Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم توطئه‌هاى دشمنان در مواقع حساس من مى‌خواستم اظهار تأسف كنم از اوضاعى كه پيش آوردند و هميشه اين اوضاع، اين طور خرابكاريها، قبل از يك كارى كه بنا بود انجام بگيرد، انجام مى‌دهند. وقتى كه رفراندم مى‌خواست بشود، يك شلوغيهايى ايجاد مى‌كردند. آنجا كه شكست خوردند، بعد در هر موردى اينها با شكست مواجه مى‌شوند. حالا هم كه بناست اين مجلس محترم تحقق پيدا بكند، اين خرابكاريها را پيش آوردند براى اينكه اذهان را متوجه كنند به جاى ديگر، و شايد به خيال خودشان نتوانند آقايان به كار خودشان ادامه بدهند، بعد هم كه اين كار درست شد. بعد كه بخواهيم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئيس جمهور، باز هم منتظر هستيم كه اين مسائل پيش بيايد. لكن ملت راه خودش را پيدا كرده؛ و ملت و دولت، همۀ قشرها، به اين راه ادامه مى‌دهند ـ چه اين شلوغ‌كاريها را اينها بكنند و چه نكنند ـ اينها هم خيلى دشوار نيست. ما مى‌خواهيم حتّى‌الامكان با ملايمت با اينها رفتار بكنيم؛ خونريزى نشود. لكن اينها مى‌خواهند. در هر صورت ما منتظر اين هستيم كه اين خرابكاريها به دست اين خرابكارها و به دست اين اجانب كه اينها را آلت قرار دادند براى مقاصد خودشان، و اينها با اين اسماء مختلف، مثل «حزب دمكرات»، دمكراتِ كذا، حزب «فدائيان خلق» و اين طور الفاظ بيمعنا به اين كارهاى خلاف انسانى ادامه دارند مى‌دهند، با قلم گاهى، با عمل گاهى و همان طور كه من پريروز عرض كردم، اين گناهش گردن ماست. انقلاب نبايد اين طور باشد. سوء استفاده گروهكها از آزادى ما مى‌خواستيم و آقايان مى‌خواستند كه بعد از انقلاب هم خيلى با ملايمت رفتار كنند، آزاد كردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد كردند همه را، قلمها را آزاد كردند، گفتارها را آزاد كردند، احزاب را آزاد كردند، به خيال اينكه اينها يك مردمى هستند كه لااقل اگر مسلمان نيستند؛ آدم هستند. براى يك مملكتى كه براى خود اينها ملت زحمت كشيده است، لااقل اين قدر ادراك دارند كه اگر دوباره اوضاع برگردد، براى همه بد است. لكن معلوم شد خير، قضيۀ اين حرفها نيست و اينها عمّال خارجيها هستند حالا يا عمّال امريكا هستند، يا عمّال جاهاى ديگر هستند، حالا براى ملت ماهيت اينها، ماهيت اين نويسنده‌ها، ماهيت اين احزاب، ماهيت اين الفاظ فريبندۀ بيمعنا، براى ملت حالا روشن شد. آزادى در چهار چوب قانون و اسلام اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى‌توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوءاستفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد. آزادى به آن معنا كه اينها بخواهند، خرابكارى بكنند اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضا مى‌كرد؛ در حدودى كه اسلام به ما اجازه مى‌دهد. اسلام اجازه نمى‌دهد كه ما آزاد بگذاريم كه هركس هر غلطى بخواهد بكند؛ هر توطئه‌اى مى‌خواهد بكند؛ هر كارى مى‌خواهد بكند كه بكشد به خاك و خون. ما بايد از دولت و از وزير كشور هم گلايه كنيم كه در آن روزى كه اينها سيصد نفر را ـ آن طور كه گفتند ـ زخمى كردند، از طرف دولت جز يك اظهار تأسف، ما چيزى نديديم؛ از راديو هم نديديم چيزى. اگر بنا بود اينها با يك اظهار تأسفى، با يك مثلاً نصيحتى، از كارهاى خلاف خودشان دست برمى‌داشتند، حالا چند ماه است كه نصيحت شده است، توصيه شده است، التماس شده است؛ همه چيز با اينها رفتار شده است و اينها اهل اين نيستند كه با نصيحت دست از كار خودشان بردارند، بايد با شدت با آنها عمل كرد. و من شايد امروز يا فردا بسيارى از اين احزاب را ممنوع اخطار و اعلام كنم، و نگذاريم هيچ نوشته‌اى از اينها در هيچ جا و هيچ اثرى از اينها در هيچ جاى مملكت نگذاريم كه هيچ خروج كند، تمام نوشته‌هايشان را از بين مى‌بريم. براى اينكه بعد كه ملت فهميد كه اينها خرابكارند، اينها اشخاصى نيستند كه بشود با آنها با ملايمت رفتار كرد. «حزب دمكرات» كردستان يك جمعيت خرابكار هستند، يك جمعيت فاسد هستند، يك جمعيت مُفسِد هستند، اينها را ما نمى‌توانيم بگذاريم كه همين طور هر كارى دلشان مى‌خواهد بكنند؛ حالا هم اعتراض كرده‌اند كه خود شماها داريد اين كارها را مى‌كنيد. نظير آنها كه در پريروز و در چند روز پيش از اين خرابكارى را كردند، بعد گفتند كه خود مردم اين كارها را كردند! خودشان ايجاد غائله مى‌كنند، بعد گردن اينها مى‌گذارند. حالا هم در روزنامه ديدم كه آنجا عزّالدين حسينى 1

