عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم عيد سعيد بزرگ اسلامى را به ملت مسلمان و شجاع ايران تبريك مىگويم. تبريك با آنهمه خونريزيهاى جبارانه براى به دست آوردن راه نجات و كوششهاى جوانمردانه در راه هدف اسلامى. ماهى كه گذشت ماه فداكارى در راه حق بود؛ ماه تضاد آشكار حق و باطل بود و اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً 1
فطر امسال، عيد حماسه و جنبش هر چه بيشتر تمام جناحهاى ملت ايران بود؛ روزى كه رشد فكرى و عملى ملت را به دنيا ثابت كرد و پوچ بودن تبليغات پردامنۀ مخالفين نهضت را ثابت نمود؛ پيوستگى تمام جناحها را ثابت كرده خواستِ تمام ملت را كه رفتن شاه و برچيده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است، با كمال صراحت اعلام نمود. مردم مسلمان ايران به دنبال برگزارى نماز عيد، دست به عبادت ارزندۀ ديگرى زدند كه آن فريادهاى كوبنده عليه دستگاه جبار و چپاولگر براى بپا داشتن حكومت عدل اسلام است كه كوشش در اين راه از اعظم عبادات است، و فدايى دادن در راه آن سيرۀ انبياى عظام، خصوصاً نبى اكرم و وصى بزرگ او، امير مؤمنان است. اينجانب از فداكاريهاى ملت ايران تشكر كرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احكام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم. اكنون وظيفۀ همۀ مسلمين، خصوصاً جناح روحانى و سياسى و بزرگان قوم، خطير است. ملت ما بر سر دو راهى است: پيروزى و توفيق دست يافتن به بيرون كردن شاه، و يا تا آخر در زير چكمۀ دژخيمان خُرد شدن؛ با عزت و سرافرازى در مقابل خالق و خلق، و يا خداى نخواسته ذلت و زبونى هميشگى. و هرگز ملت مسلمان ايران تن به ذلت نخواهد داد. ملت عظيمالشأن ايران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستى به خود راه ندهيد، كه نمىدهيد. مطمئن باشيد ـ به اميد خدا ـ پيروزى و سرافرازى نزديك است. پس از ماه رمضان گمان نشود كه تكليف الهى فرقى كرده است؛ تظاهرات كوبنده براى رسيدن به هدف اسلامى، عبادتى است كه روزها و يا ماهها را در آن اثرى نيست؛ چرا كه هدف نجات ملت است، اجراى عدالت اسلامى و برقرارى حكومت الهى بر پايۀ محكم عدل است. بايد در هر فرصت و براى هر حادثه، اجتماعات خود را هر چه بيشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى بر پا نماييد و از قرآن كريم و عدالت اسلامى دفاع كنيد. و هر نغمهاى كه مخالف آن است ـ از هر حلقومى بيرون آيد ـ شيطانى و به نفع ستمكاران حاكم و به ضرر اسلام و ميهن است. و به حرفهاى فريبندۀ شاه و دولت و طرفداران اندك آنان گوش ندهيد؛ كه جز براى به دست آوردن فرصت شيطانى چيزى نيست. اينان كه براى فريب ملت از آزادى دم مىزنند، زندانهايشان از روحانى و دانشگاهى و بازارى و سياسى و كارگر و دهقان لبريز است، و بزرگان روحانى و سياسى به جرم حقگويى و آزاديخواهى در تبعيدگاهها به سر مىبرند. اين چه آزادى است كه سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقى است و از نشر مسائل اساسى و حياتى ملت شديداً جلوگيرى به عمل مىآيد، و حكومت شبه نظامى در سراسر ايران بر پاست؟! مردم ايران هرگز زير بار شهربانى شاه نمىروند و به اعتراضات قانونى خود ادامه خواهند داد. ملت ايران ديگر از اين شعبدهبازيها گول نخواهند خورد. سينماى آبادان ـ بر حسب قراين و به تصديق مردم داغديدۀ آبادان ـ به دست شاه جنايتكار و دولت به آتش كشيده شد و نزديك به چهارصد نفر را سوزاند تا «وحشت بزرگِ» موعودْ وسيلۀ تبليغى بر ضد نهضت مقدس ما شود؛ و ديديد كه نشد. و در آيندهاى دور يا نزديك فرد يا افرادى را آورده تا اقرار كنند كه در اين رابطه دست داشتهاند! اين افراد يا مأمورند و يا از بهترين و متدينترين افرادى هستند كه براى كشتن آنان هيچ وسيلهاى را بهتر از اين نمىدانند. شاه و دولت او كه قيام مسلحانه بر ضد ملت حقطلب و بر ضد قانون اساسى و بالاتر بر ضد احكام آزاديبخش اسلام نمودهاند قهراً خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است؛ به آنان مجال ندهيد و با اعتصاب و اعتراض دنيا را از اعمال وحشيانۀ آنان آگاه كنيد. برادران مبارز لازم است با خبرنگاران هر چه بيشتر مصاحبه كنند، و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامۀ اختناق و نقض قانون اساسى گوشزد كنند، و به دنيا بفهمانند كه شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسى گنجانده است، و اين مواد مورد قبول هيچ ايرانى نيست؛ و از تبليغات باطلى كه در خارج بر ضد نهضت انسانى ملت مسلمان مىكنند، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بيخبر از آن، معكوس كنند. مبارزان خارج از كشور دست به تبليغات وسيع خود زنند و در رابطه با اوضاع ايران هر چه بيشتر فعاليت خود را گسترش دهند. من از ارتش محترم ايران سپاسگزارم كه در راهپيمايى عظيم تهران و ساير شهرستانها به روى مردم وطنخواه خويش، كه از ستمكارى پنجاه سالۀ دودمان پهلوى به جان آمدهاند، آتش نگشودند و دست خود را به جنايت بزرگى كه كار هميشگى فرمانروايان است آلوده نكردند. من، در اين موقع حساس كه كشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهى سقوط يا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوى نيروهاى زمينى، هوايى و دريايى وفادار به اسلام و وطن دراز مىكنم و براى حفظ استقلال و بيرون آمدن از يوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد مىكنم. اى سربازان غيور كه براى وطن و كشور خود فداكارى مىكنيد! بپاخيزيد! ذلت و اسارت بس است! پيوند خود را با ملت عزيز استوارتر كنيد و فرزندان و برادران برومند خود را براى هواى نفس يك خاندان چپاولگر به خاك و خون نكشيد. بر گويندگان و نويسندگان است كه در روشن شدن افكار برادران نظامى خود هر چه بيشتر كوشا باشند. و ملت ايران بايد به آنان احترام گذارد؛ آنان برادران ما هستند. آيا صلاح دولت نيست كه بر كنار شود و خود را بيش از اين در مجامع عمومى رسوا نكند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه شاه كنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خويش را به دست گيرد و خائن را از خادم تشخيص دهد و به سزاى اعمالش برساند؟ آيا صلاح است كه صدها هزار نفر از فرزندان اين ملت مظلوم در خاك و خون بغلتند تا شاه چند روزى به ستمكارى خود ادامه دهد؟ آيا با بودن خائنين به اسلام و ملت، كه در رأس آن شاه است، قدمى مىشود براى نجات ايران برداشت. اميد است در آيندۀ نزديكى دست خائنين به اسلام كوتاه گردد، تا در آن وقت اصحاب حلّ و عقدْ تكليف نهايى را تعيين نمايند. و مطلبى را كه شديداً بايد بدان توجه داشت اينكه: ما پس از رفتن پايگاه ظلم، به بركت احكام مترقى اسلام، برنامۀ اساسى خود را اعلام مىنماييم، و در آن وقت خواهند ديد كه آنچه خائنين به اسلام نسبت دادهاند ـ چه در موضوع حقوق اجتماعى زنان و چه حقوق اقليتهاى مذهبى و چه ساير مسائل ـ جز تهمتى ناجوانمردانه چيزى نبوده است، و بلندگوهاى شاه در خارج و داخل براى انحراف افكار و توقف يا شكست نهضت دست به اين تبليغات مسموم زدهاند. اميد است در آيندۀ نزديكى، پس از برچيده شدن بساط ظلم و ظالم، مسائل ما در جميع ابعادش روشن شود. از خداوند متعال، شكوفا شدن هر چه بيشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بيشتر تظاهرات رهايىبخش ملت، تا سرنگونى پايگاههاى ظلم و ستم را خواستارم. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته. روحاللّه الموسوى الخمينى
عنوان :
ضرورت تداوم نهضت
مرجع :
صحیفه امام (۳) صفحه ۴۷۴
مکان :
نجف
تاریخ :
۱۳۵۷-۰۶-۱۵
مخاطبین :
(ملت ایران)