Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم إنّا للّه‌ِ وَ إنّا اِلَيْهِ راجِعُون حذف افراد متعهد مقصد اصلى دشمنان من به همۀ بازماندگان شهدا ـ كه بايد بگويم همۀ ايران بازماندگان اين شهدا هستند ـ تسليت عرض مى‌كنم. ما از خدا هستيم، ما هرچه داريم از اوست. از خود هيچ نداريم و آنچه كه هديه مى‌كنيم به اسلام، هديه‌اى است كه از خداى تبارك و تعالى به ما مرحمت شده است و ما امانت‌ها را به او برمى‌گردانيم و اين امانتها با پاكى و سرفرازى به سوى خداى تبارك و تعالى شتافتند و موجب سرافرازى ملت و مظلومين جهان واقع شدند. آنها پيشقدم شدند و همۀ اشخاصى كه در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها از پانزدۀ خرداد به اين طرف به سوى حق تعالى شتافتند، موجب سرفرازى ملت ما و مظلومين جهان‌اند. آنچه مهم است براى ما اين است كه ما چه بايد بكنيم. آنها خدمت خودشان را به اسلام كردند و آن وقت خداى تبارك و تعالى مقدر فرمود به خدمت او شتافتند. مهم براى ما اين است كه ما به تكليفمان عمل بكنيم. به آنچه خداى تبارك و تعالى فرموده است عمل بكنيم. پيش كسانى كه به خدا ارتباط دارند، شهادت عزيزان مطرح نيست، خدمت عزيزان مطرح است. آنها خدمت خودشان را كردند و براى اين ملت سرمايه هايى بودند كه از دست رفت، لكن راهى كه آنها رفتند بايد ما هم با هوشيارى آن راه را تعقيب كنيم. يك جريانى از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود. مسئلۀ اتفاقى نبود كه افراد مؤثر را، افرادى كه براى اين ملت سرمايه بودند، يكى بعد از ديگرى يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اين طور نبود كه من باب اتفاق يك كسى مرحوم مطهرى را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاى هاشمى را يا آقاى خامنه‌اى را يا مرحوم بهشتى را يا اين وزرايى كه براى اسلام هر كدام ارزشمند بودند و آن وكلايى كه متعهد و مفيد بودند. مسئله يك مسئلۀ تنظيم شده بود و هست. مسئله‌اى بود كه از اوّل كه اين انقلاب يك شكلى به خودش گرفت از آن وقت شروع شد به اين مسائل. از همان وقت كه به جمهورى اسلامى مردم مى‌خواستند رأى بدهند مورد تحريم واقع شد. يك دسته‌اى، يك گروهى تحريم كردند و وقتى كه مجلس خبرگان تأسيس شد در تأسيسش مخالفتها شد و بعد از آنكه ديدند تأسيس شد و اشخاصى كه در مجلس خبرگان هستند فقها هستند يا دانشمندانى كه در خط اسلام هستند، شروع به مخالفت شد و طرح انحلالش پيش يك عده‌اى ريخته شد و خداوند حفظ كرد. من باب اتفاق نبود كه وقتى مجلس شورا مى‌خواست تأسيس بشود باز مخالفتها شد و وقتى هم تأسيس شد باز در خود مجلس افرادى در آن موادى كه براى حفظ اسلام و حفظ استقلال كشور مفيد بود، مورد اشكال واقع شد. اين يك مسئله‌اى بود و يك جريانى. اين جريان هست همراه با اين انقلاب، همزاد با اين انقلاب و همراه با اين انقلاب و الآن هم هست و بعدها هم خواهد بود. بى‌جهت نيست كه يك كسى در مجلس شورا انگشت مى‌گذارد روى يك ماده‌اى كه آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهندۀ اسلام و ادامه دهندۀ راه اسلام است، 1

