عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم پيشگامى سرنوشت ساز بانوان من از شما بانوان محترم تشكر مىكنم كه از راه دور آمديد و با من ملاقات كرديد. من دعا به شما مىكنم. خداوند شما را سعادتمند كند. و تشكر مىكنم كه در اين نهضت پيشقدم بوديد. بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند؛ و مثل بانوان صدر اسلام بودند. نهضت ما به واسطۀ آنها به پيش رفت؛ و اميدوارم كه اين نهضت به واسطۀ شما به پيش برود. خدمت ارزشمند پاسداران چيزى كه هم به بانوان و هم به آقايان پاسداران بايد عرض كنم، بعد از آنكه تشكر مىكنم از شما جوانهاى برومند كه عمرتان را، وقتتان را، جوانىتان را صرف داريد مىكنيد در راه اسلام ـ و اين اسلام است [كه] شما را در نيمههاى شب، كه جوان بايد بخوابد، شما را بيدار نگه مىدارد. و اين ايمان است كه جوانى از مورد مطمئن بيايد در مورد خطرناك. از رختخواب منزلش، كه هم مطمئن است و هم محل خواب است، بيايد در كوچهها، در خيابانها، پاسدارى كند؛ در صورتى كه هم خواب از چشمش رفته است، و هم احتمال خطر است. اين يك خدمت ارزشدارى است، و شما الزامى به اين معنا نداريد؛ خودتان آمديد. ارزش اين خدمت اين است كه بدون اينكه كسى شما را الزام كند به اينكه اين خدمت را بكنيد خودتان انتخاب كرديد اين خدمت را. چنانكه بانوان هم [در] همين معنا شريكند كه در وقتى كه همۀ خطرها بود، هم شما در خيابانها رفتيد، هم آن بانوان محترمه. و هيچ كس هم شما را الزام نكرده بود كه بياييد بريزيد در خيابان، يا برويد پشتبامها «اللّه اكبر» بگوييد و مورد اصابت گلوله مثلاً شايد واقع بشويد. اين قدرت ايمان بود كه شما را به خيابانها كشيد و بانوان را به خيابانها. و ارزش عمل همين است. يكوقت اين است كه يك سازمانى است كه روى آن سازمان الزام دارد انسان به اينكه برود بيرون خودش را به خطر بيندازد. يكوقت اين است كه نه، هيچ سازمانى كه او را الزام كند نيست؛ داوطلب است براى اينكه برود و خدمت كند. آنكه ارزش به خدمت و به عمل زياد مىدهد همين معناست كه با همۀ مشكلات و با همۀ خطرها در اول نهضت همهتان به خيابانها رفتيد و مقابل توپ و تانك، بدون اينكه كسى شما را الزام كرده باشد. و حالا هم همه به همين معنا حاضريد و داريد شما پاسدارى مىكنيد. و ارزش اين پاسدارى خيلى زياد است. و من اميدوارم كه همۀ ما و همۀ شما را خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد و همه در خدمت امام زمان باشيد. حفظ قدرت ايمان چيزى كه الآن مهم است اين است كه همين پاسدارى كه شما مىكنيد و بانوان هم همين پاسدارى كه كرديد و نهضت را رسانديد به اينجا و يك امر اعجازى را، معجزهآميزى را، محقق كرديد و قدرت بزرگى را شكستيد، همين قدرت ايمان بايد باز هم محفوظ بماند. اگر چنانچه بخواهيد روى آن مقصدى كه شما از اول آمديد و اسلام را خواستيد، جمهورى اسلام را خواستيد، اگر بخواهيد كه جمهورى اسلامى به همۀ معنا كه دارد، با همۀ محتوا كه دارد، در خارج تحقق پيدا بكند، بايد كه از حالا به بعد هم همان ايمان را، همان قدرت ايمان را، حفظ كنيد. با هم باشيد. همۀ فكرها همه فكر اينكه جمهورى اسلامى محقق بشود. جمهورى اسلامى به اين نيست كه ما فقط بگوييم كه ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم، يا رأى بدهيم. رأى دادن اسباب اين نمىشود كه جمهورى اسلامى تحقق داشته باشد. بله، البته الآن رسماً ايران جمهورى اسلامى است؛ لكن در جمهورى اسلامى احكام اسلام بايد در آن جارى بشود. يعنى در هر جاى ايران، در اداراتش، در وزارتخانههايش، در بازارش، در محلههايش، در دانشگاهش، در دادگسترى، همه جا بايد اسلام باشد. آنكه ملت ما مىخواهند و خداى تبارك و تعالى مىخواهد كه ما باشيم اين است كه ما همه جاى مملكت را به صورت اسلامى درآوريم. در صورتى كه در زمان طاغوت همه جا خراب بود. حالا هم باز خرابى هست. نابسامانيهاى فراوان در ميان همۀ اقشار ايران بنابراين، ما الآن هنوز بين راه هستيم. باز به مقصد نرسيديم. كسى