عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم صدا و سيما، حساسترين دستگاه تبليغاتى دستگاه راديو تلويزيون چنانكه من كراراً گفتهام، دستگاهى است كه حساسترين دستگاههاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مىكنند. و آنطورى كه به راديو و تلويزيون توجه مىكنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمىكنند. از دستگاه كوچكى كه براى بچهها گذارده مىشود با آن برنامههايى كه براى ديگران. اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامههاى آن برنامههاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود. و اگر اين دستگاه دستگاهى باشد كه نظير همان زمان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مىمانند. از وظايف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضاى محترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مىشناسيم ايشان را، هستند، وظيفۀ مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه، به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد. ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوييم جمهورى اسلامى، رأى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست. بايد دستگاههاى اطلاعاتيش، روزنامههايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانهها طورى بشود كه هر كس وارد آنجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست، اثر هست از اسلام. بايد قدم اسلام در همه اين دستگاهها باشد. و آن چيزهايى كه برخلاف موازين اسلامى است، برخلاف جمهورى اسلامى است كه همه برخلاف مصالح ملت است، اگر باشد، اينها بايد از بين برود. نقش صدا و سيما در پيشرفت نظام اسلامى مثلاً در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلمهاست. اين فيلمها بايد يك فيلمهاى آموزنده باشد. فيلمهايى كه وقتى نگاه كنند جوانهاى ما، منحرف بشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد. اگر يك وقت اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجام بدهند، اگر نصيحت مىشود بكنيد، نصيحت كنيد، اگر نه، تصفيه بايد بشود. يك مسئوليت بزرگى است مسئوليت شما و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مىرانيد به واسطۀ تبليغاتتان، به واسطۀ نمايشهايى كه در آنجا داده مىشود، فيلمهايى كه در آنجا داده مىشود، و يا به عقب مىرانيد. اين خيلى مسئوليت بزرگى است. ما تا بخواهيم اين كاركنهاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيم كه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است. اينها گمان مىكنند كه وقتى كه در راديو تلويزيون مثلاً امريكا يك جورى بود، انگلستان يك طورى بود، ما هم بايد از آنها تقليد بكنيم. هر چه آنها كردند، ما بكنيم. چنانكه اين يك مسئلهاى است كه تقريباً ما مواجه با آن هستيم. در همه جا كه گمان مىكنند كه بايد فرم ممالك ما هم، فرم آنجا باشد. تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بفهمانيم به همه قشرها كه نبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان، در آرايمان مستقل باشيم، اين طولانى است. الآن شما موظفيد كه همۀ اين كسانى كه در اين كارها هستند، و رأس كار هستند در تلويزيون ـ البته بنگاه بزرگى است ـ مراقبت كنيد كه يك اشخاص متعهد باشند به اسلام و معتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه. محتوايش