Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم اتمام حجت خداوند در رفع عذرها من قبلاً از آقايان و عزيزان حاضر در اينجا تشكر مى‌كنم كه در اينجا تشريف آورديد و از نزديك ما شاهد چهره‌هاى نورانى شما هستيم. امروز كه بحمد اللّه‌ ايران به دست ايران و ايرانى اداره مى‌شود و همه شئون كشور در دست خود ايرانيان و خود دلبستگان به اسلام، رهبرى مى‌شود، امروز روزى است كه همه قشرهايى كه در اين كشور هستند مسئول هستند. هيچ فردى از افراد اين كشور، چه از نويسنده و روشنفكر و چه روحانى و دانشگاهى و چه ارتش و سپاهى و بسيج و عشاير و چه مردم بازار و مردم خيابانها نمى‌توانند عذرى پيدا بكنند به اينكه ما براى فلان عذر نتوانستيم به اين كشور اسلامى خدمت كنيم. تمام عذرها را خداى تبارك و تعالى راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام كرده است. و امروز ايران ميدان كار است، ميدان نبرد است با شياطين، و ميدان سازندگى جوانان است، و ميدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين و خدمت به مستضعفان جهان. هر كس در هر شغلى كه به او پيشنهاد مى‌شود، اگر شايستگى ندارد براى آن شغل، براى او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود، و اگر شايستگى دارد براى آن، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند. امروز ما احتياج به همۀ گروههايى كه در كشور هستند داريم، و همۀ ملت ايران احتياج به گروههاى مختلف دارند، و اسلام عزيز هم احتياج به فعاليت همۀ شماها دارد. از طرف خداى تبارك و تعالى عذرها منقطع است؛ راه را باز كرد، موانع را برطرف كرد، دشمنان را كنار گذاشت و ميدان را براى فعاليت باز كرد. و ما در اين كشور، اسلام، در اين كشور احتياج به بسيارى از چيزها دارد كه آنها كه مى‌توانند اين احتياج را رفع كنند و شايسته هستند، براى آنها عذرى نيست كه وارد نشوند. لزوم تصدّى امر قضاوت بر روحانيون امروز ما قاضى لازم داريم. قضاوت، شما مى‌دانيد كه در طول مدت سلطنت، به دست روحانيون نبود كه به حسب احكام اسلام مختص به آنهاست. قضاوت به يك صورت مشوه درآمده بود و قاضى يك آدمى بود كه به حسب اكثر كه به درد هيچ چيز نمى‌خورد «سيّما قضا». 1

امروز قضاوت احتياج دارد به افراد، به افراد حوزه‌هاى علميه هرجا كه هست، قم، مشهد، آذربايجان، هرجا كه حوزۀ علميه هست، اصفهان. علما و مدرسين حوزه‌ها بايد قاضى تربيت كنند و اين يك واجب كفايى است براى همه. قضاوت يك واجب كفايى است كه اگر كسى بتواند انجام بدهد و به زمين بماند اين امر، معاقب است. اينكه «من حالا حالش را ندارم، قضاوت امر مشكلى است» اين حرفها عذر نيست. بايد همۀ افرادى كه خودشان را شايسته مى‌دانند بيايند و اين امر بزرگ را و اين امر زمين مانده را از زمين بردارند، اين بار را از زمين بردارند. و گويندگانى كه هرجا ما داريم، در سرتاسر كشور، چه گويندگانى كه از طبقۀ روحانى هستند و اهل منبر، و چه گويندگانى كه از ساير طبقات هستند، و نويسندگان در هر جا كه هستند، چه در حوزه‌هاى علميه و چه در دانشگاهها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براى آنها كه چون من وارد يك شغلى نيستم پس نويسندگى هم نكنم. شغل، امروز يك امرى است كه براى آن اشخاصى كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغلها دارد، واجب كفايى است. واجب كفايى آن است كه به همه واجب است و چنانچه ترك بشود، همه معاقب هستند؛ لكن اگر يك عده‌اى قيام كردند به آن امر، از ديگران ساقط مى‌شود. قضاوت از اين امرهاست. و رسيدگى به حال مستضعفان، رسيدگى به حال اينهايى كه در طول مدت سلطنت و خصوصاً اين رژيم اخير از هر چيز محروم بودند، اين هم يكى از امورى است كه آنهايى كه قدرت دارند به اينكه براى آنها خدمت كنند، خدمت يك امر لازمى است براى آنها و بايد خدمت كنند. و مسئلۀ تبليغ كه يكى از امور بسيار مهم است و اكثر شما كه در اينجا تشريف داريد مورد عملتان هست. احتياج ارتش به امر تعليم و تربيت اسلامى هر كارى را كه انسان عهده‌دار شد، مسئول آن كار است. مسئول است در اينكه به راستى و امانت عمل كند، و مسئول است در اينكه با جديت و فعاليت عمل كند و با خلوص براى خداى تبارك و تعالى. شمايى كه در ارتش سازمان ايدئولوژى را داريد و سازمان سياسى را داريد، الآن مسئول اين امر هستيد. همۀ جمعيت دنيا احتياج به تعليم و تربيت دارند. هيچ كس نمى‌تواند ادعا كند كه من ديگر احتياج ندارم به اينكه تعليم بشوم و تربيت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتياج داشت، منتها احتياج او را خدا رفع مى‌كرد. ما همه احتياج داريم. ارتش از آن ارگانهايى هست كه احتياجش بيشتر است به اين امور، و شما كه متكفل اين امر سياسى و اين امر تبليغاتى و اين امر ايدئولوژى هستيد بايد بدانيد كه مسئوليت بزرگى به عهده‌تان است و عمل ارزشمندى هم هست. ارتشى كه در طول مدت شاهنشاهى گرفتار بوده است به دست يا مستشارهاى خارجى و يا فرماندهان داخلى ـ كه از آنها كمتر نبودند ـ و آن چيزى كه مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سياسى ـ اسلامى و مسائل ايدئولوژى اسلامى، بلكه شايد در بسيارى از جاها مردم را از اسلام دور مى‌كردند، مردم را كنار مى‌گذاشتند، ارتش را نمى‌گذاشتند كه حتى مسائل عادى خودش را ياد بگيرد. امروز كه ارتش بحمداللّه‌ اسلامى است و نيروهاى مسلح ايران بحمداللّه‌ همه متحول شدند به يك نيروهاى اسلامى و خدمتگزار به قرآن كريم، امروز احتياج دارند به تعليم و تربيت. احتياج دارند به اينكه مسائل را، مسائل اسلامى را، مسائل سياسى ـ اسلامى را، به آنها گفته بشود تربيت بشوند آنها. و محتاج به اين است كه آقايانى كه متكفل اين امور هستند، آنها را از گروههايى كه هستند، حزبهايى كه هستند، آنها را كنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش. ارتش اسلامى قدرتمند، منتها با تعليمات اسلامى و فهماندن به اينكه اسلام چه سياستى در جهان دارد و مى‌خواهد چه بكند، اينها بايد به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربيت و تعليم واقع بشوند. اخلاق كريمه، آن قدرى كه در ارتش و در سپاه و در قواى مسلح ديگر اخلاق كريمه لازم است، شايد در جاهاى ديگرى به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند كه گاهى در جبهه‌ها وقتى كه مى‌روند ممكن است كه با يك وضعى روبرو بشوند كه اگر اخلاق اسلامى نداشته باشند، براى خودشان، براى ارتششان غائله بجا بياورد. اخلاق اسلامى را بايد براى آنها بگوييد و بحمداللّه‌ آنها، براى پذيرايى الآن مهيا هستند؛ و بحمداللّه‌ بسيارى از آنها هم تربيت شده هستند. شما وقتى ملاحظه مى‌كنيد در جبهه‌ها، مى‌بينيد كه اين جوانهاى عزيز سپاه و ارتش و ساير قوا، اينها چه فداكاريها مى‌كنند و چه مناجاتها با خدا مى‌كنند، اينها ساخته شدۀ اسلام هستند، لكن احتياج باز دارند به اينكه تربيت بشوند، تعليم بشوند. و آنهايى كه متكفل امور صنايع هستند ـ صنايع دفاع ـ بدانند كه امروز ايران احتياج دارد به وجود آنها و آنها مسئول‌اند در مقابل خداى تبارك و تعالى. بايد با تمام قوا افكار خودشان را صرف كنند كه ما در يك همچو قضيه‌اى ان شاء اللّه‌ به خودكفايى برسيم. و شما خدمتى كه مى‌كنيد خدمت بسيار بزرگى است و مسئوليت هم داريد در مقابل خدمت، چنانچه اجر داريد در مقابل خدمت، اجر اخروى داريد. لزوم امين بودن افراد در مسئوليتها و هر كس در هر جا هست و هرجا خدمت مى‌كند، يكى از امورى كه بسيار براى او لازم است امانت است، امين بايد باشد. اگر خداى نخواسته، در يك گروهى اشخاص غير امين و اشخاص خائن پيدا بشود، يك وقت مى‌فهميم كه تمام آن گروه را اينها به بدنامى كشيدند يا به فساد. از امور لازم، امانت است در امور. براى بازرسها امانت از امور بسيار لازم است. آنهايى كه در شغل بازرسى هستند، آنها بايد امين باشند، و مطلبى كه دست آنها مى‌آيد به احدى غير از آنجايى كه بايد گفته بشود نگويند. عِرض 2

مردم، حيثيت مردم از امورى است كه خداى تبارك و تعالى دربارۀ او بسيار تأكيد كرده است، و اسلام دربارۀ او بسيار پافشارى كرده است. قاضيهاى محترم دادسراها و ساير جاها، كسانى كه متكفل قضا هستند يا بازرسى هستند، در هر جا كه هستند اينها بايد امين باشند و ان‌شاءاللّه‌ هستند. و بايد مطالبى كه از اشخاص، آنها كه سر و كارشان با اعراض مردم است، سروكارشان با حيثيات مردم است، با جان مردم است، با ناموس مردم است، اگر بنا باشد كه به غير آن راهى كه خدا تعيين كرده است يك راه ديگر بروند و خداى نخواسته، افشاى اسرار مردم را بكنند، ولو يك انسانى باشد معصيتكار، آن را افشا بخواهند بكنند، الاّ آنهايى كه معصيت را علن 3

مى‌كنند، آنها ديگر احترامى ندارند در اسلام. آن كسى كه علناً آمده است در خيابان و كار خلاف مى‌كند، اين ديگر احترام ندارد. اما آنهايى كه تحفظ مى‌كنند بر اين مسائل، در خلوت يك كار خلاف مى‌كنند، بر فرض اينكه شما مطلع شديد، جايز نيست برايتان كه اين را افشا كنيد حتى براى برادرتان، حتى براى اهل منزلتان. بنابراين، از امور مهمى كه براى قاضى، براى آن اشخاصى كه بازپرس هستند، براى سازمان بازرسى، از امور مهمى كه بايد مراعات كنند، اين است كه امين باشند در آن امرى كه به آنها محول شده است؛ و اين طور نباشد كه سازمانى باشد براى بازرسى و آن وقت خودش معصيت خداى نخواسته بكند و افشا كند اسرار مردم را؛ و همان جايى كه بايد گزارش بدهد، بيش از او تعدى به هيچ وجه نبايد بكند. وظيفه حوزه‌هاى علميه در تربيت قاضى و من از حوزه‌هاى علميه و از علماى اعلامى كه در بلاد هستند و از فضلايى كه در حوزه‌ها هستند، از آنها مى‌خواهم كه در اين امور، در امور قضايى و در امور دادگسترى به اين كشور كمك كنند. و حوزه‌ها مى‌توانند در عين حالى كه حوزه بقايش هست و بايد باشد، مى‌توانند عده به مقدارى كه احتياج هست به قضاى، تحويل بدهند قاضى را، تربيت كنند قاضى را. اين يك امر مهمى است براى اسلام و براى مسلمين. اعراض مردم دست قضات است؛ بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند تا بيايند و خدمت كنند به اين كشور. و تمام اشخاصى كه هستند و هستيم و هستيد شما، تمام ما مسئول هستيم. بايد فكرى بكنيم كه خدمتى كه از ما مى‌آيد امروز بكنيم، خصوصاً در يك عصرى كه همۀ تبليغات دنيا تقريباً بر ضد ماست. شما هر راديويى را كه باز بكنيد و هر مطبوعاتى را كه از خارج اگر آمد ببينيد، مى‌بينيد كه مشحون 4