كه بين راه هست بايد تمام نظرش به اين باشد كه به مقصد برسد. من مىدانم كه در بين همۀ قشرها يك اختلالاتى هست؛ يك نابسامانيهايى هست. آنطور نيست كه من ندانم. خوب، هر روز همان طور كه شما حالا آمديد و مشكلاتتان را مىگوييد، تقريباً ما هر روز مبتلا هستيم، و از اطراف مىآيند و مشكلات را مىگويند. و ما مىدانيم كه مشكلات زياد است. شما مشكلات داريد. در بين ارتش مشكلات زياد است. در بين ژاندارمرى مشكلات زياد است. در شهربانى زياد است. در خود بين پاسدارها زياد است. در كميتهها زياد است. در دادگاهها زياد است. همۀ اينها چيزى نيست كه معلوم نباشد. همهمان مىدانيم كه اشكالات زياد است. و بعد از هر انقلابى اين اشكالات هست. نمىشود كه يك انقلابى واقع بشود، آن هم يك همچو انقلاب بزرگى، يك همچو انقلابى كه در غرب مىگويند كه اعجاز واقع شده است، اين انقلاب حسابها را از هم باطل كرد، يك همچو انقلابى واقع باشد. آن وقت پنجاه و چند سال هم دستهاى ناپاك خارج و داخل خراب كرده باشند اين مملكت ايران را، همه هر چه منفعت داشته به جيب زدند، و يك مملكت خرابهاى گذاشتند، بعد از انقلاب، با اين خرابى مملكت، توقع اين نيست كه همچو كه اينها رفتند همه چيزها درست بشود! دست در دست هم در راه ساختن يك كشور اسلامى الآن همۀ ما، بايد همۀ ما، دست به هم بدهيم، همه با هم دست به هم بدهيم، و با هم اين خرابه را آبادش كنيم. و اينكه مىگويم همه با هم، براى اين است كه هر كس در هر پستى هست آنجا [را ]خوب عمل كند. شما متوقع اين نباشيد كه همۀ كارها را من بكنم. من هم متوقع اين نباشم كه شما همۀ كارها را بكنيد. من به اين طلبگى كه دارم، اين شغل خودم را خوب اداره كنم. شما هم كه پاسبان هستيد، هر يكتان پاسبانى خودتان را خوب انجام بدهيد، اين خانمها هم كه شغل ديگرى دارند، اين شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وزارتخانهها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. دهقانها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. كارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وقتى بنا شد همۀ قشرها اسلامى باشند، همه فكرشان اين باشد كه يك مملكت اسلامى را اداره بكنند، يك كشور اسلامى كه حالا جمهورى اسلامى است ادارهاش بكنند، خرابيها را ترميم بكنند. ما يك قشرمان نمىتواند خرابيها را ترميم بكند. همان طور كه شما نمىتوانيد همۀ ايران را پاسدارى بكنيد، ما هم نمىتوانيم همۀ ايران را مثلاً صحيح اداره بكنيم. همۀ ما بايد، همۀ جمعيت ايران، همۀ ايران را [بسازند]. شما در قم هستيد، پاسدار هستيد، آن پاسدار، هر فرد، آن پاسدارى را كه مىكند خوب انجام بدهد، با صداقت انجام بدهد، با امانت انجام بدهد، براى خدا انجام بدهد، من هم كه يك طلبه هستم طلبگى خودم را همين طور، آقا هم كه آقا هستند آقايى خودشان را، و همۀ قشرها وقتى كه آن كارى كه دستشان هست خوب انجام بدهند، يك مملكت خوب مىشود. سقوط امپراتورى 2500 ساله مملكت عبارت از اين آب و خاك است؛ جمعيتش هم عبارت از اين ملت است؛ اين آب و خاك دستِ اين ملت است؛ اين ملت وقتى همهشان دست به هم دادند، يعنى هر كدام در آن محلى كه هست آنجا را خوب اداره بكند، باغبان توى باغ كه هست باغ را خوب اداره بكند. كشاورز هم در صحرايى كه هست كشاورزىاش را خوب اداره بكند، نخست وزير هم در نخستوزيرىاش خوب اداره بكند، وزراى ديگر هم همين طور، ادارۀ ديگر هم همين طور، پاسبان هم همين طور، همه اگر بنا شد كه يك همچو نظرى تو كار باشد و همان طورى كه همهتان با يك فرياد اللّه اكبر كَنديد يك كوه بزرگ را و ساقط كرديد يك امپراتورى 2500 ساله را، و اين ايمان بود كه اين كار را كرد و اين اسلام بود كه اين كار را كرد، اينجا را هم مىتوانيد. الآن مملكت دست خودتان است. خودتان مىتوانيد ادارهاش بكنيد؛ به شرط اينكه الآن كه يك اصول [و] مسائل در دست است، يعنى قانون اساسى الآن بناست درست بشود، بايد رأى داده بشود به آن، بايد بعدش مجلس شوراى ملى درست بشود، رفراندم درست بشود. الآن كه اين اصول در دست است، شياطين دنبال اين هستند كه هر كسى را وادار كنند كه اشكالاتى درست بكنند. به اشكالات توجهش مىدهند. مىروند پيش مثلاً دهقانها مىگويند كه ... حالا هم جمهورى اسلام شد، خوب، براى شما كارى نكردند. مثل اينكه همچو كه گفتند جمهورى اسلامى، اين خرابيها يكدفعه خودرو سبز مىكند! يا بيايند به پاسدارها بگويند خوب، حالا جمهورى اسلامى است؛ خوب، الآن اين چيزهاى مختلفى كه اينجا[ست] از اشخاص بدى كه هستند؛ انتصابات بدى كه هست؛ انتخابات بدى كه هست؛ و ... همه را متوجه كنند به يك چيزهايى كه غير آن مسئلهاى است كه الآن ما بايد دنبالش برويم. اين نظير اين مىماند كه آن روزى كه شما همه با هم داشتيد اللّه اكبر مىگفتيد و مىخواستيد بشكنيد اين سد را. بيايند به شما بگويند كه مثلاً ادارۀ فلان، رئيسش چه جورى است. حالا وقت اين حرف نيست. حالا وقت اين است كه ما برويم و بشكنيم. حالا هم همين است. الآن وقت اين است كه نه اين خانمها به اشكالات خودشان و داخلى خودشان توجه كنند؛ و نه شما برادرها به اشكالات خودتان و داخلى خودتان توجه كنيد؛ و نه من و نه آقا و نه ديگران. الآن تا اين اصول مستقر نشده [... ]يعنى ما يك مملكتى مىخواهيم تا باشد، آن وقت بگوييم كه پاسدارش كى و ملاّيش كى و بانوانش كى و چه. الآن وقت اين است كه ما مىخواهيم اين مملكت را مستقلش، آزادش، قانون اسلامش، همه چيزها درست بشود. وقتى كه تا دو ـ سه ماه ديگر انشاءاللّه اين مطلب پيش رفت، جمهورى اسلامى، يعنى رئيس جمهور هم درست شد، قانون هم تصويب شد، رفراندم هم شد، مجلس شوراى ملى هم درست شد، كه ديگر تزلزل توى كار نباشد. اهتمام به تصويب قانون اساسى الآن يك حكومتى است كه انتقالى است. حكومت آمده است كه انتقال قدرت را بدهد به كس ديگرى كه اين قدرت متمركز بشود، وقتى متمركز شد، همۀ اين امور به جاى خودش عمل مىشود. حالا هم، الآن، در عين حالى كه يك حكومت انتقالى است، خوب يك كارهاى اساسى دارند مىكنند. الآن همين سازندگى كه بناست بكنند؛ همين خانهسازى كه بناست بكنند؛ همين ـ عرض مىكنم ـ پل سازى و خيابانها و همۀ اينها را مشغولند. اما الآن آنى كه مهم است اين است كه آن اصل را فراموش نكنيم. اصل اين است كه الآن مىخواهند قانون اساسى درست بكنند، شياطين افتادند كه نگذارند. همه بايستيم در مقابلش كه ما نخير، همين را مىخواهيم. همين طورى كه دولت [طرح داده] طرح كرده اين طرح خوبى است؛ همين را ما مىخواهيم. ما مجلس مؤسسانى كه غربيها مىگويند نمىخواهيم. همين معنايى كه دولت گفته است و زود انجام مىگيرد؛ نه آنى كه يك سال، دو سال، سه سال، چهار سال، شايد طول بكشد، تا خداى نخواسته يكوقت اين تزلزل اسباب اين بشود كه به هم بخورد اوضاع. الآن وقت اين معناست. و من مىدانم كه اين چيزهايى كه شما گفتيد شما تنها نيستيد؛ همه هستند كه ناراحتى دارند؛ اما ناراحتى را بگذاريد براى يكوقت ديگر. يك قدرى تأمل كنيد و بگذاريد براى يكوقت ديگرى. الآن هر كدام هر پستى را كه داريد محكم دنبالش را بگيريد، و محكم انجام وظيفه بكنيد. و اين وظيفه وظيفهاى است كه براى خداست. نه كسى شما را الزام كرده؛ نه خيلى چيزى هست كه شما به طمع آن باشيد. چيزى تو كار نيست. يك مشت فقرا، يك مشت مستمندها. الآن مسائل خدايى است؛ الهى است. و مسائل الهى اهميتش زياد است. و ما انشاءاللّه اميدواريم كه همهمان با هم اسلام را پياده كنيم؛ همۀ قشرها اسلامى بشود... عدالت اسلامى براى همه است. يك فردى نيست كه به فرد ديگر تقدم داشته باشد، مگر اينكه تقوا داشته باشد. خدا همۀ شما را انشاءاللّه حفظ كند؛ موفق كند. من به همۀ شما دعا مىكنم. و من خدمتگزار همۀ شما هستم. خدا همهتان را انشاءاللّه حفظ كند.
عنوان :
لزوم پیاده کردن اسلام در همه ابعاد اهتمام به تصویب قانون اساسى
مرجع :
صحیفه امام (۸) صفحه ۲۳۵
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۳-۲۸
حضار :
بانوان مکتب الزهرا پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم