عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم لزوم حفظ حيثيت اسلام اينكه پيش من اهميت دارد اين اموال نيست؛ اين داراييهاى جنايتكاران نيست. اينكه من خيلى به آن اهميت مىدهم اين است كه امروز كه جمهورى اسلامى اعلام شده است و مردم ايران را از شرّ آنها، از شرّ رژيم فارغ مىدانند و جمهورى را «اسلامى» مىدانند، همۀ اقشار ملت خصوصاً آنهايى كه در رأس كار هستند، خصوصاً روحانيينى كه در رأس كار هستند، اينها جديت كنند به اينكه نبادا خداى نخواسته چهرۀ جمهورى اسلام به طور قبيح بين مردم وجود پيدا كند. اين اهميت در رأس همۀ امور اين معناست. اموال چيزى نيست ببرند، بخورند، يا بگيرند؛ يا براى مستضعفين كار بكنند؛ البته مىشود؛ آنكه اهميت دارد حيثيت اسلام است، كه بايد كوشش كرد اين حيثيت را حفظ كرد. تا حالا مردم مىديدند كه خوب، يك دولت طاغوتى است و كارهايش كذا و كذاست؛ وقتى كه دولت طاغوتى رفت، مردم توقع دولت اسلامى دارند. مردم توقع دارند كه حالا كه نمىتوانيد همۀ كارها را يكدفعه اصلاح كنيد، لكن اينهايى كه در رأس كار هستند جورى نباشد كه اسلام را هم مثل يك دولت طاغوتى ما عرضه بكنيم. اگر ما مسامحه كنيم در امور، يا تخطى كنيم از آن مشيى كه اسلام و حكومتهاى اسلامى دارد، اين اسباب اين مىشود كه اسلام را ما در نظر عالم، در نظر غير، در نظر جوانهاى بىاطلاع از اسلام، قشرهايى كه اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند، در نظر اينها يك صورت طاغوتى به آن داده بشود. اين شكست است كه تا آخر اسلام را به شكست مىرساند. ديروز به بعضى از اين آقايان كه اينجا بودند گفتم كه آن روزى كه وجهۀ اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است كه بزرگان اسلام جانشان را دادند براى آن. در زمان معاويه و در زمان پسر خلف معاويه مسئله اينطور بود كه چهرۀ اسلام را اينها داشتند قبيح مىكردند. به عنوان خليفةالمسلمين، به عنوان خليفۀ رسولاللّه آن جنايات را مىكردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اينجا بود كه تكليف اقتضا مىكرد براى بزرگان اسلام كه مبارزه كنند و معارضه كنند؛ و اين چهرۀ قبيحى كه اينها دارند از اسلام نشان مىدهند و اشخاص غافل ممكن است كه خيال كنند كه اسلام خلافتش همين است كه معاويه دارد و يزيد دارد، اين است كه خطر مىاندازد اسلام را و اين است كه مجاهده برايش بايد كرد، ولو انسان به كشتن برود. رعايت مقررات و موازين شرعى تا حالا همۀ قشرها ـ خداوند همهشان را سعادت و سلامت بدهد ـ مبارزه كردند و اين قشرى كه ظالم بودند، ستمكار بودند، خائن بودند، اين رژيم فاسد را شكستند و از بين بردند. حالا كه مملكت دست خود مردم افتاده است، و ادعا اين است كه يك حكومت اسلامى است، كه يك جمهورى اسلامى است، حالاست كه خطر زياد است. حالاست كه براى قشر روحانيت از همه بيشتر؛ براى اينكه اينها نمونهاى از اسلام هستند؛ نمونهاى از انبيا هستند. براى ساير قشرها هم همين معنا. اينكه به اسلام عقيده دارد، به خدا عقيده دارد، برايش الآن يك تكليف هست كه در اين وقتى كه آن رژيم طاغوتى رفته است، و حالا ـ ما ادعا مىكنيم ـ يك رژيم اسلامى و انسانى هست، يكوقتى طورى نشود كه كميتهها در سرتاسر كشور، عرض بكنم پاسدارها در سرتاسر كشور، ساير قشرها در سرتاسر كشور، خودشان را آزاد بدانند كه هر كارى مىخواهند بكنند؛ آزاد بدانند كه هر جور مىخواهند رفتار بكنند. اين است كه اگر چنانچه كميتهها روى موازين اسلامى عمل نكنند، اگر روحانيون، كه در رأس جامعه هستند