بسم اللّه الرحمن الرحيم تلاش عمومى در امر سازندگى من بعد از اين نهضت و انقلابى كه نسبتاً الحمدللّه به پيروزى رسيد و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در اين كارهايى كه به دست ملت بعد انجام گرفت، از جهاد سازندگى خيلى خوشم مىآيد. هر وقت كه تلويزيون نشان مىداد كه خواهرها و برادرها از همۀ طبقات مشغولند به يك عملى براى كشور خودشان، من خوشحال مىشدم. بايد شماها توجه داشته باشيد كه نگاه نكنيد هى به اينكه اداره چه مىكند، دولت چه مىكند. آنها مشغولند، منتها نمىتوانند آنقدرى كه ايران احتياج دارد آنها عمل كنند. ايران مال خود شماست و خود شما بايد او را بسازيد. و اگر همۀ ملت در اين امر، در امر سازندگى همت نكند كارها زمين مىماند. انتظار اينكه يك دستهاى انجام بدهند تا ما انجام بدهيم، يا كارشكنى يك كسى نكند، البته مىدانيد كه حالا در هر گوشه و كنارى براى كارشكنى مهيا هستند. اين ملت است كه بايد اين كارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه كنيد كه سابق، در رژيم سابق كه همهاش حرف بود، يكى هم راجع به مبارزه با بيسوادى بود و اينها وقتى رفتند معلوم شد كه مبارزهاى نكردند. بله آن كارى كه كردند اين است كه باسوادى را نگذاشتند ترقى بكند، نه بيسوادها را سواددار كردند. اين هم اگر منتظر بشوند آقايان، ملت منتظر اين بشود كه دولت اين كار را انجام بدهد، نمىتواند انجام بدهد. الآن تقريباً در صد، شايد هشتاد ـ من اطلاع درست ندارم ـ بيسواد ما داريم. يا شايد مثلاً شصت، شصت و پنج، همچو چيزهايى مىگويند. من اطلاعى ندارم، اما مىدانم كه بيسواد زياد هست. افغانستان با اينكه ايران از او بايد به حسب اينطور امور جلو باشد، بيسواد در آن كم هست. سوادى كه مىگويم يعنى همين سواد خواندن و نوشتن و اين چيزها. آن هم كه ما مىخواهيم كه همۀ ايران انشاءاللّه سواد پيدا بكنند، نمىخواهيم همه دكتر بشوند. خوب چيز غير معقولى است. يا همه مهندس بشوند. مىخواهيم يك مملكتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنويسند، امضا كنند، چه بكنند.من گاهى در نجف كه بودم گاهى حرم مشرف مىشدم ، كه افغانيها آمده بودند براى زيارت خواندن، مىديدم همه از رو مىخواندند. كتاب دعا را باز كردند از رو مىخواندند. شايد مثلاً در سى ـ چهل نفر كه آنجا بودند يك نفرشان شايد از رو نمىخواند. شايد هم او خوانده بود، تمام كرده بود. اما همهشان از رو مىخواندند. اين جور نبود كه، آن هم طبقۀ همان پايين بودند به اصطلاح اينها. و ما ميل داريم كه اين هم باز به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشيد به اينكه دولت با سواد بكند، نمىتواند. باز مىشود همان حرفهاى سابق. دولت هم حالا اقدام كردهاند، وزارت آموزش اقدام كردند و خوب هم اقدام مىكنند. اما مسئله، مسئلهاى نيست كه بتوانند آنها چه بكنند. و همين طور در جهاد سازندگى، سازندگى يك مملكتى كه همه چيزش از دست رفت و خراب است، اين نمىشود با دست دولت انجام بگيرد يا دست يك قشرى انجام بگيرد. اين را، همۀ مردم بايد مملكت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت كنند، كه يك مملكت آبادى انشاءاللّه درست بكنند به دست خودشان. كارشكنى مخالفين و نفوذ آنان در دستگاهها لكن چيزى كه الآن مهم است اين است كه، ـ اين را من از باب اينكه نگران هستم برايش كراراً هم گفتم اين را به اشخاصى كه اينجا آمدند، باز هم عرض مىكنم ـ كه الآن دستهايى در كار هست. اكثراً از طرف امريكا و ديگران هم همين طور. از شوروى و از ساير جاها هم همين طور. يعنى آنهايى كه به اين مملكت ما طمع استفاده دوختهاند، دارند و چشم اين دارند كه ما كار بكنيم، آنها ببرند و مخازن ما را ببرند، و حالا هم دستشان كوتاه شده است و انشاءاللّه تا آخر هم كوتاه هست. اينها الآن در فكر اينند كه نگذارند اين ايران يك استقرارى پيدا كند. يك نظام صحيحى پيدا بكند.