فاسد و همين طور قاسملوى 2

فاسد ـ كه نيستش لابُد اينجا ـ اينها مى‌گويند خود شما، خود پاسدارها كه آمدند، اينها مردم را چه كردند. در صورتى كه سر پاسدارها را بريدند! سر مردم را بريدند؛ بچه‌ها را چه كردند. يك همچو مردمى‌اند اينها، با اينها نمى‌شود با آشتى و با مصالحه و با اين چيزها رفتار كرد، با اينها بايد با شدت رفتار كرد، و با شدت رفتار مى‌كنيم ان‌شاءاللّه‌. بى‌نتيجه ماندن توطئه‌ها با رأى به جمهورى اسلامى البته حتى‌الامكان، حالا هم ما دلمان مى‌خواهد كه كسانى كه قلم دارند، كسانى كه عرض مى‌كنم كه به خيال خودشان «روشنفكر» هستند، كسانى كه جبهه‌ها تشكيل دادند، آنها باز ما ميل داريم كه با ملايمت با آنها رفتار كنيم؛ لكن بايد دست از كار خودشان بردارند. مسير ملت معلوم است، يك چيزى نيست كه مجهول باشد. همۀ كسانى كه بر اوضاع ايران مطلع هستند، همه مى‌دانند كه اين ملت چه مى‌خواهد، بر كسى پوشيده نيست. به خارجى‌ها، داخلى‌ها، به احزاب، به همه، پوشيده نيست كه اين ملت آنى كه مى‌خواهد ، جمهورى اسلامى مى‌خواهد، اسلام را مى‌خواهد اين ملت. چند نفر آدم فاسد بيايند بگويند كه نخير، اسلام نه! همان جمهورى، و بخواهند چند نفر آدم به يك ملت تحميل كنند و بعد بگويند كه ما آزاد نيستيم آزادى اين است كه شمايى كه در اقليت هستيد ـ نه آن اقلّيتى كه حزبها بعضيشان اقلّ‌اند و بعضى اكثر ـ آن اقليتى كه شما همۀ گروههايتان را با هم جمع كرديد، و همۀ كارها را انجام داديد و همۀ خرابكاريها را هم كرديد و از صدْ يك و نيم، فوقش دو، همه روى هم رفته دو، مخالف با قضيه بود! يك همچو رفراندمى در دنيا سابقه نداشت كه اين طور رفراندم باشد. يك همچو رفراندمِ آزادى كه همۀ مردم را آزاد گذاشتند و با آزادى مردم رأى دادند، ولى بعضى جاها هم جلو گرفتند. بعضى جاها هم خود همين شياطين جلو گرفتند. اينها نمى‌خواهند كه اين مملكت به حال خودش باقى بماند و اين مملكت و اين نهضت پيش برود، اينها منظورشان اين است كه نگذارند پيش برود، و الاّ خرمن سوزى و كارخانه‌ها را از كار بازداشتن و مردم را از رأى دادن بازداشتن و در وقتى كه مردم، مجلس خبرگان را مى‌خواهند تهيه كنند اين بساط را درست كردن، و وقت رأى گرفتن آن طور، و وقت تشكيل اين طور ـ بعدها هم كه خواهد شد ـ اينها مسير ملت است؟ شمايى كه مى‌گوييد ما براى ملت و براى توده‌ها و براى خلق داريم كار مى‌كنيم، اينها مسير ملت است؟! به نفع خلق است سوزاندن حاصل رنج يك جمعيت؟ يك سال حاصل رنجشان را شما با يك كبريت آتش مى‌زنيد، اين مسير ملت است؟! اين به نفع توده‌ها و خلق است؟! مى‌خواهند توده‌ها و خلق رأى بدهند، جلو مى‌گيريد، اين به نفع خلق است؟! به نفع توده‌هاست؟! كه شما ادعا مى‌كنيد ما به نفع توده‌ها هستيم، به نفع خلق هستيم و اين عمّامه و نَعلَين است كه برخلاف است! اين عمّامه و نَعلَين چه مى‌كند؟ اين عمّامه و نَعلَين حالا پنج ماه است به شما مهلت داده در صورتى كه همۀ قدرت دستش بود. قدرت در همه جا دست عمّامه و نَعْلَيْن بوده، چه كرده‌اند اينها؟ شما جز خرابكارى كرده‌ايد؟ بله، اشكال به عمّامه و نَعْلَيْن است كه به شما مهلت داد، اين اشكال وارد است به ما. اگر بنا بود كه از اول، مثل ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع مى‌شود، پشت سر انقلاب يك چند هزار از اين فاسدها را در مراكز عام مى‌آيند دار مى‌زنند و آتش مى‌زنند، تمام بشود قضيه؛ نمى‌گذارند كه يك روزنامه‌اى [منتشر] بشود، الاّ آن روزنامه‌اى كه خودشان مى‌خواهند. الآن انقلاب اكتبر 3

