عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم جلوههايى از استقامت ملت حلول سال جديد را به همۀ مسلمين جهان خصوصاً ملت قهرمان ايران و قشرهاى مختلف ملتمان، و آن كسانى كه در جبههها دارند براى اسلام خدمت مىكنند، كسانى كه در پشت جبههها خدمت مىكنند و خانوادۀ شهدا وخود معلولين و وابستگانشان و به همه تبريك عرض مىكنم. انشاءاللّه اين سال، سال مباركى باشد براى مسلمين جهان و خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه دست اين ابرقدرتها و كسانى كه به آنها مرتبط هستند قطع بشود و مردم دنيا با آرامش زندگى كنند. همۀ گرفتاريهاى جهان مال اين قدرتهاى بزرگى است كه ادعا مىكنند كه ما براى صلح اين كارها را ميكنيم. اينهمه جنايت مىكنند، اينهمه كشورها را به خون مىكشند و ادعا مىكنند كه ما نمىتوانيم ببينيم كه حقوق بشر از بين مىرود. اينها ادعايى است كه آنها مىكنند كه هيچ واقعيت ندارد، بلكه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقهاى كه در ايران پيدا شد اگر چنانچه ملتهاى ساير كشورهاى مسلمين به اينجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند ودر مقابل اينهمه جناياتى كه به بشر و بشريت مىشود، بايستند كارها اصلاح مىشود، لكن معالأسف نشده است اين كار و نمىدانم كه چه خواهد شد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پيغمبر اكرم ـ صلىاللّه عليه و آله و سلم ـ نگران بود راجع به اين كه آيا ملتش استقامت مىكنند يا نه؟ تا آن حد كه در روايت است كه فرموده كه شيَّبَتْنى سُورَةُ هُود 1
براى اين آيهاى كه آمده است كه فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ 2
در عين حال كه اين آيه در سورۀ ديگرى هم ـ سورۀ شورى هم ـ آمده لكن آن ذيل را ندارد، سورۀ هود كه اين ذيل را دارد فرموده است. اين به نظر مىرسد كه نگران بوده است از اين كه ملتش و امتش مبادا خداى نخواسته استقامت نكند. بايد ملت ايران، دولت ايران، ارتش ايران، سپاه پاسداران ايران، همه قشرهاى ايران توجه كنند كه استقامت در مقابل ظلم، در مقابل اين قدرتهاى بزرگ از امورى است كه امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است كه استقامت بكنيد و اگر استقامت بكنيد پيروز هستيد. بحمداللّه ايران به اين صفت، بسيارى از قشرها به اين صفت متصفند و من فراموش نمىكنم قصۀ روز جمعه را كه آنطور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنينه، با آن صداهايى كه مىآمد، با آن رگبارهايى 3
كه مىآمد، من ملاحظه مىكردم، نگاه مىكردم، مخصوصاً نگاه مىكردم ببينم در بين مردم چه وضعى هست، نديدم حتى يك نفر را كه يك تزلزلى درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنين قوى صحبت كرد، 4
مردم آنطور گوش كردند، آنطور فرياد زدند كه ما براى شهادت آمديم. يكى از اينهايى كه شهيد شده است ـ يا اينكه چند نفر، يكى ـ دو نفر ازشان ـ به من گفتند كه اين وصيت هم كرده است، همين كه من مىروم براى شهادت، وصيت كرده و از همانهايى است كه در همينجا شهيد شده. با يك همچو ملتى كسى نمىتواند مقابله كند. ملتى كه اينطور است؛ آن روزى كه اعلام مىكنند كه مىخواهيم بمباران كنيم نماز جمعه را، بيايند و بيشتر بيايند، حتى آنهايى كه نمىآمدند براى نماز، [از] قرارى كه براى من نقل كردهاند، آنهايى كه براى نماز جمعه هم نمىآمدند هفتههاى ديگر، اين هفته آمدهاند؛ اين يك همچو ملتى است. يك همچو ملتى را نمىتواند كسى به واسطۀ بمباران كردن يك جايى، به واسطۀ شرارتهايى كه دارد مىشود، اين را منصرفش كند از اينكه دارد. ... ملت ما، در مقابل چى چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما؛ اسلامى است كه ـ از صدر اسلام ـ با زحمت و با مشقت، اين اسلام تولد پيدا كرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده. تلاش براى كسب رضاى الهى پيغمبر اسلام ـ صلىاللّه عليه و آله و سلم ـ از اوّلى كه دعوت كرده است تا آن وقتى كه در رختخوابِ رفتن از اين عالم بوده است و لقاءاللّه بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم كه در بستر خوابيده است باز براى جنگ بسيج كرده است و آنهمه مشقت هايى كه ايشان ديدند؛ از قريب و از غير قريب ديدند و بعد از آن هم همين طور؛ مسلمين ديدهاند؛ ائمه