عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم جلوگيرى از نفوذ منحرفين به شوراها امروز دو قشر عزيز در اينجا تشريف دارند و ما به هر دو قشر دعاى خير را انشاءاللّه، فراموش نمىكنيم؛ يك قشر، عدهاى از شوراهاى اسلامى روستا كه بايد ما از جهاد سازندگى كه در مدتى كه اين انقلاب پيروز شده است و تحقق پيدا كرده است، در خدمت هستند و از وجود آنها استفادههايى زياد در جبههها و پشت جبههها شده است و مىشود و شوراهاى محترم، كه در سراسر كشور هستند، آنها هم براى خدمتگزارى به روستاها و محرومين و طبقهاى كه از ساليان دراز در زحمت بودهاند و براى آنها هيچ كارى نشده بود، انجام خدمت مىدهند [تشكر كنيم.] تذكرى كه به شوراها لازم است داده شود ـ ولو اينكه خودشان توجه دارند ـ يكى اين است كه توجه كنند كه در شوراها يك وقت افراد نفوذى از منحرفين به صورت اسلام و به صورت مقدسمآبى وارد نشوند. اينها كه شياطين هستند، همانطورى كه شيطان به شكلهاى مختلف وارد مىشود و انسان را گول مىزند، اينها هم همان شيطانها هستند و به صورتهاى مختلف وارد مىشوند. بايد آقايانى كه در شورا هستند، با شناسايى تمام از سوابق آنها و از كارهايى كه بعد از انقلاب متعهد بودند و در ضمن انقلاب ـ و مهم اين است كه قبل از انقلاب چه جور بودند ـ بررسى بشود به اينكه اينها مردمى هستند كه به انقلاب عقيده دارند، متعهد به اسلام هستند و براى خدمت به اين تودههاى مستضعف، كه هميشه محروم بودند، آمدهاند خدمت كنند. و اين از مهمات امور است كه من در هر قشرى كه آمدهاند اينجا، اين سفارش را كردهام و مىدانم كه خود شماها متوجه هستيد، لكن باز تذكر لازم است. و يكى ديگر، رفتارى است كه با مردم و با اين تودههاى مستضعف مىشود. چه بسا باشد كه خدمتها، خدمتهاى ارزنده است، لكن گاهى برخورد با بعض افراد، يك برخوردى است كه خدمت را هم پايمال مىكند. مهم اين است كه واقعاً احساس بكنند اين خدمتگزارها كه خدمتگزارند، احساس اين معنا رابكنند كه اين تودهها بندگان محروم خدا هستند و بندگانى هستند كه قبل از انقلاب، آنقدر محروميت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت كردهاند و بعد از انقلاب هم تا قيام به امر درست نشده است، باز جزء محرومين بودهاند و شما مىخواهيد به اينها خدمت كنيد و خدمتگزار آنها هستيد. مبادا يك وقتى در ضمن اينكه شما خدمت را مىكنيد، يك درشتىاى باشد كه خدمت شما را در خودش محو كند. بايد اخلاق اسلامى، آداب اسلامى درست مراعات بشود؛ همانطورى كه شيوۀ ائمۀ ما و اولياى خدا و انبياى خدا بوده است كه خودشان را خدمتگزار مردم مىديدند و با حسن معاشرت و با رفتار انسانى، با رفتار الهى رفتار مىكردند و كارهايى را كه بايد انجام بدهند، با همين حسن رفتار انجام مىدهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پيغمبر و شيعۀ همان اميرالمؤمنين هستيد و شيوههاى شما بايد به همانطور باشد. و يك كلمه هم به اين قشرى كه از خاندان خودشان، از شهرهاى خودشان به واسطۀ اين جنگ آواره شدهاند عرض مىكنم كه ما در مسائل و مشكلاتى كه شما داريد، توجه داريم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند، بسيج هم دارد؛ به اندازۀ آنكه توانايى دارند، خدمت خواهند كرد و انشاءاللّه كه بزودى جنگ پايان پيدا مىكند، خدمتها به شماها زيادتر خواهد شد. و من از هر دو قشر سپاسگزارى و تشكر مىكنم كه آمدهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. ابرقدرتها، مشكل تهديد كننده دنيا مشكلى كه امروز دنيا را تهديد مىكند، مشكل اين دو ابرقدرت است؛ اين دو ابرقدرت كه تمام دنيا را در زير بال خودشان نگه داشتهاند و از آنها استفاده مىكنند. اينها مشغول به يك طرحهايى هستند و درست كردن يك سلاحهايى هستند كه براى آتيۀ بشر خطرناك است. گرچه هر دستهاى از دستۀ ديگر مىترسند و اين ابرقدرت از آن ابرقدرت وآن از اين، لكن ممكن است كه يك وقت در رأس يكى از اين دو ابرقدرت، يك ديوانهاى واقع بشود؛ مثل هيتلر يا مثل صدام و به واسطۀ آن جنونى كه براى قدرت دارد، دنيا را به تباهى بكشد. و اگر ـ خداى نخواسته ـ يك جنگ بين اين دو قدرت در امروز تحقق پيدا كند، اينها دنيا را به خاك و خون مىكشند و به تباهى. مشكل دنيا امروز اينها هستند. مشكلهاى ديگر، مشكلهاى منطقهاى است و اين مشكل را بايد ملتها و اشخاص متفكر در همۀ دنيا و تودههاى محروم دنيا دنبال اين بروند كه اين مشكل را رفع كنند. اگر آنها بنشينند كه دولتهاى آنها اين مشكل را رفع كند، نخواهد كرد. دولتها نه همچو قدرت و عرضهاى دارند و هواهاى نفسانى هم كه خودشان دارند، مانع از اين مىشود كه با اين دو ابرقدرت مخالفت كنند. بايد براى آتيۀ دنيا، امروز تودههاى مردم، نويسندگان، گويندگان، فكر بكنند و مردم را آگاه كنند به اين خطرى كه تمام بشريت را تهديد مىكند، آگاه كنند همۀ تودههاى دنيا را كه اين خطر بزرگ پيش است و اگراين ابرقدرتها در اين حالى كه هستند و مشغول تهيۀ سلاحهاى بزرگ اتمى و غير آن هستند، به همين حال باقى باشند، دنيا [را] ممكن است كه به خرابى بكشند و عمده ضررش به ملتها برسد. بايد هركس در هرجا هست، نويسندههايى كه هستند، روشنفكرانى كه هستند و علمايى كه در همۀ قشرهاى دنيا هستند و دانشمندان، مردم را به اين خطر آگاه كنند تا بلكه خود مردم و تودههاى مردم در مقابل اين دو قدرت بايستند و اين سلاحها را جلوگيرى كنند. و اينكه زمزمۀ اين هر وقت شده است و مىشود، مدتها در اين حرف است كه مىخواهيم تحديد اين سلاحهاى اتمى را بكنيم و مىخواهيم تفاهم كنيم به اينكه اين سلاحهاى اتمى يا اين موشكهاى عظيمى را كه تازه درست شده است، جلوى اين را بگيريم؛ هر دوى اينها شعر است. و امريكا هم همين نظر را دارد كه شوروى را اغفال كند و آن سلاحها را در غرب و در هر جايى كه دست دارد، اين سلاحها را مهيا كند براى يك روزى كه با فشار يك دكمه، دنيا به آتش كشيده بشود. امروز بايد مردم دنيا توجه به اين مشكل بزرگ دنيا بكنند و هر قشرى، نويسندهاى، مطبوعات، در سرتاسر دنيا دنبال اين مطلب باشند و مردم را بيدار كنند كه در مقابل اين كارهايى كه اينها مىكنند، درست قيام كنند. البته كم و زياد