كه اين قدر وقت از آن گذشته، باز روزنامهْ مردم ندارند؛ باز حزبى در كار نيست، يك حزب بيشتر نيست. اينها دارند براى آنها سينه مى‌زنند! اگر در اينجا از يك حزب فاسد جلو بگيرند، مى‌گويند آى شد يك حزبى؛ شد «رستاخيز» 4

. ما مى‌خواهيم رستاخيز بشود. برخورد انقلابى با توطئه‌گران ما يك حزب را، يا چند حزب را، كه صحيح عمل مى‌كنند مى‌گذاريم عمل بكنند، و باقى همه را ممنوع اعلام مى‌كنيم، و همۀ نوشتجاتى كه اينها داشته‌اند، و برخلاف مسير اسلام و مسير مسلمين است، ما همۀ اينها را از بين خواهيم برد. ما بعد از اينكه فهمانديم به اينها كه شماها ديكتاتور هستيد، ما آزاديخواه بوديم و شما نگذاشتيد، ما آزادى داديم و شما نگذاشتيد اين آزادى باقى بماند، حالا كه اين طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‌كنيم. هرچه مى‌خواهند روزنامه‌هاى خارج بنويسند، هرچه مى‌خواهند توابع صهيونيسم‌ها و امثال اينها هرچه دلشان مى‌خواهد فرياد بزنند. اينها هم اگر چنانچه هرچه دلشان مى‌خواهد توى خانه‌هايشان بروند و فرياد بزنند؛ لكن بيرون ديگر نمى‌توانند؛ اينها بايد منزوى بشوند. وظيفۀ حفظ مصالح اسلام بعد از اين هم ما گرفتارى داريم، فردا قضيۀ رئيس جمهور است، همين بساط و همين خونريزى و اينها در قضيۀ مجلس شورا بدتر از اين خواهد شد. ديگر خيلى بدتر از اين خواهد شد. ما بايد جلوى مفاسد را بگيريم، ما موظفيم از طرف اسلام كه مصالح مسلمين را حفظ كنيم. همه موظفيم؛ همۀ ما موظفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارند مصالح اسلام را از بين مى‌برند. بنابراين، در كمال تأسف ما ديگر نمى‌توانيم آن آزادى كه قبلاً داديم بدهيم؛ و نمى‌توانيم بگذاريم اين احزاب به كار خودشان و فسادهايى كه داشتند مى‌كردند و مى‌كنند [ادامه] بدهند. مرديكۀ سرمايه‌دارى كه چه است ـ كه من حالا نمى‌خواهم اسم كثيفش را ببرم ـ يك مرديكۀ سرمايه‌دارى همۀ اين غائله‌ها را ايجاد كرد، در آن چند روز پيش از اين، و بعد هم حالا فرار كرد. ما نمى‌توانيم مهلت بدهيم. شرعاً جايز نيست براى ما ديگر مهلت. تا آنجايى كه ما مى‌توانستيم و خطا هم كرديم! و من تصديق مى‌كنم كه خطا كرديم، هم ما خطا كرديم، هم دولت خطا كرد، هم شوراى [انقلاب] خطا كرد؛ همۀ ما خطا كرديم. ما خيال مى‌كرديم كه ما با انسان سر و كار داريم، پس با انسانيت رفتار بكنيم، معلوم شد نه. ما با انسان سر و كار نداريم، ما با حيوانات درنده سر و كار داريم! نمى‌شود با حيوانات درنده ما ملايمت بكنيم، و نمى‌كنيم ديگر ملايمت. و من اميدوارم كه اين فريادهاى اينها و اين دست و پا زدنهاى اينها و اين شايعه پخش كردن اينها ـ حالا هم باز شايعه پخش كرده‌اند كه 28 مرداد 5

شاه مى‌آيد! بسيار خوب بيايد. ما از خدا مى‌خواهيم كه شاه بيايد اينجا! ـ اين شايعه چيزى نمى‌شود. تنظيم قانون اساسى در چهارچوب شرع و من اميدوارم كه بدون اينكه يك ذره آقايانى كه ان‌شاءاللّه‌ با سلامت ـ مى‌دانم ديگر گفتن من زيادى است، لكن براى اينكه گفته بشود باز هم ـ بدون يك ذرّه ملاحظه از غرب، از شرق، از نمى‌دانم حزب كذا، حزب دمكرات، از چه از چه، بدون يك ذره ملاحظه، بايد اين قانون اساسى ما مطابق با شرع، در چهارچوب شرع. اگر يكى يكى از وكلا يا همۀ وكلا بخواهند از اين چهارچوب خارج بشود، اصلاً وكيل نيستند براى او! شما آقايان وكيل هستيد كه زنهاى مردم را هم طلاق بدهيد؟ زن موكّلينتان [را]؟ نيستند. اگر طلاق بدهيد صحيح است؟ نه. از باب اينكه شما وكيليد براى رسيدگى به قانون جمهورى اسلامى. الآن اگر چنانچه شما بخواهيد، يا بعضى از شما بخواهند، كه اسم جمهورى اصلاً نباشد، بحث را ببرند روى رژيم سلطنتى، شما حق داريد رسيدگى بكنيد؟ شما حق رسيدگى نداريد. براى اينكه جمهورى اسلامى را شما حق رسيدگى داريد. همان طورى كه براى طلاق دادن زن مردم، شما و ما، هر كس كه وكيل شده است، براى طلاق دادن زن مردم وكالت ندارد؛ وكالتش محدود است. در مسائل غيراسلامى، اگر يك مسئله غيراسلامى در اينجا بيايد، طرحش مردود است. طرح مسئلۀ غير اسلامى برخلاف وكالت شماست. مثل يك مباحثه: شما يك مسئله علمى آنجا بحث بكنيد، مانع ندارد بحث بكنيد، اما برخلاف وكالت شماست؛ همان طور كه طلاق دادن زن موكلين‌تان برخلاف وكالت شماست. طرح كردن يك مسئله غيراسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد؛ شما نمى‌توانيد طرح بكنيد. يك دستۀ ديگرى درست كند. ملت خودش اختيار دارد يك دسته هم درست كنند كه در مسائل غيراسلامى بحث بكند، در چهارچوب مسائل اسلامى. البته مسائل ادارى و راجع به ادارۀ امور، راجع به اينها، اينها مسائل ديگر هست. اما مطالبى كه مربوط به اسلام است اگر يكى بخواهد طرح بكند بر خلاف او، بر خلاف مسير ملت است؛ و علاوه بر [آن]، خلاف حدود وكالتش است. حد وكالت بيشتر از اين نيست. اگر رأى هم بدهد، رأيش اگر خداى نخواسته همۀ آقايان هم رأى بدهند به يك [مسئلۀ] غيراسلامى، برخلاف وكالتشان است. مردم وكيلشان نكرده‌اند براى [آن]. وقتى بر خلاف وكالت شد، مثل طلاق دادن زن آنها مى‌ماند. هراس نداشتن از شرق و غرب ما از هيچ چيز باك نداريم. نه باك داريم كه شرق ما را يك وقت اشخاص مثلاً غير آزادى طلب يا ديكتاتور حساب بكند؛ نه باك از اين داريم كه غرب يك همچو چيزى بكند. البته منافعشان كه در معرض خطر است، بايد همه تهمتها را به ما بزنند و و ما همه تهمتها را هم قبول مى‌كنيم. نخير! ما هرچه آنها مى‌گويند بسيار خوب، اما ما مسير خودمان را طى مى‌كنيم. ما جمهورى اسلامى را به آن طورى كه دستور از خداى تبارك و تعالى داريم و به آن طورى كه مصالح مملكت ما، ملت ما اقتضا مى‌كند، ما اين مسير را خواهيم رفت؛ و آقايان هم همين مسير را خواهند