بسم اللّه الرحمن الرحيم تحول همه جانبه ملت در انقلاب ايران بايد خيلى جوانها ودانشمندها وآنهائى كه نويسنده وگوينده هستند، خيلى كوشش كنند كه آن كدورتهائى را كه در ذهن جوانهاى ما در طول حكومت آن نظام فاسد پيدا شده است، جبران كنند. البته به خواست خدا ملت ايران يك جهشى كرد كه در همه جهات تحول حاصل شد. آنهمه جوانى كه يا معطل مانده بودند ويا نيروى خودشان را نمىتوانستند صرف كنند وكلمه حقى را بگويند ويك دسته از جوانهاى ما هم معالأسف كشيده شده بودند به يك انحرافاتى، والحمد للّه اين انقلاب كه حاصل شد وزندان ها شكسته شد وتقريباً يك اكثريت قاطعى از ملت ايران راه صحيحى را طى مىكنند. لكن خيلى لازم است كه كوشش شود و در اين مورد آنچه كه بيش از همه در فرهنگ مردم تأثير مىگذارد، مجله وفرهنگ مجله است، براى اينكه مجله ونحوه ارائه آن خيلى تأثير دارد، اين حتى خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، اين خودش در روحيهاش تأثير مىكند. شما ديديد زمانى كه مجلات دست منحرفين بود، همان نوشتن وصفحهها در آنها تأثير داشت. يك جوانى كه مجله را ورق مىزند، در روحيهاش تأثير مىگذارد اگر مىخواند. همه چيز انحرافى گذاشته بودند و همه چيز را وارونه مىكردند. فكرها را مقيد كرده بودند در يك محدودههايى و نمىگذاشتند كه جوانى كه تازه مىخواهد وارد شود در جامعه، فكر آزاد داشته باشد وخودش مسائل را بررسى كند. اين كودك از دبستان گرفته تا هر كجا برود، تحت تأثير اين معلمها و...آنهاست. از بچگى بچه تحت تأثير واقع مىشود وحتى وارد دانشگاه مىشد يك مصيبت بالاتر. وقتى چنين شد از دانشگاه كه مىآيد بيرون نمىتواند براى كشور مفيد باشد. اينكه اينها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف كنند حسابشان صحيح نبود، زيرا وقتى بنا شد دانشگاه وجاهاى مثل دانشگاه، انحراف در كارش ايجاد شود، دانشگاه نمىتواند افراد با استقلال فكرى تربيت كرده ودردها را درمان كند. وقتى تبليغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشتهها، روزنامهها... همه وسائل انحرافى بود، مجلهاى نبود كه در آن چيز صحيحى باشد وبىپرده مطلبى بگويد ممكن است در پرده گفته باشد، ولى اين اسباب اين نمىشد كه اكثريت روزنامهها ومجلههائى كه در دست آنها بود وهمه براى اين بود كه شهوات وخواستههاى حيوانى را در جوانان بيشتر كند. در شيراز در ملاء عام كار جنسى انجام دادند وعقد بين دو پسر و اينها مسائلى بود. مقدمه بود كه اين مسائل را در جامعه گسترش دهند واين ملت همه چيزش را از دست بدهد. خداوند خواست كه نجات بدهد اين ملت را والبته آنها دستبردار نيستند آنها ايران را از جهات مختلف. هم شوروى. هم امريكا و هم انگليس، شرق و غرب طمع دارند. خداوند خواست كه ملت را نجات بدهد وگرنه مىديديد كه كار به كجا مىكشيد. طمع به ايران ومخازن آنها. و مخازن ايران بيش از آن است كه اطلاع داريد. آماده بودن مردم در برابر توطئهها سفرى به همدان رفتم ويكى از آقازادههاى همدان پيش من آمد ويك ورقه بزرگ آورد كه مال همدان بود، تمام جاهايى كه در همدان هست. دهات، روستاها در آن ثبت بود ونقطههائى به شكل هاى مختلف در آن ديده مىشد. پرسيدم اين نقطهها چيست؟ گفت: هر نقطه علامت اين است كه چيزى، معدنى هست، مس هست، نفت هست، طلا هست وعكسبردارى كردند. نقطهها علامت چيزى هستند. واين را شنيدهايد كه وقتى اتومبيل نبود آنها مىآمدند در ايران وباشتر حركت مىكردند، حتى كويرهاى اينجا را ديدهاند واز همه چيزهايى كه داريم آنها مطلع هستند. كسى نمىداند كه چه مجموعهاى در اين هست وبايد مجهز باشيم براى مقابله. اگر بخواهيم مستقل باشيم، بايد مهيا باشيم كه با همه چيز مقابله بكنيم. واينها با همه جهازاتى كه دارند، مىخواهند ما را به يك صورتى در بياورند كه بى ثبات باشيم. اينها اينطورى شما را دعوت مىكنند، البته صورت شاهنشاهى نيست، مىدانند مردم از آن استقبال نمىكنند. يك فرم ديگر، يك فرم اسلامى مثل اسلام بعضى از كشورها درست مىكنند وافراد آن رژيم را ازخود قرار مىدهند. خيلى هم صحيح به نظر مىآيد، خيلى به اسلام ابراز عقيده هم مىكنند وآنها نمىروند كسى را كه اسلام را قبول ندارد بياورند، كسى را مىآورند كه بگويد اسلام را قبول دارم. اينها از مملكتى كه همه چيزش اسلام باشد مىترسند. نسلهائى كه ازمدارس ودانشگاهها بيرون مىآيند، اگر اينطورى [اسلامى] تربيت شدند، بايد آنها بروند. وقتى دانشگاهها بسته شد، چه افرادى مهم مخالفت كردند. سابق وقتى دانشگاه دست ما نبود، ديديد كه چه حيواناتى بيرون آمد. در همين دانشگاه اگر كسى مىخواست نماز بخواند، رويش نمىشد ودر پنهان نماز مىخواند. واينكه اينها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها اين نيست كه دلشان براى اسلام بسوزد. بايد چشمها را باز كنيم واشخاص را مطالعه كنيم. اين صورتى كه مرا گاهى رنج مىداد. آنها در صدد بودند رفراندم كنند ويا رفراندم قانون اساسى را تحريم كنند. سنخ رفراندمهاى دكتر مصدق كه رفراندم اينطور بوده يك صندوق براى مخالف ويك صندوق براى موافق مىگذاشتند وپاى صندق مخالف، يك دسته از اشرار بودند وجزء مخالفين يك الاغ را آورده بودند كه رأى بيندازد. چنين رفراندمى را شكل دادند وقانون اساسى را امريكائى درست كردند. بعضى از اين روحانيون را ـ بيش از بيست سال تجربه كردم ـ اينها مىخواستند اين قشر را كنار بگذارند و يك قشرى بياورند كه مسلمان باشد ولى در نظرش امريكا باشد. ولى چون از شوروى مردم وحشت دارند. آنها را كنار بگذارند وبه طرف امريكا جذب بكنند. ما خيلى محتاج به زحمت هستيم ومن اين نگرانى را داشتم و مصمم هستم كه يك وصيتى بنويسم ودر آن شرح بدهم كه اينها از كجا مىخواهند شروع كنند وآنها فرصتشان نبود وخواستند از حالا شروع كنند. ولى نشد «نه مجلس به درد مىخورد ونه شوارى نگهبان ونه قضات». مىگفت همه اينها بىدين هستند. بنىصدر بارها به من گفت: اين دولت را كنار بگذاريم. مىخواست مرا ديكتاتور كند ومن مىخنديدم ومىگفتم اگر قدرت دارى خود شما اين كار را بكنيد. اينها جاهلند. اينها بىدين هستند. اينها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل كنند ومىگفتند برگرديم به 22 بهمن. بايد بگويم همه غلط است وبرگرديم به 22 بهمن وآنوقت شروع كنيم. نه مجلس ونه هيچ چيز ديگر ونه جمهورى اسلامى داشته باشيم و راى