روى موازين [و] مقررات به طور دقت عمل نكنند، اگر دولت به طور دقت عمل نكند، اگر ارتش به طور دقت عمل نكند و اعمالشان را تطبيق ندهند با اسلام، يك صورت قبيحى از اسلام در خارج منعكس مىشود؛ كه حالا هم كه دولت اسلامى مثلاً شد، حالا هم كه جمهورى اسلامى شد، مثلاً پاسدارهاى اسلام مىريزند خانههاى مردم را غارت مىكنند؛ چه مىكنند. يك قضيه كه بشود، كافى است كه بگويند همه مىكنند! دو تا قضيه وقتى كه واقع بشود كه بيخود بريزند به خانههاى مردم و از آنجا مثلاً غارتگرى بكنند، اين كافى است براى اينكه بگويند كميتهاىها كه بگويند پاسدارهاى اسلامى وضعشان غارتگرى است. يك كميته در يك محلى اگر واقع بشود، دو تا كميته در يك محلى اگر واقع بشود، و برخلاف مقررات شرع در آن عمل بشود، كافى است كه بگويند كميتههاى اسلامى هم اينطور هستند كه اينطور كارها را انجام مىدهند. اگر دو تا حبسى برخلاف مقررات اسلام با آنان عمل بشود كافى است كه بگويند حبس اسلام هم مثل حبس ساواك مىماند! مسئولان نظام در معرض آزمون الهى الآن يك تكليف بسيار بزرگى به عهدۀ همۀ ماست. من كه يك طلبه هستم اين تكليف را دارم؛ آقايان هم، كه از آقايان هستند، اين تكليف را دارند؛ ساير قشرها هم دارند؛ كه كوشش كنيم وجهۀ اسلام و صورت اسلام را آنطور كه هست نمايش بدهيم؛ نه آنطورى كه خلفايى مثل معاويه و يزيد و بعضى، يا بسيارى از خلفاى اموى و بنىعباس جلوه مىدادند. به عنوان اينكه ما نمايندۀ اسلام هستيم كارهايى مىكردند كه با اسلام مخالف بود؛ و اسباب اين مىشد كه يكوقت وجهۀ اسلام را در دنيا دگرگون كنند. الآن ما در يك امتحان بزرگ واقع هستيم. الآن خدا ما را امتحان مىكند كه آيا ما در اين وقتى كه يك مطلبى دستمان آمده، يك قدرتى دستمان آمده است، آيا ما چه مىكنيم؟ ما هم همان هستيم به صورت ديگر؟ يا خير، ما روى مقررات عمل مىكنيم؟ آنى كه مهم است پيش من اين است كه امروز خطر هست در كار، خطر كمونيست در كار اينقدرها نيست؛ هست، ولى اينقدرها نيست. خطر ساواكى ديگر اينقدرها نيست در كار، اين خطرها مهم نيست. اموال شاه سابق برود يا نرود، پيش من چيز مهمى نيست؛ قصرهاى كذا و كذا پيش ما چيز اهميتدارى نيست؛ آنى كه اهميت دارد اين است كه وجهۀ اسلام محفوظ باشد؛ صورت اسلام آنطورى كه هست باشد. امروز كه دست ما افتاده يك جورى نمايش ندهيم كه بگويند اسلام اين است. ضربه به حيثيت اسلام، جرمى نابخشودنى يكوقت مىگويند كه فلان آدم اينطورى است، اين اشكالى ندارد؛ فلان شخص اينطورى است. يكوقت اگر بنا شد كه مثلاً در قشر معممين، خداى نخواسته، در قشر علما، خداى نخواسته، يك مطلب خلافى واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود، مردم مىگويند كه خوب، اينها نمايندگان اسلام هستند، نمايندگان اسلام هم همين طورند؛ پس معلوم مىشود اسلام اينطورى است. كميتههايى كه براى كميتۀ اسلامى هست و كميته در حكومت اسلامى هست اگر چنانچه يك قضيهاى بر آن واقع بشود، صورت اسلام را بد نمايش مىدهد، و اگر يك همچو كارى به دست ماها واقع بشود، جرمى است كه بخشودنى نيست؛ پيش خداى تبارك و تعالى بخشودنى نيست. اين مثل ساير گناهها نيست. اين يك گناه بزرگى است كه اسلام را ما در خطر انداختيم؛ اسلام را برخلاف آن چيزى كه هست نمايش داديم. درخواستى عاجزانه ولهذا من از همه، از همۀ كميتهها، از همۀ پاسدارها، از همۀ معممين، از همۀ اهل منبر، از همۀ اهل محراب، از همۀ مسلمانها، عاجزانه، با كمال عجز و تواضع، استدعا مىكنم كه اين اسلامى كه الآن به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهيد؛ همان طور كه هست عرضه كنيد. اگر اسلام را همان طور كه هست عرضه كنيد، دنيا قبولش مىكند؛ متاع خوبى است. اما اگر چنانچه امروز خداى نخواسته ما يك جور عملى بكنيم كه اين عمل اسباب اين بشود كه بگويند اسلام اينطور هست، بزرگتر خيانت را ما به اسلام كرديم. اين يك سفارش عمومى است كه پيش من اهميت دارد و بايد عرض بكنم به همه، به همۀ قشرهاى ملت بايد عرض بكنم با كمال دقت توجه كنيد كه يك قدم خلاف اسلام نباشد، يك قدم. با كمال دقت ملاحظه كنيد كه كميتههايى كه در تحت كفالت شماست اشخاصى توى آن نباشند كه خلاف اسلام عمل مىكنند. با كمال دقت ملاحظه كنيد كسانى كه به عنوان اسلام، به عنوان مسلمين، به عنوان چه، معممين كذا، اينها يك قدم خلاف برندارند كه خداى نخواسته چهرۀ اسلام را برخلاف آنطورى كه هست قبيح نشان بدهند. اين در نظر من از همۀ چيزها اهميتش بيشتر است و مسئوليتش هم بيشتر. همۀ ما مسئوليم كه اين كار را انجام بدهيم؛ يعنى آنطور كه، آنقدرى كه، قدرت داريم اين كار را انجام بدهيم كه گمان نشود كه اسلام هم مثل ساير حكومتهاى ديگر هست و تا حالا دستشان چيزى نبوده؛ حالا كه دستشان آمده، همانند كه بودند و همانند كه هستند. لزوم مراقبت مردم، از اعمال مسئولان اين مسئله مهم است. و آقايان توجه كنند همه و همۀ ملت موظفند كه نظارت كنند بر اين امور. نظارت كنند اگر من يك پايم را كنار گذاشتم، كج گذاشتم، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتى، خودت را حفظ كن. مسئله، مسئلۀ مهم است. همۀ ملت موظفند به اينكه نظارت داشته باشند در همۀ كارهايى كه الآن مربوط به اسلام است. اگر ديدند كه يك كميته خداى نخواسته برخلاف مقررات اسلام دارد عمل مىكند، بازارى بايد اعتراض كند؛ عرض بكنم كه كشاورز بايد اعتراض كند؛ معممين و علما بايد اعتراض كنند. اعتراض كنند تا اين كج را راست كنند. اگر ديدند يك معمم بر خلاف موازين اسلام، خداى نخواسته، مىخواهد عمل بكند، همه موظفند كه جلويش را بگيرند كه امروز غير روزهاى ديگر است. آن وقت هم بايد بگيرند، اما حالا كار مهم است. حالا اساس، اساس وجهۀ اسلام است. اساسى است كه الآن اسلام به دست ما افتاده، داريم چه مىكنيم؟ بنابراين، آنى كه به نظر بنده مهم است اين است، و البته اينها هم بايد عمل بشود؛ اما اينها در درجۀ دوم است؛ درجۀ اولش عبارت از اين است كه همۀ ما، همۀ قشرها، همه، اينها همه بايد اين جهت را توجه داشته باشند و همۀ آنها مراعات اين مسئلۀ كُلُّكُم راعٍ، همه بايد مراعات اين مسائل را بكنند. 1
توجه داشته باشند كه نبادا من يكوقت يك كلمه برخلاف مقررات اسلام بگويم. اعتراض كنند، بنويسند، بگويند. آقا، خداى نخواسته آقا، شما، ايشان، ايشان، اينهايى كه الآن مردم توجه به آنها دارند و مىگويند اينها مثلاً دارند اداره مىكنند، چه حكومت باشد و چه كسانى كه عرض بكنم كه از اين دادگاهها باشد، هر جا باشد، الآن وقت اين است كه همۀ اينها مواظبت كنند خودشان [را]. مواظبت كنند در اينكه يك قدم كج نگذارند؛ و اسلام را حفظ كنند. صورت اسلام را آنطورى كه هست نشان بدهند. و اگر خداى نخواسته يك كسى پيدا شد كه يك كار خلاف كرد، اعتراض كنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض كنند كه آقا چرا اين كار را مىكنى. در صدر اسلام هست كه عمر وقتى كه گفت ـ در منبر بود ـ كه اگر من يك كارى كردم شماها چه بكنيد. يك عربى شمشيرش را كشيد گفت ما با اين، با اين شمشير راستش مىكنيم. بايد اينطور باشد. بايد مسلمان اينطور باشد كه اگر ـ هر كه مىخواهد باشد، خليفه مسلمين و عرض بكنم هر كه مىخواهد باشد ـ اگر ديد پايش را كنار گذاشت، شمشيرش را بكشد كه پايت را راست بگذار. اگر ما بخواهيم اسلام را حفظ كنيم و اينطورى كه بخواهيم يك نمونه در عالم نشان بدهيم، ايران را بگوييم يك نمونه است، يك الگو هست، با رفتن شاه درست نمىشود؛ با رفتن ظالمها درست نمىشود. اگر بنا شد كه ظالمها رفتند و ما يك دستۀ ديگر جايشان نشستيم، همان كارها را به اندازهاى كه قدرت داريم بكنيم، ما هم همان هستيم؛ ما هم همان رژيم هستيم؛ ما هم همان ظالم هستيم. اين يك مطلبى است كه بايد همه بدانند و همۀ ملت بايد بدانند. و در رأس آنها اين است كه روحانيون و كسانى كه مرجع امورند در همۀ جاها، دولت اسلامى ـ عرض بكنم كه ـ ارتش اسلامى، همۀ قواى انتظاميهاى كه حالا همه مىگويند ما اسلامى هستيم و از طاغوت بيرون آمديم و به اسلام گرايش پيدا كرديم، مجرد لفظ فايده ندارد؛ بايد محتوا داشته باشد. بايد شهربانى حالا وضعش با آن وقت تغيير بكند؛ نه لفظش تغيير بكند و وضعش همان باشد. بايد شهرداريها همين طور باشند. ارتشيها همين طور باشند، وزارتخانهها همين طور باشند ادارات همين طور باشند، بازار همين طور باشد، بازار بايد بازار اسلامى باشد، نه بازار چپاولگرى؛ نه بازار قاچاق؛ بازار اسلامى باشد؛ به حال مردم رسيدگى بكنند. اين مردم دارند از بىبضاعتى چه مىشوند، آنهايى كه فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا مىبرند! اينها با وضع اسلام موافق نيست؛ مخالف است ... . بنابراين، الآن بر عهدۀ ما همه، همۀ افراد ملت، از صدر تا ذيل، چه در دستگاههاى حكومتى باشند چه نباشند، چه در دستگاههايى باشد كه تمشيت امور را مىكنند چه نباشد، الآن به عهدۀ همۀ ما اين است كه ما كارهايمان را موافق اسلام قرار بدهيم. و اسلام را حالا كه مىگوييم جمهورى اسلامى هست و حالا كه مىگوييم مملكت اسلامى است و حالا كه مىخواهيم عرضه كنيم به خارج كه اين ايران الگو باشد از براى ساير جاها، يكوقت جورى نباشد كه يك الگويى باشد، الگوى شيطانى باشد؛ و ما غفلت از آن بكنيم. بايد يك الگوى اسلامى باشد و اين وظيفه بر عهدۀ همۀ ماست. انشاءاللّه خداوند همۀ شما را موفق بدارد. و من تشكر مىكنم از اينكه آقايان از راه دور آمدند براى ملاقات ما. و اميدوارم كه اين امور هم اصلاح بشود انشاءاللّه. [يكى از حضار در مورد اقتصاد و امكانات اقتصادى سخن گفت، امام فرمود:] من ديگر وقتم كم است؛ وقت من كم است. امور بايد موافق اسلام باشد. ثروت اگر ثروتى است كه مخالف اسلام است، مصادره خواهد شد؛ حساب خواهد شد. اين املاكى كه گفته شد كه مصادره مىشوند و دولت چه مىكند املاك مردم نيست. عبارت از زمينهاى مواتى كه دولت سابق بدون اينكه مالك باشد فروخته است؛ يا اشخاصى بدون اينكه مالك شده باشند فروختهاند. اينها هست. نه اينكه يك كسى خودش زمينى را احيا كرده، و بروند از او بگيرند. اين حرفها نيست در كار؛ اسلام اين حرفها را ندارد كه براى هواى نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگيرد [چنين] نيست. مال مردم روى حقوق حقۀ شرعى و روى موازين الهى بايد درست بشود. و اگر موازين الهى عمل بشود، همۀ امور درست مىشود.
عنوان :
خطر مخدوش شدن چهره اسلام لزوم مراقبت مردم از مسئولان نظام جمهورى اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۸) صفحه ۲۹
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۳-۰۸
حضار :
روحانیون پرسنل سپاه پاسداران اهالى کرج