عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
[بسم اللّه الرحمن الرحيم] شكر نعمتِ حضور مردم در تمامى صحنهها البته من اظهار تشكر مىكنم از آقايان كه تشريف آوردند و مسائلى كه لازم است در اينجا گفته بشود من عرض مىكنم. ما اول بايد ملاحظه كنيم كه ملت با ما چه كرده و بعد ملاحظه كنيم كه اين كارى كه ملت كرده است از خداى تبارك و تعالى است. و بعد هم ما بايد شكر خداى تبارك و تعالى را بجا بياوريم و كيفيت شكر چيست؟ اينكه ملت چه كرده، همۀ آقايان مىدانيد كه شما در تمام دورهها و الآن هم در تمام دنيا ديگر هيچ مثل ملت ايران نمىتوانيد پيدا بكنيد كه در همۀ مشكلات كمك هست برايتان. به استثناى يك فِرَق بسيار معدودى ـ كه خوب در همه جا فاسد هست ـ اما نوع ملت، ميزان تودههاى ملت است. تودههاى ملت از قبل از انقلاب و وقتى كه شروع كرد به نهضت و بعد از انقلاب تا حالا، تودهها آنطور در صحنه هستند كه انسان متحيّر مىشود. شما ببينيد كه در همين مجلس خبرگان، كه آخر چيزى بود كه از مردم خواستند، خوب در اينجا هم بيش از چند ميليون رأى دادند. در زمان سابق، وقتى كه با آن فشارها يك چيزى مىخواستند بكنند، شش ميليون ـ به قول خودشان آن هم كارى كه مىخواستند بكنند ـ رأى گرفتند. هياهو بلند كردند كه ملت رأى داده. در صورتى كه آن شش ميليون هم حالا چقدرش تقلّب بوده ما كار نداريم، اما آن شش ميليون هم از بستگان خودشان و آن فشارهايى كه آوردند روى مردم و خوفى كه ايجاد كردند بر مردم[بود.] اينجا همۀ آقايان مىدانند، همۀ ملت مىدانند. خارج هرچى مىخواهند بگويند، ملت مىداند كه فشار هيچ نبود؛ يعنى، به يك جا، يك كسى، يك مأمور دولتى، يك كسى بگويند: برو رأى بده. يا آن وقت خانها در مجلسهاى سابق، خانها و شازدهها و اينها كه نفوذ داشتند، آنها فشار مىآوردند، رعيتها را راه مىانداختند براى رأى دادن. ديگر بحمداللّه، آن قدرتها هم نيستش وقدرت اسلام است. خوب، از يك طرف ملت اينطور است، از يك طرف اين قواى مسلّح كه الآن دو سال است، بيشتر از دو سال است كه در مقابل آن همه فشارها واقع شدهاند و ايستادهاند و از اين كشور دفاع مىكنند و آن همه خون دادهاند؛ آن همه همهشان، نه اينكه فقط يك طايفه باشند، از سپاه پاسداران و ارتش و اينها گرفته تا ژاندارمرى و عرض مىكنم ـ شهربانى و بسيج و عشاير و اينها؛ همه، هم شهيد زياد دادند و هم جدّيت زياد كردند. از آن طرف، آنها جنگ مىكردند، از پشت سرشان هم همۀ ملت يك كلمه ـ دنبال آنها بودند؛ زن و مرد و بزرگ و كوچك و اينها تأييد مىكردند. از آن طرف، راجع به اين خانههاى تيمى كه سرتاسر كشور را گرفته بود و فاسدها دورش جمع شده بودند و به فساد مشغول بودند. خوب، اين كميتهها و پاسدارها و اينها چه كارهايى كردهاند! و همين ديشب كه اعلام كردند كه پنجاه خانۀ تيمى وعدۀ كثيرى هم افراد فاسد را گرفتهاند.اينها يك مسائلى است كه اگر يكيش در سابق مىشد، هياهو مىكردند. و حالا من اين رايك نحوه ظلم مىدانم كه اينها اينطور كار بكنند و در راديو چند مرتبه بگويد و رد بشود؛ همين گفته بشود كه يك همچه چيزى شده. آخرچى شده است؟ بايد تشكر كنند از اين مردم. بايد همۀ ما از مردم، از مردمى كه در اين امور دخالت دارند و اين پاسدارها كه مىروند، كشته مىدهند، چه مىكنند تا اينكه يك همچه كارهايى را مىكنند و يك همچه فسادهايى را از بين مىبرند تشكر بكنيم. جلوگيرى از سوءاستفاده فرصتطلبان آنى كه شكر نعمت است، اين است كه ما عمل بكنيم، صحبت نكنيم، عمل بكنيم. عمل هم اين باشد كه روى طريقۀ اسلام عمل بكنيم. تجاوز نكنيم. تقصير هم نكنيم. از آن ور، همانطور كه من عرض كردم به آقايان، رفتن و جاسوسى كردن و تجسس كردن و كارهايى كه مىكردند، اين كارها نبايد بشود. از آن رو هم در بين شهر، نبايد خيال كنند حالايى كه گفتند كه مردم آرام باشند، حالا بيايند توى كوچهها خلاف بكنند. هر كس با هر جورى كه باشد، اگر متجاهر شد 1
به يك فسقى، متجاهر شد به اينكه يك چيزى كه خلاف شرع است، مأمورند همۀ مردم براى اينكه، نهى از منكر كنند؛ اگر برنگشت، معرفىاش كنند به مراكز؛ آنجاهايى كه باشد، بگيرند، ببرندش و تأديبش بكنند. يك دسته هم در اين بين پيدا مىشوند اشخاصى كه مىخواهند در آنجاها سوء استفاده بكنند. سوء استفاده نشود. ما نگفتيم كه احكام اسلام كه جارى مىشود، يك تكهاش جارى بشود. همين جارى بشود كه جاسوسى نشود و ـ نمىدانم ـ تفتيش نشود؟ اين تكهاش هم هست كه اگر يك نفر بخواهد كار خلاف بكند، آن يك نفر را مردم مأمورند نهىاش كنند. اگر منتهى نشد، به كميته، به كلانترى به جاهاى ديگر اطلاع بدهند كه اين، يك همچه كارى كرده. آنها هم بايد بگيرند و تحويل بدهند به دادگاه. اينطور نيست كه حالا ما يك تكه از اسلام را بگوييم، آنها سوء استفاده كنند. طرفين قضيه است. نبايد ما تعدّى بكنيم و ظلم بكنيم و تفتيش از داخل خانههاى مردم بكنيم، نبايد هم آنها خيال كنند كه نخير، ديگر گذشت مسائل، هر كارى مىخواهيم بكنيم؛ يك دغدغه درست كنند.اگر اطلاع پيدا شد صحيح كه عشرتكده در يك جايى هست، يك جايى ميكده هست، يك جايى قمارخانه هست، اينها همهشان بايد جلوگيرى بشود. و اگر كسى بيرون هم آمد و يك كارى را، اگر خلاف بود انجام داد، آن هم بايد جلوگيرى بشود. آنى كه هست اين است كه ما احكام خدا را مىخواهيم جارى بشود. احكام خدا آن طرفش هست، اين طرفش هم هست؛ آن طرف كه نبايد با مردم طورى كرد كه مردم در خانههايشان مطمئن نباشند، در زندگيشان، در تجارتشان، در كسبشان مطمئن نباشند. دولت اسلامى بايد مردم را مطمئن كنند در همه چيز. در سرمايههايشان، دركسبشان، در كارخانههاشان، در همه چيز، مردم در آرامش باشند و دولت ابداً نمىتواند كه تأذى بكند به آنها و نبايد تأذى بكند. و اگر يك كسى تأذى كرد آن تأديب خواهد شد. از آن ور هم اگر سوء استفاده بخواهند بكنند آنهايى كه مخالف با اسلام هستند، حالا بيايند توى خيابان كار خلاف بكنند؛ براى اينكه حالا ديگر بايد آرامش باشد، اين خلاف اسلام است. ما نمىگوييم آرامش باشد، هر كسى بخواهد آزادى غربى باشد، بيايد بيرون ـ مثلاً ـ مشروب بخورد، يا دكان باز بكند براى خودش. اين آزادى در حدود احكام اسلام است در حدود اخلاق انسانى است