آن ماده مورد مؤاخذه قرار مى‌گيرد و مخالفت. و من باب اتفاق نيست كه بعد از آنكه آن مسئله هم گذشت، دولت وقتى كه يك دولت اسلامى است و متعهدى است مورد اشكال و مورد هتك قرار مى‌گيرد و مجلس وقتى كه مجلس اسلامى و اكثر افراد آن افراد متدين، متعهد هستند، مجلس را مورد مؤاخذه قرار مى‌دهند و گفته و مى‌گويند كه اينها اشخاصى هستند كه نمى‌توانند كارى انجام بدهند. قضيۀ توانايى دولت نيست و توانايى مجلس نيست، قضيه اين است كه اين مجلس اسلامى نبايد باشد، اين دولت اسلامى نبايد باشد. قضيه آقاى بهشتى نبود، شما ديديد كه در طول اين يك سال، دو سال با چه افرادى مخالفت شد. قضيه شخص افراد نبود، قضيه همان جريان بود كه با اصل اساس مخالفت باشد. قضيۀ دفترهاى هماهنگى در سراسر كشور يك قضيه من باب اتفاق و عادى نبود؛ قضيۀ مخالفت با دولت اسلامى و هر روز در هر گفتارى و در هر نوشته‌اى حمله به دولت، به اينكه اين دولت كارى از او بر نمى‌آيد. قضيه اين نيست، قضيه اين نيست كه مجلس يك مجلس غيركارآيى است و از اشخاص غير مطلع تشكيل پيدا كرده. مسائل اين نيست، مسئله اين نيست كه قوۀ قضائيه به دست انحصارطلبان افتاده است. مسائل اصلى آنها اين نيست. مسائل امريكاست و اسلام؛ جريان، جريان امريكايى در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتى كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مى‌آيد و بختيار از يك گروه ملى گرا. من باب احتياط هم آنها مى‌گويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطى بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبهه‌اى در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد. همان وقت هم مى‌خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مى‌خواستند حفظش كنند و از همان وقت هم مى‌خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتى بدهند، ما كانَّهُ نزاعمان با بختيار بود از اين جريان. از اول يك جريانى منسجم شده و برنامه ريزى شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم. كم‌كم هى مطالب معلوم شد، كم‌كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديّت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد. نه از باب اينكه به اينها اعتمادى داشتم، از جهات ديگرى كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار و بعدش شوراى سلطنتى و بعدش اصل جمهورى اسلامى كه با آن مخالفت مى‌شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراى اسلامى و بعدش دولت و بعدش قوه قضايى كه با همه مخالفت مى‌شد. نه از باب اينكه با رجايى و بهشتى و هاشمى و امام جمعه تهران مخالفتى داشتند، چه مخالفتى؟ يك جريانى بود كه بايد افراد متعهد نباشد. اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر. شايعه سازى كنند كه حتى اين اجناسى كه براى جنگزده‌ها مى‌خواهند ببرند اين مى‌رود تو جيب آقاى بهشتى و آقاى خامنه‌اى و آقاى كذا، آقاى هاشمى. هر جنايتى كه در ايران به دست خود آنها واقع مى‌شد به مردم مى‌گفتند كه اينها كردند. اين يك جريانى بود و هست كه مى‌خواهند اين كشور را با آن جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف امريكا كشاندند شوروى هم شريك است. امريكا تنهايى نمى‌تواند، بايد با هم باشند و