ما ديدهاند؛ اميرالمؤمنين ديده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقهشان شيرين بوده. ما بايد كوشش كنيم كه ذائقهمان را يك همچو ذائقهاى قرار بدهيم كه براى ما هر چيز شيرين باشد. رضاى به قضاى خدا، معنايش همين است كه يكوقت تسليم است، آدم تسليم مىشود، خوب، ما سِلْميم. يكوقت رضاست به آنچه او مىكند، اين ديگر فرق نمىكند بين اينكه آن كسى كه راضى است، فرق نمىكند بين اين كه از او بلا برسد يا اين كه از او نعمت برسد، همه را نعمت مىداند. مىگويد از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان همين محبوبهاى ظاهرى هم اگر چنانچه فرض كنيد كه يك چيزى كه نا گوار است بگويد، در ذائقۀ كسى كه دوست دارد، خوش مىآيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الآن ما مىبينيم كه اين جوانهاى ما كه دارند مىروند در جبههها، براى شهادت مىروند، اينها همينند. اينها براى اينكه در ذائقهشان خوش آمده است اين معنا؛ اين را از خدا مىدانند ؛ چون از خدا مىدانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اِعطا مىكند. آنچه مىدهد بلا باشد خوب است و واقعش هم اينطور است، براى اينكه خداى تبارك و تعالى بندگانش را مىخواهد. گاهى وقتها «بلا» براى انسان نعمت است، گاهى وقتها نعمت «بلا»ست. خداى تبارك و تعالى مىخواهد مردم را تربيت كند. كسانى كه به او متوجه مىشوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد ؛ گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مىآيد روحها پرواز مىكنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اينطور مىشود. بىاعتنايى به زخارف دنيا، خصلت عاشقان شهادت بنابراين، يك ملتى ما مىخواهيم وخودشان، خود ملت ما هم بحمداللّه اينطور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالَم بودند كه براى مال و منال و منصب و اينطور چيزها مىرفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مىرفتند، اگر چنانچه كسر مىآمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مىرود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند و فرياد شهيد شدن مىزنند، يك همچو ملتى ديگر از اينكه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمىنالد. اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اينطور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد ؛ فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اينكه شهيد مىخواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت مىرود به او بگويى كه مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلاً اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويى كه قيمت [اجناس ] گران است، او كه نرفته براى اينكه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مىخواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد. آن چيزى است كه هيچ شكست ندارد. آن كارى است كه از دست هيچ كس بر نمىآيد جز از دست خداى تبارك وتعالى و ملت ما دارد اين كار را مىكند و من اميدوارم كه همه اينطور بشويم. البته من كه مىگويم، نيستم آنطور، اما ديگران را ميل دارم بشوند اينطور و خودم هم ميل دارم بشوم، بايد همه بشويم. حمايت از صدام در راستاى مخالفت با اسلام و انشاءاللّه اميدواريم كه اين سال جديد براى ما يك سال خوبى باشد. و تذكر اين معنا را من لازم مىدانم كه ما هم هيچ ميل نداريم كه حتى آنهايى كه با ما دشمنند صدمه ببينند. اگر در مقابل ما نايستند، اگر با اسلام مخالفت نكنند، مسْلم باشند، با اسلام مخالفت نكنند، ما هيچ صدمهاى نمىخواهيم ببينند. ما الآن ميل نداريم كه آن جاهايى را كه مراكز اقتصاد آنهاست، مراكز جمعيت عراق است، ابداً ميل نداريم كه يك صدمۀ ضعيفى هم ببينند. صدام نكند اين كارها را، دولت هم نمىكند اين كار را. لكن وقتى او مىكند ديگر از دست ما خارج است. ملت وضعش يكجورى است كه از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراين اينطور نيست كه ما در نظر داشته باشيم جنگ بكنيم. از اول جنگ نكرديم، جنگ نمىخواستيم، از حالا هم نمىخواهيم، بعدها هم نمىخواهيم، اما صلحى كه از جنگ بدتر است هم نمىخواهيم. ما مىخواهيم كه دنيا اين آدم فاسدى كه اينهمه فساد كرده