الآن هستند قشرهايى كه تظاهر مىكنند بر ضد اين سلاحها، لكن بايد همۀ مردم قيام كنند تا بتوانند كارى انجام بدهند. چنانچه قدرت امريكا نبود، صدام هم نمىتوانست كه اين كار احمقانه را بكند. و اگر قدرت امريكا نبود، اسرائيل هم نمىتوانست كه اين كار سفاكانه را بكند. و اگر قدرت امريكا نبود اين دولتهاى اطراف خليج و امثال اينها هم اين كارهايى را كه حالا انجام مىدهند، نمىدادند. و دنيا از اين دو قدرت اگر بخواهد خارج بشود، بايد همانطورى كه در ايران عمل شد، [عملكنند؛] كه تمام قشرها قيام كردند و تمام قشرها نهضت كردند و انقلاب كردند و به هيچ يك از دو قدرت پناه نبردند، مستقلاً خودشان وارد عمل شدند و با اينكه همۀ كوششها را كرد امريكا از زمان سابق تا حالا براى اينكه اينها را سركوب كند، نتوانست. تا همه كشورهاى اسلامى و غيراسلامى؛ تمام كشورهايى كه در دنيا هستند و همۀ آنها هم تودههايشان بىچاره و ضعيف است در تحت سلطۀ حكومتهاى خودشان، تا اينها قيام نكنند و تا اينها توجه به اين خطر بزرگى كه دنيا را دارد تهديد مىكند و اگر ـ خداى نخواسته ـ يك وقت واقع بشود، ديگر كشورى باقى نمىماند و انسانى شايد باقى نماند، الاّ كم، بايد فكر بكند دنيا. شكستهاى مفتضحانۀ صدام در جبهههاى جنگ بايد دانشمندها فكر بكنند، مردم را بيدار بكنند. قلم تنها فايده ندارد، گفتن تنها فايده ندارد، اعتماد به دولتها فايده ندارد؛ خود مردم و خود نويسندگان و گويندگان بايد مردم را بيدار كنند. و قلمى فايده دارد كه بيدارگر تودههاى مردم باشد. و چنانچه حال دنيا به همين وضع باشد، از قبيل اسرائيل و صدام باز هم ممكن است باشد، و اگر اين از بين رفت و او از بين رفت، يكى ديگر مثل اينها را بتراشند. شما ببينيد كه صدام چه كار ناشايستهاى كرد كه امروز در دام افتاده است و نمىداند چه كند. مَثَل صدام، مَثَل آن كسى بود كه ادعاى پهلوانى مىكرد و هر وقت كه مىرفت بيرون، يك كسى پيدا مىشد او را كتك مىزد يا زمين مىزد، برمىگشت مادرش را كتك مىزد. صدام در هر جبههاى كه سيلى خورده است و در هر جبههاى كه شكست خورده است، دنبال آن، يك دسته از اين عراقيهاى بىچارهاى [را] كه در تحت ظلم او هستند و دست و پا مىزنند، از آنجا بيرون كرده است يا به حبس كرده است و با سلاحهاى دور زن، خودش اين افراد محروم جامعه را، اين شهرهاى عربى نشينى كه محروم هستند، اينها را هدف قرار مىدهد يا شهرهاى ديگر ايران را. اين همان مسئله است. هر وقت شكست مىخورد، يك همچو قضيهاى هست. الآن هم كه شكست فاحش را خورده است، منتظر باشيد كه باز اگر ـ خداى نخواسته ـ بتواند، او در شهرهاى مرزى يك جنايتى بكند و دوستان و منافقين هم در داخل. و اين براى اين است كه اذهان را از آن شكست بلكه بتواند منصرف كند. در عين حالى كه در همين «عمليات محرّم»، كه قواى مسلح ايران آنقدر پيشروى كردند و اينها را از كشور بيرون كردند، البته يك مقدارى باز هست و قريب به دو هزار نفر از آنها اسير گرفتند كه 1800 نفرش شايد در پشت جبههها آمده باشد و آنطور منهدم كردند بساط آنها را و آنقدر از مهمات آنها را گرفتند به غنيمت و از قرارى كه مىگويند، تاكنون حدود نود خودرو و امثال اين را از آنها به غنيمت گرفتهاند و بسيارى از [سلاحها] را منهدم كردهاند. در عين حالى كه اين مسائل هست و اين پيشرفتها هست، صدام در نطق خودش مىگويد كه ايران حمله كرد، لكن ما آنها را شكست داديم؛ ارتش ما آنها را شكست داد. تبليغات خارجى هم همۀ بوقهاى خارجى هم بنايشان بر اين است كه هر وقت كه اين شكست مىخورد تا مدتى اصلاً حاشا مىكنند يا ساكت مىشوند. مدتى هم كه مىخواهند صحبت كنند، مىگويند كه ايران اينطور مىگويد، صدام هم اينطور مىگويد. از ايران هم كه مىخواهند نقل بكنند، يك چيز كمترى را نقل مىكنند؛ مثلاً، مىگويند كه صد نفر را تاكنون اينها گرفتهاند و از آن وقتى كه مىخواهند نقل كنند با آب و تاب نقل مىكنند. مدتى اين كار را مىكنند، بعد كمكم كه مىبينند نمىشود و حاشا كردنش نمىشود، كمكم مىروند دنبال اينكه به يك وجهى مسائل را بگويند. در قضيۀ خرمشهر، توجه كرديد كه قضيۀ خرمشهر، مدتها انكار اين مىكردند كه خرمشهر گرفته شده است از آنها. هم صدام مىگفت كه اين حرفها نيست، ما چقدر از اينها كشتهايم، چه كردهايم، چه كردهايم و هم بوقهاى تبليغاتى دنبال او، اين حرفها را مىزدند. كمكم كه آنهمه اسير گرفتند و نشان دادند و اينها، آنوقت مىگويد كه ما به ارتش قدرتمند خودمان دستور داديم كه شما فتح خودتان را كردهايد و حالا عقبنشينى كنيد، ديگر ما فتحمان تمام شد. و تعجب [از] اين است كه اين را در برابر ارتش و نظاميهاى خودش و فرماندهان خودش مىگويد كه آنها در باطن نفسشان به ريشش مىخندند ـ اگر داشته باشند ـ و مىفهمند كه قضيه چى است. در عين حالى كه مىبيند كه همۀ اينهايى كه در مقابلش ايستادهاند مىفهمند كه اين دارد بىربط مىگويد، با جرأت مىگويد. الآن هم همينطور است؛ الآن هم اين سردار قادسيه باز مىگويد كه سپاه قادسيۀ من، ارتش قادسيه من چه كردهاند! اخيراً مىگويد كه در همين جنگ، چهار هزار نفر ما ايرانى را كشتيم و تاكنون چقدر از دست داده، آنها را گرفتيم آورديم و چقدر هم اسير گرفتيم. اين همين معناست كه نمىداند اصلش چه بكند و اين بايد نفرينش را به امريكا بكند كه يك همچو كلاهى سر اين گذاشتهاند. و اگر انشاءاللّه، خداوند توفيق بدهد به مسلمين و مسلمين درست توجه به مسائل منطقه بكنند و اسرائيل را از منطقه اخراج و از دنيا بيرون كنند، آنها هم بايد به امريكا نفرينش را بكنند. اين كشورهاى اطراف ما هم كه تاكنون هر چه توانستهاند كمك كردهاند، حالا تازگى مىگويند كه اگر ايران بخواهد وارد عراق بشود، ما ايران را حصر اقتصادى و سياسى مىكنيم. شما تا حالا هر كارى توانستهايد كردهايد. آنطورى كه مىگويند، تاكنون سىميليارد دلار حجاز كمك كرده است به ارتش عراق و به عراق راهها را هم باز كردند اينها؛ براى اينكه سلاحها را از هر طرف بفرستند براى اينها و افراد هم فرستادهاند. آن بدبخت كه آن طرف دنيا نشسته، نمىتواند كلاه خودش را نگه دارد، آن هم مىگويد كه، آن نُميرى 1
مىگويد كه ما كمك مىكنيم به اسرائيل. آن مردك در داخل خودش به هم ريخته است، نمىداند چه بكند اين معنا را، مىگويد: ما كمك مىكنيم. اينها همه عروسكهايى هستند دست امريكا. امريكا مىگويد اينطور بگو، مىگويد. لزوم مقابلۀ با آتشافروزيهاى امريكا دنيا بايد امريكا را از بين ببرد، والاّ تا اينها هستند، اين مصيبتها در دنيا هست. اينجا نشد، يك جاى ديگر. الآن در بسيارى از جاهاى دنيا، امريكا آتش افروخته و جنگهايى كه الآن در بسيارى از جاهاى دنيا هست، همهاش زير سر اين است. و دنيا را اينها دارند تهديد مىكنند و هرگز هم اينها سلاحهايى كه مىگويند متوقف مىكنيم و اينها را محدود مىكنيم به حد، هرگز راست نمىگويند. بنابراين، ما بايد هر چه فرياد داريم به سر اينها بزنيم. و امروز كه سالروز لانۀ جاسوسى است، من به ملتمان تبريك عرض مىكنم و اين عملى كه دوستان اسلام، مجاهدين اسلام انجام دادند، يك عمل بسيار خوبى بود و بسيار مؤثرى بود كه اين لانه از اينجا كنده شد. اگر اين لانۀ جاسوسى در اينجا بود، شايد ايران را به تباهى مىكشيد. الآن هم در خارج به عراق هى نقشه مىدهند؛ از اينجاها نقشهها مىگيرند با آن چيزهايى كه دارند و به عراق مىدهند. هر كارى مىخواهند، بكنند. تاكنون همه تقريباً ـ تقريباً همه، همه نه ـ بسيارى از اين كشورهاى خليج و اطراف خليج و اينها كمكهاى همه طرفى كردند به عراق و كارى هم نتوانستند بكنند. حالا تازه مىگويند كه اگر ايران بخواهد پيش برود در عراق، ما ديگر تاب تحمل نداريم و ما اينها را از جهت سياسى و از جهت ـ در بعضى جاها هم مىگويند ـ نظامى، از جهت سياسى و از جهت اقتصادى در فشار قرار مىدهيم. شما تا حالا هر كارى توانستهايد كردهايد؛ كارى ديگر نمىتوانيد بكنيد. بىخود خودتان را در دنيا ضايع مىكنيد و شما بدانيد كه اگر صدام ـ خداى نخواسته ـ پيش ببرد، تمام شما را به آتش مىكشد. صدام وضع روحيش اين است. اصلاً در روحيۀ صدام اين تبهكارى است و آدمكشى و جنايت است. اگر ـ خداى نخواسته ـ اين يك سلطهاى پيدا بكند، حجاز را از بين مىبرد، سوريه را از بين مىبرد، اين كشورهاى خليج را، كويت را هم؛ همۀ اينها را از بين خواهد برد. اين مرد اينطورى است، جنس اين آدم اينطورى است. همانطورى كه جنس اسرائيل اينطور است كه جنايتكار است و به جنايت دل خوش مىكند، اين هم همينطور است. اينها برادر هم هستند. و خداوند شرّ شيطان بزرگ و شياطين بزرگ و كوچك را انشاءاللّه، رفع كند و مسلمانها را بيدار كند و دولتهاى اسلامى را از اين غفلتى كه دارند، هوشيار كند و ملت بزرگ ايران، كه الگو هستند براى تمام كشورها و ملتها، خداوند آنها را از آفات و بليات حفظ كند و اين آوارگان را انشاءاللّه، خداوند صبر عنايت كند و قدرت به دولت و ملت عنايت كند كه آنها را درست ان شاءاللّه، جاهاى آنها را بهتر از سابق بسازند و خدمت به اين مردم محروم بكنند. والسلام عليكم و رحمةاللّه
عنوان :
ابرقدرتها منشا مشکلات دنیا
مرجع :
صحیفه امام (۱۷) صفحه ۹۸
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۱-۰۸-۱۳
حضار :
اعضاى شوراهاى اسلامى روستاهاى کشور، مهاجران جنگ تحمیلى