بايد اسلامى باشد. بايد آنها را در رأس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران. در همه جا و برنامههايتان ـ آنهايى كه گفتنى است ـ گويندگانى پيدا بكنيد. و خيلىها حاضرند كه بيايند آنجا صحبت بكنند. از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص متنورالفكر، اشخاص هر طبقهاى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد. و بايد هم اين كار بشود. لزوم مراقبت در پخش فيلم و آنى كه راجع به ديدنيهاست و فيلمهاست توجه كنيد كه فيلمها يك فيلمهاى انحرافى نباشد. فيلمهايى نباشد كه مثلاً فرض كنيد يك منظرههايى كه سابقاً بود، و انحرافات براى جوانهاى ما ايجاد مىكرد. ... حتى آنى كه براى بچهها نمايش داده مىشود، بايد يك جورى باشد كه اين بچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر. مستقيم باشد و متعهد بار بيايد. و همينطور فيلمهاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارت بكنيد. نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص، بايد به آنها حالى كنيد. اگر نمىشوند تصفيه كنيد. و اين اَمر يك امر ضرورى و لازم است. در راستاى اجراى خواستههاى ملت و از مسائلى كه لازم است من تذكر بدهم اين است كه اين انقلابى كه در ايران حاصل شد، اين انقلاب پيروزيش در اثر دو مطلب بود: يك مطلب مهمش كه از همۀ مطالب بالاتر بود اين بود كه مردم با اسلام پيش رفتند، يعنى سرتاسر اين مملكت فريادشان، فرياد اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم. از آن رژيم سابق كه يك رژيم فاسد بود، مردم بدى ديدند در طول عمرشان. جوانهاى ما در تمام عمرشان؛ از آن وقت كه چشم باز كردند، بدى ديدند. و اين رژيم را فاسد مىدانستند. و از آن طرف مسلمان بودند. به اسلام عقيده داشتند. از اين جهت ما هر مطلبى را از ملتى بخواهيم اخذ بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مىخواهد. خودمان بخواهيم حكم بكنيم كه اين ملت ما فلان [موضوع] را مىخواهد، اين حرف غلطى است. حرف صحيح اين است كه ما مطالعه كنيم در حال ملت. گوش بدهيم به صداى ملت ببينيم چه مىخواهد. ملتى كه همه فرياد مىزنند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، «نه شرقى و نه غربى، جمهورى اسلامى» ما ديگر حق نداريم كه بنشينيم بگوييم كه نه، اين ملتى كه قيام كردهاند، براى اين قيام كردهاند كه دمكراسى باشد. در اسلام همه چيز هست به معناى سالمش. اما ما مىبينيم كه همه مردم دارند مىگويند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم. ما حق نداريم كه تأويل كنيم و بنشينيم خودمان هر چه دلمان مىخواهد بگوييم كه نخير، مردم كه اين حرفها را دارند مىزنند، يك چيزى ديگر را ما گردنشان بگذاريم. اين خلاف واقع است. راه طولانى جهت رسيدن به مقصد و امر دومى كه بود، اين بود كه همۀ قشرها با هم متحد شدند. در اين مسئله همه متحد بودند. اگر يك اشخاصى هم بودند كه انحرافى داشتند، در اين شورى كه مردم داشتند، آنها ساكت بودند، كارشكنى نمىكردند. همه با هم مجتمعاً عمل كردند و پيش رفتند و همه با هم اسلام را مىخواستند. اين دو تا مطلب اساس پيروزى اين مملكت بود. و اگر ما خيال كنيم كه الآن ما تا آخر مسئله را حل كردهايم يك خيال باطلى است. ما الآن اگر اوايل راه نباشيم، بين راه هستيم، [هنوز] نرسيديم به آن مقصدى كه داريم. خوب مقصد بزرگ ما اين بود كه اينهايى كه تصرف در مملكت ما داشتند، مستشارهايشان در مملكت ما كار مىكردند، همه چيز ما را آنها نظارت مىكردند، دستور از آنجا صادر مىشد و دولتها عمل مىكردند، خود محمدرضا اين را اقرار كرد كه از سفارتخانهها تعيين مىكردند كه وكلا كى باشند و ما هم عمل مىكرديم. منتها اين اين را كه گفت، مىخواست بگويد كه نه، حالا ديگر ما آنطور نيستيم. در عين حالى كه پدرش را اينطورى معرفى كرد. خودش هم در اوايل امر، خودش را اين جورى معرفى مىكرد. لكن اينكه گفت، ناشيگرى كرد. روى اين نظر گفت كه مىخواست حالا بگويد كه من ديگر حالا آنطور نيستم و بعد هم همه فهميدند كه در زمان اين [شاه] بسيار بدتر بود وابستگيش به خارج از زمان پدرش. اين وابستگى كه اين داشت بسيار زيادتر بود از آن وابستگيهايى كه او داشت. آن هم وابسته بود، اما نه به اندازۀ اين. اسلام و اتحاد، دو عامل پيروزى و آنى كه براى ما همه چيز را آورد، اين دو مطلب بود: اسلام، وحدت كلمه. معالأسف بعد از اينكه اين انقلاب اين قدم اول را برداشت و پيروز شد و اين سد را شكست، اين اشخاصى كه آن وقت هم مخالف بودند، لكن حرف نمىزدند و آن اشخاصى كه تحت تأثير تبليغات سوء غربيها و اينها واقع شدند، اينها شروع كردند يك جبههها درست كردن؛ جبهههاى مختلف، در صورتى كه صلاح نبود. صلاح اين بود كه جبههها همه با هم باشند، تا اينكه ما اين مسئله را وقتى به آخر رسانديم، آن وقت هر جبههاى دلش بخواهد على_' حدّه، هر حزبى بخواهد على_' حدّه، هر [گروهى] على_' حدّه. اما به اين زودى كه ما [هنوز] در بين راه هستيم، بياييم متفرق بشويم، اين صحيح نبوده است. لكن خوب، شده است. و دنباله اين مسائل كه از آن وحدت كلمه دست برداشتند و آن وحدت مقصد كه عبارت از اسلام بود. باز يك مقدارى دست برداشته شد. يك عدهاى دست برداشتند. دنبال آن اين فجايعى بود كه يكى بعد از ديگرى [پىدرپى] واقع شد، غائلۀ كردستان، غائلۀ آذربايجان، كه الآن ما در آن وارد هستيم. غائلهآفرينىهاى امريكا اين غائلۀ آذربايجان و غائلۀ كردستان، يك چيزى نيست كه ملت آذربايجان و ملت كردستان بخواهند، يك مسئله تحميلى است. و از سابق امر ديكته شده. توطئه شده. اين مسائل پيش مىآيد، همچو كه در كردستان مطلبى پيش مىآيد. اشخاص از همۀ ايران مجتمع مىشوند آنجا. اينهايى كه توطئهگر هستند، از همۀ ايران جمع مىشوند آنجا. آن وقت با اينكه ملت كردستان، همه، هر كس با ما ملاقات كرده، كاغذها نوشته، آنها «جمهورى اسلامى» را مىخواهند و نه تجزيه مىخواهند، و نه چيزهاى ديگرى. البته مطالبى دارد همۀ ايران. ... همانطورى كه براى همۀ ايران است. براى همه است. اين مسائلى نيست. ملت كرد نمىخواهد كه اين مسائل واقع بشود و جنگ بشود. هيچ ملتى نمىخواهد جنگ بشود. خوب، انسان مىخواهد كه خونريزى نشود، مىخواهد كه آرام باشد منطقهاى كه بخواهد زندگى در آن بكند. لكن توطئه هست در كار. يعنى آنهايى كه استفادۀ سرشار از اين مملكت مىبردند و الآن هم طمعشان به اين مملكت هست، آنها هستند كه اسباب دست قرار دادند اشخاص را و گروهها را. و اشخاص و گروهها بعضيشان غفلتاً و بعضيشان هم عملاً از آنها تبعيت مىكنند و غائله بار مىآورند. مىخواهند غائله درست كنند. منتها بعضى جاها موفق نمىشوند به درست كردن و بعضى جاها موفق مىشوند. همين در قم بنا داشتند كه يك غائله درست كنند، منتها موفق نشدند [غائلهاى ايجاد كنند] كه ريشهدار بشود براى اينكه قم به آن وضع نبود. الآن در آذربايجان، شما گمان نكنيد كه ملت آذربايجان از اسلام