عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم مبارزه با فساد اصل قضيۀ مبارزه با فساد مطلقاً و با اين قِسم از فساد كه اعتياد باشد، هيچ اشكال ندارد و مطلبى است كه بايد بشود، و بايد هم دولت و اشخاصى كه مىتوانند كمك كنند كه اين فساد برداشته بشود، در اين هيچ اشكالى نيست. هر عقلى و هر عاقلى اين معنا را تصديق دارد كه با اينطور فسادها، كه جوانهاى ما را به نيستى تقريباً مىكشد، بايد مبارزه بشود؛ و آنهايى كه معتاد هستند بايد آنها را در مراكزى، از اعتياد بيرون بياورند. و بالاتر، جلوگيرى از فروش و خريد و پخش اينطور مواد بىاشكال لازم است. از نظر شرع هم بايد، اين كار بشود. من حالا كيفيت اينكه ... وضعش چه جور است، اين را ديگر من الآن اطلاعى ندارم، اگر آقايان، يك برنامهاى دارند و آن برنامه موافق با مصالح است و موافق با همين قضيه است كه براى جلوگيرى از اعتياد و براى اينكه معتادين را معالجه بكنند، بسيار امر صحيحى است و لازم. البته فساد در اين مملكت هم منحصر به اعتياد نيست. اعتياد [و] اينطور فسادها [را] دامن زدند، زياد كردند. اصل برنامه اين بوده است كه جوانهاى ما را به فساد بكشند. تبليغات دامنهدار چند صد ساله اينها براى اينكه مبادا يك قدرتى يك وقت در مقابلشان قيام كنند، هر جا كه احتمال يك قدرتى مىدادند آن را با تمام قوا سركوب كردند. احتمال مىدادند كه روحانيت جلوى آنها را بگيرد، زمان رضاخان هر كه يادش است مىداند با روحانيت چه كردند. و بعدش هم به آن طرز نبود. به طرز شيطنتگرى بدتر در زمان اين يكى بود. دانشگاه را احتمال مىدادند كه يك وقت در مقابل اينها بايستد، دانشگاه را هم با طرحهايى نگذاشتند دانشگاه صحيح براى اين مملكت باشد. مردم را احتمال مىدادند كه اگر اتكا بكنند به اسلام يا اتكا كنند به روحانيت، كارى از آنها بيايد. [آنها را] از روحانيت و اسلام جديت مىكردند كه جدا كنند؛ مردم را بدبين كنند به روحانيت؛ بلكه بتوانند بدبين بكنند به اصل همۀ مكتبهاى توحيدى و اسلامى. از اين جهت تبليغات دامنهدار[ى]كه بايد گفت چند صد ساله طورى كرده بود كه جوانهاى ما اشخاصى كه درست به عمق مسائل سياسى نمىرسيدند. اينها هم باورشان آمده بود كه اسلام، يا هر مكتب توحيدى، خلاف مسير ملتهاست، و جلوگيرى از رشد مىكند؛ جلوگيرى از تمدن مىكند. اگر يادتان باشد، در زمان «محمدرضا»، در اوايل اين نهضت، يك وقت در يكى از كلامش گفت كه اين معممين، روحانيين مىخواهند كه مملكت برگردد به حال سابق؛ حتى كسى سوار اتومبيل هم نشود؛ سوار طياره هم نشود؛ اينها با اين هم مخالفند. اينها مىخواهند مثل همان سابق مثلاً با الاغ اين طرف و آن طرف بروند! همان وقتى كه بعض مراجع 1
با طياره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ايشان اين حرف را مىزد كه ما هم بالاى منبر گفتيم، كه همين حرفى كه اين مىزند الآن بعضى مراجع با طياره رفتند مشهد. چه طور اين حرف را مىزند؟ روحانيت با فساد مخالف است، نه با تمدن. اين رژيم بود كه به اسم «تمدن» فساد را رايج كرد. مراكز فحشا در تهران ـ آنطورى كه مىگويند ـ بيشتر از مراكز كتابفروشى است! مشروبفروشى از كتابفروشى مىگويند در تهران زيادتر بوده؛ حالا البته ديگر انشاءاللّه نيست. برنامههاى حساب شده براى افساد و اختلاف اينها مىخواستند كه هر قوهاى كه احتمال بدهند كه در مقابل اجانب بايستد و اربابها بايستد و هر فكرى را كه احتمال بدهند كه اين فكر در مقابل آنهاست، اگر بتوانند فكر را از او بگيرند. فكر را چه طور بگيرند؟ به اعتياد به مشروبات، به اعتياد به هروئين و امثال اين مخدرات كه فكر انسان را مىگيرد؛ انسان را از ميان تهى مىكند، مراكز فحشايى كه سرتاسر مملكت بود، مراكز فسادى كه سرتاسر مملكت بود، خوب، اين هم جوانها را مشغول مىكرد به يك امور شهوانى كه بكلى افكار را از دستشان مىگرفت. اين يك برنامه بود ... اين برنامه روى يك حساب [بود] نه اينكه همين طورى مىشد. يك حساب، حسابِ دقيق اين كارها انجام مىگرفت. و الآن روى يك حساب دقيق دارد يك كار ديگر انجام مىگيرد. شما گمان نكنيد كه همين طورى الآن صد تا گروه پيدا شده، صد تا گروه اظهار وجود كردند، صد تا بيشتر مىگويند هست! اظهار وجود كردهاند، اين همين طورى نيست صد گروه در يك مملكتى اظهار وجود كنند؛ يعنى صد گروه با هم اختلاف پيدا بكنند؛ يعنى صد گروه با اسلام مخالف باشند بيشترشان. اين همين طورى نيست كه مِنباب اتفاق هر گروهى دلشان خواسته؛ [تشكيل بدهند] خير، يك دستى در كار است، كه يا اينها دانسته هستند كه خيانتكارند، چنانكه بسياريشان اينطورند؛ يا ملتفت نيستند و توجه به مسائل سياسى ندارند. در يك موقعى كه همۀ قدرتها جمع شد با هم و ملت را با هم منسجم كرد، [و] الآن كه وقت اين است كه نتيجه گرفته بشود و سازندگى بشود، در اين موقع آمدند گروههاى مختلف؛ دستجات مختلف؛ احزاب مختلف؛ هركسى يك طرفى يك گروهى درست كرد؛ بسياريشان در مقابل نهضت و در مقابل اسلام، و بسياريش هم اسم اين را نمىبرند، لكن واقعش همين طور است. اينها يك مسائلى است كه حساب كردند رويش خارجيها. حساب كردند رويش آنهايى كه مطالعه كردند در افكار ما، در عادات ما، در جمعيتهاى ما. مدعيان دروغين طرفدارى از خلق آنها از هر راهى مىخواهند نگذارند كه اين نهضت به ثمر برسد. بتوانند از اين شلوغكاريهايى كه در مرز و در جاهاى ديگر الآن يك جمعيتى آمدهاند اينجا كه خرمنهاى ما را آتش زدند، و مشغول آتش زدن خرمن هستند. اين فرض كنيد كه يك دستهاى هستند كه اينهايى كه آتش مىزنند خرمنها را و اولاً نمىگذاشتند كشت بكنند، بعد نمىگذاشتند برداشت كنند. حالا هم كه خرمن كردند، آتش مىزنند، اين همان گروهى هستند كه مىگويند ما طرفدار مردم هستيم؛ طرفدار خلق هستيم. طرفدارى از خلق را اينطور مىدانند كه نگذارند اينها زراعت كنند؛ بعد هم نگذارند اينها زراعتشان را بردارند؛ بعد هم اگر خرمن كردند، خرمنها را آتش بزنند. اين طرفدارى آنهاست! مثل «تمدن بزرگ» شاه است. طرفدارى آنها اين است كه اين ملت را بخواهند ضعيف نگاه دارند؛ اين ملت را بخواهند فقير نگه دارند؛ اين ملت را مختلف [و] متشتت قرار بدهند، تا اينكه آنهايى كه اينها را فرستادند براى اين كار، آنها بيايند قبضه كنند همه چيز ما را. مواد مخدر، سلاح استعمار بر ضد نسل جوان از چيزهاى مهمى كه در اين باب بوده همين قضيۀ مواد مخدر بود كه با حساب مواد مخدره مىآيد، نه اين است كه يك قاچاقچى اين كار را مىكند، يا قاچاقچيهايى؛ خير، اينها حساب دارد، اينها روى حساب فهميدند دانشگاه را بايد چه طورى نگذارند عمل بكند؛ مدارس علمى را بايد چه جورى نگذارند كار بكند ـ عرض مىكنم كه ـ جوانها را چه جورى بايد نگذارند كه مفيد براى جامعه باشند نگذارند رشد بكنند. يك قسمش هم همين است كه با اعتياد، با هروئين و با ترياك و با امثال ذلك اين كارها را رواج بدهند. اينها يك مسائل حساب شده است؛ شما اينها را پاى چهار تا قاچاقچى حساب نكنيد. اين «قاچاقچى بزرگها» اين كارها را مىكنند؛ اين دستهاى خارجى دارد اين كارها را مىكند. اينطور نيست كه اين مفسدههايى كه الآن در ايران دارد مىشود مثلاً شما اين را پاى يك جمعيتى حساب بكنيد كه شلوغكارند؛ نخير اين روى حسابِ صحيح [و] دقيقِ پيشِ خودشان حساب شده است كه بايد اين مملكت كه بناست اسلامى بشود، و اگر انشاءاللّه اسلامى بشود، دست اينها ديگر تا آخر كوتاه است، نه به نفتش مىتوانند دست بزنند و نه به مساش مىتوانند و نه به ساير چيزهايش. اينها مىخواهند كه نگذارند اين نهضت به آخر برسد. تا مىتوانستند همه جمع شدند كه نگذارند محمدرضا برود، همه قوا جمع شدند كه نگذارند او برود، خوب؛ نشد؛ ملت قيام كردند و نشد، بعد كه او رفت، جمع شده بودند كه بختيار را نگه دارند كه آن هم تالى 2
