عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم [بسم اللّه الرحمن الرحيم] حقيقت نور اللّهُ وَلِىُّ الَّذينَ امَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُم الطَّاغُوتُ يُخرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ 1
؛ كسانى كه با خدا باشند، توجه به خدا و ايمان به خدا داشته باشند، خداوند آنها را از تمام ظلمتها، از تمام تاريكيها خارج مىكند و به حقيقت نور مىرساند. ايمان به خدا نور است؛ ايمان به خدا باعث مىشود كه تمام تاريكيها از پيش پاى مؤمنين برداشته بشود؛ ايمان به خدا باعث مىشود كه مؤمنين در نور خدا غرق شوند. ظلمتهاى استبداد، ظلمتهاى اختناق، ظلمتهاى وابستگى به غير، ظلمتهاى ظلم، مؤمنين از اين ظلمتها نجات پيدا مىكنند. كسانى كه به خدا توجه دارند و مقصد آنها مقصد الهى است از تمام انواع ظلمات ـ ظلمات مادى، ظلمات معنوى ـ نجات پيدا مىكنند و در درياى نور غرق مىشوند. نور آزادى و استقلال شما ملت ايران به واسطۀ اينكه متشبث به ايمان شدهايد، توجه به خدا كرديد، همه با هم به اسلام متوجه شدهايد، احكام اسلام را خواستيد، خداوند شما را نجات داد و نجات مىدهد. نجات داد از اين سد بزرگ استبداد، شكستيد سد استبداد را و ظلمتها را پس زديد، وارد در نور آزادى شديد؛ شكستيد سد پيوستگى به غير را ـ به واسطۀ ايمان ـ و وارد در نور استقلال شديد؛ شكستيد اختناقها و وابستگيها را، و وارد شديد در حقيقت اسلام؛ اسلام نور است، غير اسلام ظلمات است. شما با توجه به خدا، با توجه به ائمۀ اسلام، با توجه به قرآن اين سدها را شكستيد؛ سدهايى كه همه گمان مىكردند ممتنع است شكستن آن؛ قدرتهايى كه همه گمان مىكردند محال است اين قدرتها شكسته شوند. حساب دنيا باطل شد، حسابهاى ماديين باطل شد. آنهايى كه به خدا ايمان نداشتند، روى محاسباتشان، غير معقول بود يك ملتى كه هيچ ندارد بر قدرتهايى كه همه چيز دارند غلبه كند! غير معقول بود كه دست اجنبى را كه تا دندان مسلح بود به همۀ انواع سلاحها، از مخازنشان قطع كند! آنها حسابهاى مادى مىكردند؛ با حساب مادى همانطور بود كه آنها مىگفتند: روى قواعد عادت و ماده، ما نمىتوانستيم غلبه كنيم؛ محال بود غلبۀ ما لكن آنها حساب معنويات را نكرده بودند! اسلام هميشه با معنويات جلو رفت؛ در صدر اسلام با آنكه هيچ تجهيزى نداشتند مسلمين، هر چند نفرشان در جنگها يك اسب داشت، هر چند نفر يك شمشير داشت و لشكر روم و لشكر ايران تا دندان مسلح بودند و عددشان صدها برابر عدد آنها بود، با عدد كم و تجهيزات كم، لكن با قوۀ ايمان شكستند امپراتورى روم و... امپراتورى ايران را. شما سربازان اسلام، شما جوانمردان با ايمان، با ايمان خودتان شكستيد اين سد بزرگ را؛ شكستيد اين قوّت طاغوتى را؛ اين قوۀ شيطانى را، شما با ايمان اين پيشرفت را كرديد و حساب همۀ حسابگرهاى مادى باطل شد. خداوند شما را پيروز كرد و خداوند شما را پيروز مىكند، مادامى كه به خدا توجه داشته باشيد. شهادتطلبى جوانان برادران من! عزيزان من! اين رمز را از دست ندهيد: رمز توجه به خدا، رمز توجه به اسلام. شهادت براى مُسْلم، براى مؤمن سعادت است؛ جوانهاى ما شهادت را سعادت مىدانند؛ اين رمز پيروزى است. آنها كه مادى هستند و ماديگر، آنها هرگز شهادت را نمىخواهند ولى جوانان ما شهادت را سعادتِ خودشان مىدانند، اول راحتِ خودشان مىدانند. اين رمز پيروزى بود. آنها كه گمان كردند مىتوانند در اين برهه از زمان بين جوانان من، بين جوانان ما، بين عزيزان ما اختلاف بيندازند در اشتباهند. جوانان ما همه به اسلام متوجهند؛ همه با ايمان راسخ به پيش مىروند. همه با هم در راه سازندگى ما قدمهاى بعدى خيلى داريم. بايد همه با هم ـ همۀ اقشار با هم ـ اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند آباد كنيم. اين بدبختها ايران را خراب كردند؛ به اسم «تمدن بزرگ» تمام آثار تمدن را از ايران كنار زدند؛ با اسم «اصلاحات ارضى» كشاورزى ما را از بين بردند؛ فرهنگ ما را از بين بردند؛ ارتش ما را وابسته كردند؛ ملت ما را ضعيف كردند؛ تمام مخازن ما را بردند و در خارج براى خودشان پاركها درست كردند؛ و انشاءاللّه از آنها پس مىگيريم . اين خائنين، يك مملكت آشفته، يك مملكت خراب براى ما گذاشتند؛ مملكتى كه كارگرش فقير، كشاورزش فقير، كاسبش فقير؛ مملكتى كه در حومۀ تهران، متصل به تهران، خودِ تهران محلههاى «زاغهنشين» دارد، بدبخت دارد؛ اينها را براى ما گذاشتند. كسى نمىتواند ايران را به تنهايى، قشرى نمىتواند به تنهايى، اين خرابه را آباد كند. دولت نمىتواند، روحانيت نمىتواند، بازارى نمىتواند، دهقان نمىتواند، كارگر، كارمند نمىتوانند لكن «همه» مىتوانند؛ همه با هم: يَدُاللّهِ مَعَالجَمَاعة 2
؛ جماعتها وقتى كه با هم شدند كارها انجام مىگيرد. ديديد كه با وحدت كلمه و اجتماع و اتكال به خدا اين سد بزرگ را شكستيد؛ الآن هم با اتكال به خدا و وحدت كلمه اين خرابه را بايد آباد كنيد . شما كه در مرزها هستيد، در گمركات هستيد، به حد خودتان بايد عمل كنيد و آنها كه در مراكز هستند به مقدار خودشان؛ نه شما بايد انتظار داشته باشيد كه يك قشر ـ دولت ـ كارها را انجام دهد و نه دولت بايد انتظار داشته باشد كه ملت بايد انجام بدهد. ملت و دولت همه با هم، همه با هم، انشاءاللّه . همه با هم براى اسلام، براى جمهورى اسلام، براى قانون اسلام به پيش! والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
حقیقت نور انقلاب اسلامى و معادلات جهانى خدا مدارى
مرجع :
صحیفه امام (۷) صفحه ۱۶۳
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۲-۰۵
حضار :
نمایندگان کارکنان گمرکات ایران