بسماللّه الرحمن الرحيم تمام عالم محضر حق تعالى است از اينكه آقايان استاندارها و پرسنل ژاندارمرى در اينجا حاضرند و من مواجه با اين چهرههاى مصمم هستم، قدردانى مىكنم. من از زحمات همۀ آقايان ژاندارمرى در همه جا كه الآن براى اسلام فداكارى مىكنند و همين طور استاندارها كه در محلى هستند خدمت مىكنند، تشكر و تقدير مىكنم و براى همۀ آنها دعا مىكنم. من امروز بنا دارم كه موعظه كنم شما آقايان را و همۀ ارگانهايى كه در ايران هستند، بلكه همۀ ملت را. ما همه، تمام افرادى كه در كشور مشغول يك خدمت هستند و همين طور ملت، كه آن هم بحمداللّه، مشغول خدمت به اين جمهورى اسلامى هستند، ما همه مسئول هستيم: كُلُّكُمْ راعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولْ 1
ما در همۀ امور، در همۀ كارهايى كه انجام مىدهيم، در امورى كه در افكار ما مىگذرد، در محضر حق تعالى هستيم؛ تمام عالم محضر اوست، خَلَجانهايى كه در قلوب همه مىگذرد، در محضر اوست. و ما همه در هر امرى كه در دست ماست و در هر مسئوليتى كه در اين كشور به عهده داريم، مسئوليت بزرگى پيش خداى تبارك و تعالى داريم. تمام افرادى كه در جبههها به جنگ مشغولند و تمام كسانى كه جان خودشان را فداى اسلام مىكنند، همۀ اينها در محضر خداى تبارك و تعالى هستند و اجر هيچ يك از افراد ضايع نخواهد شد. چيزى كه براى خداست، باقى است: ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَاللّه باقٍ. 2
هر چيزى كه از ماست، اينها از بين مىرود و آن چيزى كه براى خداست و تقديم به محضر خداست او باقى مىماند. بستگى آبروى نظام به آبروى متصديان امر من به همۀ كسانى كه در اين كشور الآن مشغول يك خدمت هستند، عرض مىكنم كه توجه داشته باشيد كه آبروى جمهورى اسلامى كه آبروى اسلام است، حفظ كنيد. جمهورى اسلامى امروز آبرويش بسته است به آبروى متصديان امر، و هر كس در هر مقامى كه هست مسئوليت به اندازۀ حجم آن مقام دارد. حجم مسئوليت به اندازۀ حجم مقامى است كه شخصيتها دارند يا گروهها دارند. و توجه كنيد كه مبادا ـ خداى نخواسته ـ كارهايى از شما، از گروههايى كه در اين كشور خدمت مىكنند، سر بزند كه با جمهورى اسلامى سازش نداشته باشد. بايد كارها را تطبيق بدهيد با اسلام و با جمهورى اسلامى. اگر ـ فى المَثَل ـ شما در هر مقامى كه هستيد، از مقام رياست جمهور تا بيايد به آنجايى كه به مردم عادى منتهى مىشود و افرادى كه در اين دستگاهها مشغول خدمت هستند، از آن كارمند كوچك و آن كسى كه دَمِ در براى پذيرش اشخاص گماشته شدهاند تا آن مقام بالايى كه بايد رسيدگى به امور مسلمين بكند، همۀ آنها مسئول هستند. كجرويها در محضر خداست و راسترويها هم در محضر اوست. ما بايد [در] فكر اين باشيم كه اين كارهايى كه به عهدۀ ما قرار داده شده است، اين كارها را طورى انجام بدهيم كه مرضى خداى تبارك و تعالى باشد. و ما اگر اينجا بتوانيم از مسئوليت مقامات اينجا يك وقت شانه تهى كنيم يا كارى بكنيم كه آنها توجه نكنند، ملائكةاللّه هستند و ثبت مىكنند و يك روزى سؤال مىشود از ما. معصيت بودن بعضى از كارهاى به ظاهر اسلامى گاهى