بگيرند. جمهورى دمكراتيك باشد، يا اسلامى، يا اسلامى دمكراتيك. حتى متدينين مىگفتند. لفظ دمكراتيك را بگذاريد، وقتى ما آمديم ديديم كه مىخواهند از اول منحرف كنند وما گفتيم همين اسلام را مىخواهيم ... ناشيگرى كردند وخواستند رفراندم كنند، ولى نمىدانستند مردم چه هستند فكر كردند اينها كه سوت مىزنند توده مردم هستند. وحشت اشرار از صدور انقلاب اسلامى در هر حال دست از ما بر نمىدارند. بايد جوانهاى ما نسل فعلى، نسل آينده را تربيت كنند. اين نسل را نمىتوانند الآن ذهنش راببندند. اصرارشان اين است كه دانشگاه باز شود، مىگويند متخصص نداريم، مىگويند اينها مخالف علمند. كى بيشتر از قرآن، از علوم صحبت كرده است؟ ما روزنامه لازم داريم ولى روزنامه «انقلاب اسلامى» لازم نداريم. ما مجله مىخواهيم ولى مجلههايى كه مثل مجلههاى رژيم سابق باشند احتياج نداريم. متخصص مىخواهيم ولى متخصص مثل شريف امامى نمىخواهيم. در هر صورت مسئله، مسئله محققى نبود. مسئله، مسئله دانشگاه نبود. مسئله، مسئله مطبوعات نبود و مسئله آزادى نبود. مسئله اين بود كه وحشتزده بودند كه جاى ديگر اينطور شود. اين وحشت هست كه اگر اين سرايت كند به ساير كشورهاى اسلام و حتى اين انقلاب به امريكا وسياهان امريكايى منتهى شد، اينها، اين وحشت را دارند واينكه مىگفتند نمىشود بدون امريكا نفس كشيد، ولى ما چند سال است كه بدون امريكا نفس مىكشيم. اينها مىترسند مبادا اين مطلب ايران در جاى ديگر برود. مثلا در عراق وكويت برود. آنهائى كه به خارج رفتهاند گفتند كه آنجا مهياست كه انقلاب آنجا محقق شود. در هر صورت مجله نويسى آسان است ولى مجله صحيح نوشتن مشكل است. چهار عكس، چهار مقاله وچهار شعر وچهار تا فكاهى، اين آسان است تخصص نمىخواهد. بايد مجله راه بيندازيد كه وقتى جوانها باز مىكنند شكل وصورت وعكسهاى مجله وتيترهاى مجله طورى باشد مقابل آنكه پنجاه سال ما را به نابودى كشيد. شما بايد جبران آن خرابى پنجاه سال را بكنيد. پنجاه سال جامعه ما هرمجلهاى را باز كردند ويا گوش به راديو و تلويزيون دادند همه انحرافى بود، همه براى اين بود كه از جوانها مبادا جوان صحيحى ساخته شود، كه خداوند به داد شما رسيد ومسائل جهش پيدا كرد. اينها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاى اولش. هر كس مجله مىخواهد بنويسد بايد مجهز باشد كه اين نسل آينده را تربيت كند. براى نسل آينده فكرى بكنيد. اسلام همه نسلها را مكلف مىداند. پيغمبر اسلام مكلف بودند براى همه نسلها. همچنين مكلفيم كه براى نسلهاى آينده كار كنيم. بايد تربيت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبيرستانها باشد. انشاءاللّه موفق باشيد كه مجلهتان تربيت كننده باشد زياد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد. والسلام عليكم ورحمة اللّه وبركاته
عنوان :
رهایى از وابستگى فرهنگى و نقش مطبوعات در تاثیرگذارى در فرهنگ ملت
مرجع :
صحیفه امام (۱۴) صفحه ۵۱۶
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۶۰-۰۴-۰۲
حضار :
کروبى (نماینده امام و سرپرست بنیاد شهید)، خانواده شهید على مازندرانى، اعضاى هیات تحریریه و کارکنان ماهنامه شاهد