رويش را برگردانده. آنها هميشه توجه به اسلام داشتند. هميشه متوجه به مصالح كشور بودند. هميشه پيشقدم بوده است آذربايجان. هميشه خون جوانانشان را دادهاند براى اسلام. اين جور نيست كه حالا گفته بشود كه نه ديگر آذربايجانى ديگر كارى به اسلام ندارد؛ پشت كرده به اسلام، و دولت اسلام را دارد مىشكند. آذربايجانى رفته است و تلويزيون را گرفته است. رفته است و استاندار را بيرون كرده است. اين كارهايى است كه مسلمان نمىكند. اين كارهايى است كه اشخاصى مىكنند كه توطئهگرند و از امريكا دستور مىگيرند يا از جاهاى ديگر دستور مىگيرند. ملت آذربايجان همچو كارى نمىخواهد، نمىكند. و لهذا آنها فرياد مىكنند، كه ما اسلام را مىخواهيم. هشدار به اقوام مختلف ايران ما احتمال اين معنا را كه ملت آذربايجان يك همچو كارى بكند، آن هم نسبت بدهند به يك كسى كه خودش مىگويد دروغ است اين حرفها 1
. در راديوهايشان بخوانند به اينكه لشكر هم به ما پيوست! قواى انتظامى به ما پيوست! اين مسئله، همان مسائلى است كه يك مملكت ديگرى است كه به ما پيوست! اين از حلقوم كسى بيرون مىآيد كه اصلاً به اسلام اعتقاد ندارد. از حلقوم كسى برمىآيد كه خائن به اين مملكت است. اينهايى كه رفتند الآن تلويزيون را گرفتند و به خيال خودشان يك فتحى كردند، اينها همان دستنشاندههايى هستند كه پروندههاى بعضيشان موجود است. بايد آذربايجانيها توجه داشته باشند. يك وقت تحت تأثير واقع نشوند كه خداى نخواسته براى آذربايجان يك لكه ننگى بشود تا ابد كه آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بود، حالا اينها به اسم اينكه ما مثلاً چه مىخواهيم و چه مىخواهيم، برخلاف مصالح اسلام، برخلاف دولت اسلام[به آشوب دست بزنند]. اين مسئله، قيام بر ضد اسلام است. قيام بر ضد دولت اسلام است. ما نمىخواهيم كه خونريزى بشود. ما نمىخواهيم كه برادركشى بشود. والاّ اين پوسيدهها كه نمىتوانند اين كارها را انجام بدهند. ما اگر يك روز بگوييم به مردم، خود مردم آذربايجان كار را اصلاح مىكنند. لكن بايد ملتفت باشند، لااقل پشت كنند به اين اشخاص. و بايد اين مطلب را برادرهاى آذربايجانى ما، برادرهاى كردستانى ما، برادر بلوچستانى ما ـ عرض مىكنم ـ سيستانى ما، هر جا كه هستند، بختياريها، همه جا بايد اين معنا را بدانند مملكتى كه مال خودتان است، خودتان بايد ادارهاش كنيد. تا حالا مال شما نبود اين مملكت. هيچ چيز دست شما نبود. همه چيز دست ديگران بود. حالا كه اين زحمتها كشيده شده است، اين خونها ريخته شده است، اين نابسامانيها براى يك مملكت پيدا شده، حالا مىخواهيم بگوييم دست خود شما بايد باشد، حالا يك دسته مغرض، يك دسته انگل، يك دستهاى كه از خارج يك مقدارشان آمده، يك دستهاى كه طرفدار خارجيها هستند، اينها آمدهاند و ميدان افتادهاند و هر جا يك فساد ايجاد مىكنند. بايد اهالى هر منطقهاى خودش توجه به اين داشته باشد كه آلودهاش نكنند اينها. يك وقت خداى نخواسته، هر جا يك صدا بلند بشود، و هر جا مسئلهاى و غائلهاى درست بشود و نتوانند ديگر اصلاحش بكنند. لزوم شناسايى آشوبگران و همدستان آنها در هر صورت بايد توجه به اين معنا داشت. و يكى از وظايف تلويزيون و راديو اين است كه مسائل را آنطورى كه هست به مردم بفهمانند مسائل چى هست. اصلاً از كى صدا دارد بلند مىشود. اعلان كردند كه گروه فرقان 2
هم به ما متصل شد. «چريكهاى خلق» 3
هم به ما متصل شد. گروه فرقان كىاند؟ چريكهاى خلق كىاند؟ هر آدمى و هر گروهى را بايد از رفقايش فهماند كه كيها هستند تا بفهميم اينها چكاره هستند. آن كسى كه مىگويد «گروه فرقان» به ما گرايش پيدا كرد، چريكهاى خلق به ما متصل شد، اين همان است مقصدش. همانها هستند. اينهايى كه اينها را دارند اداره مىكنند. همان قضايا همانها هستند. همانهايند كه روابطشان با غير، الآن بعضيشان معلوم شده است. بازى نخورند برادرهاى ما! توجه داشته باشند كه هيچ مسلمانى با اين امر موافق نيست. هيچ ملايى با اين امر موافق نيست. هيچ مرجعى با اين امر موافق نيست. و هرگز همچو چيزى را به مراجع نسبت ندهند، كه آنها موافق نيستند با يك مسئله خلاف اسلامى. قيام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حكومت الآن حكومت اسلامى است. قيام كردن برخلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. اين را نمىشود بگوييم كه يك ملا عقيدهاش اين است كه بايد برخلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است، كه يك ملايى بگويد؛ يك ملايى عقيده داشته باشد به اين معنا كه برخلاف اسلام بايد عمل كرد؛ بايد شكست اسلام را. اينها نسبت مىدهند به بعضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرفها. هرگز نخواهند گفت. قيام بر ضدِ حكومت اسلامى در حكم كفر است. بالاتر از همه معاصى است. همان بود كه معاويه قيام مىكرد، حضرت امير قتلش را واجب مىدانست. قيام بر ضد حكومت اسلامى يك چيز آسانى نيست. و اينها الآن قيام كردهاند بر ضد حكومت اسلامى. دعوت به سازش و آرامش در هر صورت من اميدوارم كه سر عقل بيايند همه و از اين مفسدهها دست بردارند. و همه علماى بلاد، اينها را نصيحت كنند. مراجع اينجا، مراجع جاهاى ديگر، علماى بلاد اينها را نصيحت كنند كه دست از اين كارهاى خلاف بردارند، بر ضد حكومت اسلامى قيام نكنند. خيال نكنند كه نمىشود آنها را دفع كرد. ما نمىخواهيم، ما نمىخواهيم كه برادركشى در ايران بشود. چنانكه در كردستان هم نخواستيم و نمىخواهيم و دلمان مىخواهد كه با آرامش و با صحت درست بشود. در هر صورت يكى از وظايف راديو تلويزيون اين است كه مسائل را آنطورى كه هست، پخش بكنند، اختيار را دست اشخاصى كه مىخواهند مسائل را كج و معوج عرضه بكنند، اختيار را دست آنها نبايد آقايان بدهند و بايد درست توجه كنند. و راديو تلويزيون سرتاسر مملكت را همچو كنند كه همهاش محتوا؛ محتواى اسلامى، موافق مصالح كشور، موافق مصالح اسلام. امروزى كه ما با يك همچو قدرت بزرگى مواجه هستيم، و آنها پى توطئهها مىگردند، از خارج، از داخل، حالا مبادا يك وقت ملت ما غفلت از اين دشمن عظيم بكند. از اين دشمن شيطان بكند. و مشغول بشود به اين كارهايى كه در يك وقت فرصت هم مىشود اين كارها را بكنيد. در يك همچو موقعيتى كه ما هستيم هر ندايى كه برخلاف پيدا بشود، هر ندايى كه موجب تضعيف بشود، اين ندا از كفر است. و اين ندا از زندقه است. و بايد ملت ما توجه به آن داشته باشد. خداوند همۀ شما را موفق كند كه حالا كه اين دستگاه در شوراى شما هست، به خوبى انجام وظيفه بدهيد. و همه برنامههاتان را رسيدگى كنيد كه از چيزهايى كه برخلاف اسلام است، برخلاف مصالح اسلام است اجتناب بشود. والسلام عليكم و رحمةاللّه
عنوان :
اهمیت و جایگاه رادیو تلویزیون در جمهورى اسلامى حفظ اتحاد و همبستگى در مقابل توطئهها
مرجع :
صحیفه امام (۱۱) صفحه ۲۱۹
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۹-۱۸
حضار :
شوراى 5 نفره صدا و سیما