اين جريان بالفعل هست. آن طور مسائل يكى‌يكى گذشت و از آن، طرفى نبستند، از اين كشتار دستجمعى كه در تاريخ پارلمانهاو دولتهاى دنيا كم نظير يا بى‌نظير است، از اين هم فايده‌اى نبردند. حالا همان شلوغكاريها را، هى حالا مى‌بينند فايده نمى‌برند، يك فايده را دلشان مى‌خواهد ببرند و آن اين است كه تخريب كنند، خرابكارى بشود، خود خرابكارى را مى‌خواهند. لزوم هوشيارى در مقابل توطئه‌ها و معرفى خرابكاران ملت ما امروز تكليفش اين است كه تمام افراد، تمام افراد ملت، چشم و گوششان را باز كنند و رفت و آمدهاى آنها را كنترل كنند. اگر نشسته ملت كه براى او پاسدارها فقط، كميته‌ها فقط، دولت فقط، انجام وظيفه بدهد، اين اشتباه است. همۀ افراد الآن موظف‌اند به اينكه اين مسائل را تعقيب كنند. اين خرابكارهايى كه در گوشه‌ها خزيده‌اند و مشغول خرابكارى هستند و مع‌الأسف، جوانهاى بى‌توجه ما را، دخترهاى خردسال ما را، پسرهاى خردسال ما را اغفال مى‌كنند، بايد پدر و مادر اينها توجه داشته باشند كه آنها را، آنها به تباهى مى‌كشند، براى اينكه آب گل آلود بشود، اگر بتوانند بهره بردارند و اگر نتوانند هم لا اقل اين ديوار را خرابش كنند. تمام پدر و مادرها و اقوام و عشيره‌ها موظف‌اند كه اين بچه‌هاى گولخورده را، اين پسرهاى گولخورده را، اين دخترهاى گولخورده را، اينها را نصيحت كنند. اينها را از اين كار كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است اينها را بازدارند از اين كارها، ننشينند كه بچه‌هايشان بروند در بين مردم و خرابكارى كنند و گرفتار بشوند و به جزاى خودشان برسند و در آن دنيا هم به جزاى خودشان برسند. نگذارند، اين بچه‌ها گول خورده‌اند؛ محتاج به نصيحت هستند. من از آن جوانهايى كه از اينها گول خوردند به عنوان اينكه: «ما مى‌خواهيم براى اين ملت يك كارى انجام بدهيم، ما مى‌خواهيم آخوندها نباشند، آنها براى ملت نيست، آنها براى انحصارطلبى‌هاى خودشان هست، ما مى‌خواهيم براى شما كار بكنيم». من تعجبم از اين جوانها كه افعال اينها را ناديده مى‌گيرند. يك عمر كشاورز زحمت مى‌كشد، يك كبريت منافق، اين را به آتش مى‌كشد. اينها اشخاصى هستند كه براى ملت ما مى‌خواهند خدمت بكنند!! در خيابان مى‌ريزند و مردم عادى كه دارند رفت و آمد مى‌كنند، اتومبيلهاى عادى كه دارد رفت و آمد مى‌كند، اينها را مى‌كشند و به آتش مى‌كشند و سر مى‌برند و به طور فجيع مى‌كشند اينها را. اينها اشخاصى هستند كه براى مردم كار مى‌كنند، براى خلق كار مى‌كنند!! تكليف ملت امروز اين است كه تمامشان توجه كنند كه اين خرابكارها را شناسايى كنند، شناسايى كنند و معرفى كنند به كميته‌ها و دادگاهها و هرجا نزديكشان است. خودشان وارد عمل نشوند، همان شناسايى كنند يا لااقل يكى را بگيرند بدهند دست پاسدارها و قواى انتظامى، ننشينند كه ديگران كار بكنند. مصلحت، مصلحت همه است. امروز مثل سابق نيست كه ملت به حساب نيايد و يك دولت جائرى سر كار باشد كه بخواهد همۀ استفاده‌ها را خودش ببرد و ملت را كنار بگذارد. امروز روزى است كه شما همه با هم مى‌خواهيد اين كشور را به سعادت برسانيد و از دست قدرتهاى فاسد بيرون كنيد. امروز بايد همۀ شما سازمان اطلاعات باشيد، از اجزاى سازمان اطلاعات باشيد. همۀ ماها مكلفيم كه اگر از اين خرابكارها كسى را يافتيم ـ و