او بود، او هم يكى از نوكرها بود. بعد كه او [را] هم ملت خارجش كرد. كوشش مىكردند كه خوب [شاه] باشد. بعد از اينكه يك عدهاى، حتى اشخاص محترم، هم كوشش به اينكه خود او بماند، بعدش كوشش به اينكه بختيار باشد، و بعد از كوشش به اينكه اين شوراى سلطنتى باشد و ما انتخابات را درست كنيم، اينها همه يك [برنامه]هايى بود كه هى تزريق مىكردند، كه يك اشخاص بىاطلاعى از آنها قبول مىكردند و «طرح» مىدادند؛ ملت قبول نكرد اين حرف را از آنها، همۀ اينها را زد كنار. حالا كه همه [را] زدند كنار و از آن جهت هم مأيوس هستند، بعد آمدند سراغ انتخابات، انتخابات را منع مىكردند؛ يك دسته تحريم كردند، بعضيها تحريم كردند قضيۀ رفراندم را، بعضيها تحريم كردند رفراندم را؛ و بعضيها آتش زدند! گروهى آتش زدند صندوقها را! با سلاح نگذاشتند مردم رأى بدهند. خوب، اينجا هم شكست خوردند، و مردم رأى دادند: رأيى كه در دنيا سابقه نداشت. اكثريتى كه در دنيا سابقه نداشت [رأى ]دادند اينها. از اين هم دستشان كوتاه شد، بعد آمدند سراغ قانون اساسى. باز بنا كردند يك كارشكنى كردن كه نه، بايد مجلس مؤسسان باشد. اگر مجلس مؤسسان نباشد چه خواهد شد! براى اينكه نگذارند جلو برود، از اين هم دستشان كوتاه شد، حالا افتادند دنبال همين كه همين هيأت هم نگذارند درست بشود. اصلاً تمام اينها يك نقشههاى حساب شده است. نه آن كسى كه در سرحدات و اينها به اسم مثلاً كمونيستى و به اسم نمىدانم كذا شلوغكارى مىكنند، اينطور است كه يك دستهاى خودشان همين طورى آمدهاند مىكنند. نه اينكه هروئين و رواج هروئين در سرتاسر مملكت ... همين طورى شده، و مِنباب اتفاق شده است؛ نه، اينها همه روى نقشه است. تفكيك وظايف براى مبارزه با فسادها نقشه كشيدهاند اينها كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، چه بكنند. از همۀ اطراف خرابكارى. يك خرابكارىهايشان همين است كه جوانها را نگذارند يك جوان صحيح بار بيايد. كه اگر يك نهضتى بشود، از اين نيروى جوانى بايد استفاده بشود، نگذارند نيروى جوانى به ثمر برسد. بنابراين، خوب مسئلهاى است كه همۀ جوانب بايد جلوگيرى بشود؛ و البته همه جوانب را هم همهكس نمىتواند. هر دستهاى بايد يك گوشهاش را بگيرند و درست بكنند. يك دسته مبارزه با مواد مخدره بكنند، يك دسته مبارزه با مشروبات بكنند، يك دسته مبارزه ـ عرض بكنم ـ با فسادهاى ديگر بكنند؛ و همين طور. تا انشاءاللّه بلكه اين نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامى آنطورى كه اسلام فرموده است، نه آنطورى كه هواهاى نفسانى بخواهد بكند آنى كه اسلام فرموده است اگر انشاءاللّه اين تحقق پيدا بكند، سعادت براى اين ملت و ساير ملتها [است]. انشاءاللّه كشيده مىشود به ساير ملتها. و من توفيق شما را در اين مجاهدت از خدا مىخواهم و البته هركس هم بتواند كمك كند به شما، كمك به امر خيرى است. لكن اصل حالا تشكيلاتتان چهجور است و وضع چه جورى است، اينها را ديگر من اطلاعى ندارم. همان كليات مطلب را من عرض كردم.
عنوان :
ضرورت مبارزه با عاملین خرید و فروش مواد مخدر
مرجع :
صحیفه امام (۸) صفحه ۴۲۲
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۴-۱۲
حضار :
کارکنان سازمان مبارزه با اعتیاد