عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم اهميت نقش صدا و سيما در نظام اسلامى من از دوستان محترمى كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاى خدا عمل كنند. همان طورى كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم، مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتى كه در اين راه كردند آقايان و بحمداللّه بسيار هم عمل شده است تشكر مىكنم. لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزى كه داريم، بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهايى كه نداريم تحصيل كنيم. ما نبايد تحت تأثير هيچ قدرتى واقع بشويم، و تحت تأثير هيچ تبليغاتى در عالم واقع بشويم. ما بايد در همۀ امور مستقل باشيم و خودمان كار كنيم، توقع نداشته باشيم كه خارج براى ما كار بكنند. خارجيها همه الآن در صددند كه كارشكنى بكنند، براى ما كار نمىكنند. سابق هم همينطور بوده است. منتها به صورت اينكه براى ايران مىخواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد. اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعى دارد كه مسئوليت شما آقايان را خيلى زياد مىكند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودى كه داشتند، در مسجدى كه داشتند مىرفتند و براى يك چند نفرى يا يك عدهاى صحبت مىكردند و ارشاد مىكردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشرى باشند كه محروم باشند. همه گوش مىكنند، حتى آنهايى كه در صحرا دارند زراعت مىكنند، راديو هم گوش مىكنند و سيما راهم همان طورى كه گفتيد توسعه اش زياد شده است و علاوه بر اين، اين دستگاه خصوصاًراديو در خارج از كشور بسيار گسترده است. بناءً عليه مىتواند اين دستگاه با اندك انحرافى ميليونها مردم را منحرف كند و بااندك اشتباهى ميليونها مردم را به اشتباه بيندازد، و مىتواند كه چنانچه انشاءاللّه صددرصد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليونها جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند. بنابراين، يك دستگاهى است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم. دستگاهى است كه با صحت او بسيارى از مردم در داخل و خارج صحيح مىشوند و با فساد او فاسد مىشوند. از آن طرف مسئوليت بسيار است و از آن طرف كه راه ارشاد است، ارزش زياد است. همان طورى كه ارزش دارد اين دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى، اسلام از اين مىخواهد كه بهره بردارى زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود. صداى جمهورى اسلامىكه تقريباًبه اكثر كشورها، به بسيارى از كشورها مىرسد، اين صدا بايد يك صدايى باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفى كند. امروز دارند همه گروههايى كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونشان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مىكنند. مسئله، مسئله ايران نيست. اگر تنها مسئله ايران بود چندان اهميت نداشت، اما مقابله با اسلام است. نه مقابله با ايران است. منتها اينها چون فهميدند كه آن چيزى كه در ايران واقع شده است، آن اين است كه اسلام را به آن طورى كه هست ـ نه به آن طورى كه غربيها معرفى مىكردند، حالا هم باز منحرفين معرفى مىكنند ـ اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند، آن طورى كه هست پياده كنند، آن طورى كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمى است براى قدرتهاى بزرگ. چنانچه ملاحظه مىكنيد كه با تصريح مىگويند كه اسلام يك خطرى است و صحيح هم مىگويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام مىخواهد كه اين طور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مىخواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاح باشند. و ما كه مىگوييم اسلام را ما مىخواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مىتوانيم. اما آنكه ما مىتوانيم اين است كه به وسيله دستگاههايى كه داريم، به وسيلۀ همين صداوسيما، به وسيلۀ مطبوعات، به وسيلۀ گروههايى كه در خارج مىروند، اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنيم. اگر آن طورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر به فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىكند و قدرتمندها از همين معنا مىترسند. بنابراين ما يك وظيفۀ بسيار بزرگ بر عهده داريم. نه ما تنها، همۀ مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهايى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آن طورى كه هست، آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آن طورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم، و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مىتواند مؤثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر مىگرداند. و اين كار، اين هنر از اسلام مىآيد و اين هنر از احكام اسلام مىآيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمىتواند كارى بكند و شما مىبينيد كه با اينكه قدرتهاى بزرگ داراى آن قدرتها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مىخورند. شكسته شدن ابهت و اقتدار قدرتها در جهان شما وضع امريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد، و همين طور ساير قدرتها را. در سابق امريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامىبه خيال خودش يك آقايى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مىكرد. آن طور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامىمىخواست برود در امريكا، بايد مدتها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مىرفت مدتها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اين طور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح مىكردند. امروز وضع امريكا اين طور شده است كه از لبنان با اينكه لبنان در دست اوست بسيارى اش، با اينكه رئيس جمهورش 1
با اوست، با اينكه بسيارى از جبهههايش با او هستند، همين مسلمانهاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كهما جابجا شديم، جابجايى اسمش راگذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمىگوييد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است. اين از شدت عجز كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمىآورند، باز هم آن حرفهاى زمان سابق را مىزند. رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمىدهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مىكند حالا هم سابق است كه اجازه مىخواهد، اجازه ايشان تاثير دارد! حالا اين مردم لبناناند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد، و اين مردم ايراناند كه اجازه ندادند كه شما دراينجا باشيد. و اين مردم ايراناند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمىدانند كه با كى مقابلاند. آن وقتى كه با دولتها مقابل بودند، ملتها كارى نداشتند با دولتها، كارهايشان را به دست دولتها انجام مىدادند. دولتها هم نوكر آنها بودند ـ حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مىكنند ـ براى اينكه، دولتها نوكر هستند، ملتها هم كار ندارند. آنجايى كه مواجه با ملت هستند آنجا شكست مىخورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارى اش در ميدان است، مابقى اش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آن طور كرده امريكا را كه با همه چيزهايى كه هى مىگفت ما مىمانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مىگفتند، رئيس جمهورشان مىگفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مىبينند كه فرار كردند، مىگويند ما جابجا شديم. ايران غيرلبنان است. ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقاند، با هم هستند، با يك همچو ملتىتواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملتها ايستادهاند، مثل ايران ايستادهاند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان مىگذرند. يك ملتى كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مىگذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكارى مىكنند، اين را نمىشود يك دولتى بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد. ظلم ناپذيرى مظلومان و مستضعفان جهان امروز وضع، غير آن وقت است. آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاى دنيا با سابق يك طور است، اشتباه اينكه مقابله با ملتها مثل مقابله با دولتهاست، اينها از اشتباهاتى است كهاينها دارند، يا مىفهمند نمىخواهند به روى خودشان بياورند. از اين جهت نه شوروى، نه امريكا، نه ساير قدرتها با ملتها نمىتوانند مقابله كنند. آنها مىتوانند با دولتها، و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولتها را تحت سلطۀ خودشان قرار مىدادند، نوكر خودشان قرار مىدادند، به وسيلۀ آنها هر كارى مىخواستند مىكردند. اما امروز وضع تغيير كرده، دنيا امروز بيدار شده است. دنيا از امريكاى لاتين گرفته تا كشور شوروى، امريكاى مركزى و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شدهاند. مظلومين دنيا نمىپذيرند از آنها آن چيزهايى را كه در سابق مىپذيرفتند. امروز قدرتها بايد گوش كنند به حرف ملتها. نمىفهمند اين را كه نبايد بنشينند بگويند كه ما اجازه مىدهيم يا اجازه نمىدهيم. اين اجازه مىدهيم و اجازه نمىدهيم مال آن وقتها بود، نه مال حالا. و اينكه ما فلان جا را چه مىكنيم، حملۀ نظامىمىكنيم، خوب، شما حمله نظاميتان را كرديد و ديديد چه شد. شوروى هم حملۀ نظامىاش را كرده و دارد مىكند و مىبيند كه چه مىشود. با اينكه در آنجا، افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مىكنند و الآن فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظر خودشان را، بايد بفهمند اين معنا را كه امروز غيرسابق است و ملتها غيردولتها هستند. بنابراين، ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسى نمىداند، بداند كه امروز وضع غيرسابق است. و مظلومين بايد برخيزند از جا، و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدنى است. و مسلمين بايد با هم باشند، و معالأسف باز بسيارى از سران مسلمين كارشكنى مىكنند. مسلمين با هم باشند، اگر مسلمين با هم باشند، يك قدرتى را تشكيل مىدهند كه هيچ يك از اين قدرتها مثل آن قدرت نيست. براى اينكه، يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بى ايمان است، غير صد ميليارد جمعيت بى ايمان است. شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمى در ايران و هيچ وسائل نداشت، لكن ايمان داشت، چه معجزهاى در دنيا ايجاد كرده و دنيا الآن چطور تحت تاثير ايران واقع شدهاست. بنابراين، ما بايد توجه بكنيم، شمايى كه دستگاه تبليغات در دستتان است، آنهايى كه مىخواهند صحبت كنند براى مردم، گروههايى كه در خارج مىروند، بايد معرفى كنند اسلام را كه اسلام اين است و انشاءاللّه مورد قبول مىشود. مردم، تعيين كننده سرنوشت انتخابات از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيۀ انتخابات است. همان طورى كه مكرر من عرض كردهام و سايرين هم گفتهاند، انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات براى تأثير سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است. تا حالا مىگفتند كه مجتهدين در سياست نبايد دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خوردهاند حالا عكسش را دارند مىگويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مىگويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را داردتعيين مىكند. انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همۀ ملت را تعيين مىكند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگيشان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است. اين اين طور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئهاى است كه مىخواهند همان طورى كه در صدها سال توطئه شان اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده هاى زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الآن هم گرفتار ضررهاى او هستيم. حالا ديدند آن شكست خورد، يك نقشۀ ديگر كشيدند، و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهيها بدانند اين را كه همان طورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق مابين دانشگاهى و دانشجو و مثلا مدرسهاى و اينها نيست، همهشان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبى را گفتند، اين يك توطئهاى است براى اينكه شما جوانها را مأيوس كنند. ترفند جديد دشمن در جهت مأيوس كردن ملت بيدار باشيد! توجه كنيد! اينها با توطئههايشان مىخواهند كار را انجام بدهند، نمىتوانند با دخالت نظامىكار بكنند، اينها مىخواهند با شيطنتهايشان كار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند. اين مطلب شكست خورده. حالا مىگويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى، در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقيشان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند، و چند نفر پيرمرد ملاّ بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران. براى اينكه، آن يك عده از علما را كنار مىگذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مىشوند، اين تمام ملت را مىخواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مىخواهد مجتهد را داخل كند، اين مىخواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهيها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مىكنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مىكند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفۀ آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنتهايى كه الآن دارند مىكنند، به طورى كه به من گفتهاند براى مأيوس كردن بعضى از جوانهاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيد و فعال وارد بشويد در انتخابات. مىخواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مىخواهيد ببينيد هر قشرى كه مىپسنديد حرفهاى آنها را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائماً مشغول نقشه كشى هستند و دائماً مشغول توطئه هستند براى اينكه، آن سيلىاى كه از اسلام خوردهاند اينها، به اين زودى جبران پذير نيست. اينها مىخواهند و مىدانند كه با زور نمىشود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مىگويند كه ما با زور و نظامىمىكنيم، اين بيخود مىگويند. خودشان هم مىفهمند كه بيخود مىگويند. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيۀ خود مردم، از ناحيۀ دانشگاه، از ناحيۀ بازار، از ناحيۀ كارگرها، از ناحيۀ كارخانهها، از اين جاها مىخواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملتتان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرفها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد. و من اميدوارم كه انشاءاللّه همه موفق بشويد. و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است. ادعاى دروغين صدام در صلح طلبى و شما مىبينيد كه الآن تبليغات در دنيا همۀ كارها را دارد انجام مىدهد. شما ملاحظه مىكنيد كه صدام آن طور بيچاره شده است، تبليغاتش آن طور است، تبليغات ديگران نسبت به او آن طور است. آن بيچاره آن طور مفلوك شده، دورافتاده به اين طرف و آن طرف قرض مىكند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مىكند كه بياييد ما را صلح بدهيد. و دروغ هم مىگويد، نمىخواهد صلح بكند، مىخواهد اغفال كند. از آن طرف مستأصل شده، از آن طرف رسانههاى گروهى همه جا مىگويند ايران اين جور گفت و عراق آن طور گفت. او را با آب و تاب نقل مىكنند، اين هم يك كلمه نقل مىكنند، و اخيراً مىگويند كه خير. حالا ديگر كار به جاهاى مهم رسيده و ممكن است امريكا وارد بشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است. صدام رفتنى است، و نه امريكا مىتواند نگهش دارد و نه ديگران. و من اميدوارم كه انشاءاللّه اين غدۀ سرطانى در بلاد مسلمين و آن غدۀ سرطانى در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجا حزب بعث است، انشاءاللّه خداوند ريشۀ اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند، و ملت ايران هم انشاءاللّه با قدرت به پيش بروند. والسلام عليكم و رحمة اللّه
عنوان :
رسالت و نقش صدا و سیما شکسته شدن قدرت پوشالى ابرقدرتها در جهان
مرجع :
صحیفه امام (۱۸) صفحه ۳۸۲
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۲-۱۲-۰۹
حضار :
هاشمى، محمد (مدیرعامل صدا وسیما)، مدیران و کارکنان صدا و سیما