عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم من خوف اين را دارم كه مطالبى كه آقاى حجازى 1
فرمودند دربارۀ من، باورم بيايد. من خوف اين را دارم كه با اين فرمايشات ايشان و امثال ايشان براى من يك غرور و انحطاطى پيش بيايد. من به خداى تبارك و تعالى پناه مىبرم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به ساير انسانها يك مرتبتى قائل باشم، اين انحطاط فكرى است و انحطاط روحى. من در عين حال كه از آقاى حجازى تقدير مىكنم كه ناطق برومندى است و متعهد، لكن گله مىكنم كه در حضور من مسائلى كه ممكن است من باورم بيايد فرمودند من چند كلمهاى كه مىخواهم در حضور آقايان عرض كنم از باب اينكه امر شده است به تذكر؛ فَاِنّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنينَ. 2
تصادف خوبى است كه امروز كه آقايان در اينجا تشريف دارند و با هم مواجه هستيم مواجه با ملت هستيم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقايان است، تصادف خوبى است كه با روز عيد مباركى مصادف شده است، و از آن بهتر اين است كه روز گشايش مجلس اسلامى در روزى است كه عدالت در عالم متولد شده است، روزى است كه اميرالمؤمنين ـ سلاماللّه عليه ـ به دنيا آمدند كه مظهر همۀ عدالتها و اعجوبۀ عالم هستند و از صدر عالم تا ابد بجز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست. اين را ما به فال نيك مىگيريم و اين فكر را مىكنيم كه آقايان كه در يك روزى كه مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است، و شما مجلس را در آن روز افتتاح مىكنيد بدانيد كه بايد همان رشته را، همان رشتۀ على ـ عليهالسلام ـ را پيروى كنيد. من در بعضى مجالس زمان رضاخان رفتهام در مجلس به عنوان تماشاگرى و مجالس ديگرى هم كه از آن زمان تا اخير بوده است شنيدهام. آنجايى كه من ديدهام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بين افراد در آمال خودشان بود؛ جنگ و نزاع بود. حتى بعض اشخاص كه اشخاص صحيحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مىكردند، در مجلس كه وارد مىشدند مثل اينكه ملزم مىشدند به اينكه نظير آنهاى ديگرى كه به طور غير اسلامى رفتار مىكردند، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند. مجلس شوراى اسلامى مجلس مشورت است، مجلسى است كه بايد متفكرين، آقايان، مسائلى كه مايحتاج ملت است و كشور است در ميان بگذارند و با هم مشورت كنند. مباحثه كنند فقط آن چيزهايى كه مربوط به ملت است و به اسلام. مجلس شوراى اسلامى كه شما آقايان وكيل هستيد از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه، بايد آنكه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود. و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود. و به ترتيبى كه مقرر است تصويب بشود و همه چيزش اسلامى باشد. اغراض شخصيه را بايد همۀ ما كنار بگذاريم. فرضاً كه من با شما خداى نخواسته، يك حساب و خرده دارم، اين در مجلس نبايد، در مجلسى كه مجلس اسلامى است نبايد اين خرده حسابها را آنجا به آن رسيد. مجلس شوراى اسلامى در يك محفظۀ سربسته نيست كه اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پيدا شد همان اجزاى خود مجلس بفهمند، اين سرباز است و راديو و تلويزيون اين را منتشر مىكند، همۀ ايران مىبينند و مىشنوند، و خارج از ايران هم تا آنجايى كه موج اينها مىرود، آنها هم مىشنوند و مىفهمند كه چه شده است. اگر بنا باشد كه خداى نخواسته از اول صفآرايى بشود براى جنگ اعصاب، و آن مجالسى كه درزمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوايش تكرار بشود، اين مجلس اسلامى نيست، و آقايان به وظيفۀ شرعى و الهى خودشان عمل نكردهاند. لزوم رعايت اخلاق اسلامى در مجلس من اميدوارم كه آقايان بدون اينكه جهات نفسيت را در نظر داشته باشند، و بدون اينكه اغراض خودشان را و مخالفتهاى شخصى كه با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چيزى كه وكيل او، به آن چيزى كه در آن چيز وكيل هستند، انديشه كنند و مباحثه كنند و شور كنند. شورى كه در محيطى واقع شد كه اسلامى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمىشود، منتهى به آن مسائلى كه در آن مجلسها و بعضى از آن مجلسها واقع مىشد كه انصافاً شرمآور است نمىشود. بايد همان طورى كه تا حالا تحولات زيادى پيدا شده است در اين ملت، شما كه وكيل از جانب ملت هستيد، و عصارۀ فضايل ملت هستيد، بايد در آنجا همان معنايى كه مأمور او شديد از طرف ملت، همان معانى باشد. ملت يك ملت اسلامى است و اسلام را مىخواهد و احكام اسلام را مىخواهد. شما وكيل نيستيد كه برويد آنجا بنشينيد و حسابهايى كه خودتان با هم داريد صاف كنيد. اگر يك همچو كارى بشود، اين انحراف است و غصب است آن محل براى شما. شما بايد ـ انشاءاللّه همينطور هم هست ـ شما بايد در آنجا معلم اخلاق باشيد از براى همۀ كشور؛ براى اينكه مطالب شما به همۀ كشور بسط پيدا مىكند. وقتى كه همۀ مردم در تمام كشور ديدند كه اين وكلايشان با راستى و صداقت در خدمت كشور هستند و در خدمت اسلام هستند، و مناظرههايى كه مىكنند مناظرههاى اسلامى است، و بحث و تفتيشى كه مىكنند بحث و تفتيش اسلامى است، اين يك تعليمى مىشود به همۀ افرادى كه در اين كشور هستند، و به آنجايى كه اين موجها مىرسد در خارج كشور. ما بايد همۀ قشرها را تربيت كنيم. شماها بايد در مجلس كه مىرويد علاوه بر اينكه، مسائلى كه طرح مىشود كه مورد احتياج ملت است، بايد آنها را در آن طرح كنيد، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشويد، و با آن سلاح مردم را تربيت كنيد كه وقتى چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهاى شما و مناظرات شما پيدا باشد. از مجلس منعكس مىشود كارهاى شما. علاوه بر اينكه خداى تبارك و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا، و پروندههاى همۀ شما پيش اوست و همۀ عالَم. علاوه بر اينكه بايد ملاحظه كنيد كه در حضور خداى تبارك و تعالى هستيد، هر نَفسى كه مىكشيد در حضور او هست، و هر كلمهاى كه ادا مىكنيد در محضر مبارك خداى تبارك و تعالى هست. و در محضر خداى تبارك وتعالى، برخلاف دستور او جرم عظيمى است، و بايد ناظر بدانيد خدا را بر اعمال خودتان، بايد شما ديگران را هم تربيت كنيد. همۀ اشخاصى كه در هر مركزى هستند بايد آن مركز را به صورت يك تعليمگاه درآورند. همان طورى كه در صدر اسلام آنكه رئيس دولت بود، و آنكه سردار بود، سردار لشكر بود، با اعمال خودشان مردم را تربيت مىكردند، با حرفهاى خودشان، با كردار خودشان مردم را تربيت مىكردند، بايد ما كه دعوى اين را داريم كه مسلمان هستيم و تابع اولياى اسلام هستيم، بايد ما هم با كردار و رفتار خودمان تربيت كنيم مردم را. مجلس محل مباحثه نه مبارزه و جبههبندى اگر خداى نخواسته، انحرافى در مجلس پيدا بشود، چون منعكس مىشود به همه جا، ممكن است كه انحراف در سطح گستردهاى پيدا بشود و مسئوليت بزرگ باشد. چنانچه انحرافاتى را شما به واسطۀ اعمال و افعالتان از ملت سلب كنيد، اجر بسيار بزرگى را داريد، اجر انبيا را داريد. از الآن بناى بر اين نگذاريد كه ما يك جبهۀ كذا و يك جبهۀ كذا، از اول بناى مبارزه باشد، مبارزه نيست، مباحثه است، مباحثه، مباحثۀ نرم اسلامى. مىخواهيد هر كدام مسائلى كه داريد به ديگرى بگوييد با برهان، با بيان، البته بايد بگوييد اما مبارزه نداريد با هم. و همه براى اسلام هستيد و خدمتگزار اسلام هستيد و مىخواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. از حالا بنا نگذاريد به اينكه يك جبههبندى بكنيد، يك دسته اين طرف، يك دسته آن طرف و همان كارهايى كه در مجالس سابق مىكردند، و همان دعواها و نزاعهايى كه به انحطاط مىكشيد خودشان و ملت را. و من نمىدانم آيا در مجالس خارج از اين كشور يك همچو نزاعها و داد و قالها و بدگوييهايى بوده است كه تقليد كردند اينها از آنها يا نه ابتكار بوده، اين را من اطلاع ندارم؛ لكن على اىّ حال، چه تقليد از ديگران بوده، و چه ابتكار خودشان بوده است، يك امر بسيار مشوّه بدى بود كه تلخى او در ذائقۀ بايد بماند تا آخر. و من اميدوارم كه كارهاى شما آن تلخيها را از ذائقهها بزدايد. كارشكنى و تضعيف يكديگر، عامل انحطاط و سقوط و يك مطلبى كه باز مىخواهم عرض بكنم كه دنبالۀ همين است، اين است كه الآن كشور ما اول عملش و اول كارش است. بحمداللّه تا حالا تمام آن چيزهايى كه يك حكومت لازم دارد، محقق شده است، لكن باز اول كار است. در اين اول كار يك ويژگىاى هست كه بعدها آن ويژگى ديگر ممكن است نباشد. حالايى كه از خارج و داخل به كشور ما هجوم مىشود، در داخل با طرحهاى مختلف قلمهاى مختلف، مجلههاى مختلف و گويندگان مختلف و اشخاصى كه شلوغ مىكنند در اين مملكت، ابتلا هست، و از خارج هم كه با قدرتهاى بزرگ، محل ابتلاى ما هست، ما اگر بخواهيم براى كشورمان، براى اسلام پيروزى حاصل بشود، بايد كارشكنى نكنيم از هم. بايد همه يكصدا باشيم. قضيۀ هدايت مسئلهاى است، قضيۀ كارشكنى مسئلۀ ديگر، هدايت بايد كرد. مركز همه قانونها و قدرتها مجلس است. مجلس هدايت مىكند همه را و بايد بكند، اما بناى بر اين نباشد كه مجلس دولت را ضعيف كند. و بناى بر اين هم نباشد كه دولت مجلس را ضعيف كند. تضعيف هر يك، تضعيف خودش هم هست. اگر رئيس دولت؛ رئيس جمهور تضعيف كند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مىكند. و اگر مجلس تضعيف كند دولت و رئيس جمهور و آنهايى كه اجرا مىخواهند بكنند، اين خودشان هم تضعيف مىشوند و امروز صلاح نيست. چنانچه در يكوقتى هم يك همچو مطلبى واقع بشود، آن هم يك جرم است. امروز اين مسئله، جرم بسيار بزرگ است. براى اينكه، در آن مواقعى كه مملكت ما ابتلا به اين مصايب ندارد، خوب يك كار خلاف است، اما كار خلافى نيست كه مملكت ما را تهديد به نابودى و شكست بكند. اما امروز كه مملكت ما وضعش اينطورى است، و نمىتوانند آنهايى كه عمال خارجى هستند و خود خارجيها نمىتوانند ببينند كه در ظرف يك سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام كارهايى كه در چندين سال انجام نگرفته، اينجا انجام گرفت، اين را نمىتوانند ببينند. اينها از اول هى خيال مىكردند كه خوب، به خودشان وعده مىدادند كه اصلاً جمهورى اسلامى، اين پا نمىگيرد. اصلش با او مخالفت مىكردند: «جمهورى، نه، لازم نيست اسلامى باشد، جمهورى ملى باشد». ما از اين مليها هيچى نديديم جز خرابكارى. اگر يك نفرشان آدمى بود كه صحيحى بود، اسلامى بود كه صحيح بود، ما نديديم چيزى از اينها. بايد همۀ ما اسلامى پيش برويم. با برنامۀ اسلامى پيش برويم. پيروزى ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هيچ قوهاى، مرهون اسلام است. اسلام به ما اين پيروزى را داده است. اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا كرده است، و اين نعمت را چنانچه شكرگزارى نكنيم ممكن است كه يكوقتى خداى نخواسته از ما بگيرند. شكرگزارىاش به اين است كه همان طورى كه در اول همۀ دستها بلند شد كه ما اسلام را مىخواهيم، و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، خداى تبارك و تعالى، عنايت فرمود و اعطا كرد. اگر ما از حالا اين دستها را كنار بزنيم، يكى از اين طرف برود و يكى از آن طرف برود، و يكى يك چيزى بگويد و يكى يك چيز ديگرى بگويد و جبههبندى بشود، و دولت با مجلس، و مجلس با دولت و همه با هم به هم بريزند، ممكن است كه عنايت خدا به واسطۀ كفران نعمت برداشته بشود، و ما انحطاط همه چيز پيدا بكنيم، و كشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلمها و همان ستمهايى كه همه ديديد و همه ديديم. شكرگزارى به اين است كه شماهايى كه وكيل ملت هستيد كارشكنى براى دولت نكنيد، هدايت كنيد. هر جايى كه پا را كنار مىگذارد هدايتش بكنيد. دولت هم هر كس مىشود و هر كس هست، و نخستوزير هم هر كس هست، دولت هم هر كس هست، آنها هم كارشكنى براى مجلس نكنند. آنها قوۀ مجريه هستند، همه روى قانون عمل بكنند. اين قانونى كه ملت برايش رأى داده است. همين رأى نداده است كه توى طاقچه بگذاريد و كارى به آن نداشته باشيد، برويد مشغول كار خودتان بشويد. اين قانون بايد دست همه باشد و همۀ حدود را قانون معيّن بكند. قانون براى مجلس حدود معين كرده است، تخلف از اين حدود نشود. براى رئيس جمهور تحديد كرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نكند. براى نخستوزير و امثال اينها و دولتها حدود معيّن كرده. آنها هم نبايد خارج بشوند. هر كه خارج بشود از حدود، بايد اين را تنبه بدهند، هدايت كنند آن را. حركت در مسير اسلام بدون خوف از چپ و راست و شماها هم من اميد اين را دارم كه چهرههاى نورانى كه در مقابل من واقع شدهاند، بدانند كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم هستيد و بايد براى اسلام و براى احكام اسلام ـ كه به ما منت گذاشته است و همۀ پيروزيهاى ما به واسطۀ اوست ـ خدمت بكنيم، و با كمال قدرت خدمت بكنيم. خوف اين معنا را نداشته باشيد كه اگر در مجلس شما يك مطلبى را بگوييد، پيش روشنفكرها اين خوب نيست. شما نماز هم اگر بخوانيد بعضى از اين روشنفكرها پيششان خوب نيست. شما اگر دعا هم بخوانيد بعضى از اينها پيششان خوب نيست. من نمىگويم همۀ روشنفكرها؛ روشنفكر خوب در همۀ طبقات هست. اما آنهايى كه از اوّلى كه اين جمهورى اسلامى خواست پايش را بگذارد توى اين مملكت مخالفت كردند، و آنهايى كه به اسم خدمت به خلق مىخواهند نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. شما خوف هيچ كس را نداشته باشيد؛ نه خوف چپيها را داشته باشيد، نه خوف راستيها را داشته باشيد. شما ـ در مسائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام است ـ بايد به اسلام فكر بكنيد، نبايد فكر كنيد كه حالا كه در فلان كشور كذا چه جور واقع شده ما هم خوب است كه التقاطى باشيم؛ يك قدرى بگوييم خدا، يك قدرى هم بگوييم چيز ديگر. مستقيم باشيد و با استقامت كارتان را پيش ببريد، پشتيبان شما خداست. از هيچ چيز، از هيچ قوه نترسيد. من نمىگويم كه شما بر همۀ قوهها غلبه مىتوانيد بكنيد. ما كه چيزى نداريم، همه چيز ما دست دشمنهاى ماست. نهراسيدن از شكست در عمل به تكليف من عرض مىكنم كه وقتى بنا شد كه ما به تكليفمان عمل بكنيم، و ما آن راهى را كه خداى تبارك و تعالى پيش پاى ما گذاشته است آن راه را برويم، براى ما شكست هيچى نيست. براى اينكه از دو حال خارج نيست: يا اين است كه ما پيش مىبريم كه شكست هيچ نيست، و يا اين است كه نه، مىآيند و ما را عقب مىزنند، ما تكليفمان را عمل كردهايم، چه شكستى است؟ سيدالشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين. كشته شد و زنده كرد يك عالَمى را. اميرالمؤمنين هم در جنگها، در جنگ صفين شكست خورد، لكن شكست نبود اين. او به خدمت اسلام بود و براى خدا كار مىكرد. كسى كه براى خدا كار بكند، هيچ وقت شكست تويش نيست، بُرد هميشه با آنهاست. شما خوف اين را نداشته باشيد كه اگر يك چيزى برخلاف مثلاً مسلك ماركسيسم بگوييد، بگويند كه اينها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب ماندهاند. همانهايى كه ادعاى ـ نمىدانم ـ كمونيستى و كذا مىكنند، خود آنها از همه قلدرتر و از همه ديكتاتورترند، و ملتهايشان را همه به بند كشيدهاند. آزادى در آن ممالك نيست براى كسى. همان طورى كه در ممالك غربى هم آزادى نيست در كار، صحبت آزادى، حرف آزادى است. اگر آزادى باشد، اين سياههاى بيچاره چه كردهاند كه اينطور تحت فشارند؟ در هيچ جاى دنيا شما خيال نكنيد كه اين طرحهايى كه مىدهند، و اين بساطى كه درست مىكنند، يك واقعيتى باشد و بخواهند روى او رفتار بكنند. اين مجلسهاى كذا كه در دنيا درست شده است، و به دست قدرتمندها درست شده است، و لهذا حق وِتو دارند، همهاش آن قدرتمندها، اينها همه بازى است براى بلعيدن ماها، اين يك مانور سياسى است كه با آن ماها را اغفال كنند و ماها را ببلعند. شما نبايد گول از اينها بخوريد و تحت تأثير نه شرقيها واقع بشويد و نه غربيها وارد بشويد. شما آنطورى كه اسلام مقرر فرموده است عمل بكنيد. اگر هر كس هم هر چه به شما مىگويد اعتنا به او نكنيد. اسلام مدنظر شما باشد. و اين را بدانيد كه آنهايى كه با اين مجلس مخالفند، و آنهايى كه با اين انقلاب مخالفند، و آنهايى كه با اسلام مخالفند، هر كارى بكنيد آنها به مخالفت خودشان ادامه مىدهند، منتها يكوقتى با يك بهانه است، بعد يك بهانۀ ديگر پيدا مىكنند. خادم بودن وكيل ملت، به اسلام و كشور شما توجه داشته باشيد كه به اسلام خدمت كنيد و به كشور خودتان خدمت كنيد. شما وكيل مردمى هستيد كه همه اسلام را مىخواهند، و همه كشور خودشان را مىخواهند. و شما بايد براى اين ملت خدمت بكنيد، به آن چيزى كه شما را وكيل كرده است خدمت بكنيد. اگر انحراف پيدا كنيد برخلاف ملت، خيانت كردهايد به وكالتى كه داريد. و من اميدوارم كه انشاءاللّه شما با كمال قدرت، با كمال عزت و عظمت، اين نهضت را به پيش ببريد. و مجلس، يك مجلس اسلامى اخلاقى همه چيز تمام باشد، و شما معلم اخلاق جامعه باشيد، و همۀ جامعه هم پشتيبان شما باشد. و همهتان يك هويت بين دولت و ملت و ارتش و مردم و همه يك هويت باشيد، همه اعضاى يك انسان باشيد. همه در خدمت انسان كامل؛ كه رسول اكرم است باشيد، و همه به منزلۀ اعضاى او باشيد براى خدمت؛ و اگر اينطور شد، پيروزى نصيبمان هست. و اگر خداى نخواسته، انحرافات پيدا شود و اغراض شخصيه پيش بيايد، و نمىدانم مسندها بحث بشود، و مقامها طرح بشود و امثال اينها، اين اولاً انحطاط اخلاقى زياد است، و انحطاط در پيشگاه خداست، و ثانياً خوف اين است كه نتوانيد اين بار را به منزل برسانيد. خداوند انشاءاللّه همۀ شما را تأييد كند، و همۀ ما را و همۀ مسلمين را تأييد كند. و همه را از شر شيطان بزرگ و آنهايى كه دنبالۀ او هستند حفظ كند. و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ كند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
تشریح وظایف وکالت در مجلس شوراى اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۱۲) صفحه ۳۶۳
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۵۹-۰۳-۰۴
حضار :
نمایندگان مجلس شوراى اسلامى