Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم تبليغات در جدائى حوزه‌ها از امور اجتماعى و سياسى من بايد تشكر و قدردانى كنم از آقايان فضلايى كه در قم و تهران اشتغال دارند به تعليم و تعلّم. و اميدوارم كه براى آتيۀ اسلام همه مفيد و به طور شايسته آنچه كه بايد، وظيفه آنهاست عمل بفرمايند. مع‌الأسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دينيه‌مان هر كدام از يك جهتى نواقص زياد داشت و نمى‌شد. و نمى‌توانستند نواقص را رفع كنند. دانشگاه از جهت اينكه اصلاً اساسش اگر هم بر اين نبود كه ايران را به دامن قدرتهاى بزرگ بيندازد، كم كم به آن قضيه كشيده شد، و جوان‌هاى عزيز ما را آن اشخاصى كه مأمور بودند، به نحوى كه آنها مى‌خواستند تبليغ و تربيت مى‌كردند و بعد هم مى‌فرستادند به خارج، و آنها رويشان كار مى‌كردند و بعد هم كه مى‌آمدند، بسياريشان اصلاً با ديانت بكلى مخالف بودند، و بسياريشان هم بودند كه اگر هم مخالف نبودند نمى‌توانستند كارى انجام بدهند. در هر صورت دانشگاه وضعش اين بود. مدارس علمى كه ما حالا از آن روى هم رفته تعبير مى‌كنيم به فيضيه، آن از جهات ديگر ناقص بود، آنجا را مستقيماً نيامدند مثل دانشگاه تصرف كنند و نتوانستند بكنند. آنها با همۀ سختى‌ها در دوران رضاخان كه سختى‌ها زياد بود، تحمل كردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همين طور. لكن ما محصور شده‌بوديم در يك كتاب‌ها و در يك عقايد خاصى. كتابها از حيث تعليم و تعلّم غالباً از طهارت و تجارت و صلات ـ غالباً ـ تجاوز نمى‌كرد. علوم قضايى و حدود و ديات و اينها از علوم غريبه بود، البته مشايخ نوشته‌اند، همۀ را مستقصى 1

