بسم اللّه الرحمن الرحيم ابراز انزجار از تعدى و ظلم من اول راجع به اين كلمهاى كه ايشان گفتند عرضى دارم و بعدِ آن. خداوندا! تو مىدانى كه ما در اين قيام رضاى تو را مىخواهيم، و تو مىدانى كه ما از ظلم ولو بر يك نفر بيزار هستيم، و تو مىدانى كه ما براى اجراى عدالت قيام كردهايم، و تو مىدانى كه از اين تعديات و ظلمها بيزار و مُنزَجِر 1
هستيم. من راجع به مسائلى كه شما آقايان نوشتيد مطالعه مىكنم؛ و بعد هم اقدام مىكنم. و شما بدانيد كه اين اشخاصى كه ظلم كردند به شما ـ و قبلاً هم به من ـ آقاى خلخالى 2
ديشب به من گفتند اين را، اينها اشرار بودند. و سرانشان انشاءاللّه گرفتار مىشوند و محاكمه مىشوند و من در اين باب اقدام مىكنم كه به عدالت عمل بشود. و اينها جزء اشخاصى كه مربوط به نظام اسلامى و جمهورى اسلامى باشد بدانيد كه اينها نبودند. آنهايى كه مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهورى اسلامى باشند آدمكش نيستند، آنها تعدّى و جور نمىكنند. اينها از اشرار بودند كه بايد انشاءاللّه تعقيب بشوند و من اقدام مىكنم انشاءاللّه و نسبت به آن دهكدهاى كه شما مىگوييد قارنا ـ هر جا هست ـ تحقيق مىكنيم. و انشاءاللّه اميدوارم جبران بشود. و آن را بايد من تحقيق بكنم؛ اينها بايد تحقيق بشود. بله، انشاءاللّه خداوند سرپرست آنهاست. و انشاءاللّه اميدواريم جبران بشود اينها. و من بايد از آقايان هم تشكر كنم؛ و بايد افتخار كنم كه جوانهاى ما، آقايان ما، علماى ما، در هر جا كه هستند با يك روح اسلامى، با يك روح انسانى، در اين نهضت قيام كردند و ما مواجه با يك چهرههايى هستيم كه اينها متعهد براى اسلام هستند و همان طورى كه شما فرموديد، ما همهمان بايد در راه اسلام عمل بكنيم؛ و شهادت در راه اسلام براى همۀ ما افتخار است. از خداى تبارك و تعالى سلامت همه را و عزت همه را خواهانم. همكارى براى پيشبرد نهضت البته ما الآن يك مقدارى از راه را رفتيم؛ و يك مقدار زيادش مانده است. بايد در اين مقدار زياد هم همه كمك كنيد و همه با هم باشيد. ما الآن يك مسافرى هستيم كه بين راه، در يك منزل بين راهى هستيم، و دزدهاى سرگردنه هم باز هستند. از اين گردنهها كه بايد بالا برويم، باز دزدها هستند و بايد ما با آشنايى به قوانين اسلام و با هشيارى و با رشدى كه براى ملتمان حاصل شده است و اميدوارم از دست نرود، اين گردنههايى كه هست طى بكنيم و انشاءاللّه به مقصد اعلاى ما كه آن اسلام است، اسلامى كه در آن ظلم براى يك نفر نيست، نه رژيم يا جمعيتى كه اين طور كارها را، كه اين آقا مىگويند، انجام دادهاند. هدف ما؛ برقرارى عدالت اسلامى و قانون ما عدالت اسلامى را مىخواهيم در اين مملكت برقرار كنيم. اسلامى كه راضى نمىشود حتى به يك زن يهودى كه در پناه اسلام است تعدّى بشود. اسلامى كه حضرت امير ـ سلاماللّه عليه ـ مىفرمايد براى ما چنانچه بميريم ملامتى نيست، كه لشكر مخالف آمده است و فلان زن يهوديّهاى كه معاهد 3
بوده است خلخال را از پايش درآورده است. 4
ما يك همچو اسلامى كه عدالت باشد در آن، اسلامى كه در آن ظلم هيچ نباشد، اسلامى كه آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چيزى كه حكومت مىكند يك چيز است، و آن قانون الهى. پيغمبر اكرم هم به همان عمل مىكرده است؛ خلفاى او هم به همان عمل مىكردند؛ حالا هم ما موظّفيم كه به همان عمل كنيم. قانون حكومت مىكند. شخص هيچ حكومتى ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خليفۀ رسول خدا باشد، شخص مطرح نيست در اسلام. حكومت اسلامى، حكومت قانون است در اسلام قانون است، همه تابع قانوناند و قانون هم قانون خداست. قانونى است كه از روى عدالت الهى پيدا شده است. قانونى است كه قرآن است؛ قرآن كريم است، و سنت رسول اكرم است. همه تابع او هستيم و همه بايد روى آن ميزان عمل بكنيم. فرقى مابين اشخاص نيست در قانون اسلام. فرقى مابين گروهها نيست. با اينكه پيغمبر اكرم عرب بوده است و با عرب صحبت مىفرموده است، مىفرمايد كه هيچ عربى بر عجم شرافت ندارد؛ و هيچ عجمى هم بر عرب شرافت ندارد. شرافت به تقواست. شرافت به اين است كه تبعيت از اسلام، هركس بيشتر تبعيت از اسلام كرد، بيشتر شرافت دارد و هركس كمتر، شرافتش كم است، ولو اينكه بسته به رسول اكرم باشد. حضرت صادق 5
ـ سلاماللّه عليه ـ از قرارى كه نقل شده است، آن آخرى كه در معرض موتشان بوده است، جمع كردند عدهاى را دور خودشان از عشيرۀ خودشان گفتند كه شما فرداى قيامت نياييد بگوييد كه من مثلاً پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او بودم. نخير، اينها نيست در كار، عمل در كار است. بايد همه با عملتان پيش خدا برويد. ما همه بايد با اعمالمان پيش خدا برويم؛ نه اينكه حَسَبى در كار باشد، نه اينكه نَسَبى در كار باشد. اين حرفها مطرح نيست در اسلام. در اسلام يك قانون است و آن قانون الهى. حكمفرما يك چيز است، و آن «حكم خدا»، همه اجراى آن حكم را مىكنند. پيغمبر مجرى احكام خداست. امام مجرى احكام خداست. دولت اسلامى مجرى احكام خداست. خودشان چيزى ندارند از خودشان. همه اجراى دستورهاى خداى تبارك و تعالى را مىكنند و من اميدوارم كه آن آرزويى كه ما داريم و آن تقاضايى كه ما از خداى تبارك و تعالى داريم ما را موفق كند به اينكه بتوانيم آن كارى را كه خدا از ما خواسته است انجام بدهيم و آن خدمتى را كه بايد به همۀ اجزاى ملت، همۀ افراد ملت، بتوانيم بكنيم، خداوند توفيق بدهد كه ما اين كار را انجام بدهيم ـ انشاءاللّه.
عنوان :
قیام براى رضاى خدا و اجراى عدالت
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۴۵۱
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۶-۱۴
حضار :
اهالى کرد روستاى قارنا و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى همدان