بايد هم دنبال اين باشيم كه بيابيم اينها را ـ معرفى كنيم تا قواى انتظامى و نظامى بگيرند و تحويل دادگاهها بدهند و محاكمه بشوند. محاكمه‌ها هم بايد محاكمات عادلانه باشد، بر طبق موازين شرعى باشد، ننشينيد تا اينكه اينها خرابكارى را توسعه بدهند. اينها اجيرند كه اين خرابكاريها را هرچه مى‌توانند توسعه بدهند و در هر جاى از كشور يك شلوغى به كار بياورند، يك خسارتهايى وارد كنند به خيال اينكه ملت كم‌كم خوف پيدا بكند و اين مسير خودش را رها كند، حالا كه مسير رها شد و ملت ديگر ترسيد و كنار نشست، آنها وارد ميدان بشوند، حكومت را از بين ببرند و مجلس را از بين ببرند و يك مجلس و يك حكومت به صورت اسلامى و در باطن آن نحوى كه خود آنها مى‌خواهند و امريكا مى‌خواهد. ما نبايد بنشينيم و تماشاچى باشيم. ما بايد فعالانه عمل بكنيم. اگر شهيد داديم فعاليتمان بيشتر بشود. آنهايى كه شهيد دادند فعاليتشان بيشتر بشود؛ براى اينكه از دست دادند يك افراد با ارزشى را و بايد دنبال كنند تا پيدا بكنند آن اشخاصى كه اين جنايتها را كردند و مى‌كنند. توجه به جنگ و شركت آگاهانه در انتخابات و ما، همۀ ملت بايد توجه به جنگ داشته باشد و اين كشتارهايى كه شايد يكى از انگيزه‌هايش هم اين باشد كه مردم ذهنشان از جنگ منصرف بشود و ما ـ خداى نخواسته ـ در جنگ ببازيم كه نخواهيم باخت، لكن طول بكشد. اذهان خودتان را، سرتاسر كشور اذهان خودشان را، همۀ ملت متوجه به جنگ كنند. اساس اين است كه ما در آنجا پيروز بشويم و ان‌شاءاللّه‌، پيروز مى‌شويم. اينكه شخصيتهاى بسيار ارجمندى از دستمان رفت نبايد ما را از آن مسائلى كه همان شهداى ما مورد نظرشان بود و اساس خدمتشان بود، ما فراموش كنيم. ما بيشتر بايد توجه بكنيم به آن چيزى كه اين شهداى ما در مجلس، اين شهداى ما در دولت، شهداى ما در قوۀ قضايى، آنها را ما از دست داديم، بايد طريقۀ آنها را كه همه اين مسئله بود كه جنگ را ما ببريم و تفاله‌هاى امريكا و شوروى را از كشور خودمان پاكسازى كنيم و كشور خودمان يك كشور اسلامى مستقل، آزاد باشد بايد ما آن طريقه را فراموش نكنيم. در رأس همۀ امور توجه باشد به اينكه اين جنگ بايد به پيروزى ختم بشود ان‌شاءاللّه‌ و ان‌شاءاللّه‌ مى‌شود. در هر صورت ما تكليف داريم. من ديروز راجع به تكليفى كه به همۀ ملت متوجه است، به زن و مرد و آن كسى كه به حد رأى دادن قانونى رسيده واجب است اين مسئله كه در پاى صندوقهاى تعيين رئيس جمهور حاضر بشوند و رأى بدهند. چنانچه سستى بكنيد، كسانى كه مى‌خواهند اين كشور را به باد فنا بدهند، ممكن است پيروز بشوند. بايد همۀ شما، همۀ ما، زن و مرد، هر مكلف همان طور كه بايد نماز بخواند، همان طور بايد سرنوشت خودش را تعيين كند. ما يك سيلى خورديم از اشتباه، ما همۀ اين نابسامانيهايى كه الآن داريم براى اينكه اشتباه كرديم، نبايد اشتباه تكرار بشود. دنبال اين باشيد كه يك نفر صد در صد مكتبى، اسلامى، در خط اسلام، براى رياست جمهور انتخاب كنيد. همۀ گروهها و همۀ جمعيتها، همۀ علماى بلاد و همۀ مردم بلاد بايد در اين امر حياتى كه اگر اشتباه باز بكنيم، باز بعد از چندى بايد يك عزلى پيش بيايد و دوباره از سرگرفتار بشود، باز اشتباه نكنيم. البته كارى جز شلوغكارى نمى‌توانند بكنند، لكن امروز شلوغكارى هم براى ما ضرر دارد. امروز