نوشته‌اند، لكن در حوزه‌ها از باب اينكه، اين امور خارج بود از حيطۀ عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و ديات و قصاص و اينها عملى نبود، از اين جهت آنها مورد بحث واقع نمى‌شد و ما محصور شده بوديم در كتاب‌ها، در باب تعليم و تعلّم به همان مقدار. و از آن طرف در عين حالى كه خارجى‌هاو عمال آنها تصرف مستقيم نداشتند در حوزه‌ها، لكن يك تبليغات خاصى انجام گرفته بود در سالهاى طولانى كه بايد حوزه‌ها از امور اجتماعى و سياسى بكلى مبرا باشد، و اسم «سياست» را نمى‌توانستيم در حوزه‌هاى علميه ببريم، و امور مسلمين و چيزهايى كه مربوط به جامعه مسلمين است در حوزه‌ها بحثى از آن نبود. احتياج حوزه‌ها به يادگيرى زبانهاى زنده دنيا بحمداللّه‌ امروز كه ما از آن قيدوبندها رهايى پيدا كرده‌ايم بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز حوزه‌ها با ديروز حوزه‌ها فرق دارد. امروز حوزه‌ها براى دنيا، الآن دنيا يك تحولى پيدا كرده است كه كأنّه عائلۀ واحده شده است. اين صحبتى كه من الآن براى شما مى‌كنم ممكن است كه بعد از دوساعت ديگر در امريكا هم منعكس بشود و همين طور هر مطلبى كه در ايران واقع مى‌شود در همۀ دنياپخش مى‌شود. يعنى يك كسى اگر صدا بكند به صداى عادى، صداى او قبل از اينكه به آخر اين مجلس برسد به امريكا رسيده است. وضع اينطور شده، دنيا كأنّه همه مجتمع شده است در يك محصورۀ كوچكى از حيث جهات. ما امروز نمى‌توانيم مثل سابق فكر كنيم، ما سابق تبليغاتمان محصور به ايران بود. گاهى اتفاق مى‌افتاد كه در يك جاى ديگر هم مى‌رفتند اما گاهى بود، خيلى كم. و تبليغات آن قدرى كه براى خارج لازم است براى داخل كمتر از او لازم است. شما مى‌بينيد كه امروز همۀ تبليغات دنيا بر ضد اسلام است؛ با اسم ضديت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محكوم مى‌كنند. صورت اسلام را به يك صورت ديگرى در آورده‌اند كه غير واقعيت اوست. پيشتر احتياج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتياج است به اين، يعنى جزو برنامۀ تبليغات مدارس بايد زبان باشد، زبانهاى زندۀ دنيا، آنهايى كه در همۀ دنيا شايع تر است. اين بايد يكى از چيزهايى باشد كه در مدارس دينى ما كه مى‌خواهند تبليغ بكنند، اين امروز محل احتياج است، مثل ديروز نيست كه ما صدامان از ايران بيرون نمى‌رفت. امروز ما مى‌توانيم در ايران باشيم و به زبان ديگرى همه جاى دنيا را تبليغ كنيم، در همه جا مبلغ باشيم، و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنيا يك امر آسان و عادى است كه مبلغين ان‌شاءاللّه‌ بايد تربيت بشوند، و فيضيه و دانشگاه ما بايد يك دانشگاه و يك فيضيه باشد براى همۀ دنيا، تبليغ براى همۀ دنيا، براى همۀ كشورهاى عالم. وجوب تربيت مبلّغ و قاضى در حوزه‌ها و بحمداللّه‌ امروز آن بندهايى كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الآن بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاى ديگر هستند، و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند، و اين يك امرى است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آن وقت همچو محصور كرده بودند كه براى بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتى در يك مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسئله علمى بگويند يا مسئله عقيدتى بگويند. امروز اينها مى‌توانند با همۀ حفظ جهات اسلام در همه جاى كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب افتاده بوديم در اين امور، و امروز بايد تلافى كنيم، بايد نقيصه‌ها را رفع بكنيم. ما نه امروز مبلّغ داريم و نه قاضى داريم. يك عده مختصرى، آن قدرى كه ايران احتياج به مبلغ دارد، ندارد، حوزه‌ها ندارند. آن قدرى كه قاضى لازم دارند، حوزه‌ها ندارند، حوزه‌ها تربيت قضات را نكرده‌اند، يك عده پيرمردها هستند لكن آنها نمى‌روند سراغ اين كارها. ما الآن نسل جوان را بايد براى قضاوت، براى تبليغ تربيت كنيم. براى قضاوت كه واجب است، واجب كفائى است براى همه، بايد تربيت كنيم كه اين واجب كفائى تحقق پيدا بكند، و براى تبليغ هم لازم است ما تبليغ بكنيم. آن هم جزو واجبات است كه ما از اسلام تبليغ بكنيم. آن چيزى كه وارد شده است در قرآن بايد تبليغ كرد به همه جا، و تبليغ لازمه اش اين است كه زبان بدانند. شما نمى‌توانيد برويد در انگلستان براى انگليسى‌ها با زبان فارسى تبليغ كنيد يا در امريكا اينطور يا در شوروى. شما بايد با زبان اهلى آنها تبليغ كنيد، و اين از امور لازمه‌اى است كه پيشتر نمى‌شد اسمش را برد، و حالا مى‌بينيم جزو لازم‌هاست و واجبات است كه بايد عمل بشود. بنابراين در عين حالى كه من تشكر مى‌كنم از همۀ آقايانى كه در اين امور دخيل هستند و مشغول خدمت و فداكارى هستند، درعين حال از آنها تقاضا دارم، و از همۀ حوزه‌هاى علميه در هر جا كه هست اين تقاضا را دارم كه دامن به كمر بزنند و نقيصه‌هاى سابق را كه عقب‌افتادگى‌هاى سابق را جبران كنند. مبلغ درست كنند، قاضى درست كنند.چيزهايى كه احتياج دارد اسلام به آنها. و تبليغ اسلام به غير از اينها، يا عمل كردن به احكام اسلام بدون آنها نمى‌شود. بنابراين، با اين همه تبليغات عليه ما. ما هم بايد تبليغات داشته باشيم. ما بايد اعزام مبلغ در خارج بكنيم به آن قدرى كه ميسور است براى ما. و اميدوارم كه موفق بشويد، آقايان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فيضيه، موفق بشوند به اينكه تربيت كنند عدۀ زيادى را از زن و مرد براى تبليغ. ارزش نداشتن انسان در منظر ابرقدرتها و شما مى‌بينيد كه دنيا الآن بر ضد ما قيام كرده‌اند. شما ملاحظه كنيد براى سرنگونى يك طياره كرۀ جنوبى چه بساطى درست كرده‌اند. البته به قتل رساندن و ساقط كردن يك طياره‌اى كه انسان‌ها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست يك جرم نابخشودنى است، لكن امريكا طرفدار اين است، بايد ديد چى هست اين، امريكا اين قدر تبليغ مى‌كند و نطق مى‌كند رئيس جمهور امريكا و فاجعه مى‌گويد در دنيا واقع شده است و دنيا بايد اين را نبخشند. اين همان امريكايى است كه اين فاجعه را در جاهاى ديگر خودش بجا مى‌آورد، و اين همان امريكايى است كه عراق را وادار مى‌كند كه بدتر از اين فاجعه‌ها را در ايران بياورد، يك كلمه هم حرف نمى‌زند. عراق نسبت به ايران و خود عراق، حكومت عراق نسبت به ايران و خود عراق تاكنون چه كرده است؟ چقدر جمعيت از اين دو كشور اسلامى‌را كشته است و چقدر بمباران كرده است اين مناطقى كه اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است كه ايران هم فلان جا را زده است، يك دروغى گفته است. راديوها وقتى نقل مى‌كنند حرف او را، اول نقل مى‌كنند كه او گفته است كه كجا را زديم، كجا را زديم، ما هم موارد، جاهايى كه جمعيت نظامى‌هست زديم. در صورتى كه همۀ راديوها مى‌دانند كه اينها شهرهايى كه هيچ ربطى به نظامى‌ندارد دارند مى‌زنند. پشت هر شكستى صدام حمله كرده است و يك عده بيگناه، زن و مرد، بچه و صغير و كبير را به خاك و خون كشيده و امريكا يك كلمه راجع به اين حرف نزده است براى اينكه انساندوست است ايشان! اما انسان امريكايى پسند! انسانى كه به درد او مى‌خورد مى‌پسندد! همين عمل اگر امريكا كرده بود، همان عراق كه الجزاير را، كه طياره الجزاير را، ساقط كرد و عده‌اى هم از مردم عادى در آن بودند و يكى از وزراى آنجا هم در آن بودند، امريكا هيچ واكنشى نشان نداد. اما حالا عزا گرفته براى اينكه يك طياره‌اى از كرۀ جنوبى ساقط شده است؛ و اين عزا براى اين است كه مى‌خواهد شوروى را محكوم بكند، نه اينكه آن انسان‌هايى كه آنجا هستند دوست دارد. انسان‌ها پيش اين دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اينها براى انسان الاّ آنى كه گاو شيرده براى آنها باشد هيچ ارزشى برايش قائل نيستند. حمايت امريكا از جنايات اسرائيل شما ببينيد امروز لبنان چه خبر است. الآن كه من و شما اينجا نشسته‌ايم [در] لبنان چه حمام خونـى دارنـد [راه مى‌اندازند]. اين حكومت غاصـب و جائر لبنان، اين امين 2

خائن چه بساطى در سر اين جمعيت مردم لبنان در آورده است. اسرائيل چه بساطى در آنجا درآورده بود. حالا به جاى او اينها دارند در مى‌آورند. لكن امريكا نديديم كه يك كلمه بگويد. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهايش را فرستاده آنجا كمكش براى اين جنايات، يك اسمى رويش مى‌گذارند. شايد هم خودشان درست مى‌كنند صحنه را. دوتا فرض كنيد ترقه مى‌اندازند به يك جايى و يكى دوتا را زخمى مى‌كنند، يا فرض كنيد آنها كرده باشند، آن وقت اينها مى‌ريزند خانه به خانه مى‌گردند جوان‌ها را مى‌گيرند، جوان‌ها را حبس مى‌كنند، جوان‌ها را مى‌كشند. اين فجايع در دنيا دارد واقع مى‌شود و امريكا نشسته دامن به آن مى‌زند. و اسفناكتر اين است كه مسلمين نشسته‌اند و تماشا مى‌كنند. اين مهرۀ دومى‌كه حالا آمده‌است، و «اسحاق شاميرى» 3

كه الآن آمده است و مى‌خواهد نخست وزير بشود، از اول برنامۀ خودش را گفته است. از اول گفته است كه: «اسرائيل بزرگ بايد تحقق پيدا كند، بايد فلسطين بكلى از بين برود، تمام جاهايى كه دست اسرائيل است اينها لاينفك از اسرائيل است». اسرائيل بزرگ، يعنى از نيل تا فرات، يعنى تمام منطقه‌اى كه عرب نشين است، حجاز هم جزء اين بايد باشد، مصر هم جزء اين است، و اينها نشسته‌اند آنجا دارند تماشا مى‌كنند، و عدۀ كثيرشان هم همراهى مى‌كنند، و اسرائيل را مى‌خواهند بشناسند و امثال ذلك. ايجاد خفقان در دنيا توسط قدرتها اينها يك مصيبت‌هايى است كه در قرن ما واقع شده است، و مع‌الأسف مسلمين يعنى حكومتهاى اسلامى بى‌تفاوت هستند؛ و آنها نمى‌گذارند كه كشورهاى خودشان، مردم عاديشان راجع به اينها صحبت بكنند. واقعاً در يك محيط خفقان اين دنيا دارد بسر مى‌برد، خفقان از اين دو ابرقدرت. اين افغانستان دست شوروى، هر روز فاجعه درست مى‌كند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ايستاده‌اند كه شايد او را پشيمان كرده باشند. آن هم فلسطين و لبنان و نمى‌دانم همه جا در دست امريكا و همه مشغول به جنايت كردن. آن وقت در اين بين از يك طياره كه صد و شصت نفر، دويست و شصت نفر يك همچو چيزى كشته شده است ـ همه متأسف بايد باشيم ـ لكن امريكا به اينطورى كه شما متأسف‌ايد نيست. شما براى اينكه، آنها را اصلاً نمى‌شناسيد لكن يك انسان‌اند، يك انسان‌اند بيگناه، طعمۀ شوروى شدند. اما امريكا نه از باب اينكه انسان مى‌خواهد، امريكا در اين يك چيزى پيدا كرده براى اينكه، شوروى را از ميدان در كند، مردم را يعنى دنيا را بر ضد شوروى چى بكند. شوروى هم فردا يك بهانه‌اى پيدا مى‌كند آن هم امريكا را مى‌خواهد چه بكند اَللّهُمَّ اْشغَلِ الظّالِمينَ بالظّالِمينَ 4

. توطئۀ اجانب در تحقق نيافتن اسلام در ايران و بالاخره ما بايد در اين بين، خودمان توجه به مسائل دنيا داشته باشيم. امروز نبايد ما فكر بكنيم ايران چه جور است. ما امروز فكر بكنيم دنيا چه خبر است، تكليف ما در مقابل دنيا چه خبر است. همين جنگ تحميلى را درست كردند، نقشه‌اى كه صهيونيست‌ها دارند عملى بشود. از يك طرف نگذارند اسلام ـ در اين ـ تحقق پيدا كند، اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند و قهراً در ممالك ديگرى هم خواهد رفت و رفته است هم، آن وقت آن بساط آنها، بساط صهيونيست‌ها برچيده مى‌شود، امريكا و شوروى دستش از ممالك اسلامى‌قطع مى‌شود. اينها براى اينكه، نگذارند اسلام از چارچوب ايران بيرون برود، و اگر بتوانند در خود ايران هم منحرف كنند اذهان را، الآن دارند كوشش مى‌كنند و مى‌خواهند كه، مقصد اولشان است كه ايران ساقط بشود و يك «جمهورى اسلامى امريكايى» پيش بيايد. البته ديگر سلطنت طلبى توى كار نيست، جمهورى اسلامى‌هم اسمش را مى‌گذارند اما جمهورى اسلامى از قسم امريكايى‌اش، آنى كه بعضى‌ها هوسش را دارند، اين را كه ان‌شاءاللّه‌ موفق نمى‌شوند. ايرانى‌ها مصمم‌اند همه. مرد و زن پير و برنا، بچه و بزرگ مصمم‌اند به اينكه امريكا و شوروى را در ايران ديگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان اين است كه اسلام را در همين ايران محبوس كنند. تبليغات دامنه دارى كه ايران الآن چه شده است، بچه‌هاى كوچك را چه مى‌كنند، بچه‌هاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مى‌فرستند به جبهه‌ها، كه تازه همين مسئله بوده است، و نمى‌دانم طرفدار حقوق بشر اعتراض كرده، آنها هم نشسته‌اند آنجا و گوش شان به اين است كه راديو امريكا چه بگويد، راديوى بى بى سى چه بگويد، راديوى كذا چه بگويد. خودشان مسائل را مى‌دانند، نه اينكه ندانند اينها، لكن براى اينكه ايران را محكوم كنند اين مسائل را مى‌گويند. نه اين است كه اين راديوهاى خارجى ندانند مسائلى كه در ايران واقع مى‌شود، و ندانند تجاوزاتى كه عراق به ايران كرده، و ندانند آن همه ظلمى كه به كشورهاى ايران و عراق كرده است. اينها مى‌دانند اينها را، لكن انسان براى آنها مطرح نيست. آنها مقاصد خودشان را مى‌خواهند اجرا بكنند. مقاصدشان اين است كه اسلام را در ايران بدنام بكنند، جمهورى اسلامى‌و مردم ايران را بدنام بكنند كه نبادا ديگران به فكر اين بيفتند كه همين معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من اميدوارم كه در اين معنا هم ان‌شاءاللّه‌ موفق نشوند. مظلوميت اسلام و موظف بودن به تبليغ آن و ما موظفيم كه اسلام را در همۀ جاى دنيا معرفى كنيم. اسلام مظلوم است الآن در دنيا، غريب است در دنيا. ما يك دسته كوچكى هستيم، تبليغاتمان ناقص، مبلغ كم داريم و آنها همۀ رسانه‌هاى گروهى دست شان است و هر چه مى‌خواهند پول‌هاى زيادى هم دارند و خرج اين كارها را مى‌كنند. ما مع ذلك نبايد مأيوس بشويم. ما با همين عدۀ قليل همان طورى كه آن قدرت بزرگ شيطانى محمدرضا را كه دنبالش همۀ قدرت‌ها بود به همت همين جوان‌هاى ايران شكستيم و كنارش زديم و اسلام را ان‌شاءاللّه‌ به آن طورى كه خواست خداست در اينجا پياده خواهيم كرد، و مشغول پيشرفت در اين امر هستيم. ما نمى‌گذاريم ديگر كسى اينجا بيايد. و من اميدوارم كه همان طور كه اينها شد، با همت والاى دانشگاه و فيضيه تبليغات دامنه دار پيدا بشود، و در يك مدت كوتاهى ان‌شاءاللّه‌ تبليغات به جايى برسد كه همۀ دنيا را ما پر از مظاهر اسلامى بكنيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همۀ آقايان را خواستارم. و اميدوارم كه در اين مشروعى كه همه اشتغال به آن دارند و آقايان رياستش را دارند و مشغول كار هستند توفيق پيدا بكنند و دست جنايتكار قدرت‌هاى بزرگ از ايران قطع بشود و اسلام آن طورى كه هست در دنيا جلوه كند. والسلام عليكم و رحمة اللّه‌

  1. ـ تفصيلى، جامع‌الأطراف.
  2. ـ «امين جُمَيِّل» رئيس جمهور پيشين لبنان، وى پسر «پيِر جُمَيِّل» رهبر فالانژهاى لبنان است.
  3. ـ اسحاق شامير، نخست‌وزير پيشين رژيم اشغالگر قدس.
  4. ـ خداوندا ستمكاران را با ستمكاران مشغول كن.

عنوان :

ضرورت تربیت طلاب جوان براى امر قضاوت و تبلیغ

مرجع :

صحیفه امام (۱۸) صفحه ۱۲۲

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۲-۰۶-۱۵

حضار :

مهدوى کنى امامى کاشانى موسوى تبریزى مسئولان، اساتید و اعضاى جامعه الامام الصادق(ع) اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى اساتید و طلاب مدرسه شهید مطهرى فارغ التحصیلان امور تربیتى و قضایى قم مسئولان موسسه در راه حق و کارکنان هنرستان امیرکبیر اصفهان