذشته است در آنجا، و در طرف شماها بيشتر بوده است؛ اطراف همين دريا، جنگل و آن تفريحگاهها. بنابراين، شما از ديگران زحمتتان بيشتر است و كمبود در آنجا بيشتر احساس مى‌شود؛ يعنى، اگر يك جايى، در يك ده، يك روحانى بتواند فعاليت بكند در منطقۀ شما دو ـ سه نفر [روحانى فعاليت] مى‌كند. و كمبود هم همه جا هست و علتش هم همين است كه عرض كردم كه همۀ جهات را از روحانيين گرفته بودند. و لهذا اگر بعضيها يادتان باشد، همه‌تان يادتان نيست، يك وقتى «داور» 3

يك كلاسى باز كرد براى اينكه طلبه‌ها را بپذيرند. يك عدۀ كثيرى از اين طلبه‌هاى فاسد رفتند و اسم نويسى كردند و چه كردند و وارد شدند. اين يك راهى بود كه حوزۀ علميه قم را تضعيف كردند. از آن طرف فشار آوردند، از آن طرف درها را باز كردند كه بفرماييد، ما به شما شغل مى‌دهيم! و لهذا، بعد از زمان مرحوم حاج شيخ ـ رحمه‌اللّه‌ ـ 4

كه فوت شد، چهار صد نفر طلبه در قم بود، نه چهار صد نفرى كه بتواند كارى بكند، چهار صد نفر مأيوس، چهار صد نفرى كه همۀ اوضاع برخلاف آنها بود. چهار صد نفرى كه ـ تقريباً ـ غريب بودند در اين مملكت. و خداى تبارك و تعالى خواست كه اينطور بشود، خواست كه دست آنها كوتاه بشود و آنها الآن در اقليت هستند و غريب هستند و دست شما بحمداللّه‌ باز است، لكن كمبود داريم. مى‌دانيم كمبود داريم و كمبودش هم همين است كه آن وقت چيزى نمى‌توانستيد بگوييد يا بخوانيد. آن روزها جورى بود كه ـ مثلاً ـ كارى نبود بكنيد، يك بحث و يك نمازى مى‌خوانديد. امروزى كه مى‌توانيد همه كارى را بكنيد، افراد لازم است و بايد حوزه‌ها را ايجاد كنيد. حوزه‌ها بايد درش باز باشد. در هر جا حوزه باشد، در اطراف شما حوزه باشد، حوزه در آنجا باشد، براى اينكه اين روستاييها را بياوريد در آنجا تربيت كنيد، عالم كنيد براى آتيه. الآن ـ مثلاً فرض كنيد كه ـ مسئلۀ قضاوت [محل ابتلا است] يكى از مسائل مهم اسلام قضيۀ قضاوت است، اين سر و كار دارد با نواميس مردم، با جان مردم، با مال مردم. امروز ما كمبود قاضى داريم؛ براى اينكه قضاوت دست اينها نبود تا تربيت كنند، اصلش كتاب قضا يك كتاب منسى بود. امروز كه آزاد شده است و قضاوت آمده است به اينطرف دست شما، افراد را تربيت كنيد.

  1. - مانند آيۀ 103 سورۀ آل عمران.
  2. ـ «اِذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ». اگر عالِم فاسد شود، جهان فاسد مى‌شود. اين معنا قابل اصطياد است از حديث منقول در كتاب خصال، باب الإثنين، ص 37.
  3. ـ على اكبر داور، وزير دادگسترى در زمان حكومت رضا خان.
  4. ـ آقاى عبدالكريم حائرى يزدى، مؤسس حوزۀ علميۀ قم.

عنوان :

دعوت قرآن به وحدت بین مسلمین مسئولیت خطیر روحانیون

مرجع :

صحیفه امام (۱۵) صفحه ۵۰۱

مکان :

تهران، جماران

تاریخ :

۱۳۶۰-۱۰-۲۲

حضار :

ائمه جمعه استان گیلان