نه اينكه ـ مثلاً ـ آزاد باشد هر كارى دلش مىخواهد توى خيابانها بكند. در هر صورت، تمام قطبهاى اسلام را بايد ما ملاحظه بكنيم؛ هم آن جهاتى كه نبايد پاسدار و پاسبان و اين طور چيزها به مردم تعدّى بكنند و نبايد آنها هم خيال بكنند كه حالا كه اينطور شد، پس ما هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم. نخير، اينطور نيست؛ آن با شدت سركوب خواهد شد. اگر كسى فسق بكند در خارج، متجاهر بشود، هر نحو فسقى باشد، به شدّت بايد دولت با او عمل كند و پاسدارها و پاسبانها و اينها مأمورند به اينكه با آنها شدّت كنند. اگر كسى آمد و نهى كردند، او نكرد، بايد او را بگيرند و تحويل بدهند. از آن طرف هم در داخل خانههاى مردم بخواهند يك وقت بروند، ببينند توى خانه چه مىگذرد، آن هم نبايد بشود. اما اگر معلوم شد كه اين يك عشرتكدهاى درست كرده مثل سابق، معلوم شد كه اين يك ميكدهاى درست كرده، يك محل قمارى درست كرده وامثال ذلك، اينها ممنوع بايد باشد و هرگز نمىشود اينها را غمض عين كرد كه حالا وقتى اينطور شد، آنهايى كه قمار باز بودند حالا دوباره جمع بشوند و خانۀ قمار بازى درست كنند. اگر تو خانۀ خودشان ـ مثلاً ـ يك كارى كردند، ما نمىرويم تفتيش بكنيم. اما مركز اگر درست بكنند و بخواهند در يك مركزى يك همچه كارهايى انجام بدهند يا يك خانهاى را اختصاص به اين مسئله بدهند، اين نه، اين برخلاف اسلام است، بايد جلويش گرفته بشود. شكرگزارى حقيقى در مقابل خدمت ملت على اىّ حال، ما همۀ مسائل را بايد ملاحظه كنيم؛ يكى اينكه خدمت ملت به ما چه بود، بايد در مقابل اين خدمت، شكرگزارى بكنيم. شكرگزارى يك قسمش هم اين است كه بگوييم: «متشكريم از شما»، دعا كنيم بهشان. اما شكرگزارى حقيقى عبارت از اين است كه ما اين نعمتى كه آنها به ما دادهاند ما جبران كنيم. الآن در سرتاسر كشور ما گرفتاريها زياد هست. اين گرفتاريها را بايد توجه بكنيم و رفع بكنيم. الآن هم كه بحمداللّه، كشور ما ديگر آن جهات تزلزل و اين حرفها رابه هيچ وجه ندارد اينكه در مدت كوتاه، بسيار كوتاه، اينطور استقرار پيدا كرد اين جمهورى اسلامى، اين عنايت خدا بود كه ملت را واداشت به اينكه اين كارها رابكند. مردم را بايد توجيه كرد به اينكه دنبال اين مسائل باشند و بدانند كه خداى تبارك و تعالى مطلع است از تمام كارها. بنا،براين است كه ما به اسلام رفتار كنيم. ما مىخواهيم احكام اسلام جارى بشود. همه هم با ما مخالفند؛ همۀ خارجيها با ما مخالف هستند. يك نادرى هست در بينشان كه آنها مخالف نيستند وليكن همه ديگر مخالفند و ما در مقابل اين مخالفتها بايد بايستيم، ملت همين طوركه الآن هست، انشاءاللّه، بعد هم هست. و دولت و ملت و همه مىخواهند براى اسلام خدمت كنند. دولت كارها را انجام مىدهد، ملت پشتيبانش باشد. و استاندارها در نقاطى كه هستند و فرماندارها هرجا هستند، خدمت بكنند و مردم پشتيبانشان باشند. وقتى كه ما خدمتگزار شديم به ملت و ملت هم پشتيبان شد، طمع خارجيها ديگر بكلى قطع مىشود.