در هر جا مثلاً فرض كنيد، كه در جهاد سازندگى هم از اين قشرها پيدا مىشوند كه خودشان را جا مىزنند و در دانشگاه هم هستند. در همه جا هستند. اينها در كارخانهها هم زياد هستند. اين به نظر من مىآيد كه يك نقشه و توطئهاى است كه براى اين جهت كه، استقرار در ايران و نظم در ايران پيدا نشود. در ارتش مىروند نمىگذارند كه يك انتظامات صحيح پيدا بشود. در ژاندارمرى مىروند، آنجا را هم مانع مىشوند. در شهربانى هم همين طور. تو[ى] سپاه پاسداران هم پيدا مىشوند. در دانشگاه هم زيادند و همه جا اينها هستند، حاضرند و اينها براى اين جهت نقشه دارند. به نظر من اينطور مىرسد كه نقشه اين است كه در داخل ما را، اين ضربه را به ما بزنند كه ما اغتشاش در خودمان پيدا كنيم. يك انتظامى در كار نباشد. اختلافات باشد و يك هرج و مرجى باشد. بريزند خانۀ هر كس را غارت كنند. بريزند زمين هر كس را غارت كنند. بريزند باغات هركس را بخواهند چه بكنند. اموال هر كسى را ببرند. نگذارند يك استقرارى پيدا بكند. از آن طرف دشمنهاى اين ملت، دشمنهاى اسلام با قلمهاى خودشان و با افكارى كه دارند و طرحهايى كه دارند در مطبوعات خارجى، در رسانههاى گروهى خارجى هم اغتشاشات ايران را، اختلافات ايران را، اينها را يكىاش را چند مقابل كنند و در خارج منتشر كنند، و در خارج منعكس كنند كه ايران مثل يك بچۀ صغيرى مىماند كه محتاج به قَيم هست. باز نرسيده به حد بلوغ كه خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است اين معنا باشد كه در خارج منعكس بكنند كه ايران هرج و مرج است و همه به جان هم ريختند و همۀ گروهها در هر جا بروى يك اختلافات هست. اين را اسباب دست قرار بدهند كه ايران قابل اين نيست كه خودش را اداره كند، بايد يكى ديگر ادارهاش كند. بعد اگر خداى نخواسته، يك دخالت نظامى بخواهند بكنند، يك كودتا بخواهند بكنند، موجه نشان بدهند به خارج. به دنيا موجه نشان بدهند كه ما براى خاطر حفظ ملت، ملت نمىتوانست خودش را نگه دارد، ما بايد حفظش كنيم، اين صغير را ما بايد قَيم برايش تعيين كنيم. مقايسۀ انقلاب ايران با ساير انقلابها در عين حالى كه در تمام انقلاباتى كه در دنيا پيدا شده هيچ كدام بهتر از ايران نبوده، دنبال سَر انقلابات، ميليون، ميليون و نيم آدم كشته مىشدند. ـ براى من صورتش را آوردهاند ـ اين انقلاباتى كه واقع شده است، دنبال سرش يك ميليون، يك ميليون و نيم كشتار، دو ميليون حبسى [داشتند]، درِ كشور را مىبستند به همه جا. الآن هم هر جا كه شما ملاحظه كنيد كه يك انقلابى واقع شده است و يك كودتايى واقع شده، يك چيزى واقع شده، درِ كشورشان را به خارج بستند، همۀ فرودگاهها را ممنوع كردند، تمام مطبوعات را قدغن كردند كه نبايد منتشر بشود و براى مردم اختناق پيش آوردند. اختناق فوق آن اختناقهايى كه سابق بوده. و گاهى در بعضىشان به مجردى كه اين پيروز شده، قتل عام ايجاد كردند. شروع كردند به كشتن مردم. هر كه احتمال مىدادند كه يك چيزى باشد مىكشتند. نه اينكه يك كسى را، يك شهر را قتل عام مىكردند. و انقلاب ما از باب اينكه اسلامى بود، از باب اينكه از ملت بود، انقلابى نبود كه يك قدرتى به يك قدرت غلبه كند، يعنى يك قدرت نظامى به يك قدرت نظامى يك كودتايى شده باشد، اين حرفها نبود. متن نهضت از خود مردم بود. جوشيد از خود بين مردم بين زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود. اسلام اينها را وادار كرد كه يك همچو انقلابى بكنند. همچو انقلاب اسلامى كه از متن ملت بجوشد، دنبالش ديگر اين مسائل كم است، هست، اما كم است. و لهذا ديديد كه دنبال اين انقلاب، تمام راهها و همۀ جاها هم باز بود. هيچ زايد جايى را جلويش نگرفتند. تمام روزنامهها و احزاب آزاد شد. آزادِ آزاد، و كشتار نسبت به مردم هيچ نبود در كار، كه آنطورى كه آنجا بساط درست مىكردند نبود. بله آنهايى كه كشتار كرده بودند گرفتند بعضىشان را محاكمه كردند و بعد از محاكمه به جزاى خودشان رساندند. اما اينطور نبود كه همين طور درو كنند مردم را. يك ميليون جمعيت را بكشند. اين حرفها نبود در كار. و اينطور مسائل در عين حالى كه در ايران نبودهاست، و بايد گفت ايران آرامترين انقلاباتى كه در دنيا واقع شده در ايران واقع شده. انقلابات ديگر با يك سال و دو سال و سه سال اينها درست نمىشد. جنگ بايد بشود. اينقدر خونريزى، چه، چه، يك سال، دو سال جنگ بشود تا بعد يك قدرتى بر قدرت ديگر پيروز بشود. اينجا آنجايى است كه انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم «قرنى» 1
به من گفت كه سه ساعت و نيم، سه ساعت و نيم غلبه كرد ملت بر رژيم. يعنى آن وقتى كه آنها كودتا مىخواستند بكنند در تهران ما بوديم، و آنها بنا داشتند كودتا بكنند و جلويش گفتند روز هم بايد مردم بيرون نيايند. حكومت نظامى روز قرار دادند. آن حكومت نظامى روز را خدا خواست كه شكسته شد. آنها به من بعد گفتند كه اينها بنا داشتند كه كودتا بكنند و خيابانها را وقتى كه مردم نيستند، خيابانها را همه را بگيرند و شبش كودتا بكنند. مردم كه ريختند در خيابانها اينها اين طرحى كه داشتند خنثى شد. و ايشان مىگفت كه آنكه جنگ بين ملت و دولت واقع شد و رژيم واقع شد سه ساعت و نيم بود. در صورتى كه جاهاى ديگر، الآن شما مىبينيد كه در افغانستان چند سال است كه همه مسائل هست و حالا هم معلوم نيست كى ختم بشود. براى اينكه آنجا يك كودتايى است. كودتا يك نفر آدم بخواهد انجام بدهد، يك قدرتى مىخواهد يك ملتى را از بين ببرد، اما يك ملت خودش آمده است ـ و خودش آمده ـ و حريفش را بيرون كرده. ديگر خود ملت با خود ملت كه كارى ندارد. پرهيز از شعارهاى اختلافانگيز حالا هم اشخاصى در بين اين ملت هست كه الهام از خارج مىگيرند. البته اقليت هم هستند، لكن اشخاصى هستند كه با هر زبانى با مردم مىتوانند صحبت بكنند و شيطنت بكنند. بايد ملت ما توجه به اين توطئه داشته باشد كه توطئهاى كه محتمل است اين است كه ما را به هم بريزند. حتى توى جهاد سازندگى بروند يك كارهايى بكنند كه آنجا هم يك اختلافى بشود. نگذارند كار عمل بشود. در دبيرستان بروند. در دانشگاه بروند. هر جا بروند و ما را به هم بريزند. و دائماً شلوغى و دائماً اعتصاب و دائماً راهپيمايى و دائماً كارشكنى براى دولت و ملت، تا منعكس بكنند در خارج كه اينها نمىتوانند خودشان را اداره بكنند، بايد يك كسى برود اداره كند. ملت بايد توجه داشته باشد به اين توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشيم. سر چى اختلاف داشته باشيم. براى چه اختلاف داشته باشيم. براى چى به جان هم بريزيم، چرا ما خودمان، خودمان را از بين ببريم. بايد ملت متوجه باشد كه چيزهايى كه اسباب اختلاف هست اصلاً ايجاد نكنيد. اشخاصى كه مىخواهند ايجاد اختلاف بكنند موعظهشان كنند، نصيحتشان كنند. اگر گوش نكردند آنها را طردشان بكنند و نگذارند اختلاف حاصل بشود. نگذارند جورى وانمود بشود كه اين ملت ملتى نيست كه قابل اين باشد كه آزاد باشد. حالا كه آزاد شده ببينيد به جان هم ريختند، قابل آزادى نيست. ملتى كه قابل آزادى نيست، بايد يكى بيايد، يك رضاخانى را پيدا كنند ـ و اينها دارند، از اين چيزها دارند ـ يك رضاخانى را پيدا بكنند. امروز به اسم اينكه اين آدم ملى هست، به اسم اينكه يك آدم از اين چيزها، از اين عنصرها، اينها دارند كه بيست سال، سى سال اين را با يك صورت مليت و با يك صورت دلسوزى نگه دارند. آن روزى كه مىخواهند كار را انجام بدهند به دست او انجام بدهند. به صورت مليت، به صورت چه انجام بدهند. و توجه اين معنا را بايد داشته باشند ملت ما. امروز كه روز حساسى است، براى اينكه ما مىخواهيم كه رئيس جمهور تعيين بشود، ملت مىخواهد رئيس جمهور تعيين بشود، امروز مىبينيد كه با اين حساسيت باز مشغول شدند به توطئهها و مشغول شدند به خرابكاريها. در قم ديديد، در آذربايجان هم هست، در جاهاى ديگر هم هست. فردا كه شما بخواهيد انشاءاللّه وكلاى خودتان را تعيين بكنيد، بدانيد كه اغتشاشات بيشتر ايجاد مىكنند. بساط بيشتر در مىآورند. بايد توجه داشته باشد ملت به اينكه مبادا منعكس بشود. كارى بكنيم ما كه منعكس بشود اينها با هم نمىتوانند بسازند. اينها به جان هم ريختند و بايد يكى برود جلوى اين كارها را بگيرد، تربيتشان بكند. اين به اين است كه از كارهايى كه، از حرفهايى، از نوشتههايى ... از نطقهايى، از شعارهايى كه اسباب اختلاف مىشود، از اينها پرهيز بكنند. نبايد امروز شعار بدهند بر ضد اين، بر ضد او، بر اينطور چيزها. اين شعارها صحيح نيست . نبايد بكنند. و بايد كارى بكنند كه مستقر بشود. اين حكومت، برقرار بشود. و ما اين دو قدم هم كه اسكلت يك حكومتى است، اين دو قدم هم برداريم. قدم تعيين رئيس جمهور انشاءاللّه و قدم دوم وكلا؛ و بايد ملت متوجه باشد كه من چون بناى دخالت ندارم، متوجه باشند خودشان كه اشخاصى كه صحيحند، اشخاصى كه متدينند، اشخاصى كه ملى هستند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، از افراد، اينها را تعيين بكنند. در رئيسجمهور همين طور و در وكلاشان هم همين طور. و مهم الآن اين است كه از اين اختلافات و از اين شعارها و از اين ـ عرض مىكنم كه ـ چيزهايى كه موجب اختلاف مىشود دست بردارند. و مشغول بشوند به اينكه همين طور بسازند ايران را و ايران امروز محتاج به كار است. كارخانهها احتياج به كار دارند. محتاج به سازندگى است. تشكر از جوانان در جهاد سازندگى خداوند انشاءاللّه شماها را حفظ كند. شما جوانها را حفظ كند كه همچو همت والايى داريد كه مىرويد در جهاد سازندگى و زحمت مىدهيد به خودتان. لكن براى خداست اين. شما خيال نكنيد، هر قدمى كه الآن برداريد براى كشور اسلامى، اين قدم پيش خدا محفوظ است. خيال نكنيد كه اين قوههاى شما هدر مىرود. قواى انسان وقتى هدر مىرود كه براى خدا نباشد. آن وقتى كه قوا براى خدا كار بكند هدر نمىرود، پيش خداست. و اين سازندگى شما انشاءاللّه خودتان هم ساخته مىشويد به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است و انبيا را براى او فرستاده كه هم در اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت. خداوند همۀ شما را موفق و مؤيد بدارد. و من هم دعاگوى همهتان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشيد انشاءاللّه.
عنوان :
سازندگى کشور با همکارى ملت و دولت
مرجع :
صحیفه امام (۱۲) صفحه ۸۸
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۱۰-۱۷
حضار :
جهاد سازندگى اردستان و قم