عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
[بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر مقدس رهبر عظيمالشأن انقلاب اسلامى حضرت آيت اللّه العظمى امام خمينى ـروحى فداه ـ سلام عليكم از آنجا كه مايل نيستم در اين شرايط حساس وقت شريف را تصديع نمايم بدون مقدمه سخنانم را آغاز مىكنم. من مادر يك شهيد به نام سيد علىاصغر كيا از خيل عظيم شهيدان اسلام عزيز هستم. خود در اوايل زندگى بر اثر حادثهاى همسر عزيز خود را كه از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند به يادگار از آن مرحوم مانده زندگى را ادامه دادم و يكى از آنها را در جنگ تحميلى تقديم اسلام و آن حضرت نمودم و اكنون نيز آمادۀ انجام تكليف مىباشم. اماما، پيام پر از درد و محنت شما در پذيرش قطعنامۀ 598 آسايش را از روح و جسم ملت ايران و مستضعفان جهان بويژه خانوادۀ شهيدان گرفت و مطمئن باشيد كه آنها هم همانگونه كه فرموديد آن را مانند جرعۀ زهرى نوشيدند ولى تحمل هر چيزى براى رضاى خدا و مصلحت اسلام عزيز گواراست. دشمنان قسم خوردۀ اسلام عزم خود را جزم نمودهاند كه دين مقدس اسلام را منهدم و نابود نمايند و اين را از اجداد و پيشينيان پليد خود به ارث بردهاند. اما زهى خيال باطل. خدايا تو شاهد باش كه ما هم با تأسى به پيشوايان بزرگمان همچون ابراهيم و محمد و على و زهرا و فرزندان معصومشان ـ صلواتاللّه عليهم اجمعين ـ و با تقليد از مرجع و ملجأ عظيمالشأن انقلاب عزم خود را جزم نمودهايم كه تا آخرين نفر و آخرين نفس با اهداف نامبارك آنها مبارزه كنيم. اماما، راهپيمايى روز عيد غدير ثابت كرد كه مردم شريف ايران مرگ را تحمل مىكنند ولى ننگ خوارى و ذلت در مقابل دشمنان اسلام را نه. آنها با اين حضور نشان دادند كه همواره گوش به فرمان رهبر الهى خود هستند و اين اطاعت را به حكم آيۀ شريفه (اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول) تكليف شرعى خود مىدانند. اماما، مبادا كه شرايط روز دامان كبريايى شما را غبارآلود و دل مباركتان را رنجور نموده باشد. ما به شما اطمينان مىدهيم كه با اشك چشمانمان دامان و دلتان را شستشو و با خونمان نهرى و با اجسادمان سدى در مقابل دشمنان اسلام ايجاد خواهيم كرد كه در آن غرق و زمينگير شوند. اماما، اينجانبه هديهاى ناقابل را كه ذخيره نموده و دهها فكر و خيال براى مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم به منظور رفع نياز جبهههاى جنگ تقديم مىنمايم و همچنين نذر نمودهام كه حقوق شش ماه خود را تقديم نمايم. لذا اكنون هديۀ مذكور (يك قطعه دستبند طلا) را به همراه مبلغ سى هزار ريال (حقوق يك ماه) تقديم و بقيه را نيز تحويل خواهم داد. ان شاءاللّه. در خاتمه آرزوى دعاى خير و تقاضاى عاجزانه دارم كه با دستخط مبارك (ولو كوتاه) جواب نامه را مرقوم فرماييد. از خداوند تبارك و تعالى به همراه همۀ مستضعفان و مسلمين و شيعيان طول عمر آن حضرت را با سلامت كامل خواهانم. حاجيه شمسى نورانى، از طلاب علوم دينيه و از خدمتگزاران امداد امام خمينى كاشان، والده شهيد سيد علىاصغر كيا. والسلام عليكم و رحمةاللّه.] بسمه تعالى فرزند عزيزم، خانم حاجيه شمسى نورانى نامۀ پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمىدانم چگونه بايد قدردانى كرد. من كه در مقابل اينهمه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كارى نمىتوانم انجام دهم. دستبندت را برايت مىفرستم تا از جانب من هديهاى باشد براى تو؛ و معادل آن را با نذر حقوق ششماههات را من خود به جبهه مىفرستم. از قول من به فرزندان عزيزت، اين عزيزان ملت شريف ايران، سلام گرمم را برسان. خدا يار و نگهدارت باد. 23 / 5 / 67 روحاللّه الموسوى الخمينى
عنوان :
ابراز تشکر از هدیه ارسالى
مرجع :
صحیفه امام (۲۱) صفحه ۱۳۴
مکان :
تهران، جماران
تاریخ :
۱۳۶۷-۰۵-۲۳
مخاطبین :
شمسى نورانى