رفت. و هر چه هر كه بگويد هيچ مورد اعتماد و اعتنا نيست و باكى هم از اين نيست كه چه بگويند. البته بخواهيد كه همۀ مردم براى شما خوب بگويند، بايد برويد توى خانه‌هايتان بنشينيد و هيچ كس شما را نبيند! براى حضرت امير هم هزار چيزها گفتند، براى پيغمبر اكرم هم گفتند؛ حالا هم دارند مى‌گويند. ما باكى از اين نداريم. غربى براى پيغمبر ما بدتر از آن مى‌گويد كه براى شما و ما مى‌گويد! براى همۀ خلفاى اسلام، براى همۀ آنها، مى‌گويند؛ براى اينكه الآن در معرض خطر است كارشان. وقتى در معرض خطر شدند، يعنى منافعشان در معرض خطر است، البته آنها بايد براى ما چه بگويند. لكن ما مسير خودمان را طى مى‌كنيم تا آنجايى كه بتوانيم مسير خودمان را طى مى‌كنيم و آقايان هم مسير خودشان را طى مى‌كنند بدون هيچ باكى از حرفهاى اين ور و آن ور. وجاهت ما نمى‌خواهيم براى خودمان درست كنيم. نه شما مى‌خواهيد يك وَجيهُ‌المِلّه‌اى بشويد با مردم؛ اگر كسى شما را مى‌شناسد، وجيه هستيد. نمى‌خواهيد حالا درست بكنيد. نمى‌خواهيد در اين مجلس وجاهت درست بكنيد. شما اين مجلس را مى‌خواهيد برويد و مطابق آن طورى كه ملت شما را وكيل كرده است و مطابق آنكه اسلام شما را موظف كرده است به آن طور عمل بكنيد و همين طور هم عمل خواهيد كرد. و من سفارش مى‌كنم به آنهايى كه خداى نخواسته يك آرايى دارند بر خلاف مسير ملت، من سفارش مى‌كنم به آنها، كه طرحشان را و آرايشان را بگذارند براى يك وقت ديگرى و يك وقتهاى ديگرى اين كارها را بكنند، حالا وقت اين نيست كه آرائى كه خلاف مسير ملت است اظهار بكنند و حيثيت خودشان را در بين ملت از بين ببرند. من ميل ندارم حيثيت آقايان از بين برود در بين ملت. اگر در اين مجلس يك چيزهايى و يك حرفهايى زده بشود كه برخلاف مسير ملت است، اينها وجاهت خودشان را از بين ملت مى‌برند و خداى نخواسته بعدها برايشان خيلى نفع ندارد. نمايندگان مجلس، وكيل مردمند نه ولىّ آنها همان مسيرى كه ملت داشتند، همين چيزى كه اگر مى‌خواهيد مطابق با ميل خودتان دمكراسى عمل بكنيد، دمكراسى اين است كه آراء اكثريت، و آن هم اين طور اكثريت، معتبر است؛ اكثريت هر چه گفتند آراى ايشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولىّ آنها نيستيد كه بگوييد كه اين به ضرر شماست ما نمى‌خواهيم بكنيم. شما وكيل آنها هستيد؛ ولىّ آنها نيستيد. بر طبق آن طورى كه خود ملت مسيرش هست. شما هم خواهش مى‌كنم از اشخاصى كه ممكن است يك وقتى يك چيزى را طرح بكنند كه اين طرح برخلاف مسير ملت است، طرحش نكنند از اوّل، لازم نيست، طرح هر مطلبى لازم نيست. لازم نيست هر مطلب صحيحى را اينجا گفتن. شما آن مسائلى كه مربوط به وكالتتان هست و آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راه را برويد، ولو عقيده‌تان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت مى‌خواهد اين طور بكند، به ما و شما چه كار دارد؟ خلاف صلاحش را مى‌خواهد. ملت رأى داده؛ رأيى كه داده متَّبع 6

است. در همۀ دنيا رأى اكثريت، آن هم يك همچو اكثريتى، آن هم يك فرياد چند ماهه و چند سالۀ ملت، آن هم اين مصيبتهايى كه ملت ما در راه اين مقصد كشيده‌اند، انصاف نيست كه حالا شما بياييد يك مطلبى بگوييد كه برخلاف مسير است. يعنى انصاف نيست، كه نمى‌شود هم، پيش نمى‌رود. اگر چنانچه يك چيزى هم گفته بشود، پيش نمى‌رود؛ براى اينكه اولاً مخالف با وضع وكالت شما هست و شما وكيل نيستيد از طرف ملت براى هر چيزى. و ثانياً بر خلاف مصلحت مملكت است، برخلاف مصلحت ملت است؛ برخلاف مصلحت خود آقايان است. اسلام؛ مترقّى‌ترين مكتب و من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه آقايان ان‌شاءاللّه‌ با سلامت و موفقيت اين راه را طى بكنند و يك قانونى كه مطابق با اسلام و ترقى و همه چيزش تمام باشد، و ما اسلام را مترقيترين مكتبها مى‌دانيم. و هركس، هر مكتبى، هر چه مى‌خواهد بگويد، بگويد. ما اسلام را مكتب مترقى مى‌دانيم و شما فرض كنيد كه مكتب مترقى نيست، ما اين را مى‌خواهيم. ما اين را مى‌خواهيم. «مترقى» اسمش را مى‌گذاريد، بگذاريد؛ «غير مترقى» هم اسمش را مى‌گذاريد، بگذاريد. ما را وحشى هم بدانيد، بدانيد! ما اين را مى‌خواهيم. ملت ما هم اين را مى‌خواهند. و من معذرت مى‌خواهم از آقايان در اين هواى گرم تشريف آوردند. مؤيد باشيد.

  1. 1ـ2ـ دو تن از رهبران حزب دمكرات كردستان.
  2. - انقلاب كمونيستى شوروى كه در اكتبر سال 1917 م واقع شد.
  3. - شاه در سال 1353 ه.. ش حزب «رستاخيز» را به عنوان تنها حزب قانونى كشور اعلام كرد و عضويت آن را اجبارى ساخت و دستور داد كسانى كه با آن مخالف هستند ايران را ترك كنند.
  4. - كودتاى شاه در 28 مرداد 1332 برعليه دولت مصدق به كمك امريكا و انگليس به ثمر نشست.
  5. - قابلِ پيروى.

عنوان :

توطئه احزاب و گروههاى فاسد آزادى و دمکراسى همراهى نمایندگان بامردم

مرجع :

صحیفه امام (۹) صفحه ۳۲۴

مکان :

قم

تاریخ :

۱۳۵۸-۰۵-۲۷

حضار :

نمایندگان منتخب مجلس خبرگان