است، باز نرود دنبالش و برايش دست بزند. الآن دنيا متوجه اين است كه اين را زير بغلش را بگيرد، نگهاش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همۀ اوضاع، براى اينكه اسلام نباشد. همۀ دردشان اين است كه نبادا اسلام بيايد؛ و اسلام موافق با اينطور بد كاريها نيست، با اينطور عياشيها نيست، با اينطور فجايع نيست، با اينطور زورگوييها نيست. چون اينها مىترسند از اين، و صدام هم مقابل اسلام ايستاده است، از اين جهت آنها هم زير بغلش را نگه داشتهاند كه نبادا يكوقت چه بشود. لكن خداى تبارك و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام اين كيْدها به خودشان بر مىگردد. تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم بايستيم و اين كسى كه تعدى به ما كرده است، تو دهنى به او بزنيم و تا اين قضيه را دنيا قبول نكند اين جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نيست. زدن اينطور مراكز هم از طرف آنهاست. شما مىآييد نماز جمعه را مىزنيد. نماز جمعه را كه مىزنيد خيال مىكنيد ملت ما عقب مىنشيند! مىبينيد كه در نمازجمعه چه كردند. اين يك مطلبى است گفتنى، تاريخى، تا كسى نبيند آنجا را، آن منظره را نبيند، باورش نمىآيد كه زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلويش است هيچ حركت نكند، اينهمه فشار، هيچ حركت نكند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آنطرف هم آنطور رگبارى كه ملاحظه كرديد همه. مع ذلك همه هم با طمأنينه نشستهاند سر جاى خودشان و هيچ ابداً حركتى نمىكنند. و ملت، يك همچو ملت است. ملت اينطورى ديگر دنبال اين نيست كه گوشتش ارزان است يا گران است، دنبال اين نيست كه كم است يا زياد است. اين دنبال اين است كه اسلام را بزرگ كند. همان طورى كه پيغمبر اكرم هم بوده، پيغمبر اكرم هم اينطور بوده، دنبال اين بوده كه اسلام تقويت بشود، حالا خودم كشته شدم، بچهام كشته شد، از بين رفتند، سيد الشهدا؛ بچههايم اسير شدند. ... خوب! مىبينيد كه در روايات هست كه هر چه به ظهر عاشورا نزديك مىشد، حضرت سيد الشهدا صورتش شكفتهتر مىشد. براى چى؟ براى اينكه مىديد كه دارد مىرود پيش خدا. او نظر به «او» داشت، نه نظر به اينها داشت. نظر به اينها ـ هر كدام كه مربوط به خدا باشد ـ به عنوان مربوط به خدا، و الاّ نه اينكه به اين نظر داشت كه پسر دارد، اولاد دارد، اين حرفها نبود در كار. بنابراين، ما بايد استقامت كنيم و آن چيزى كه نگرانى پيغمبر هست كه نبادا ملتش استقامت نكنند و اين امر خدا را اطاعت نكنند، بايد ما كارى بكنيم كه اين نگرانى نگذاريم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همۀ اين قشرهاى ملت را از مجروحين، مصدومين، شهدا و خانوادههاى اينها و مفقودين ما و اسراى ما، همه اينها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بيامرزد و در جوار خودش نعمت عنايت كند و اينهاى ديگر هم سالم نگه دارد و به پيروزى برسند و انشاءاللّه اسراى ما و مفقودين ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوّت پيش برود و هيچ از اين نوع چيزها باك نداشته باشد. چيزى است كه بر ملت ـ بر ملت بيدار ـ ثابت شده است كه مىخواهى بيدار باشى، مىخواهى مستقل باشى، بايد جورش را بكشى! مىخواهى ذليل باشى؟ برو پيوند كن با امريكا، همۀ اين حرفها تمام مىشود، جنگ هيچ نمىشود؛ پيوند كن با شوروى، باز هم نمىشود! اما چى؟ اين است كه يك ملت عقبماندۀ توسرىخوردۀ ضعيف و تا آخر. اما وقتى بخواهى، يك ملتى بخواهد سر بلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، اين ديگر نبايد فكر اين باشد كه ما حالا اين ارزشى كه داريم، ببينيم به اندازۀ اين هست كه ماستمان گران باشد! يا دوغمان چه باشد! اگر اينطور است، كه ما از حالا هم رفتيم. اما مىبينيم اينجور نيستند، ملت ما الحمدللّه اينطور نيست. و اميدوارم كه قويتر بشوند و شادمان بشوند در اين سال جديد و خداى تبارك و تعالى به همه قدرت عنايت كند و سلامت عنايت كند و همۀ ما را بيدار كند و در استقامت به ما كمك كند، انشاءاللّه. والسلام عليكم و رحمةاللّه
عنوان :
تقدیر از روحیه استقامت و شهادتطلبى ملت
مرجع :
صحیفه امام (۱۹) صفحه ۲۱۴
مکان :
تهران، جماران
تاریخ :
۱۳۶۴-۰۱-۰۱
مخاطبین :
(ملت ایران و مسلمانان جهان)