عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم ارزش والاى علم و دانش در اسلام اشكال ما اين است كه مواجه هستيم با اشخاصى كه بدون توجه به مشكلات و بدون توجه به خواستهاى ملت، به مجرد اينكه گفته مىشود كه فلان مركز بايد اسلامى باشد، آنها مىگويند يعنى تخصص نباشد. اينها مىخواهند كه به دنيا ارائه بدهند كه اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى كه آيات قرآن كريم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است كه شايد در سراسر كتب ديگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، كمال موافقت را دارد، لكن تخصص و علمى كه به خدمت ملت باشد؛ در خدمت مصالح مسلمين باشد. يك صحبت اين است كه ما متخصص نمىخواهيم، اين را به طور تبليغات نسبت مىدهند به بعضى ـ مثلاً ـ مسلمين كه وقتى مىگويند بايد در دانشگاه، انقلاب فرهنگى بشود و بايد دانشگاهها اسلامى باشد، اينها از اين فوراً منتقل مىكنند مطلب را به اينكه دانشگاهها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمىخواهد، متخصص صنعتهاى پيشرفته نمىخواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل و احكام اسلامى را بگويند. اين از شيطنتهايى است كه شايد از بعضى از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهاى اسلامى كه گفته مىشود و در خصوص انقلاب فرهنگى، اين طور تبليغات مىشود. اينها نمىدانند كه مقصود ما كه مىگوييم بايد تمام گروهها، تمام نهادها و به خصوص دانشگاهها كه مركز علم است و مغز متفكر جامعه است، ما كه مىگوييم بايد اينها اسلامى باشد، نمىگوييم كه ما احتياج به متخصص نداريم. تا آنجا اسلام كوشش دارد براى متخصص كه در احكام عادى هم، در احكام شرعى هم، متخصصتر را ميزان قرار داده است، رأى متخصصتر را ميزان قرار داده است. تبليغات منفى عليه اسلام در جهت وابستگى به قدرتها ما مسئلۀ ديگر مىگوييم، درد ما يك درد ديگرى است. درد اين است كه كشور ما را در اين سنين زيادى كه خارجيها پا باز كردند به آن و خصوصاً، در اين پنجاه سال دورۀ سياه پهلوى، آن طور تبليغات كرده بودند و كردند كه آنها مىخواهند در ذهن ملت ما و جوانهاى ما متمركز كنند كه ايران، اسلام، از عهدۀ اينكه يك علمى را، يك تخصصى را، يك صنعتى را ايجاد كند عاجز است؛ ما حتماً، بايد دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و كمونيست دراز كنيم يا دستمان را به طرف امريكا و ممالك غربى سرمايهدارى. آن طور تبليغات كردهاند كه مىگويند بايد ما در تمام چيزها از سر تا به پا غربى بشويم يا شرقى باشيم. من در تركيه كه بودم، مجسمه آتاتورك 1
را كه در بعضى ميدانها گذاشته بودند ديدم كه دستش را بلند كرده بود، گفتند كه اين دست را طرف غرب بلند كرده و مىخواهد بگويد كه ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد. در ساير ممالك اسلامى هم تبليغات را طورى كرده بودند كه ما در هر امرى بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم و اصلاً، مغز ايرانى لايق اين نيست كه يك كار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى كشاورزى هم نمىتواند. اين يك برنامهاى بوده است كه ريخته شده بوده است و تبليغاتى كه در دنبال اين برنامه به وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسيارى از افراد ما را، به اينكه ما هيچى نداريم و نمىتوانيم هم داشته باشيم؛ ما بايد حتماً، برويم يا به طرف غرب و در بلوك غربى واقع بشويم تا آنها به ما ترحم كنند و حاجتهايى كه ما داريم آنها برآورده كنند و يا بايد به طرف شرق كمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهايى هست، كه خود را مغز متفكر مىدانند، باز باورشان نشده است كه خود ما هم مىتوانيم آدم باشيم. آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است، بايد از وابستگيهاى به شرق و غرب كنار برود و نمىشود كه كنار برود الاّ اينكه فرم اسلامى پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل كند، بلكه بايد فقط همين آداب صلوة را به جا بياورد! اين يك مغالطهاى است كه تا صحبت «دانشگاه اسلامى» مىشود و اينكه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مىزنند آنهايى كه مىخواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بكشانند، كه اينها با تخصص مخالفاند، با علم مخالفاند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم؛ با علم مخالف نيستيم؛ با نوكرى اجانب مخالفيم. ما مىگوييم كه تخصصى كه ما را به دامن امريكا بكشد يا انگلستان يا به دامن شوروى بكشد يا چين، اين تخصص، تخصص مهلك است، نه تخصص سازنده. دانشگاه در راستاى استقلال كشور و خدمت به ملت ما مىخواهيم متخصصينى در دانشگاه تربيت بشوند كه براى ملت خودشان باشند، نه براى كشاندن دانشگاه به طرف شرق يا طرف غرب. ما مىخواهيم كه تمام اداراتى كه در اين كشور هست و تمام جاهايى كه صنعت مىخواهند ايجاد كنند و مىخواهند اين مملكت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما مىخواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصى كه در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است. علمى كه ما را بكشد به طرف امريكا يا شوروى آن علم علم مضر است؛ آن علمى است كه براى ملتها هلاكت مىآورد. اشخاصى كه در دانشگاه سابق تربيت شدند ـ الاّ قليلى از آنها ـ اينها براى كشور ما اگر ضرر نداشتند كه داشتند، نفعى نداشتند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود مملكت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه ما مىخواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى كه واقعش را ديديم و ديديد از همۀ جهات وابسته بوديم. ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند ـ هر خارجى مىخواهد باشد ـ ما با آن دانشگاه از اساس مخالفيم. ما دانشگاهى مىخواهيم كه ما را از وابستگيها بيرون بياورد؛ ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگيها خارج كند. ما متخصص مىخواهيم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده و مردم را دعوت كرده است، حتى دعوت كرده است كه هر جا يافتيد علم را، حتى از هر كافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم را بگيريد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم و يك كشورى داشته باشيم كه اين وابستگى مغزى ما را كه مقدم بر همۀ وابستگيها و خطرناكتر از همۀ وابستگيهاست، نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهى را مىخواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاتورك نباشند و تقىزاده 2
نباشند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوايج خودمان را خودمان تحصيل كنيم. ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههاى ما الاّ عدۀ معدودى، يا در صدد نبودند كه اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج. ما مىخواهيم كه اگر بيمارى پيدا [شد] اين طور نباشد كه بگويند كه بايد حتماً برويد به انگلستان، حتماً برويد به امريكا. ما مىخواهيم كه همانطورى كه يك امريكايى اگر مريض شد به ايران نمىآيد و يك انگليسى اگر مريض شد به ايران نمىآيد، يك ايرانى هم اگر مريض شد، جاى ديگر نرود. ما يك همچو تخصصى مىخواهيم كه جورى بار بياورد كشور را و جوانهايى كه در رأس امور كشور هستند كه اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فكرى جز اسلام و ايران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نيستيم، انجمنهاى اسلامى هم همين طور. كدام انجمن اسلامى مىتواند با تخصص مخالف باشد؟ كدام انجمن اسلامى نمىخواهد كه تمام جوانهاى ما در رشتههاى مختلف متخصص باشندو خودكفا باشند؟ همه مىخواهند، لكن دانشگاههاى زمان سابق را ديديد كه ما بعد از چندين سال، سالهاى طولانى، كه دانشگاه داشتيم، آن وقت يك كسى كه به عنوان رئيس مملكت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع، براى آپانديس يكى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد كه عمل كند! براى اينكه او در مغز پوكش مىدانست اين معنا را كه جورى اين ايران را وابسته كرده كه خودشان از عهدۀ اين معنا برنمىآيند و اگر برآيند هم، بايد كارى كرد كه به همۀ ملتها فهماند كه ما هيچ نيستيم. ما حتى عمل آپانديس هم بعد از مدتها دانشگاه [داشتن ]نمىتوانيم انجام بدهيم! ما مىخواهيم اين فكر را از توى كلهها بيرون كنيم. انجمن اسلامى بايد در صدد اين معنا باشند كه اين فكر را از اذهان بيرون كنند و خودشان را بيابند، بعد ازاينكه قرنها تقريباً، خودشان را گم كرده بودند. ما مىخواهيم طورى باشد و افرادى تربيت بشود [مانند ابن سينا] كه كتاب قانون 3
او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اينكه اشخاصى باشند كه الفباى مسائل اسلامى را نمىدانند و تا صحبت مىشود مىگويند اسلام نمىتواند! ما يك همچو دانشگاهى مىخواهيم همطراز با حوزههاى علميه كه وابستگى هيچ روز نداشتهاند با خارج و اگر يك كس، يك نفر، دو نفر، وابستگى داشتند، رسوا هستند. ما مىخواهيم دانشگاهى باشد كه همفكر باشد با دانشگاههاى علمى قديمى كه آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردى يا افرادى از آنها منحرف بودند در بين آنها رسوا بودند. ما مىخواهيم يك همچو مطلبى تحقق پيدا بكند. ضرورت هوشيارى انجمنهاى اسلامى دانشگاهها و البته راجع به انجمنهاى اسلامى هم من يك تذكرى كه دايماً دادهام، لازم است باز هم بدهم و آن اين است كه چشم و گوش خودتان را باز كنيد كه در انجمنهاى اسلامى هم ممكن است كه از اين غربزدهها و شرقزدهها وارد بشوند و به شما بگويند، اين طور ارائه بدهند كه ما صد درصد اسلامى هستيم و شرقى و غربى نيستيم؛ در صورتى كه شرقى باشند يا غربى باشند. بايد شما توجه بكنيد كه انجمنهاى اسلامى طورى باشند، اشخاصى باشند، كه آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، كارهائى كه قبل از انقلاب مىكردند معلوم باشد، كارهائى كه بعد از انقلاب كردهاند معلوم باشد كه ـ خداى نخواسته ـ در انجمنهاى اسلامى يك وقت يك وضعى پيش نيايد كه توجه شما سلب بشود از واقعيت و يك وقت ببينيد كه انجمن اسلامى هم گرايش پيدا كرده است به شرق يا گرايش پيدا كرده است به غرب. در همۀ انجمنهاى اسلامى اين سفارش را من كردهام مكرر. و در انجمنهاى اسلامى دانشگاهها، علم و صنعت، اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسى، اين معنا را شما پيگير باشيد كه در انجمنهاى اسلامى شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانيد كه امروز چون نمىتوانند به اسم غير اسلام يك مسئلهاى را عنوان كنند، با اسم اسلام درست مىكنند. همان منحرفين هم با اسم اسلام مىخواهند مسائل خودشان را پخش كنند. همان اشخاصى هم كه اسلام را سد راه خودشان مىدانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد ميدان مىشوند، نه اينكه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم، نه، خطر آنها خيلى زياد نيست. خطر آنهايى كه با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در ساير ارگانهاى ديگر، با اسم اسلام وارد مىشوند و به اسلام اعتقاد ندارند بيشتر از خطر آنهايى است كه اسلام را مىگويند ما قبول نداريم و چهرهشان واضح است؛ مردم از آنها احتراز مىكنند و آنها نمىتوانند يك خطر مهمى داشته باشند. بايد انجمنهاى اسلامى و خصوصاً، انجمنهاى اسلامى دانشگاهها، توجه به اين معنا را داشته باشند. و بايد اشخاصى كه مأمور «انقلاب فرهنگى» هستند بايد در كار خودشان دقيق باشند و كوشا باشند كه اشخاصى متعهد را پيدا بكنند و با مشورت آنها زودتر كارها را انجام بدهند كه ان شاءاللّه، بتدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهى باشد كه براى خود ما باشد؛ نه دانشگاهى كه ما را گرايش بدهد به خارج، چه در طرف چپ يا در طرف راست. و من اميدوارم كه اين آقايانى كه مأمور اين معنا هستند كه «انقلاب فرهنگى» بكنند كمك بشوند از اشخاصى كه توجه به مسائل دارند؛ اشخاصى كه به اسلام و به كشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربى و شرقى ندارند به اينها كمك كنند. آنها هم، همان طورى كه قبلاً، به آنها تذكر دادهام، دعوت كنند از اينها كه ان شاءاللّه، بزودى اين مطلب حاصل بشود و ما يك دانشگاه اسلامى [داشته باشيم] كه در فكر اين باشد كه اين ملت را از اين [مشكلاتى] كه تاكنون پيدا كرده است نجات بدهند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
اهمیت علم و دانش در اسلام رسالت دانشگاه در جامعه اسلامى و وظیفه انجمنهاى اسلامى دانشگاه
مرجع :
صحیفه امام (۱۴) صفحه ۳۷۷
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۰-۰۳-۰۴
حضار :
اعضاى انجمن اسلامى و جهاد دانشگاهى دانشگاه علم و صنعت، اعضاى سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى کشور، مخترعان و مبتکران