است از اينكه به دولت ايران حمله مى‌كنند، آن وقت هرچه دروغ هم دلشان مى‌خواهد مى‌گويند. البته ملت ايران هم، دولت ايران هم به آنها خيلى صدمه وارد كرده است؛ شيرهاى نفت را بسته است به روى امريكا و به روى اسرائيل. راه براى آنها نيست در اينجا تا اينكه جاهايى را كه آنها مى‌خواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمنهايشان بكنند. بيايند اينجا، راهى ندارند. افراد ايران ديگر وابسته به آنها نيستند تا براى آنها كار بكنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنيشان هم تا آخر هست. لكن بايد شما آقايان همه با هم باشيد، اختلاف نباشد در كار، اتحاد باشد، همبستگى با هم داشته باشيد. دانشگاهها با هم دوست و رفيق باشند؛ و دانشگاه با فيضيه پيوند دايمى داشته باشند. و تبليغاتْ تبليغاتِ دامنه‌دار باشد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى. و سفارتخانه‌ها در هرجا هستند بايد تبليغ كنند اسلام را و جمهورى اسلامى را. همه بايد، ما اين امرى را كه ملت با آن زحمت و با آن همه رنج در ظرف پنجاه سال يا بيشتر و خصوصاً اين اواخر كشيده و اين همه شهيد داده است و اين همه معلول داده است كه انسان خجالت مى‌كشد از روى آنها، بايد ما خدمت كنيم تا بتوانيم يك عشرى از اعشار آن كارهايى كه آنها براى همۀ ما كردند از عهده برآييم. تلاش براى خودكفايى و رهايى از وابستگى برادرها! امروز روز كار است. هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مى‌خواهيم خودكفا باشيم؛ خودكفايى را با تبليغات نمى‌شود كرد، با كار مى‌شود كرد. رعيت بايد كار بكند، كشاورز بايد كشاورزى بكند، دامدارها بايد دامدارى بكنند، و باغبانها بايد باغبانى بكنند؛ و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خودشان را به دانشجويان منتقل بكنند. و دانشگاه كه در رأس امور هست و تقديرات يك كشورى، مقدرات يك كشورى بسته به وجود آنهاست، بايد جديت بكنند كه روى خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم، به سوى كعبه آمال، به سوى خداى تبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيۀ اين كشور. و من اميدوارم كه همۀ ما موفق بشويم به خدمت. شمايى كه در صنايع هستيد صنعت را تقويت كنيد. آقايانى كه در جاهاى ديگر هستند آن كارهايى كه به آنها محول است تقويت بكنند. مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند، و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل كنند و ننشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويند كه حالا كه ما داخل كار نيستيم پس بايد كارشكنى هم بكنيم. خوب، فهميدند، در عرض اين چهار سال فهميدند كه كارهاى آنها در ايران ديگر اثرى ندارد. ايرانيها آن راهى را كه گرفتند و پيدا كردند، دنبال مى‌كنند. ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند، ديگر قدرت اين را ندارند. بنابراين، آنهايى كه در خارج هستند بروند سراغ يك زندگى‌اى بكنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هى بنشينند و فحاشى بكنند. آنها هم كه در داخل هستند و يك قدرى فضولى مى‌كنند، آنها هم كنار بگذارند؛ ديگر گذشت وقت اينكه فضوليهاى شما يا تبليغات شما تأثيرى در اين كشور بكند. بحمداللّه‌ اين كشور الآن در تحت عنايت حق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر ـ سلام اللّه‌ عليه ـ به مقامى رسيده است كه مى‌تواند راه خودش را طى كند. و اميدوارم كه غرور براى ما پيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مى‌دهد و شما دعا كنيد كه به دست شما انجام بدهد. خداوند همۀ شما را ان شاء اللّه‌ سلامت بدارد و عزت و عافيت. و همۀ ممالك اسلامى را از شرّ اجانب و غارتگرها نجات بدهد. والسلام عليكم و رحمة اللّه‌

  1. ـ يعنى بويژه در امر قضا.
  2. ـ آبرو.
  3. ـ آشكارا.
  4. ـ پر شده، آكنده.

عنوان :

منقطع شدن عذرها در خدمت نمودن به اسلام و کشور

مرجع :

صحیفه امام (۱۷) صفحه ۲۵۵

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۱-۱۰-۲۶

حضار :

سلیمى (وزیر دفاع) صفایى (رئیس سیاسى ایدئولوژیک ارتش) کارکنان صنایع دفاع پرسنل دایره سیاسى عقیدتى کارکنان صدا و سیماى مرکز اصفهان