عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم نقش اصلاح فرهنگ و اقتصاد در استقلال كشور البته يك كشورى كه همۀ جهات و حيثيات را از دست داده است تا خود آن كشور، و خود آن ملت براى جبران همه با هم اقدام نكنند، قشر واحد يا دولت نمىتواند. اين مسئلهاى است كه همه بايد متحد با هم بشوند. خوب، مسائل هم زياد و بسيارش هم مسائل اساسى است. مسئلۀ فرهنگ يكى از مسائل مهمى است كه ايران به آن مبتلا بوده است، و فرهنگ ايران را يك فرهنگ استعمارى كرده بودند، و مغزهاى جوانهاى ما را سوق داده بودند به طرف غرب. اين يك باب است كه بسيار مهم است. و اين با دانشگاهيها و با صاحبان افكار صحيح، نويسندهها، روشنفكرهاى ايرانى نه غربى، و نويسندگان اسلامى نه غربى، به وسيلۀ اينها بايد در يك تصفيۀ دراز مدت و يك تعليماتى كه از سركأنه بايد ما بگيريم، جوانهايمان را اصلاح كنيم. تعليمات را يك تعليمات غير استعمارى، استقلالى باشد. اين يك باب طولانى است. مسئله اقتصاد هم همين طور كه اشاره كرديد اين يك مسئله مهمى است كه وابستگى اقتصادى، بسيارى از وابستگيها را مىآورد دنبال خودش. ما بايد كارى بكنيم كه زايد بر خودكفا باشيم. يعنى كشور ما يك كشورى است كه مىتواند از درآمد خودش زايد بر خودش داشته باشد، زياد و صادر كند، معالأسف اين بساط اصلاحات ارضى، برنامهاش اين بوده است كه به اسم «اصلاحات ارضى» اينطور كند كه به عقب رانده بشويم. راجع به اقتصاد، حالا اين يكى از مهماتى است كه در سرتاسر كشور بايد عمل بشود. خوب، شماها با اينطور كه گزارش مىدهيد خيلى كار ارجمندى كرديد، و اميد است كه شما منطقۀ خودتان را كه منطقۀ قم است خودكفا كنيد.بلكه انشاءاللّه بعدها صادرات هم داشته باشيد. لكن مسئله مسئله قم نيست، مسئلۀ تهران نيست، مسئله يك استان نيست، مسئلۀ همۀ ايران است. تمام ايران بايد همين وضعى كه شما پيدا كرديد و اجتماع كرديد و برنامه ريختيد و از روى برنامه به طور صحيح، به طور سالم، بدون اينكه يك تعدى به كسى بشود، بدون اينكه يك خلاف اسلامى بشود، كارتان را انجام داديد و بهرهگيرى هم انشاءاللّه مىكنيد، و اميد است كه زيادتر از اين مقدارى كه خيال مىكنيد خداوند بدهد. ايران در جنگ اقتصادى لكن در همه جا بايد اين مطلب بشود كه دو تا اصل را بايد همه، همۀ قشرهاى ملت مراعات كنند: يكى اينكه ادراك اين را بكنند كه ما اگر اقتصادمان تابع خارج باشد آن وقت يك روز مىبينيد كه خارجيها نمىخواهند به ما چيزى بدهند، و وقتى كه در را بستند ما بايد تسليم آنها بشويم كه هر چه مىگويند عمل كنيم. و اين شايستۀ يك مملكت اسلامى، يك جمهورى اسلامى نيست كه پيوسته به غير باشد در اقتصادش، در گندمش، در جوش، در برنجش، در اينها. اين بايد با همت كشاورزها، باهمت قشرهاى متوجه، با همت دولت كه كمك بكند به كشاورزها، و با اينكه همه احساس يك وظيفه بكنند. يك وقت اين است كه انسان مىخواهد براى منافعش يك كارى بكند، گندم زياد بشود كه منفعت ببرد، خوب، اين يك مسئلهاى است كه يك قدرى هم اختيارش با خودش [است] آن نمىخواهد نمىبرد. يك وقت كشور شما در يك حالى واقع شده است كه وظيفۀ شرعى الهى است كه كارهايى بكنيد كه وابستۀ به غير نباشيد. الآن ما يك وضعى داريم كه چنانچه خداى نخواسته خودكفا لااقل نشويم و نتوانيم خودمان خودمان را اداره بكنيم. خوب، آنها ما را تهديد كردند با اين كه حصر اقتصادى مىكنيم. و آن دولتها هم بسيارشان با اينها موافقاند، ولو اينكه ملتها موافق نيستند. لكن خوب بعضيها موافقاند با اينها. و ما بايد در عين حالى كه به نظر من اين هياهوها هيچ واقعيتى ندارد، لكن ما چنانچه در سطح يك احتمال ضعيفى هم بدهيم بايد مجهز بشويم. شما در حال جنگيد الآن.يك جنگى است كه جنگ اقتصادى است، و يك محاربهاى است، يك محاربهاى الآن مابين اسلام و كفر است . محاربۀ اقتصادى يكيش است. وظيفۀ مرد و زن در عرصه دفاع تكليف است براى كشاورزها، و براى كسانى كه مىتوانند كمك به كشاورزها امسال جورى بشود كه انشاءاللّه خودكفا بشويم، و در سالهاى بعد صادرات داشته باشيم. اين نه اين است كه يك موعظه است كه من موعظه كنم كه مردم خوب است اين كار را بكنند؛ يك تكليفى است الآن به عهدۀ ما. يعنى نجات دادن يك كشور اسلامى است از زير بار ظلم و از زير بار استعمار. نجات دادن مملكت اسلامى يك تكليف است كه انسان موظف است اين كار بكند.اگر يكوقت خداى نخواسته، يك هجومى به مملكت اسلامى بشود، بايد همۀ مردم، يعنى مرد و زن مسئلۀ دفاع ديگر اينطور نيست كه تكليف مال مرد باشد، تكليف مال يك دستهاى باشد، همه بايد بروند و دفاع بكنند از مملكت خودشان. وظيفۀ شرعى براى كسب استقلال اقتصادى اگر ما در هجوم اقتصادى هم واقع شديم كه هجوم اقتصادى اسباب اين بشود كه وابسته به يك كشور ديگرى باشيم، اين هم يك وظيفۀ شرعى است كه ما بايد خودمان را نجات بدهيم. هر كه ازش هر كارى مىآيد راجع به اقتصاد بايد بكند. ننشيند يك طبقه [كه] يك طبقۀ ديگر بكند. رعيتها كمكارى نكنند. آنهايى كه در كارخانهها كار مىكنند كمكارى نكنند، سستى نكنند، امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادى است. اينطور نيست كه يك وقت آرامش باشد، بگوييد خوب ما نمىخواهيم زياد منفعت ببريم. اين اختيار با خودتان است. اينجا ديگر اختيار با مردم نيست. اين اختيارى است كه خدا دست اوست و او امر كرده است به اين معنا. يعنى نمىشود كه ما تحت نظارت يك كشورى باشيم كه به دين اعتقاد ندارد و ما برويم تحت بيرق كُفر. اين يكى از مسائل مهم است. ما بايد كوشش كنيم و اقتصاد خودمان را خودمان اداره بكنيم.حالايى كه ما در مقابل يك همچه قدرت شيطانى واقع شديم و او هم تهديد كرده است كه ما همۀ كشورهاى دنيا را تجهيز مىكنيم كه در را به سوى شما ببندند، ما در عين حالى كه اعتقادمان اين است كه حرفى است و واقعيت نخواهد پيدا كرد، لكن اگر ما يك درصد احتمال هم بدهيم بايد قيام كنيم. بايد غافل نباشيم از اينكه دشمن نمىتواند بكند. خوب، شايد يك وقت شد. براى آن روز شايد بايد همۀ قشرهاى ملت؛ هر كس هر جورى كه مىتواند يك توليدى بكند، كه مثلاً باغدارها مىتوانند توليد بكنند، دامدارها مىتوانند توليد بكنند، و كشاورزها مىتوانند توليد كنند، اشخاص مىتوانند كمك كنند به كشاورزها، كارخانهها مىتوانند توليد كنند، كارخانههاى خصوصى كه زياد بود در ايران، و معالأسف از بين رفته بود و دارد مىرود، اينها همه قيام كنند براى اينكه، يك مملكت را از اين اقتصاد نجات بدهند. وابستگى اقتصادى، ريشه ديگر وابستگىها اگر مملكت شما در اقتصاد نجات پيدا نكند، وابستگى اقتصادى داشته باشد، همه جور وابستگيها دنبالش مىآيد. وابستگى سياسى هم ما پيدا مىكنيم. وابستگى نظامى هم پيدا مىكنيم. براى اينكه وقتى ما چيزى نداشته باشيم