هميشه آنها بنايشان بر اين است كه از داخل فاسد كنند، داخل را فاسد كنند. اين را توجه بايد داشت. لزوم اجتناب از اختلافات ملت ما هم بايد اين توجه را داشته باشد كه از اختلافات و ايجاد اختلاف واينها پرهيز كند و نگذارد كه يك اختلافى پيدا بشود. اگر يك اختلافى شد فوراً اشخاصى كه صالح هستند، بروند و ترميم كنند. اختلاف نگذارند بشود كه يك وقت ريشهدار بشود و اسباب اين بشود كه در كشور ما سستى پيدا بشود. اين مسائل، مسائل اسلامى سست بشود. خداى تبارك و تعالى به ما منت گذارد و يك همچه كارى را كرد. و ما الآن بحمداللّه تحت هيچ قدرتى نيستيم. الاّ اسلام، و هيچ كس بر ما نفوذ ندارد، الاّ احكام اسلام. و ما بايد اسلام و احكام اسلام را حفظ كنيم تا اين محفوظ بماند. اگر ما اسلام را، احكام اسلام را تا اين قدرى كه قدرت داريم، دنبالش باشيم و تحكيمش كنيم و تبعيت بكنيم، خداى تبارك و تعالى هم به ما كمك خواهد كرد، انشاءاللّه و تا اين مسئله هست، و عنايات خداى تبارك و تعالى هست، ديگر ما از چيزى نبايد بترسيم؛ از هيچ قدرتى، از هيچ جايى نبايد بترسيم. هر كسى بايد، هر كشورى بايد از خودش بترسد كه در داخل خودش چه مىگذرد. خارج تابع اين است كه در داخل چه بشود، آنها تصرف كنند. هميشه بنابراين بوده. اين طور نبوده است كه يك كشورى [را] از خارج بيايند، بگيرند؛ اينطور نبوده. اول داخلش را خراب مىكردند، وقتى داخلى خراب مىشد، آنها هم عمّال داخليشان را وادار مىكردند. اكثراً اينطور است، عمال داخلى را وادار مىكردند. آن عمّال داخلى كارهاى آنها را انجام مىدادند. و ما بحمداللّه، نداريم اينطور مسائل را. اين مسائل جزئى هم كه بود بحمداللّه، رفع شد، آنها هم رفتند سراغ كارشان، فاسدها و مفسدها. و انشاءاللّه بعدها هم ديگر نمىتوانند سربلند كنند. خدمت به اسلام در پرتو خدمت به مردم هر چى مىخواهند بگويند به ما، گفتن آنها چيزى نيست. بنابراين، آنى كه لازم است اين است كه ما خدمتگزار اسلام باشيم. فرماندارها، استاندارها، وزارتخانهها، همۀ اينها يك وجههاى مىخواهند. وجههاى كه ما مىخواهيم خدمت به ملت، خدمت به اسلام است. خدمت به دولت، خدمت به اسلام است. و هر چيزى كه در اينجا الآن هست، خدمت به اسلام است. همه احساس اين بكنند كه خداى تبارك و تعالى به ما اين منّت را گذارد و ما را در مقابل همۀ اين قدرتها، كه از اطراف به ما حمله مىخواستند بكنند، محفوظ نگه داشت. و الحمدللّه، الآن دولت و ملت مستقلى داريم و هيچ كس نمىتواند بر ما تصرّفى بكند و مادامى كه اينطور پايبند باشد ملت به وحدت و به اسلام، از اينكه ديگران در او تصرف بكنند و از اين بايد مطمئن باشد كه نمىشود يك همچه چيزى. هميشه آنها از داخل كار را درست مىكردند؛ از خارج بيايند، بخواهند يك كارى بكنند، نه. وقتى داخل خراب مىشد، آن وقت مانعى نمىبينند كه فساد خودشان را بكنند، مثل افغانستان كه داخلش فساد پيدا شد، خارج هم آمدند. اما اگر نتوانند داخل را فاسد بكنند وملت با هم باشند و دولت با ملت، ملت با دولت وهمۀ ارگانهاى دولتى همه با هم و همه متحد براى خدمت به اسلام، خدمت به مردم بزرگترين خدمتهاست به اسلام. خدمت به كشاورزى بزرگترين خدمت است به اسلام. خدمت به ساير كارهايى كه مردم احتياج بهش دارند خدمت به اسلام است. وقتى كه بنابراين است كه ما به اسلام خدمت بكنيم، خداى تبارك و تعالى ما راتنها نمىگذارد، ما را نمىگذارد ـ خداى نخواسته ـ يك وقت گرفتار بشويم. هميشه گرفتاريها از خود آدم است. تا در باطن انسان يك گرفتارى پيدا نشود، از خارج نمىشود. تا در داخل خود يك ملت يك كرمزدگى پيدا نشود، خارجيها تصرف نمىكنند. آنها از داخل مىخواهند كارها را انجام بدهند. الآن بحمداللّه، از داخل ديگر اطمينان داريم. وقتى اين اطمينان را داريم، ما بايد خدمت بكنيم. حالا ديگر نبايد ما بگوييم حال انقلاب است. حال انقلاب تمام شد. الآن حال آرامش است، حال خدمت به مردم است، حال خدمت به جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال اين است كه مردم مطمئن باشند راجع به همه چيزشان؛ سرمايهدار راجع به سرمايهاش ـ نمىدانمـ كاسب راجع به كسبش، ادارى راجع به ادارهاش. همۀ اينها وقتى اين آرامش در مملكت و خارج منعكس شد و معلوم شد اينجا آرامش است، آنهايى هم كه اشخاصى هستند كه مىترسند بيايند، مىآيند؛ آنها هم مىفهمند كه نه، مسئلهاى نيست، مگر آنهايى كه عشرت مىخواهند بكنند؛ آنها ديگر جايشان اينجا نيست، آنها همان بيرون عشرت بكنند، آنها ديگر قابل اصلاح نيستند. اما الحمدللّه، ملت ما الآن يكپارچه است. همه با هم هستند. و اين انتخابات ثابت كرد كه اينها چه جور هستند بعضيشان، تا بعد از انتخاب اوّل ـ كه آن البته بايد در رأس انتخابات باشد و آن انتخاب اصلى جمهوريت بود ـ بعد از آن، ديگر ما نداشتيم همچو انتخاباتى و بحمداللّه، با خوشى و با آرامش منتهى شد. نتوانستند كارى بكنند. ديگر مأيوس شدند آنها، نتوانستند در يك جامعه كارى بكنند. حالا دزدى يك كارى را بكند، هميشه در همه جا هست. امريكا الآن بدتر از همه جاست. من اميدوارم كه همۀ آقايان متوجه باشند به اينكه اين مردمى كه اين قدر براى اين جمهورى زحمت كشيدند و اشخاصى فاسد را بيرون راندند و به جايش اشخاص صالح را گذاشتند، به اينها به شكر اين نعمت خدمت كنيد. به اين مردم، استاندارها خدمت بكنند، فرماندارها خدمت بكنند؛ وزارتخانهها خدمت بكنند؛ همه بنايشان بر خدمت باشد. و ما اميدواريم كه انشاءاللّه، مسائل ديگر از اين به بعد، آرامش باشد، از اين به بعد هم مردم آرام باشند، مشغول باشند، سرمايهشان را به كار بيندازند، نترسند از اينكه آنها را يك وقت بيايند بگيرند. نخير، اين حرفها نيست در كار، يك چيزى نيست كه نتوانند كار بكنند؛ مىتوانند سرمايهشان را به كار بيندازند و كشور را اداره كنند و تقويت كنند. دولت هم پشتيبانشان است بايد هم باشد. و عمده اين است كه خداى تبارك و تعالى پشتيبان است، و ما متكى به فضل او هستيم. خداوند همهتان را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
بیان خدمات ملت و لزوم خدمتگزارى مسئولان به آنان
مرجع :
صحیفه امام (۱۷) صفحه ۱۷۹
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۱-۱۰-۰۱
حضار :
ناطق نورى، علىاکبر (وزیر کشور) معاونان و استانداران سراسر کشور