هر قدمى كه ما سست كنيم يا ساكت در يك جايى باشيم ضرر دارد براى ما. ما بايد فعال باشيم، ما بايد به پيش برويم. اگر ما يك قدم سست كنيم، آنها يك قدم جلو مى‌آيند. اگر يك قدم ما عقب برويم، آنها ده قدم جلو مى‌آيند. ما بايد ارتشمان و ژاندارمريمان و پاسدارانمان و بسيجمان و آن كسانى كه از عشاير به اينها متصل‌اند و اينها، فعالانه جلو برويم و اگر يك وقت سستى كنيم، آنها مى‌آيند جلو، اگر يك قدم عقب بگذاريم آنها مى‌آيند جلو، آنها ده قدم مى‌آيند جلو. ما بايد با كمال شدت و با كمال شجاعت بايد در ميدانهايى كه دفاع از اسلام داريد مى‌كنيد، اين تفاله‌هاى امريكا را از كشور خودتان بيرون بريزيد؛ اين تكليف آنها. و تكليف اشخاصى كه در پشت جبهه هستند، تكليف آنها هم همين است كه با آنها همراهى كنند. اگر يك قواى مسلحه‌اى ببيند كه ملت با اوست، پشتيبان اوست فعاليتش چندان برابر خواهد شد. شما بايد افهام كنيد به آنها كه ما پشتيبان شما هستيم و هستيد. شما ملت اسلام نشان داديد به همۀ دنيا كه ما يك ملتى هستيم كه با ارتشمان پيوند داريم و با قواى مسلحمان پيوند داريم و ما در پشت جبهه به آنها خدمت مى‌كنيم و آنها در جبهه به ما و به اسلام. منافقين، تفاله‌هاى امريكايى نبايد ما فراموش كنيم كه در جنگ با امريكا هستيم. ما در جنگ با امريكا و تفاله‌هاى امريكا [هستيم]، اين تفاله‌هايى كه قالب زدند خودشان را و ما غفلت كرديم، الآن هم هستند. بايد هر يك از اينها را شناسايى كنيد و به دادگاهها معرفى كنيد، ننشينيد كه باز يك جايى را آتش بزنند. اينها مى‌خواهند خرابى كنند كار ندارند به اين كه كى كشته بشود و كى از بين برود، دشمنى خصوصى هم با هيچ‌كدام ندارند. خوب، هفتاد و چند نفر از بهترين جوانان ما را كه از بين بردند، اينها با افرادشان يك آشنايى نداشتند، نمى‌شناختند، امّا مى‌خواستند يك شلوغى بشود، يك انفجارى حاصل بشود و مردم از صحنه بيرون بروند و ديدند كه خير، عكس شد مطلب مردم. اين شهادت اسباب اين شد كه همه با هم منسجم بشوند. اين اسباب اين شد كه مشت اين ادعاكن‌ها كه ما براى آزادى و براى كذا مى‌خواهيم زحمت بكشيم و بايد اين ملت آزاد باشد و كذا، مشت اينها باز شد كه اينها از چه سنخ آزادى مى‌خواهند؛ آزادى انفجار! آزادى انفجار اينها مى‌خواهند. اينها مى‌خواستند كه اين منافقين هم آزاد بيايند توى مردم و بعد از يك سال ديگر بسيارى از جوانهاى ما را منحرف كنند آزادانه و بسيارى از كارهايى كه مى‌خواهند مخفيانه انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند، براى اينكه، آزادى است! بيجهت نيست كه در آن نطقهاى با اجتماع زياد روز عاشورا سوت مى‌زنند و كف مى‌زنند. امام مظلوم ما به شهادت رسيده، روز شهادت امام مظلوم ما، پاى نطق و سخنرانى يك نفر آدمى كه با آنها دوست است كف مى‌زنند و سوت مى‌كشند و امريكا را از ياد مى‌برند. خط اين بود كه اصلاً امريكا منسى بشود. يك دسته شوروى را طرح مى‌كردند تا امريكا منسى بشود، يك دسته «اللّه‌ اكبر» را كنار مى‌گذاشتند، سوت مى‌زدند و كف مى‌زدند آن هم روز عاشورا. خط اين بود كه اين قضيۀ مرگ بر امريكا منسى بشود. و لهذا، ديديد كه آن روزى كه اين جوانهاى بيدار عزيزما اين لانۀ جاسوسى را گرفتند، اين شياطين به دست و پا افتادند. يكى گفت كه اينها خط شيطان هستند 2

و دنبال اين كردند كه ما الآن اسير امريكا هستيم، نه اينكه نمى‌فهميدند كه نه، اسير امريكا نيستيم، مى‌خواستند كه ما را از استقلال بيرون بياورند و به دامن امريكا بيندازند و قضيۀ گرفتن اين محل جاسوسخانه ناگوار بود براى آنها، براى اينكه پرونده‌هاى اينها هم ظاهر مى‌شد، پيدا مى‌شد اين پرونده‌ها. اين‌همه كوشش براى اينكه، اينها را رها كنيد بروند، ما در گرو امريكا هستيم، اينها را بگذاريد بروند. اين جوانهاى عزيز ما كه مى‌گفتند ما در خط اسلام هستيم، مى‌گفتند به آنها كه شما در خط شيطان هستيد، خوف اين بود كه اين پرونده‌ها ظاهر بشود و اين چهره‌هايى كه قالب زدند خودشان را، اين چهره‌ها معلوم بشود كه چه‌جور اشخاصى بودند. نصيحت به فريب‌خوردگان از منافقين من حالا هم باز به اين افرادى كه خيلى منحرف نيستند، من به اينها باز نصيحت مى‌كنم كه شما بياييد و حسابتان را از اين منافقين كه قيام بر ضد اسلام كردند حسابتان را جدا كنيد، نه اينكه بگوييد كه خشونت شما نكنيد، آن‌وقت به من هم بگوييد كه شما هم خشونت نكنيد، اين معنايش اين است كه ما و آنها مثل هم هستيم. آنهايى كه «شناخت»شان را گمان ندارم اين آقايان نديده باشند، اينهايى كه كتاب عقايدشان را منتشر كرده‌اند و اين آقايان هم شايد و لابد ديده‌اند آنها را، با ما كه مى‌دانند كه ما لااقل مسلمان هستيم، مسلمان بدى هستيم، اينها حسابشان را جدا نمى‌كنند. شما ديديد كه آقاى بنى‌صدر حسابش را جدا نكرده، خدا مى‌داند كه من مكرر به اين گفتم كه آقا، اينها تو را تباه مى‌كنند. اين گرگهايى كه دور تو جمع شده‌اندو به هيچ چيز عقيده ندارند، تو را از بين مى‌برند، گوش نكرد، هى قسم خورد كه اينها فداكار هستند، اينها مردم كذا هستند؛ يعنى، آنهايى كه دور و بر او هستند. خوب من مى‌دانستم كه اينجور نيستند. يك دسته‌اى، كه مى‌روند توى وزارتخانه دزدى مى‌كنند اين را تأييدش مى‌كند. خوب معلوم مى‌شود، دزدى را شما گفتيد. اين‌قدر عقلشان ناقص است اين را تأييد مى‌كردند. حالا هم من به اين آقايانى كه اهل سدادند، اهل صلاحند، منتها اعوجاج فكرى دارند، [مى‌گويم كه] امريكا براى شما هيچ فايده‌اى ندارد، ديگر گذشت آن‌وقت. امروز آنى كه براى شما براى دينتان براى دنياتان فايده دارند اين ملت‌اند، اين ملت پابرهنه است. آن ملت سرمايه‌دار هم به درد شما نمى‌خوردند، آنها همه براى خودشان مى‌كشند، شماها را مى‌خواهند آلت دست قرار بدهند. اين منافقين هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند سر شما را هم مى‌برند؛ براى اينكه شما لا اله الاّ اللّه‌ مى‌گوييد، آنها با لا اله الاّ اللّه‌ مخالف‌اند. آنها توحيد را توحيد طبقاتى مى‌گويند. آنها معاد را همين جا مى‌دانند، همين دنيا. آنها غير اين دنيا چيزى را قائل نيستند، اما شما قائليد. آن روزى كه اينها پيروز بشوند ـ خداى نخواسته ـ شما فداى آنها خواهيد شد، شما را پل قرار داده‌اند براى پيروزى، وقتى كه رفتند اين پل را عقب خودشان خراب مى‌كنند، آنها مزاحم نمى‌خواهند. من باز هم عرض مى‌كنم به آقايان كه ماه مبارك رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارك و تعالى به روى همۀ گناهكاران باز است و شما تا دير نشده است در اين ماه رمضان خودتان را اصلاح كنيد. ما همه بايد خودمان را اصلاح كنيم؛ ما هيچ كداممان يك آدم حسابى نيستيم. پناه به خدا بايد ببريم و خودمان را اصلاح كنيم و با اين جريانى كه خروشان و درياى مواج آدمهاى متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جريان بگذاريم. جريان مخالف سيل، انسان را خرد مى‌كند، جريان مخالف موجهاى شكنندۀ دريا، انسان را از بين مى‌برد. شما اسلام را كنار نگذاشتيد، لكن آنهايى كه به اسلام عقيده ندارند و اشخاصى هستند كه قيام بر ضد اسلام كردند و لااقل در خيابانها ريخته‌اند و آدم كشته‌اند و شما هم حكم شرعى‌اش را مى‌دانيد و شما هم مى‌دانيد كه كسى كه مسلحانه در خيابان بريزد و مردم را ارعاب كند، لازم نيست بكشد مردم را، ارعاب كند، اسلام تكليفش را معين كرده است و شما هم مسئله‌اش را مى‌دانيد. شما همين يك مسئله را بگوييد، يك اعلاميه بدهيد. مسئله در كتاب خدا هست كه اين اشخاصى كه مفسد هستند و ريختند توى خيابانها و مردم را مى‌ترسانند، به حسب حكم خدا، حكمشان اين است. شما اين مسئله شرعى را بگوييد و از گروه خودتان امضا كنيد. 3

خوب، چرا اين‌قدر تعلل مى‌كنيد؟ مگر براى شما مى‌خواهيد اينها چه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى مى‌خواهم كه ما را موفق كند در اين ماه شريف، در اين ماه رحمت، مارا موفق كند كه توبه بكنيم از گناهانى كه داريم. اهواى ما را، هواهاى نفسانيه مارا، يك قدرى از دستمان بگيرد و اين ملت عزيز ما را با همين قدرتى كه دارد حفظ كند ان‌شاءاللّه‌، و ارتش ما و ساير قواى مسلح ما پيروز بشوند ان‌شاءاللّه‌، و اسلام ان‌شاءاللّه‌، پيروز است و خواهد پيروز بود. والسلام عليكم و رحمة اللّه‌ و بركاته

  1. ـ مراد، اصل ولايت فقيه است.
  2. ـ اشاره است به سخن آقاى مهدى بازرگان.
  3. ـ اشاره است به سران نهضت آزادى به ويژه آقاى مهدى بازرگان.

عنوان :

هدف دشمن در حذف نیروهاى متعهد لزوم هوشیارى ملت و توجه به مسائل اساسى کشور

مرجع :

صحیفه امام (۱۵) صفحه ۴۲

مکان :

تهران، حسینیه جماران

تاریخ :

۱۳۶۰-۰۴-۱۱

حضار :

خانواده‌هاى شهداى فاجعه 7 تیر و اعضاى دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى