عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم نگاهى به اوضاع ايران در دوران طاغوت من از شما تشكر مىكنم كه براى تفقد از من و از ملت مستضعف ما به ايران آمديد تا از نزديك وضع نهضت ما را ببينيد. شما اگر در زمان سلطنت طاغوتى آمده بوديد، وضع را طور ديگر مىديديد: خيابانهاى ما را از كشتهها فرش مىديديد؛ زندانهاى ما را از مستضعفين و از علما و از روشنفكران مملو مىديديد؛ مطبوعات ما را در حال سانسور و اختناق مىديديد؛ ملت ما را زير بار ظلم و جور مىديديد. مأمورين شاه در همۀ شئون مملكت ما دخالت مىكردند، و مأمور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرتها ـ خصوصاً امريكا ـ كه با ملت ما آن كنند كه كردند. ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال اين پدر و پسر به خاك و خون كشيدند. شما اگر در آن وقت آمده بوديد به ايران، ايران را يك قتلگاه عمومى مىديديد و تمام ايران را يك زندان عمومى مىديديد! الآن آمدهايد كه ملت ما بحمداللّه با بيدارى، اتكال به خداى تبارك و تعالى [و] وحدت كلمه بر طاغوت پيروز شد؛ بر طاغوتى كه تمام قدرتها را داشت و تا دندان مسلح بود و از اجانب استظهار مىكرد و آنها پشتيبان او بودند. و ملت ما هيچ نداشت جز قوت ايمان و ارادۀ آهنين. با وحدت كلمه و قدرت ايمان، ما بر ابرقدرتها غلبه كرديم و آنها را به عقب رانديم. شما در وقتى آمديد كه ما بحمداللّه جمهورى اسلامى را به رأى عمومى رسانديم. شما در وقتى آمديد كه ملت ما، به اكثريت قريب به اتفاق، رأى به جمهوريت اسلامى دادند؛ و از آن پيرمردهاى هشتادساله، معلولين، اشخاصى كه در بيمارستانها بودند، اشخاصى كه با چرخ مىآوردند آنها را پاى صندوق، همه و همه رأى دادند بر جمهوريت اسلام. اين نبود جز اينكه ملت ما اسلام را براى خودش يك پايگاه آزادى و استقلال مىداند؛ ولهذا با عشق و علاقه... رأى دادند. و در دنيا سابقه ندارد چنان رفراندمى كه تمام اقشار ملت با عشق و علاقه به آن رأى بدهند. شما در وقتى وارد شديد به مملكت ما كه آثار آن ديكتاتوريها مرتفع شده است؛ اگر در آن وقت آمده بوديد چيزهاى عجيب مىديديد و الآن كه آمدهايد ـ در امان ـ بين برادرهاى خودتان آمدهايد و هيچ كس به شما تعرض نمىكند. در آن زمان امكان نداشت كه شما پيش من بياييد يا اين برادرهاى ديگر پيش من بيايند؛ امكان نداشت كه يك اجتماعى ما داشته باشيم، امكان نداشت كه بتوانيم صداى خودمان را درآوريم، شكايت خودمان را به عالم برسانيم و لهذا ما در خارج از مملكت خودمان، شكايتهاى خودمان را به عالم رسانديم. ما در پاريس ـ در صورتى كه من ميل نداشتم در آنجا باشم لكن حوادث طورى شد كه در پاريس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رسانديم و زير پاى اينها را سست كرديم. شما در وقتى آمديد كه ما بحمداللّه به پيروزى رسيديم و اعلام كرديم جمهوريت اسلام را. اسلام دين سياست و معنويت در جمهوريت اسلام تمام آزاديها هست. اسلام براى نجات بشر آمده است؛ چنانكه حضرت مسيح براى نجات بشر آمده بود، و ساير انبيا براى نجات بشر آمده بودند. اسلام علاوه بر اينكه بشر را در روحيات غنى مىكند، در ماديات [هم] غنى مىكند. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد. اسلام همان طورى كه به معنويات نظر دارد و همان طورى كه به روحيات نظر دارد و تربيت دينى مىكند و تربيت نفسانى مىكند و تهذيب نفس مىكند، همان طور [هم] به ماديات نظر دارد و مردم را تربيت مىكند در عالم كه چطور از ماديات استفاده كنند و چه نظر داشته باشند در ماديات. اسلام ماديات را همچو تعديل مىكند كه به الهيات منجر مىشود. اسلام در ماديات به نظر الهيات نظر مىكند، و در الهيات به نظر ماديات نظر مىكند. اسلام جامع مابين همۀ جهات است. و شما در روزى وارد شديد كه ما به حكومت خودمان رسيديم و همان طورى كه اسلام معنويات را داشت، و در صدر اسلام حكومت را هم داشت الآن هم به خواست خداى تبارك و تعالى، ما با معنوياتى كه اسلام دارد روبهرو هستيم و مطيع هستيم، و در ماديات و در حكومت هم يك حكومت اسلامى، يك حكومت عدل؛ كه حكومتها تابع مردم باشند و حكومتها براى مردم باشند نه مردم، براى حكومتها. حكومت اسلامى حكومتى است كه، براىِ مردم خدمتگزار است؛ بايد خدمتگزار باشد. در اسلام مابين اقشار ملتها هيچ فرق نيست. در اسلام حقوق همۀ ملتها مراعات شده است: حقوق مسيحيين مراعات شده است؛ حقوق يهود و زرتشتيين مراعات شده است؛ تمام افراد عالم را بشر مىداند، و حق بشرى براى آنها قائل است؛ تمام عالم را به نظرِ محبت نگاه مىكند؛ مىخواهد عالم مستضعفين نجات پيدا كنند، مىخواهد تمام عالم روحانى بشوند، تمام عالم به عالِم قدس نزديك بشوند. اسلام براى نجات مردم بشر آمده است كه از اين علايق جسمانى آنها را رها كند و به روحيات برسد. رمز پيروزى من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه تمام مستضعفين عالم را به حوايج خودشان برساند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه مستكبرين را بيدار كند. آنهايى كه ظلم مىكنند، آنها را بيدار كند و الاّ به دست ملتهاى مستضعف نابود كند. خداوند همۀ ما را توفيق عنايت كند. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه همان طورى كه ملت ما با وحدت كلمه و با اتكال به خداى تبارك و تعالى پيروز شد و خودش را از بند اين خاندان و اشخاصى كه آنها را ـ اين خاندان را ـ ترويج مىكردند و تأييد مىكردند نجات داد، برادران فلسطينى ما را هم خداوند تعالى نجات بدهد. لكن عمده، وحدت كلمۀ آنهاست و عمده، اتكال به خداى تبارك و تعالى. رمز پيروزى ما با وحدت كلمۀ ملت و اتكال به خداى تبارك و تعالى و قوت ايمان بود. قوت ايمان در ملت ما طورى بود كه شهادت را سعادت مىدانستند و دنبال شهادت بودند و خوف از مرگ نداشتند؛ ولهذا مشتهاى اينها بر تانكها غلبه كرد. بايد ملتهاى ديگر، ملت فلسطين، وحدت كلمه پيدا بكنند و اتكال به خداى تبارك و تعالى. اين رمز پيروزى در هر جا پيدا بشود، پيروز خواهند شد. بايد ملت عزيز «فلسطينِ ما» با وحدت كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى، توجه به روحانيت، توجه به معنويت، توجه به خداى تبارك و تعالى كنند تا پيروز شوند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه ملتهاى مستضعف همه پيروز شوند. من از سالهاى بسيار طولانى ـ شايد بيست سال قبل ـ نسبت به فلسطين و نسبت به اسرائيل نظرهاى خودم را كراراً گفتهام و حالا هم مىگويم: ما اسرائيل را محكوم مىكنيم. اسرائيل غاصب [است] و در محلى كه آمده است، به طور غصب آمده است؛ و قدس بايد نجات پيدا بكند و اسرائيل را براند. دوَل عربى بايد با هم اجتماع كنند و اسرائيل را از زمينهاى خودشان برانند و دست مستعمرين را كوتاه كنند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه به اين آمال ما برسيم و ما و شما در قدس هم را ملاقات كنيم. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
اوضاع ایران در دوران شاه راه آزادى فلسطین
مرجع :
صحیفه امام (۶) صفحه ۴۹۴
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۱-۱۴
حضار :
اسقف هیلارین کاپوچى (عضو افتخارى سازمان الفتح) و هانى الحسن