كه استفاده ازش بكنيم، دستمان را دراز كنيم طرف امريكا. او مىتواند به ما تحميل كند همه چيز را. ما وقتى مىتوانيم كه زير بار او نرويم كه در اين قضيه قدرتمند باشيم. يك وقت او تشر بزند مىگوييم نه، ما احتياجى نداريم. حالا هم به او مىگوييم كه ما احتياج خودمان را سلب مىكنيم. خودمان مىرويم سراغ كار. خدا زمين به ما داده، آب هم به ما داده، زمينهاى زياد، زمينهاى موات زياد، آبهاى هرزبرو، شط كارون همين طورى دارد هرز مىرود، يا زمينهاى اطرافش هم همين طور مانده است زمين. بايد همه دست به دست هم بدهند، و كار، كار الهى است،كارى است كه عبادت است امروز. اطاعت امر خداست امروز كشاورزى، و بايد اين كشاورزى را تقويت كرد. هر كس هر جور مىتواند بايد تقويت بكند، به طورى كه انشاءاللّه ما از اين گرفتارى خارج بشويم. و از ساير گرفتاريها هم اميدوارم كه خارج بشويم؛ گرفتارى فرهنگيمان، گرفتاريهاى سياسىمان، همهشان را [حل] بكنيم. حالا چون صحبت از اقتصاديش بود من يك قدرى عرض كردم با آقايان. و من بايد از آقايان تشكر بكنم كه اينطور مشغول فعاليت شديد. توطئه فلج كردن نسل جوان يك باب ديگر معتادين است. شما اين را يك مسئلۀ اتفاقى ندانيد كه من باب اتفاق يك دستهاى هروئين فروش شدند و يك دستهاى هم مبتلا شدند. اين هم يك مسئلهاى است كه ما داريم ضربهاش را از همين قدرتهاى بزرگ مىخوريم. توطئه است. يعنى قشر جوان قشرى است كه مىشود از آن همه جور استفاده را كرد. قشر جوان قشرى است كه اقتصاد ما را مىتواند اداره كند. مىتواند كه مجهز كند خودش را در مقابل جهات مثلاً فرهنگى، جهات نظامى، جهات سياسى. همۀ اينها به دوش قشر جوان است. پيرمردها مثل من كنار افتادهاند. آن كه كار ازش مىآيد اين قشر است. خوب چه بكنند كه همه چيز را از دست ما مىگيرند. اين جوان در حالى كه جوانىاش ارزشمند است، افكارش آن قدر عميق نيست كه توطئهها را تا آخر بتواند بخواند. خيال مىكند كه خوب، حالا دلمان مىخواهد كه ترياك بكشيم، هروئين ـ فرض كنيد ـ چه بكشيم. نمىداند كه اين يك نقشهاى است كه براى تو نيست، براى قم نيست، براى سرتاسر كشور است و براى فلج كردن جوانهاى ماست كه اينها را از كار بيندازند. يك آدم هروئينى نمىتواند فكر كند در سياست. نمىتواند عمل كند در اقتصاد. نمىتواند اگر يك گرفتارى پيش بيايد پا شود برود در جنگ. يك آدمى كه به اين مواد مخدره مبتلا شده است، اين از يك موجود مهمل بار آمده. همۀ عالم وقتى به هم بخورد اين همين طور آنجا نشسته چرت مىزند، يا مشغول عياشى است. اگر از آن راه باشد، اينها از راههاى مختلف، در اين رژيم، از رژيم سابق هم بوده، لكن در اين رژيم بيشتر. در زمان اين مرد 1
هم از همه بيشتر. مبارزه با مواد مخدر يك نقشههاى مختلفى است براى جوانهاى ما. يك بابش همين باب مخدرات است؛ ترياك و هروئين و امثال ذلك، كه اين را، همين طورى كه شما الآن مشغوليد يك كار الهى است شما داريد مىكنيد. مسئلۀ نجات يك آدم نيست، مسئلۀ نجات اسلام است. مسئله آن هم اگر بود لازم بود. اما مسئله بالاتر از اينهاست، عميق است مسئله. همان طورى كه پخش هروئين در سرتاسر كشور به توسط اشخاص، كه يا نمىدانند دارند چه مىكنند، يا دانسته مىكنند، اين روى توطئهاى است براى اينكه قشر جوان را مهمل بار بياورند، كه نفتش را مىبرند اين مشغول هروئينش باشد. شرافت مليش را دارند مىبرند اين مشغول ترياكش باشد. اين همه اشخاصى كه بتوانند جلوى اينها را بگيرند معالجهشان بكنند، بايد معالجه بكنند، نصيحتشان كنند كه آقا يك موجودى كه مىخواهد همه كار ازش مىخواهد بيايد چرا خودت را مهمل مىكنى، كه چند دفعه اين كار را بكنى بعدش يك آدم مهملى بشوى كه هيچ كار ازت نيايد. برو معالجه كن. در بين مردم واقع بشو.در جناح خَلاقِه واقع بشو. اين يك امرى است لازم، اين هم از آن امورى است كه باز برمىگردد به حفظ حيثيت يك ملت و اسلام. اگر اسلام نداشته باشد، اگر كشور ما نداشت اين جوانها را كه فرياد زدند و مشتشان را گره كردند، اللّهاكبر گفتند و اينها را بيرون كردند، اگر فرض كنيد كه جوانهاى ما خداى نخواسته مبتلا به هروئين بودند اين كار را مىتوانستند بكنند؟ آدم وافورى مىتواند پا شود توى خيابان مشتش را گره كند و جنگ كند. و آدم هروئينى مىتواند اين كار را بكند. حرمت اعتياد به مواد مخدر اين يك باب است كه باز چون برگشتش به حيثيت اسلام است لازم است. يعنى واجب است به هروئينيها كه بروند خودشان را معالجه كنند، و حرام است براى اشخاصى كه نيستند در اين باب بروند وارد بشوند، چه هروئين و چه ترياك و اينها و چه مشروبات و امثال اينها. همۀ اينها انسان را از آنى كه هست ساقطش مىكند. يعنى يك آدمى كه همه كار مىتوانست بكند، يك آدم بيكاره كه بايد بنشيند لب اين منقل و چرت بزند، يا بنشيند آنجا و دنبال اينكه يك هروئينى بكشد كه چيها به سرش مىآورد. تخدير افكار جوانان با فساد و عياشى شما مىدانيد يك باب، باب اين فسادهايى است كه پيش آوردند. اين هم يك مسئلهاى نيست كه شما خيال كنيد كه، يا ما خيال كنيم كه، يك مسئلهاى من باب اتفاق حاصل شده. اين همه مراكزى كه اينها درست كردند براى فحشا، براى خوشگذرانى، اين همين طورى حاصل شده. اين قدر تبليغاتى كه براى اين كار كردند، مجلاتشان، هم سمعى و هم بصرى در اين خدمت بود. راديو تلويزيونشان، هم سمعى و هم بصرى، مشغول اين كار بود كه اين جوانها را از توى بازار، از توى بيابان كه دارند خدمت مىكنند، از توى ادارات براى خدمت بكشانند به آن مراكز فساد. دانشگاهى را بكنند يك موجود فاسد. ادارى را بكنند يك موجود فاسد. اگر انسان چند دفعه رفت در اين سينماهايى كه بود و در اين مراكز فحشا، زود عادى مىشود به اين امور. وقتى يك جوانى چند دفعه رفت در فلان مركزى كه مركز فساد است ديگر نمىتواند نرود، مىرود. جوانهاى ما را كه بايد ميدان رزم را اداره كنند اين را بردند به اينجاهايى كه موارد بَزم بود. اينها هم خيال كردند كه اينها مىخواهند كه اينها عيش كنند و نوش كنند و امثال ذلك. مسئله اين نبود، مسئله اين بود كه شما را از آن قوۀ فعاله كه خدا براى شما ايجاد كرده است در مغز شما، در بدن شما، از اين تهى كنند و يك موجود عياشى كه غير از اينكه برود آن موارد و بنشيند و بگويد، بخندد و مشروب بخورد و چه بكند، غير از اين نباشد. نبادا يك وقت در فكر اين بيفتد كه نفت را از ما بگيرد. اينها همه نقشه است كه ذخاير ما را ببرند. نفت تنها هم نيست، ايران ذخاير خيلى دارد. آنها هم اطلاع دارند از آن. كى مىتواند جلو بگيرد از اينها؟ نسل جوان مىتواند. نسل جوان است كه مىتواند جلو اين فسادها را بگيرد. جلو اين حملهها را بگيرد. اينها اين نسل جوان را مىخواهند مبتلا كنند يا به مواد مخدره يا به آن عيش و نوش كه آن هم همان مواد مخدره است. مغز آنها را تهى كنند از آن چيزى كه مىتواند عمل بكند. مُهْمَلش بار بياورند كه دنيا را اگر آب ببرد اين آدم را خواب مىبرد. اگر دنيا به هم بخورد اين آدمى كه عادت كرد برود در آن مركز و با فلان آدم غير عادى چه بشود اين دنبال او هست. چكار دارد كه مملكتش را دارند مىبرند. جهنم كه مىبرند! اينطور بار مىآورند ما را كه همچه بيتفاوت، جوانهاى ما را بيتفاوت بار مىآورند كه هر كارى بشود به من چه ربط دارد! خطر جنگ عليه ايران جوانى كه بايد اگر يك جا يك صحبتى شد كه مىخواهد به حيثيت كشورش، به حيثيت ملتش، به حيثيت اسلامى بر بخورد بايد پا شود برود سراغ آن كار، همچنانش بكنند كه از پاى اين منقل نتواند حركت كند. و از پاى آن پياله هم نتواند حركت كند. اينها آقا، نقشه است. اينها قضيهاى نيست كه همين جورى شده است و ما خيال كنيم كه خوب جوانها جواناند و فلان. شما ديديد كه در اين قضيه، اين جوانها از همان مراكز براى اينكه خدا خواسته بود و ملت قيام كرد، از آنجاها كشيده شدند به اين طرف. حالا هم بايد فكر بكنند كه ما باز در جنگ هستيم. در جنگ سياسى هستيم. در جنگ اقتصادى هستيم. محتمل است جنگ نظامى پيش بيايد. جوانهاى ما بايد از اين مراكز گريز پيدا بكنند. براى خاطر اسلام، براى خاطر ملت، براى خاطر كشور، براى خاطر حيثيت خودشان، براى نواميس خودشان، بايد اينها از آن مراكز بيايند در اين مركزهاى صحيح. در تربيتهاى صحيح. و خداوند انشاءاللّه همه را توفيق بدهد. و من وحشت كردم از اين افرادى كه در اينجا عكسهاشان را نشان داديد. اين مال قم هست يا اينكه مال... من چند تا ورق دارم مىبينم كه سر تا تهش پر از عكس است. اينها يا گرفتار هستند يا آنهايند كه نمىدانم حالا آنها هم كه ...، چرا اين قدر بايد ما معتاد داشته باشيم، و چرا اين قدر بايد اينها غفلت داشته باشند از اينكه در مثل قم، آن وقت آيا جاهاى ديگر چه جور باشد. انشاءاللّه خداوند شما را [يارى كند]. هشدار به ملت اميدواريم كه همۀ ايران توجه به اين معنا داشته باشند. اين نكتۀ اصيلى كه من دارم عرض مىكنم، اين نكتهاى كه اصيل است در مسئله. و آن نكته اينكه مسئله، مسئلۀ نقشه و توطئه است كه جوانهاى ما را بكشند دنبال اين كارها، به اسم اينكه مىخواهند برايتان مراكز مثلاً عيش و نوش درست كنيم. مسئله اين نيست. مىخواهند شما را از همه چيز ساقط كنند و همه چيزتان را ببرند. اين در سرتاسر ايران همان طورى كه قم بحمداللّه در هر امرى جلو مىافتد در امور، همه جا اين كار را بكنند، كه هم كشاورزى را تقويت بكنند ـ به آنطورى كه شماها كرديد و مىگوييد كه اميد است كه خودكفا بشويم در همين سال. و من اميدوارم انشاءاللّه همۀ ايران بشود و هم ساير جاها. همه جا بايد مشغول باشند. و از اين طرف كشاورزىشان را تقويت كنند، از آن طرف جوانهاشان را نجات بدهند از اين گرفتاريهايى كه پيدا كردهاند. و خود جوانها توجه داشته باشند كه قضيۀ استعمار است. آلت دست استعمار نشويد. آلت دست دشمنهاى ما نشويد. دشمنهاى ما بيدارند، شما هم بيدار بشويد. خداوند همهتان را انشاءاللّه تقويت كند. همهتان موفق و مويد.
عنوان :
نقشه و توطئه استعمار براى اشاعه و ترویج مواد مخدر و معتاد کردن جوانها
مرجع :
صحیفه امام (۱۱) صفحه ۴۴۷
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۱۰-۰۵
حضار :
اعضاى موسسه اسلامى مستضعفان مبارزه با اعتیاد