مىشود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بىتوجهى و خلاف اسلام واقع مىشود. فىالمَثَل، اشخاصى مىخواهند خدمت بكنند، پاسدارها مىخواهند خدمت بكنند، پليس مىخواهد خدمت بكند و قصدش هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل طورى مىشود كه معصيت مىشود؛ مثلاً، من از اين كارهاى جزئى، خرده كارىها شروع مىكنم؛ مثلاً، مىخواهند در كميتهها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند، مىخواهند اينها خدمت بكنند، لكن گاهى همينهايى كه مىخواهند خدمت بكنند، يك كارهايى انجام مىدهند كه با موازين اسلامى درست در نمىآيد؛ مثل اينكه نصف شبها شروع مىكنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايهها هستند و ناراحت مىشوند، مريضها هستند، معلولين هستند، بيمارستانها هست و اينها رنج مىبرند، و شما يك چيزى را كه مىخواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مىشود. اگر در سحر ـ فرض بكنيد ـ يك عدهاى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب، مىشود در داخل منزل خودشان، در داخل آن محلى كه هستند، در آن داخل، خودشان بخوانند. براى خدا مىخواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صدا بيرون نيايد. گاهى پيش من اشخاصى مىآيند و شكايت مىكنند كه تمام آرامش ما را بعضى از اين گروهها به هم مىزنند و حتى ما خواب نداريم. شما مىخواهيد يك كار عبادى بكنيد، مىخواهيد تظاهرات كنيد، مىخواهيد چه بكنيد، تبليغ كنيد، دعا بخوانيد شما، دعا بين خودتان و خداست. فرضاً بخواهيد يك اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده بشود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را؛ پر قوّه را بيرون بگذارند و تمام افرادى كه در اين محله هستند يا محلههاى دور هستند، رنج ببرند از اين كار. اينها معصيت كبيره است كه الآن كه متوجه شديد، ديگر عذر نداريد. اذيت مسلم و آزار مؤمنين از بزرگترين گناهان كبيره است. شما مىخواهيد تبليغ كنيد، در بين خودتان مىخواهيد بكنيد، بكنيد؛ مانعى ندارد. در مراكز خودتان هر چه مىخواهيد دعا بكنيد، هر چه مىخواهيد تبليغ كنيد، هر چه مىخواهيد شعار بدهيد، لكن ملاحظۀ مردم ضعيف را، مردمى كه روز كار كردند و حالا مىخواهند استراحت كنند، اين مرضايى كه در بيمارستانها هستند، اين معلولينى كه از خود شما هستند و در جنگها معلول شدهاند و حالا مىخواهند استراحت كنند، [بكنيد؛] اين فريادهاى شما نمىگذارد آنها استراحت كنند. اين يك امر پايينى است كه من عرض كردم كه از اينجا بايد رتبه رتبه بالا برود؛ مثلاً، فرض كنيد كه شما مىخواهيد، پاسدارهاى عزيز و ساير اشخاصى كه متصدى اين امور هستند، مىخواهند يك خانهاى را كه فهميدهاند كه خانۀ تيمى است، آنجا را قبضه كنند ـ البته بايد هم بكنند لكن قبلاً بايد آنطور بررسى بشود كه صد درصد اين خانه، خانۀ تيمى است كه ـ خداى نخواسته ـ يك وقت در يك خانهاى به خيال خانۀ تيمى وارد بشوند به يك عده زن و بچۀ مردم و تا آمدهاند بفهمند چى است چند تا از بچههايشان يا ـ خداى نخواسته ـ تلف شدهاند يا زخمى شدهاند. شما كار اسلامى مىخواهيد بكنيد، لكن يك وقت سر از يك كار بسيار، جنايت بزرگى سر در مىآورد. عدم سازگارى تشريفات با جمهورى اسلامى بايد تمام امورى كه انجام مىدهيد متوجه باشيد كه در محضر خداست و مسئوليت شما داريد. مسئوليت اينجا هم دارند، لكن آن مهمش مسئوليت الهى است. يا در فرض بفرماييد كه هر يك از اين ادارات دولتى كه هست كه مىخواهند خدمت كنند به مردم، از آن كسى كه دم در هست، پيشخدمت هست تا آنجايى كه ـ مثلاً ـ جاى رئيس هست، بايد توجه داشته باشند كه همه خدمتگزار اين مردم هستند، همه اجير اين مردم هستند، اجرت از اينها دارند مىگيرند براى خدمت و بايد با مردم رفتارشان رفتار انسانى، اسلامى باشد؛ اينطور نباشد كه يك كسى حالا احتياج پيدا كرده كه پيش اين ـ فرض كنيد ـ رئيس برود، از دم در ناملايم ببيند. خوب، در رژيم سابق اين مسائل بود و همۀ ما مناقشه مىكرديم. اگر حالا هم بنا باشد كه يك همچو مسائلى باشد، اين به آبروى اسلام ضرر مىزند. آن وقت مىگفتند: رژيم شاهنشاهى، حالا شما يك كار نكرده را در تبليغاتى كه در خارج مىشود، بوق مىزنند برايش؛ فرضاً از اينكه يك كارى انجام بدهيد، يك كارى ـ خداى نخواسته ـ برخلاف موازين انجام بدهيد. يا فرض كنيد در جبههها كه بحمداللّه، همۀ شماها منسجم و مشغول خدمت هستيد، وقتى كه اسرا را مىگيريد، اسراى مجروح را مىگيريد يا اسراى سالم را مىگيريد، توجه بكنيد كه اينها اسير شما هستند، اينها امروز تحت سلطۀ شما هستند و شما با اسرا بايد رفتارتان رفتار بسيار اسلامى و انسانى باشد، كه وقتى كه اين اسرا يك وقتى در محالّ خودشان رفتند، همه براى شما تبليغ كنند، نه اينكه ـ خداى نخواسته ـ براى يك كار جزئى، اينها دشمن بشوند و وقتى رفتند در محالّ خودشان، تبليغ سوء بكنند. اينها مسائلى است كه بايد تمام جهاتش را ملاحظه كرد. استانداريها موظفند به اينكه تمام افرادى كه در حيطۀ فرمان آنهاست، تحت نظر داشته باشند. تمام اين افراد خدمت بايد بكنند، خدمتگزار هستند. استاندارها خدمتگزار هستند. خدمت اينها بالاتر است، مسئوليت اينها هم بالاتر است. بايد اينها خدمت به مردم بكنند و توجه كنند كه مبادا يك وقت يك كسى احتياج به استاندار داشته باشد، نتواند او را ببيند. اين همان طاغوت است كه نمىگذارد اينطور بشود. اگر بنا باشد كه حالا هم باز اين تشريفاتى كه در آن زمان بود باشد، نمىشود كه ما جمهورى را اسلامى حساب كنيم. البته نظام، لازم است و هرج و مرج نيست، لكن زياده روى كردن و مردم را تحت فشار گذاشتن، اين يك مسئلۀ غير اسلامى است. همۀ استاندارها موظفند كه در آن محلى كه مىروند، نسبت به همۀ كسانى كه زير دست او هستند، توجه داشته باشند كه مبادا يك وقت برخلاف موازين اسلامى [كارى] واقع بشود. بر شفير جهنم بودن قاضى و از اينها بالاتر قضات هستند؛ قاضيهايى كه جان و مال و ناموس مردم در قبضۀ آنها و تحت نظر آنهاست. آنها بايد توجه بكنند، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومى را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا ـ خداى نخواسته ـ به اعدام. اينها در اين دنيا مسئوليت دارند، اگر از زير بار مسئوليت اين دنيا فرار كنيد، از زيربار مسئوليت خدا فرار نمىتوانيد بكنيد. قاضى بر شفير جهنم است؛ عَلى شَفير النّارِ 3
او لب جهنم نشسته است. همه چيز مردم دست اين قضات است، چه قضات دادگاههاى انقلاب و چه قضات دادسراها و دادگستريها. بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس [است] و مسئوليتشان بسيار بزرگ و اگر ـ خداى نخواسته ـ لغزشى بكنند و جان يك مسلم، مال يك مسلم، ناموس يك مسلم به واسطۀ خطاى آنها، به واسطۀ ـ خداى نخواسته ـ تعمد آنها آسيب ببيند، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند، در بارگاه حق تعالى هيچ نمىتوانند فرار كنند. همۀ كسانى كه در اين كشور به خدمت مشغول هستند، اينها بايد همه توجه داشته باشند كه آبروى اسلام كه مظهر بزرگش الآن جمهورى اسلامى است و ايرانيها بحمداللّه، اين اسلام را در اينجا، اين رژيم اسلامى را در اينجا پياده كردند، بايد حفظ كنند، آبروى جمهورى اسلامى را حفظ كنند، بهانه دست بهانهجوها كه بدون بهانه هم به ما تاخت و تاز مىكنند، بهانه ديگر دست آنها ندهند. دفاع از جمهورى اسلامى، وظيفۀ همه و بايد شما آقايان، تمام قواى نظامى و انتظامى بدانند كه ما الآن هم در حال جنگ هستيم. جنگ ما تمام نشده است، جنگ ما هست. هميشه بين اسلام و غير اسلام جنگ است. و ما بايد توجه بكنيم به اينكه اين كارى را كه همهمان الآن قيام برايش كرديم و آن جمهورى اسلامى است و ابقاى جمهورى اسلامى، بايد دفاع از آن بكنيم. همۀ مردم موظفند در دفاع از اين جمهورى اسلامى. امروز كه در سرحدات ما جنگ است و آنها مىگويند ما خارج شديم از كشور اسلامى بكلى و گاهى هم از باب نفهمى، اقرار مىكنند كه نه، ما وارد هستيم در آنجا، به طور كنايه اقرار مىكنند، ما الآن در آنجا به دفاع مشغوليم و مشغول دفاع از اسلام، دفاع از حيثيت مسلمين، دفاع از نواميس مسلمين هستيم. و مادامى كه در آنجا احتياج است بر افراد؛ تمام افراد؛ تمام، بىاستثنا، آنهايى كه مىتوانند، قدرت دارند، براى آنها لازم است كه احتياج سرحدات را از حيث افراد و از حيث چيزهايى كه احتياج دارد آنجا، بر او تأمين كنند. البته يك واجب عينى نيست، يك واجب كفايى است. مادامى كه احتياج هست، بر همه واجب است. اگر يك دستهاى رفتند و كار را انجام دادند؛ يعنى، محتاج ديگر نبودند، از ديگران ساقط است، ولى مادامى كه احتياج است، به تمام افراد عيناً واجب است، لكن يك دستهاى اگر كار را انجام دادند، از ديگران ساقط مىشود. امروز هم باز احتياج هست. باز كشور ما محتاج به افراد جانباز، افراد سلحشور، افراد فداكار براى اسلام است. و ما الآن در همان مرزى كه هستيم و در همان مقدارى كه وارد در خاك عراق شدهايم براى دفاع از اسلام و دفاع از مملكت اسلامى، بايد ما اين كار را به اتمام برسانيم. و مادامى كه آنها به شرايط ما عمل نكردهاند، جنگ ما باقى است. به مجرد اينكه بگويند ما خارج شديم، پذيرش ندارد. ما بايد خودمان بفهميم كه آنها خارج شدهاند. و ما مىدانيم كه آنها الآن هم در كشور ما هستند و الآن هم در بسيارى از جاها ساكن هستند و سنگر دارند و از خارج هم هر روز تقريباً، همه روز تقريباً آبادان را و بعضى شهرهاى ديگر را بمباران مىكنند. مادامى كه وضع اينطورى است و مادامى كه آنها به شرايطى كه قرار داده شده است و شرايط، همه شرايط عقلايى است؛ شرايطى است كه همۀ عقلاى عالم اين شرايط را مىپسندند و ما هيچ زورگويى نداريم و نمىخواهيم تحميل بكنيم، ما با شرايطمان؛ شرايطى كه از اول گفته شده است و تا حالا هم همان شرايط هست، در آن شرايط پايبند هستيم و مادامى كه اين شرايط حاصل نشده است ما در حال جنگ هستيم و ما با كسانى كه اشرار هستند نمىتوانيم صلح كنيم. تذكر به ائمه جمعه و ساير روحانيون من انشاءاللّه، اميدوارم كه شما، خود آقايان و كسانى كه، روحانيونى كه، روحانيون محترمى كه سروكار با آقايان دارند، در اين امورى كه پيش مىآيد، هدايت كنند كه مبادا ـ خداى نخواسته ـ يك جوانى توجه به مسائل نداشته باشد و يك كارى انجام بدهد كه با جمهورى اسلامى مناسب نيست؛ بايد روحانيون آنها را تذكر بدهند. و يك تذكر هم به روحانيون هست، به ائمۀ جمعه و جماعات و روحانيون ديگرى كه با مردم سرو كار دارند؛ آنها هم توجه بكنند به اينكه اين جمهورى اسلامى ربطش به آنها بيشتر از ديگران است و اين جمهورى اسلامى اگر از ـ خداى نخواسته ـ يك نفر روحانى صدمه ببيند، بيشتر از ديگران مؤاخذه دارد. بايد آقايان توجه بكنند، در رفتارشان، در كردارشان، در گفتارشان؛ چيزهايى كه مضر به حال جمهورى اسلامى [است] نزنند. مسائلى كه با جمهورى اسلامى مخالف است و آنها گمان مىكنند كه نبايد هر مسئلهاى را گفت، نگويند. و بايد ما مسائل اسلامى را با طريق اسلام و شكايات را به طريق اسلامى رسيدگى كنيم؛ يعنى، قضات رسيدگى كنند و علماى اعلام هم در همه جا كه هستند و خصوصاً ائمۀ جمعهها كه با گروههاى زيادى سروكار دارند، بايد توجه بكنند كه در گفتارشان، در رفتارشان، همه چيز اسلامى باشد و ـ خداى نخواسته ـ يك مطلبى كه ـ فرض كنيد ـ كه يك استاندار را در محل خودش تضعيف مىكند، يك قوّۀ قضائيه را در محل خودش تضعيف مىكند، از اينها احتراز كنند كه ما الآن محتاج به اين هستيم كه در كشورمان آرامش باشد. و البته قضات بايد رسيدگى كنند به همۀ امور. و من اميدوارم كه همۀ ما موفق باشيم به خدمت كردن به اين ملتهاى مظلومى كه در تحت فشار ستمكاران الآن دارند دست و پا مىزنند و ملت مظلوم لبنان كه الآن در زير پاى صهيونيست دارد دست و پا مىزند و معالأسف دادرسى براى آنها نيست و حكومتها غفلت دارند از مسائل يا هواهاى نفسانى نمىگذارد كه آنها به درد اين مردم، به داد اين مردم برسند. از خداى تبارك و تعالى، سلامت و سعادت همۀ مسلمين دنيا را خواستارم و از خدا مىخواهم كه قدرت نظامى و انتظامى ما را هر چه بيشتر قوى كند كه در خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان كوشا باشند. انشاءاللّه، همۀ شما و همۀ ملت سعادتمند باشند. والسلام عليكم و رحمةاللّه
عنوان :
حفظ شئونات اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۱۶) صفحه ۴۲۹
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۱-۰۵-۱۷
حضار :
ناطق نورى، على اکبر (وزیر کشور) کوچک زاده، على (فرمانده ژاندارمرى) استانداران سراسر کشور مسئولان و پرسنل دوایر سیاسى ایدئولوژیک ژاندارمرى