عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم من هميشه دعاگوى شماها، دعاگوى تمام اقشار ملت، دعاگوى پاسداران انقلاببودهام و انشاءاللّه خواهم بود. خداوند اين چهرههاى نورانى را به نور جمال خودش روشنتر فرمايد. خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنايت فرمايد. خداوند شماها را با سعادت و سلامت نفس در اين دنيا، و با سعادتهاى بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرمايد. نقش جوانان در پيروزى انقلاب شماها قشر جوان بوديد، قشر جوانى كه از همين توده؛ نه در طبقۀ بالا كه همه چيز ما را آنها به باد دادند و نه آنهايى كه به خارج فرار كردند، يا بودند و اموال اين ملت را به يغما بردند. شما جوانهايى كه در متن توده، در متن جامعه بوديد منت بر ما داريد. همه منتِ اسلام را دارند، ما منتى بر اسلام نداريم؛ اسلامْ منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لكن من منت از شما مىكشم. شما جوانهاى قدرتمند، شما جوانهاى باايمان، شما جوانهاى با قدمِ ثابت، اين پيروزى را تحصيل كردهايد. من ـ خدا مىداند ـ در مدرسه كه بعد از يكى ـ دو روز متوجه شدم به اين عكسهايى كه از جوانهاى ما در مدرسه هست ، كه البته اين بعض از آن شهيدان ما هستند، خدا مىداند كه بر قلب من چه مىگذرد و من چقدر متأسفم، متأثرم. اينها جوانهاى خود ما هستند؛ اينها فرزندان من هستند. اين جوانهاى برومند براى اسلام شهيد شدند. خداوند آنها را با صاحب اسلام محشور فرمايد. ما متأسفيم از اين كشتارها، از اين وحشيگريهايى كه رژيم منحوس كرد؛ لكن متشكريم كه خون ما، خون جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شد. اسلام از اين شهيدها خيلى داشته است، از اين عزيزها خيلى داشته است. و شما جوانها مثل جوانهاى صدر اسلام به اسلام خدمت كردهايد. اسلام داشت منسى 1
مىشد؛ اسلام را داشتند منهدم مىكردند، قرآن را داشتند زير چكمهها از بين مىبردند. قيام شما جوانهاى ايران، قيام شما ملت ايران كه قيام الهى بود، نهضت الهى بود، قرآن را زنده كرد، اسلام را زنده كرد؛ حيات تازه به اسلام بخشيد. مجاهدت براى استقرار جمهورى اسلامى و من اميدوارم كه از اين به بعد باز همۀ ما، همۀ ما مجاهدت كنيم تا جمهورى اسلام را مستقر كنيم در اين مملكت و دست اجانب را همان طورى كه تا حالا قطع كردهايم، از اين به بعد هم نگذاريم سلطه پيدا كنند بر ما، و نخواهيم گذاشت. ما اجازه نخواهيم داد كه دولتهاى ابرقدرت در مقدرات مملكت ما دخالت كنند، در ارتش ما دخالت كنند، در فرهنگ ما دخالت كنند، در اقتصاد ما دخالت كنند. گذشت آن وقت كه اينها بدون چون و چرا دخالت مىكردند در اين امور. امروز ملت ما زنده است. امروز جوانهاى برومند ما زندهاند، ايستادهاند. اينها بودند كه ثابت كردند كه توپ و تانك اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ايمان. ايمان به خدا، ايمان به مبادى اسلامى بود كه شما را پيروز كرد. عزيزان من! ايمان خودتان را قوى كنيد. گمان نكنيد كه قدرت مادى اين كار را كرد. روى حساب قدرت مادى، قدرتهاى آنها ميليونها برابر شما بود؛ روى حساب دنيايى نبايد شما غلبه كنيد؛ آنها بايد با يك يورش شما را از بين ببرند لكن همۀ حسابهايى كه حسابگرها مىكردند باطل شد! و خودشان هم تصديق كردند كه اين نهضت موافق با هيچ حسابى نبود؛ [اين] پيروزى موافق با هيچ حسابى نبود. آنها حسابهاى مادى را دارند، حسابهاى دنيايى را مىكنند. و البته روى حساب مادى و روى حساب دنيايى، يك جمعيت فاقد همه چيز، يك جمعيتى كه نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد نه نظام دارد، هيچ يك از اينها را ندارد بر يك ارتشى كه همه چيز داشت، بر يك ابر قدرتهايى كه همه چيز داشتند غلبه كرد. اين حساب معنوى است نه حساب مادى. روى حساب مادى درست نيست. آنها كه حسابهايشان روى ماديات است و روى دنياست بايد بيايند بگويند كه روى چه حسابى اين ملت غلبه كرد بر همۀ ابرقدرتها. كارتر كه از اول پشتيبانى خودش را اعلام كرد؛ و با هياهو، با نطقها، با حرفها ـ پشت سر هم ـ اعلام پشتيبانى كرد. آنهايى كه گفتند ما اسلحه مىآوريم، ما كشتيهايمان مىآيد در آبهاى شما ـ آوردند هم بعضى را ـ و ما چه خواهيم و چه خواهيم كرد، كجا رفتند؟ آنها فهميدند كه مسئله مسئلۀ ماديات نيست؛ بايد بفهمند اين را. نمىدانم مىفهمند يا نه! بايد اين مطلب را بفهمند كه همۀ ابرقدرتها پشتيبانى كردند، پشتيبانى از محمدرضا كردند. خود او هم داراى همه چيز بود الاّ انسانيت، الاّ شرف. رمز پيروزى روى موازين مادى، روى موازين عادى بايد با يك يورش، ما از بين رفته باشيم. بايد همۀ ما يك لقمۀ آنها باشيم! لكن قدرت ايمان، پشتيبانى خداى تبارك و تعالى، اتكال به ولى عصر ـ سلاماللّه عليه ـ شما را پيروز كرد. برادران من! از ياد نبريد اين رمز پيروزى را. اين وحدت كلمهاى كه در تمام اقشار ايران پيدا شد معجزه بود. كسى نمىتواند اين را ايجاد كند؛ اين معجزه بود. اين امر الهى بود. اين وحى الهى بود نه كار بشر. رمز پيروزى شما اول ايمان ثابت؛ و بعد وحدت كلمه. اين دو مطلب را حفظ كنيد. ايمان خودتان را قوى كنيد. شما يك موجود مادى نيستيد ـ [به قول] آنهايى كه انسان را يك موجود مادى مىدانند، انسان را مثل ساير حيوانات مىدانند ـ شما يك موجودى هستيد كه هم جهت ماديت داريد و بالاتر، جهات معنويت. شما داراى يك نفْس قدوسى هستيد. شما داراى يك نفْس مجرد 2
هستيد كه اگر چنانچه در خدمت اسلام، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد، آن نفْسِ شما نفْسِ طاهر، زكى و سعادتمند است؛ و هر جا كه بشود و هر طور كه بشود، آن نفْس زكيۀ سعادتمندْ سعادتمند است. در شكستها سعادتمند، در مردن [هم] سعادتمند است. مردن انسان، انسان طاهر، اول زندگى انسانى اوست. اينجا زندگى حيوانى است، زندگى محدود است. آن زندگانى انسانىِ غيرمحدودْ مال يك عالَمِ غير محدود است. اگر تصفيه كرديد، اگر نفْس خودتان را تطهير كرديد، اگر اعمال خودتان را با قرآن كريم وفق داديد، با احكام اسلام وفق داديد، اگر اخلاق خودتان را اخلاق قرآن كرديد، اگر نفْس خودتان را تصفيه كرديد، باك از هيچ چيز نداشته باشيد. مردن چيزِ سهلى است، چيز مهمى نيست. اين است كه حضرت امير ـ سلاماللّه عليه ـ مولاى همه مىفرمود كه من به موت آنقدر انس دارم كه بيشتر از انسى كه بچه به پستان مادرش دارد. 3
براى اينكه او فهميده بود كه دنيا چيست و ماورا چيست؛ فهميده بود كه موت يعنى چه. موتْ حيات است. ما شهيد داديم لكن شهيدان ما زندهاند؛ پيش خدا زندهاند، آنجا رزق مىخورند؛ ابدى هستند آنها 4
. و ما هم از خدا مىخواهيم كه موفق به شهادت بشويم. يك آنْ است و سعادت هميشگى. زحمت يك آنْ، سعادت هميشگى دنبالش؛ سعادت هميشگى. مقصد الهى اگر بخواهيد به اسلام و ملت خودتان خدمت بكنيد، اگر بخواهيد خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهيد خدمت شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر داشته باشد، مقصد را مقصدِ الهى كنيد؛ براى خدا قدم برداريد، مجاهده را براى خدا بكنيد، پاسدارى را براى خدا بكنيد. شما زحمت خيلى مىكشيد، زحمت خيلى كشيديد، شما به اسلام حق داريد لكن جهاد كنيد؛ جهاد نفْس كنيد. اين شب زندهداريها كه الآن مجاهدين ما دارند مىكنند، در اين دلهاى شب با خداى تبارك و تعالى مناجات كنيد. از خدا بخواهيد كه شما را توفيق بدهد، توفيق شهادت بدهد، توفيق عزت بدهد. شهادتْ عزت شماست. شما نترسيد از هيچ چيز. شما طبقۀ ملت، كه حقيقتِ ملت شما هستيد، واقعيت ملت عبارت از همين توده است، همين كارگر و صانع و بازارى و اين صنفِ ادارى و كشاورز و اينها تودۀ حقيقى ملت است، آنها كه چپاولها را كردند و رفتند، از ملت ما نيستند، شما از هيچ چيز نترسيد كه با قدرت ايمان بر همۀ مشكلات انشاءاللّه غلبه خواهد شد. انهدام رژيم 2500 ساله توسط ملت البته الآن مىدانيد كه انقلاب است. و اين را بدانيد كه در تمام انقلاباتى كه از اول عالَم واقع شده است تا حالا، انقلابى به اين سرعت و به اين كم ضايعهاى نبوده است. ما شهيد داديم، بسيار هم داديم لكن در مقابل آنها كه قيام كردند و ميليونها آدم از آنها كشته شده است، خرابيها برايشان واقع شده است، ايران بحمداللّه در تحت حمايت ولىّ امر ـ سلاماللّه عليه ـ ضايعاتش كم و عايداتش زياد. بالاتر از اين عايده چيست كه يك رژيم 2500 سالۀ ظلم را كه ريشههايش در اعماق اين مملكت رفته بود شما كنديد در ظرفِ چند ساعت؟! البته مقدماتش طولانى بود لكن آن وقت كه قيامِ حقيقى شد و آنها خواستند كودتا بكنند ـ كودتا مىخواستند بكنند، اين كودتا بود ـ شما شكستيد در ظرف چندين ساعت و همه چيز را فرو ريختيد. آنها هرچه داشتند، هرچه خواستند خرابى كردند؛ هرچه توانستند خرابى كردند. خرابى كردند، رفتند و مملكت ما را به باد دادند و رفتند. الآن ما يك خرابه در دستمان است. شما پنجاه و چند سال با ديكتاتوريها، با اختناقها، با بىارزشىاى كه به شما دادند، شما را هيچ حساب مىكردند، شما پنجاه و چند سال ساختيد، تحمل كرديد. حالا بايد باز براى ساختن تحمل كنيد. گمان نكنيد كه ما يا دولت يا ـ عرض مىكنم ـ قشرى از دولت بتوانند، قشرى از ملت بتوانند اين خرابهها را بسازند. اين كار همه است؛ همۀ ملت، همۀ ملت مكلفند. اينهايى كه گاهى يك نغمهاى سر مىدهند، يك چيزى مىگويند [كه] «پس چه شد، چرا، چرا» اينها مىخواهند تفرقه بيندازند. «چه شد» يعنى چه؟ بيشتر از اين چه بشود؟ ملتى كه تمام ابرقدرتها را با مشت كوبيد، باز چه شد؟! ملتى كه يك دستگاه جابر را كه 2500 سال بر اين مملكتْ حكومتِ جابرانه كردند زير خاك كرد، باز چه شد؟! «چه شد» بايد گفت؟! عنايت الهى در پرتو اتحاد ملت البته مشكلات داريم؛ الآن ما مشكلاتمان زياد است لكن همه بايد دست به هم بدهيم تا حل مشكله بكنيم. من نمىتوانم، روحانيت هم نمىتواند، دولت هم نمىتواند، هيچ قشرى از اقشار نمىتوانند لكن يَدُاللّهِ مَعَ الجَمَاعَة 5
؛ خداى تبارك و تعالى با جماعت است. جماعتْ روى هم وقتى كه اتفاق بر يك امرى كردند، خداى تبارك و تعالى پشتيبان آنهاست. و ما حس كرديم اين مطلب را، ذوق كرديم اين مطلب را، كه اين جماعت ايران كه با هم شدند خدا پشتيبان آنها بود، و الآن هم هست. كارى نكنيد كه عنايت خدا ـ خداى نخواسته ـ كم بشود؛ كارى نكنيد كه براى ولى عصر ايجاد نگرانى بكنيد. تفرقه نداشته باشيد با هم؛ با هم تفرقهاندازى نكنيد. با هم باشيد همه؛ همه با هم جمهورى اسلام، جمهورى اسلامى؛ همه با هم. و من اميدوارم كه با تحقق جمهورى اسلامى و توفيق ما و توفيق شما به اينكه يك همچو عدل اسلامى را مستقر كنيم، گرفتارى همۀ ما رفع بشود؛ گرفتارى كارمندها رفع بشود؛ گرفتارى كارگرها رفع بشود. دولت، ما ـ همه ـ در صدد اين هستيم كه يك زندگى صحيح خوب براى كارمندها، براى طبقۀ ضعيف، براى اين مستضعفينى كه سالهاى طولانى تحت فشار بودند، براى اين كارمندانى كه در كارخانهها، كارگرانى كه در كارخانهها كار مىكنند، براى كشاورزها، براى همه... . تقوا؛ رمز پيروزى و برترى اسلام براى همه است. اسلام از توده پيدا شده است و براى توده كار مىكند؛ اسلام از طبقۀ بالا پيدا نشده است. پيغمبر اكرم از همين جمعيت پايين بود، از همين توى جمعيت پا شد و قيام كرد. اصحاب او از همين مردم پايين بودند؛ از اين طبقۀ سوم بودند. آن طبقۀ بالا بالا مخالفين پيغمبر اكرم بودند. از همين توده پيدا شده است و براى همين جمعيت، همين ملت قيام كرده است و به نفع همين ملت احكام آورده است: اِنَّ أَكرَمَكمْ عِنْدَاللّهِ أتقيكم 6
؛ خداى تبارك و تعالى به طبقات نگاه نمىكند كه اين طبقۀ بالاست، اين نخستوزير است، اين اعليحضرت همايونى است، اين نمىدانم چه است، اين سردار است. نزد خداى تبارك و تعالى اينها هيچ مطرح نيست. در اسلام تقوا مطرح است. آنكه تقوا دارد، هر كه تقوايش زيادتر است، پيش خدا كرامتش زيادتر است. آن كارمندى كه در كارمندىاش تقوا دارد، آن نخستوزيرى كه در نخستوزيرىاش تقوا دارد، تقواى سياسى دارد، آن وزرايى كه تقوا دارند، در كارهايى كه مىكنند متقى هستند، با خدا هستند، آن رئيس جمهورى كه تقوا دارد، الهى است، اينها كريمند. و اگر خداى نخواسته تقوا در كار نباشد، همه از نظر خدا منفىاند. آن روزى كه بر ملتْ تقوا پيدا بشود ملت برومند است، كريم است، پيش خدا «اكرم» است؛ إنّ أكرَمَكمْ عِنْدَاللّهِ أتقيكمْ استثنا ندارد. پيغمبر اكرم براى اينكه اَتْقاى ناس بود، اكرم ناس بود. اميرالمؤمنين براى اينكه بعد از رسولاللّه، اَتْقَىالناس بود، اكرم ناس بود. نَسَب و سَبَب، اين حرفها توى كار نيست؛ تقوا در كار است. تقوا داشته باشيد تا بر همۀ مشكلات غلبه بكنيد. با خدا باشيد و از هيچ چيز باك نداشته باشيد. اتكال به خدا بكنيد و... از هيچ چيز نترسيد. مفهوم نداشتن شكست در منطق اسلام منطقْ منطقِ صدر اسلام است كه اگر بكشيم بهشت مىرويم، و اگر كشته بشويم بهشت مىرويم. اين منطقْ شكست ندارد. منطقِ دنيا نيست كه اگر چنانچه بميرند، يا به جهنم مىروند يا به جايى بدتر از جهنم ـ اگر باشد! منطقْ منطقِ دين است. منطقْ منطقِ اسلام است، منطق قرآن است. باك نيست وقتى كه تقوا بود، وقتى با خدا بوديم، باك نيست كه مردم از ما اِعراض كنند؛ دنيا پشت بر ما بكند. باك نبايد داشته باشيم براى اينكه خدا با شماست. و اگر خداى نخواسته عنايت او برداشته شد، همۀ عالم هم كه با شما باشند فايده ندارد. همۀ ابرقدرتها با اين مرديكه 7
بودند فايده نكرد. همۀ دولتهاى عربى هم بودند؛ حالا آمدند مىگويند چه و چه. همانهايى كه آن وقت برادر بودند با اين، پشتيبانى مىكردند، همه برگشتند! رويشان را برگرداندند و پشت به او كردند! الآن آن وسط نشسته، همۀ دولتها پشت كردند به او؛ همۀ ملتها پشت كردند به او. عايلۀ خودش هم پشت كرده است به او. شما خيال مىكنيد كه الآن اين از دست همان عايله و داخلۀ خودش راحت است؟ همان داخله، پدرش را در مىآورد. راحتى ديگر برايش نيست. عاقبت قيام بر ضد خدا آن كسى كه بر ضد خدا قيام كند، بر ضد احكام خدا قيام كند، آن كسى كه خيانت كند بر اسلام، خيانت كند بر مملكت مسلمين، عاقبتش اين است. و اين عاقبت سهلى است؛ عاقبتهاى بالاتر در كار هست. اين الآن بهشتش اين است كه در دنيا باشد با همۀ نكبت! اين موفق به توبه نخواهد شد. من نمىگويم نبايد بشود اما نخواهد شد! حضرت سجاد ـ سلاماللّه عليه ـ از قرارى كه منقول است به يزيد ياد داد كه از چه راه توبه كن. حضرت مىگويند: حضرت زينب فرمود، آخر به اين!؟[امام سجاد پاسخ فرمودند]اين موفق نمىشود به توبه. كسى كه امام را بكشد موفق به توبه نمىشود. اگر موفق مىشد به توبۀ صحيح، قبول مىكرد خدا لكن نمىشود. يعنى قلب جورى مىشود، قلب انسان طورى مىشود كه ديگر براى انسان امكان ندارد آن قلب را از آن طبعى كه برايش واقع شده است، از آن ظلمتى كه برايش واقع شده است، بتواند نجات بدهد. دعا كنيد كه انسان اينطور نشود. خداوند در قلب انسان مُهر نگذارد؛ يك مُهرى كه ديگر نتواند خودش هم هيچ كارى بكند. خداوند به همۀ شما قدرت، سلامت، پايدارى، پاسدارى، پاسدارى از انقلاب به همۀ شما عنايت كند؛ اما از اين به بعد هم محتاجيم به شما. همۀ ما محتاج به خدا هستيم، و ما محتاجيم به اين قوا. ما محتاجيم به اين جوانهاى برومند، جوانهاى سرتاسر ايران. شما پاسدارانِ بحقِ اسلاميد. شما مثل جوانهاى صدر اسلام هستيد. شما اسلام را نجات داديد. بايد از اين به بعد هم پاسدارى كنيد كه اين انقلاب به ثمر واقعيش برسد. خداوند همۀ شما را توفيق عنايت كند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
ادامه جهاد تا استقرار کامل جمهورى اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۶) صفحه ۳۳۶
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۷-۱۲-۱۴
حضار :
جمعى از پاسداران انقلاب اسلامى